دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۵ ۳۱ بازديد
دلم گرفته هواي بهار كرده دلم
هواي گريه ي بي اختيار كرده دلم
رها كن از لب بام آن دو بافه گيسو را
هواي يك شب دنباله دار كرده دلم
بيا بيا كه براي سرودن بيتي
هزار واژه ي خونين قطار كرده دلم
به هر تپش كه نفس تازه مي كند باري
مرا به زيستن امّيد وار كرده دلم
كنون كه آخر پيري نمانده دنداني
غزال خوش خط و خالي شكار كرده دلم
بخند اي لب خونين لب ترك خورده
دلم شكسته هواي انار كرده دلم