من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

انتخاب آگاهانه شغلي

۸۱ بازديد

 

 

 

يكي از اهداف اصلي اطلاعات اين كتاب آن است كه شما بتوانيد شخصيت خود را تحليل كنيد و بدانيد چه گرايش‌هايي داريد و چه معيارهايي در كارتان ارزشمند است. هدف مهم ديگر آن است كه خود را آن طور كه هستيد بشناسيد و يا يك برنامه‌ريزي صحيح، كسب آگاهي و اطلاعات موثق و با كمك از صاحبنظران بتوانيد به بهترين انتخاب شغلي دست پيدا كنيد. شايان ذكر است كه هر فردي در زندگي‌اش با هر گزينش، حيطه اختيارات خود را معين مي‌نمايد، و در هر يك از اين موارد انتخاب، نتايج آن تصميم را مي‌پذيرد. بنابراين مهم است انسان گزينه‌هاي خود را براساس يك شناخت صحيح و درك عميق بنا كند تا بتواند بهترين تشخيص براي يك انتخاب اصلح داشته باشد.

حاصل انتخاب آگاهانه شغلي رضايت شغلي است. در اين راستا، كتاب حاضر چنان تدوين شده كه شما بتوانيد پرسش‌ها را در كتاب انجام داده و براي جهت‌يابي شغلي نتايج آن را شخصاً ارزيابي كنيد.

 

بخش‌هاي كتاب عبارتند از:

بخش خود – شناسي

بخش آگاهي و انتخاب شغلي

بخش آمادگي شغلي


چرا مديران به سخنان زيردستان خود گوش نمي‌دهند ؟؟؟

۸۴ بازديد
 

موانع اساسي مديران در مسير گوش سپردن به سخنان كاركنان

1)     سابقه طولاني نظام غير دموكراتيك و سلسله مراتبي

2)     خود شيفتگي

3)     بدبيني و گريز از واقعيت

4)     كمبود وقت

5)     ناشكيبايي در جايگاه شنونده

6)     انبوه مسائل و فقدان تمركز

7)     ناتواني كاركنان در تبادل پيام و گفتگوي مؤثر


پايبندي

۶۷ بازديد

اگر احساس مي‌كنيد كه آمادگي پرداخت قيمت را داريد، بدين معني است كه فكر مي‌كنيد كه ارزش ريسك كردن را داريد و شما پايبند هستيد. ممكن است هنوز فكر كنيد كه يك چيز وجود دارد كه شما را به عقب مي‌كشد، بنابراين به خاطر داشته باشيد:

  • بتهون، هنگامي كه بزرگ‌ترين موسيقي دنيا را نوشت، ناشنوا بود.
  • ميلتون، هنگامي كه بزرگ‌ترين ادبيات را نوشت، نابينا بود.
  • وينستون چرچيل، در كلاس ششم و در چندين واحد دانشگاهي رد شد.
  • آلبرت انيشتن، تا چهارسالگي حرف نمي‌زد و تا هفت سالگي نمي‌توانست بخواند. پلي‌تكنيك زوريخ او را نپذيرفت، به خاطر اين كه هيچ پايبندي نشان نمي‌داد.
  • رابرت برنز، يك پسر بي‌سواد روستايي بود، نفرين شده به خاطر فقر. او بزرگ شد تا يك دائم‌‌الخمر شود.
  • هلن كلر، بلافاصله بعداز تولد كر، كور و لال شد.

مديريت ژاپني

۷۸ بازديد
 

  اصول مديريت ژاپني

1)     هدف                                                                                                         

2)     تغيير ذهنيات مديران

3)     مواد ارزان قيمت

4)     ترغيب كاركنان به توليد

5)     رهبري در سازمان‌ها نه رياست

6)     از بين رفتن ترس

7)     ربط واحدها با همديگر نه انجام امور توسط هر بخش در يك مسير مجزا

8)     شعار بي‌محتوا ندادن

9)     عدم توجه به آمار، ارقام و كميت

10)    احساس غرور و لذت از كار

11)    خود اصلاحي

12)    كمك گرفتن از همه همكاران

13)    بازرسي كلي، دور و هميشگي

14)    همكاري خواستن از افراد در گرفتن تصميمات


ويژگي‌هاي كارآفرينان

۷۴ بازديد

كارآفرين كسي است كه:

-          يك واحد تجاري تاسيس كند.

-          مديريت عمومي يك فعاليت تجاري يا تخصيص منابع آن را بر عهده گيرد.

-          بتواتند از كالا، فرايند بازار، مواد اوليه يا سازمان جديد بهره‌برداري تجاري كند.

-          مخاطره ناشي از زيان يا شكست بالقوه يك واحد تجاري را كه به طور غير متعارفي زياد است، قبول كند.

-          هدف او دستيابي به سطوح بالاي رشد و سودآوري در يك واحد تجاري باشد.

   ويژگي‌هاي كارآفرينان:

1)      فرصت

2)      نگاه كارآفرينانه

3)      ايده

4)      نوآوري و خلاقيت

5)      توفيق‌طلبي

6)      خودباوري

7)      ريسك‌پذيري

8)      تجربه

9)      تلاش

10)      شكست

11)      مديريت

12)      بازاريابي

13)      دانش

14)      تغيير


مديريت اثربخش

۸۴ بازديد

راهكارهايي ساده در مديريت اثربخش

1)     به‌‌جاي يافتن مقصر و سرزنش وي مشكل را حل كنيد.

2)     به كاركنان بگوئيد نتيجه مورد نظر شما از انجام كار چيست، نه اينكه چگونه كار را انجام دهند.

3)     انجام وظايف را مديريت كنيد، نه نوشته‌هاي روي كاغذ را.

4)     هر كاري را خودتان انجام ندهيد.

5)     انتظار نداشته باشيد كاري را كه بد شروع كرده‌ايد بتوانيد به سادگي بهبود ببخشيد.

6)     از دفتر خود خارج شويد.

7)     در رهبري كاركنان، خود كارمند نمونه باشيد.

8)     كارهاي ساده را به ديگران واگذار كنيد.

9)     تظاهر به خوبي نكنيد.

10)    كيفيت، هماهنگي براي دستيابي به ضرورت‌ها و نيازمندي‌هاست.

11)    از اشتباهات ديگران درس بگيريد.

12)    هدف‌هاي هوشمندانه داشته باشيد، اهدافي واقع‌بينانه و روشن برگزينيد.

13)    الگو باشيد.

14)    اهداف، برنامه‌ها و ابزارهاي اندازه‌گيري برنامه‌هاي خود را بشناسيد.

15)    به مديران و سرپرستان سازمان خود آموزش دهيد.

16)    با دهان باز نمي‌توانيد شنونده خوبي باشيد.

17)    به آنچه در مورد آن داد سخن مي‌دهيد، عمل كنيد.

18)    رهبران عامل تغييرند.

19)    خود را محدود نسازيد. تفاوت مدير و رهبر در آن است كه رهبران براي خود محدوديت قائل نيستند.

20)    هدايت كشتي در آب‌هاي آرام براي همه آسان است.


12 اشتباه مديران ايراني

۷۶ بازديد

12 اشتباه مديران ايراني

 

1)      عجب، خودبيني و خودمحوري

2)      عدم احساس نياز به يادگيري

3)      عدم احساس نياز به مشورت با همكاران

4)      محبوس كردن خود در اتاق كار

5)      طراحي و تحكيم ديوار آتش

6)      گرايش به تجملات

7)      عدم توانايي بهره‌گيري از علوم و فنون روز

8)      اعتماد بيش از حد به مشاورين

9)      افراط و تفريط در تفويض اختيار

10)      ضعيف پنداشتن رقبا يا ساير ذينعفان

11)      عدم درك صحيح از سرمايه انساني

12)      تخصيص نادرست منابع


10 گام به سوي ذهن خلاق

۷۶ بازديد

1) به موزيك باخ (Johann Sebastian Bach) گوش دهيد. اگر از سردرد رنج مي‌بريد و يا در نيمه‌هاي شب دچار توهم مي‌شويد به پزشك مراجعه نماييد.

 

2) از تكنيك يورش فكري ( Brainstorm ) استفاده كنيد. اين تكنيك علاوه بر اينكه مخزني از ايده‌ها براي شما ايجاد مي‌كند بلكه به كمك آن مي‌توانيد در امور خود تصميم‌گيري‌هاي بهتري را اتخاذ نماييد.

 

3) هميشه با خود يك دفترچه و مداد يا خودكار به همراه داشته باشيد. هنگامي كه ايده‌اي تازه به ذهن شما مي‌رسد، آن را يادداشت نماييد. هنگامي كه ايده‌هاي يادداشت شده خود را بازخواني مي‌كنيد، ممكن است 90 درصد آنها بيهوده جلوه كنند اما نگران نباشيد اين طبيعي است، 10 درصد از بقيه ايده‌هاي يادداشت شده بسيار ارزشمند خواهند بود.

 

4) هنگامي كه فكر نويي به ذهن شما مي‌رسد، يك فرهنگ لغت را باز كنيد و بطور تصادفي واژه‌اي را انتخاب نماييد و آنگاه سعي نماييد اين فكرنو و آن واژه را با يكديگر تركيب نماييد و اين روش سبب خواهد شد به نكات جالبي دست يابيد. يك مفهوم شناخته شده ساده‌اي وجود دارد كه هنگامي كه ذهن شما در شرايط آزاد بسر مي‌برد قادر به خلاقيت نيست و هنگامي كه ذهن شما با محدوديت‌هايي روبرو مي‌شود، شروع به تفكر خواهد كرد و اين روش سبب مي‌شود ذهن شما دريك محدوديت قرارگرفته و تفكر نمايد.

 

5) مشكلي را كه با آن روبرو هستيد، با دقت تعريف نماييد، و يا آن را بر روي يك كاغذ يا دفترچه الكترونيكي و يا در رايانه با جزئيات شرح دهيد. از اين طريق شما به نكات تازه و خوبي در خصوص مشكل خود دست مي‌يابيد.

 

6) اگر نمي‌توانيد تفكر كنيد‌، بهتر است پياده روي كنيد. يك تغيير آب و هوا براي شما خوب بوده و به آرامي كمك مي‌كند تا سلول‌هاي مغزي شما به تحرك واداشته شوند.

 

7) تلويزيون نگاه نكنيد، زيرا ذهن شما توسط برنامه‌هاي تلويزيون اشغال مي‌شود و ديگر قادر نيستيد خلاقانه فكر كنيد، گويي با ديدن تلويزيون مغز شما از گوش‌ها و چشم‌هاي شما نشت كرده و خارج مي‌شود.

 

8) از مصرف دارو بپرهيزيد، بعضي از افراد براي تقويت خلاقيت خود از داروهاي خاص استفاده مي‌كنند، در حاليكه از نگاه ديگران، اين افراد تنها نظير افرادي هستند كه وابستگي دارويي دارند.

 

9) تا مي‌توانيد درباره هر چيزي مطالعه كنيد، مغز شما با مطالعه كتاب ورزش مي‌كند. علاوه بر اينكه سبب الهام در ذهن شما مي‌شود بلكه آن را انباشته از اطلاعات مي‌كند كه اين خود سبب خواهد شد، سلول‌هاي مغزي شما با يكديگر راحت‌تر ارتباط برقرار كرده و زمينه براي خلق ايده‌هاي نو پديد آيد.

 

10) مغز شما نيز همانند بدن شما نيازمند ورزش كردن است تا به خوبي فعاليت نمايد. در صورتي كه مغز ورزش نكند، به مرور سست و بي‌فايده مي‌شود. شما از طريق مطالعه كردن، بحث كردن با افراد باهوش مي‌توانيد سلول‌هاي مغزي خود را وادار به ورزش كنيد. گفتگو با ديگران در رابطه با كارگردانان فيلم‌ها و سياست و نظير اينها براي ذهن شما خوب است و اين بهتر از پرخاش كردن بر سر ديگران است.

 


هفت نشانه براي مديران موفق

۷۶ بازديد

  

1)   مديران موفق نمونه بارز هستند:  اكثر مديران موفق هم از جايگاه فردي برخور دارند و هم از ارزش سازماني، هم از دانش علمي برخور دارند و هم از مهارت‌هاي تجربي، با اين عمل بايد گفت هم در سازمان و هم در خارج از آن نمونه هستند.

 

2)   مديران موفق از همه يك چيز مي‌خواهند: آنها مي‌توانند مهارت‌ها، دانش و فرهنگ لازم براي سازمان و فرد را به منظور نيل به موفقيت عملي سازند . اين مديران براي رسيدن به اهداف خود بي‌صبرانه عمل مي‌كنند. ماموريت آنها اين نبوده كه خودشان را در آينه ببينند، بلكه اين است كه توان بالقوه خود را به كمك هم نشان دهند.

 

3)   مديران موفق ديگران را هدايت مي‌كنند‌: از نظر آنها هر برخورد بين افراد، يك فرصت براي هدايت است. فرصت‌ها عمدتا محدود به زمان هستند. اين هدايت شامل مجموعه‌اي از رفتارها، آموزش، معرفي، مشورت و غيره مي‌شود. تمركز اصلي همه اين فعاليت‌ها، كمك به افراد موفق ديگر است. اين نوع مديران به صورت فعال و ثابت در بهبود عملكرد موثر بوده و به نيروهاي خود كمك مي‌كنند تا مستعدتر گردند.

 

4)   مديران موفق عملكرد را پيگيري مي‌كنند: آنها براي سنجش عملكرد، معيارهاي اندازه‌گيري در اختيار دارند و به طور واضح نكات مثبت و منفي موفقيت را براي هر فرد در سازمان بيان مي‌كنند. آنها به فرد مسئوليت مي‌دهند و انتظار پاسخ دارند.

 

5)   مديران موفق هدايت خود را سطح‌بندي مي‌كنند: آنها تشخيص مي‌دهند كه بايد به برخي از گروه‌ها مسئوليت بزرگتري واگذار كنند و مديران آينده را براي ايجاد رهبري در بين ديگران آماده مي‌كنند. اين مديران با دادن فرصت‌هايي به اين گونه افراد، توانايي‌هاي خود را با توسعه مهارت در ديگران افزايش مي‌دهند.

 

6)   مديران موفق داراي يك برنامه قوي هستند: بسياري از گروه‌ها از مسئوليت‌هاي جاري خود راضي هستند. مديران موفق اين امر را بهانه‌اي براي عدم رشد در سازمان در نظر نمي‌گيرند. اين دسته از مديران بطور مرتب موانع را از ميان بر مي‌دارند و روش‌هاي جديدي براي رشد و بهبود امور خود ايجاد مي‌كنند.

 

7)   مديران موفق تكرار،  تكرار و تكرار مي‌كنند: مديران خوب سطح موفقيت خود را از طريق ثبات و نظم به دست مي‌آورند و به موفقيت ديگران از راه تكرار كمك مي‌كنند. آنها خوب مي‌دانند كه تنها روش نگهداري سطح بالايي از موفقيت، ياد آوري و نظم است.


خلاقيت

۸۷ بازديد

تعريف خلاقيت از خلاقيت "CREATIVITY" تعريف‌هاي زيادي شده است. در اينجا برخي از تعاريف مهم را مورد بررسي قرار مي‌دهيم: خلاقيت يعني تلاش براي ايجاد يك تغيير هدف‌دار در توان اجتماعي يا اقتصادي سازمان؛ خلاقيت به كارگيري توانايي‌هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است؛ خلاقيت يعني توانايي پرورش يا به وجودآوردن يك انگاره يا انديشه جديد در بحث مديريت نظير به وجودآوردن يك محصول جديد است؛ خلاقيت عبارت است از طي كردن راهي تازه يا پيمودن يك راه طي شده قبلي به طرزي نوين.

الف_ تعريف خلاقيت از ديدگاه روانشناسي:خلاقيت يكي از جنبه هاي اصلي تفكر يا انديشيدن است. تفكر عبارت است از فرايند بازآرايي يا تغيير اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت.

تفكر بر دونوع است : 1 - تفكر همگرا 2 - تفكر واگرا

1_ تفكر همگرا: عبارت است از فرايند بازآرايي يا دوباره سازي اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت.

2_ تفكر واگرا: عبارت است از فرايند تركيب و نوآرايي اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت، خلاقيت يعني تفكر واگرا. براساس اين تعريف خلاقيت ارتباط مستقيمي با قوه تخيل يا توانايي تصويرسازي ذهني دارد. اين توانايي عبارت است از فرايند تشكيل تصويرهايي از پديده‌هاي ادراك‌شده در ذهن و خلاقيت عبارت است از فرايند يافتن راههاي جديد براي انجام‌دادن بهتر كارها; خلاقيت يعني توانايي ارائه راه حل جديد براي حل مسائل; خلاقيت يعني ارائه فكرها و طرح‌هاي نوين براي توليدات و خدمات جديد استمرار آن پس از غيبت آن پديده‌ها.

ب_ تعريف خلاقيت از ديدگاه سازماني: خلاقيت يعني ارائه فكر و طرح نوين براي بهبود و ارتقاي كميت يا كيفيت فعاليت‌هاي سازمان «مثلاً افزايش بهره‌وري، افزايش توليدات يا خدمات، كاهش هزينه‌ها، توليدات ياخدمات از روش بهتر، توليدات يا خدمات جديد و...».

روبرت جي استرنبرگ و ليندا اي اوهارا 1 در بررسي‌هاي خود شش عامل را در خلاقيت افراد موثر دانسته‌اند:

 دانش: داشتن دانش پايه‌اي در زمينه‌اي محدود و كسب تجربه و تخصص در ساليان متمادي؛

توانايي عقلاني: توانايي ارائه ايده خلاق از طريق تعريف مجدد و برقراري ارتباطات جديد در مسايل؛

 سبك فكري: افراد خلاق عموما در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مديريت ارشد، سبك فكري ابداعي را بر مي‌گزينند.

 انگيزش: افراد خلاق عموما براي به فعل درآوردن ايده‌هاي خود برانگيخته ميشوند؛

شخصيت:افرادخلاق عموما داراي ويژگي‌هاي شخصيتي مانند مصربودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهاي بيروني و داخلي و نيز مقاوم‌بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند؛

 محيط: افراد خلاق عموما در داخل محيط‌هاي حمايتي بيشتر امكان ظهور مي‌يابند.

اين محققان مشخص كردند كه عمده‌ترين دليل عدم كارايي برنامه‌هاي آموزش خلاقيت تاكيد صرف اين برنامه‌ها بر تفكر خلاق به عنوان يكي از شش منبع موثر در خلاقيت است.جايي كه ساير عوامل نيز تاثير بسزايي در موفقيت و شكست برنامه‌هاي آموزش خلاقيت ايفا مي‌كنند(استنبرگ و اوهارا 1997)

جورج اف‌نلر در كتاب هنر وعلم خلاقيت براي خلاقيت مراحل چهارگانه: آمادگي (preparation)، نهفتگي، اشراق و اثبات (Verification) را ذكر كرده است از اين ديد، افراد خلاق ابتدا با مسئله يا يك فرصت آشنا شده و سپس از طريق جمع‌آوري اطلاعات با مسئله يا فرصت مورد نظر درگير مي‌شوند.در مرحله بعد افراد خلاق روي مسئله تمركز مي كنند.

در اين مرحله فعاليت ملموسي مشاهده نمي‌شود و فرد سعي در نظم‌دادن تفكرات، انديشه‌ها، تجارب و زمينه‌هاي قبلي خود جهت نيل به يك ايده دارد. درگيري ذهني عميق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه )فراهم‌كردن فرصت (جهت تفكر بر مسئله ) به خلق و ظهور ايده‌اي جديد و بديع منجر مي‌شود. در نهايت فرد خلاق در صدد برمي‌آيد صلاحيت و پتانسيل ايده خويش را به اثبات برساند.