دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۵ ۳۰ بازديد
چه گواراست اين شربت زعفراني
اما تشنه از محله ي ما رفت
عباس تعزيه .
*
هر روز و هرسال
مداح ها
تو را در هيئت ها سر مي برند
و تو هنوز زنده اي .
*
ما را ببخش
پولمان نرسيد
از تهران مداح دعوت كنيم
كرايه ي استريو و اكو هم نداشتيم
صداي بد مرا بپذير
از اينجا
از همين بلندگوي دستي .
*
لب اين حوض مي نشينم
چنگ ابي بر مي دارم
و به آن زل مي زنم
وقتي بهانه اي ندارم
براي سرودنت .
*
نه تابلوهاي فلكسي
نه شمايل هاي سه در پنج
نه استريوهاي ۸ باند
نه انبوه جمعيت
چه مجلس خلوتي داري اينجا
فقط منم و دوازده بند محتشم .
*
چه استادانه
سرت را بالاي ني مي فرستد
اين مداح جوان
پاكتش را بدهيد
در مجلسي ديگر
ني ها منتظرند !