تعريف خلاقيت از خلاقيت "CREATIVITY" تعريفهاي زيادي شده است. در اينجا برخي از تعاريف مهم را مورد بررسي قرار ميدهيم: خلاقيت يعني تلاش براي ايجاد يك تغيير هدفدار در توان اجتماعي يا اقتصادي سازمان؛ خلاقيت به كارگيري تواناييهاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است؛ خلاقيت يعني توانايي پرورش يا به وجودآوردن يك انگاره يا انديشه جديد در بحث مديريت نظير به وجودآوردن يك محصول جديد است؛ خلاقيت عبارت است از طي كردن راهي تازه يا پيمودن يك راه طي شده قبلي به طرزي نوين.
الف_ تعريف خلاقيت از ديدگاه روانشناسي:خلاقيت يكي از جنبه هاي اصلي تفكر يا انديشيدن است. تفكر عبارت است از فرايند بازآرايي يا تغيير اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت.
تفكر بر دونوع است : 1 - تفكر همگرا 2 - تفكر واگرا
1_ تفكر همگرا: عبارت است از فرايند بازآرايي يا دوباره سازي اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت.
2_ تفكر واگرا: عبارت است از فرايند تركيب و نوآرايي اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت، خلاقيت يعني تفكر واگرا. براساس اين تعريف خلاقيت ارتباط مستقيمي با قوه تخيل يا توانايي تصويرسازي ذهني دارد. اين توانايي عبارت است از فرايند تشكيل تصويرهايي از پديدههاي ادراكشده در ذهن و خلاقيت عبارت است از فرايند يافتن راههاي جديد براي انجامدادن بهتر كارها; خلاقيت يعني توانايي ارائه راه حل جديد براي حل مسائل; خلاقيت يعني ارائه فكرها و طرحهاي نوين براي توليدات و خدمات جديد استمرار آن پس از غيبت آن پديدهها.
ب_ تعريف خلاقيت از ديدگاه سازماني: خلاقيت يعني ارائه فكر و طرح نوين براي بهبود و ارتقاي كميت يا كيفيت فعاليتهاي سازمان «مثلاً افزايش بهرهوري، افزايش توليدات يا خدمات، كاهش هزينهها، توليدات ياخدمات از روش بهتر، توليدات يا خدمات جديد و...».
روبرت جي استرنبرگ و ليندا اي اوهارا 1 در بررسيهاي خود شش عامل را در خلاقيت افراد موثر دانستهاند:
دانش: داشتن دانش پايهاي در زمينهاي محدود و كسب تجربه و تخصص در ساليان متمادي؛
توانايي عقلاني: توانايي ارائه ايده خلاق از طريق تعريف مجدد و برقراري ارتباطات جديد در مسايل؛
سبك فكري: افراد خلاق عموما در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مديريت ارشد، سبك فكري ابداعي را بر ميگزينند.
انگيزش: افراد خلاق عموما براي به فعل درآوردن ايدههاي خود برانگيخته ميشوند؛
شخصيت:افرادخلاق عموما داراي ويژگيهاي شخصيتي مانند مصربودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهاي بيروني و داخلي و نيز مقاومبودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند؛
محيط: افراد خلاق عموما در داخل محيطهاي حمايتي بيشتر امكان ظهور مييابند.
اين محققان مشخص كردند كه عمدهترين دليل عدم كارايي برنامههاي آموزش خلاقيت تاكيد صرف اين برنامهها بر تفكر خلاق به عنوان يكي از شش منبع موثر در خلاقيت است.جايي كه ساير عوامل نيز تاثير بسزايي در موفقيت و شكست برنامههاي آموزش خلاقيت ايفا ميكنند(استنبرگ و اوهارا 1997)
جورج افنلر در كتاب هنر وعلم خلاقيت براي خلاقيت مراحل چهارگانه: آمادگي (preparation)، نهفتگي، اشراق و اثبات (Verification) را ذكر كرده است از اين ديد، افراد خلاق ابتدا با مسئله يا يك فرصت آشنا شده و سپس از طريق جمعآوري اطلاعات با مسئله يا فرصت مورد نظر درگير ميشوند.در مرحله بعد افراد خلاق روي مسئله تمركز مي كنند.
در اين مرحله فعاليت ملموسي مشاهده نميشود و فرد سعي در نظمدادن تفكرات، انديشهها، تجارب و زمينههاي قبلي خود جهت نيل به يك ايده دارد. درگيري ذهني عميق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه )فراهمكردن فرصت (جهت تفكر بر مسئله ) به خلق و ظهور ايدهاي جديد و بديع منجر ميشود. در نهايت فرد خلاق در صدد برميآيد صلاحيت و پتانسيل ايده خويش را به اثبات برساند.