من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

گل آفتابگردان

۳۳ بازديد

 

تو چراغ آفتابي ، گل آفتابگردان

نكند به ما نتابي ، گل آفتابگردان

 

گل آفتاب ما را ،لب كوه سر بريدند

نكند هنوز خوابي ،  گل آفتابگردان؟

 

نه گلي فقط كه نوري ، نه كه نور بوي باران

تو صداي پاي آبي ،گل آفتابگردان

 

نفس بهار دستت ، من و روزگار مستت

قدح پر ازشرابي ، گل آفتابگردان

 

نه گلي نه آفتابي ، من و اين هواي ابري

نكند به ما نتابي ، گل آفتابگردان ؟

 

تو بتاب و گل بيفشان ، " سر آن ندارد امشب

كه بر آيد آفتابي " ، گل آفتابگردان


آب تني

۳۳ بازديد

 

سايه اي زير ساقه ي سنجد

بركه را موذيانه مي پاييد

ماه ، مست از شميم وسوسه اي

لب به لب هاي آب مي ساييد


بركه از رنگ و بوي گل پُر بود

زير باران سايه روشن ها

روي سنگي لميده بود آرام

جامه ي نازكي تك و تنها


ناگهان برگ ها تكان خوردند

ماه ، پشت درخت چشم گذاشت

شور افتاد در دل بركه

شيشه ي شرم شب ترك برداشت


اين طرف بركه ي رها در موج

غرق مهتاب بود و عطر چمن

آن طرف سنگ سرد خواب آلود

بستر ساكت دو پيراهن ... !


براي بهار

۳۰ بازديد

 

دلم گرفته هواي بهار كرده دلم
هواي گريه ي بي اختيار كرده دلم 

رها كن از لب بام آن دو بافه گيسو را
هواي يك شب دنباله دار كرده دلم 

بيا بيا كه براي سرودن بيتي
هزار واژه ي خونين قطار كرده دلم 

به هر تپش كه نفس تازه مي كند باري
مرا به زيستن امّيد وار كرده دلم 

كنون كه آخر پيري نمانده دنداني
غزال خوش خط و خالي شكار كرده دلم 

بخند اي لب خونين لب ترك خورده
دلم شكسته هواي انار كرده دلم


پلنگ

۳۱ بازديد

 

مثل يك نعره، مثل يك فرياد
از تهِ دره تا كمركشِ كوه
سربلند ايستاده بر تپه
مثل كوهي، پلنگِ سركشِ كوه

پوستي خال‌خالي و يك‌دست
خزِ نرمي تنيده بر تن او
از همين‌جا نگاه كن: پيداست
جاي زخمي كنار گردن او

يادِ آن‌روزها كه با نامش
برمي‌آشفت خوابِ كفتاران
رعشه بر جان كوه مي‌افتاد
لرزه بر قامت سپيداران

آسمان در تصرف نامش
دشت در سلطة صدايش بود
هيچ جنبنده‌اي نمي‌جنبيد
هركجا ردّ پنجه‌هايش بود

آفتابي نمي‌شد از بيمش
ماه بالاي آشيانة او
سال‌ها مانده‌بود نيمه‌شبان
سرِ صحرا به روي شانة او

سايه‌اش را دولول‌ها با خشم
روز و شب داغ‌داغ بوسيدند
سرِ راهش چه دام‌ها، تله‌ها
زير باران و برف پوسيدند

در كنامت نمير و با خونت
برف‌ها را شراب رنگي كن
اي غرورِ اصيلِ كوهستان!
باز هم، باز هم پلنگي كن


شكر ايزد فن آوري داريم

۲۸ بازديد

 

شكر ايزد فن آوري داريم
صنعت ذره پروري داريم

از كرامات تيم ملي مان
افتخارات كشوري داريم

با " نود" حال مي كنيم فقط
بس كه ايراد داوري داريم

وزنه برداري است ورزش ما
چون فقط نان بربري داريم

مي توانيم صادرات كنيم
بس كه جو ك هاي آذري داريم

برف و باران نيامده به درك
ما كه باران كوثري داريم !

گشت ارشاد اگر افاقه نكرد
صد و ده تا كلانتري داريم

خواهران از چه زود مي رنجيد
ما كه قصد برادري داريم

ما براي ثبات اصل حجاب
خط توليد روسري داريم

چاقي اصلا اهميت دارد
ما كه ژل هاي لاغري داريم؟

ما در ايام سال هفده بار
آزمون سراسري داريم

اين طرف روزنامه هاي زياد
آن طرف دادگستري داريم

جاي شعر درست و درمان هم
تا بخواهي دري وري داريم !

چند تا شعبه بانك و دانشگاه
بين مريخ و مشتري داريم

به حقوق بشر نيازي هست
ما كه اصل برابري داريم ؟

حرف هامان طلاست سي سال است
قصد احداث زرگري داريم

اجنبي هيچكاك اگر دارد
ما جواد شمقدري داريم

خنده اصلا به ما نيامده است
بس كه مداح و منبري داريم

تا بدانند با بهانه ي طنز
از همه قصد دلبري داريم

هم كمال تشكر از دولت
هم وزير ترابري داريم !


تخت جمشيد

۳۲ بازديد

 

بر ستون هاي ساكت سنگي
شعله ور مانده خيمه ي خورشيد
با غروري سترگ ، شاهانه
مي روم پله پله تا جمشيد


مي روم نرم و ساكت و سنگين
زير پا فرش سايه ها كشدار
ايستاده است لشكري سنگي
نيزه در دست نقش بر ديوار


گنجي از ياد رفته را ماند
اين سراي مجلّل عريان
مانده تاريخ راز مرده ي من
در دل اين تمدن ويران


نيمه ي شب كه خيمه ي خورشيد
مي نشيند به كوه خاكستر
قصر خواب مرا مي اشوبند
كورش و داريوش و اسكندر


باغ دور دست

۳۳ بازديد

 

چشم تو را اگرچه خمار آفريده اند
آميزه اي ز شور و شرار آفريده اند

از سرخي لبان تو اي خون آتشين
نار آفريده اند انار آفريده اند

يك قطره بوي زلف ترت را چكانده اند
در عطردان ذوق و بهار آفريده اند

زنداني است روي تو در بند موي تو
ماهي اسير در شب تار آفريده اند

مانند تو كه پاك تريني فقط يكي
مانند ما هزار هزار آفريده اند

دستم نمي رسد به تو اي باغ دور دست
از بس حصار پشت حصار آفريده اند

اين است نسبت تو و اين روزگار يأس :
آيينه اي ميان غبار آفريده اند


در حال و هواي محرم

۲۹ بازديد

 

چه گواراست اين شربت زعفراني
اما تشنه از محله ي ما رفت
عباس تعزيه .

*

هر روز و هرسال
مداح ها
تو را در هيئت ها سر مي برند
و تو هنوز زنده اي .

*

ما را ببخش
پولمان نرسيد
از تهران مداح دعوت كنيم
كرايه ي استريو و اكو هم نداشتيم
صداي بد مرا بپذير
از اينجا
از همين بلندگوي دستي .

*

لب اين حوض مي نشينم
چنگ ابي بر مي دارم
و به آن زل مي زنم
وقتي بهانه اي ندارم
براي سرودنت .

*

نه تابلوهاي فلكسي
نه شمايل هاي  سه در پنج
نه استريوهاي ۸ باند
نه انبوه جمعيت
چه مجلس خلوتي داري اينجا
فقط منم و دوازده بند محتشم .

*

چه استادانه
سرت را بالاي ني مي فرستد
اين مداح جوان
پاكتش را بدهيد
در مجلسي ديگر
ني ها منتظرند !


ديوار

۳۳ بازديد

 

همسايه ي دلمرده ي ديوار به ديوار
ما را چو يكي پنجره بسپار به ديوار

مصراع به مصراع همه سنگ و كلوخيم
ما را بنويسيد به ديوار به ديوار

زان روز كه فرياد تو در كوچه درو شد
روي من و اين طبع گنهكار به ديوار

بايد كه در اين كوچه ي بي شعر و ترانه
درد دل خود گفت به ناچار ... به ديوار ...

اين آينه را مشكن و بگذار بماند
اين قاب فرو رفته به زنگار به ديوار

تصوير من گمشده در خاطره ها را
با ميخك افسوس نگهدار به ديوار

از آن همه فروردين امروز نمانده است
جز سايه ي يك مشت سپيدار به ديوار

مرشد بنشان پرده ي نقالي خود را
در غربت اين شهر عزادار به ديوار


گور تا گور

۲۸ بازديد

 

به دنبالت مي گردم

سنگ تا سنگ

گور تا گور

چه بي خيال آرميده اي

در سلول انفرادي ات بهرام !

هنوز هم گورهاي اين بيابان

زنداني اند در پيراهن هاي راه راهشان

برخيز

به رگبارشان ببند

تا بيارامند در گورهاي دستجمعي