1) مديران موفق نمونه بارز هستند: اكثر مديران موفق هم از جايگاه فردي برخور دارند و هم از ارزش سازماني، هم از دانش علمي برخور دارند و هم از مهارتهاي تجربي، با اين عمل بايد گفت هم در سازمان و هم در خارج از آن نمونه هستند.
2) مديران موفق از همه يك چيز ميخواهند: آنها ميتوانند مهارتها، دانش و فرهنگ لازم براي سازمان و فرد را به منظور نيل به موفقيت عملي سازند . اين مديران براي رسيدن به اهداف خود بيصبرانه عمل ميكنند. ماموريت آنها اين نبوده كه خودشان را در آينه ببينند، بلكه اين است كه توان بالقوه خود را به كمك هم نشان دهند.
3) مديران موفق ديگران را هدايت ميكنند: از نظر آنها هر برخورد بين افراد، يك فرصت براي هدايت است. فرصتها عمدتا محدود به زمان هستند. اين هدايت شامل مجموعهاي از رفتارها، آموزش، معرفي، مشورت و غيره ميشود. تمركز اصلي همه اين فعاليتها، كمك به افراد موفق ديگر است. اين نوع مديران به صورت فعال و ثابت در بهبود عملكرد موثر بوده و به نيروهاي خود كمك ميكنند تا مستعدتر گردند.
4) مديران موفق عملكرد را پيگيري ميكنند: آنها براي سنجش عملكرد، معيارهاي اندازهگيري در اختيار دارند و به طور واضح نكات مثبت و منفي موفقيت را براي هر فرد در سازمان بيان ميكنند. آنها به فرد مسئوليت ميدهند و انتظار پاسخ دارند.
5) مديران موفق هدايت خود را سطحبندي ميكنند: آنها تشخيص ميدهند كه بايد به برخي از گروهها مسئوليت بزرگتري واگذار كنند و مديران آينده را براي ايجاد رهبري در بين ديگران آماده ميكنند. اين مديران با دادن فرصتهايي به اين گونه افراد، تواناييهاي خود را با توسعه مهارت در ديگران افزايش ميدهند.
6) مديران موفق داراي يك برنامه قوي هستند: بسياري از گروهها از مسئوليتهاي جاري خود راضي هستند. مديران موفق اين امر را بهانهاي براي عدم رشد در سازمان در نظر نميگيرند. اين دسته از مديران بطور مرتب موانع را از ميان بر ميدارند و روشهاي جديدي براي رشد و بهبود امور خود ايجاد ميكنند.
7) مديران موفق تكرار، تكرار و تكرار ميكنند: مديران خوب سطح موفقيت خود را از طريق ثبات و نظم به دست ميآورند و به موفقيت ديگران از راه تكرار كمك ميكنند. آنها خوب ميدانند كه تنها روش نگهداري سطح بالايي از موفقيت، ياد آوري و نظم است.