من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

رقص مرگ

۲۹ بازديد

 

لابه لاي خاطرات و عكسهاي رنگ باخته
در كنار ساعتي كه زنگ مرگ را نواخته،

آن طرف...ميان قاب عكس مانده در غبارها
چهره اي ست كودكانه با تبسمي گداخته

كودكي كه سهم او هميشه از قمار سرنوشت
طعم باختهاي برده بود و بردهاي باخته

كودكي شبيه من ، شبيه تو ، شبيه هيچ كس
مثل نقشهاي مبهمي كه ابر و باد ساخته...

زندگي براي ما هميشه صعب بود و سهمگين
مثل رقص مرگ در ميان تيغهاي آخته

گاه دل سپرده ايم ، صادقانه ، مثل مرغ عشق
گاه دل بريده ايم ، بي بهانه ، مثل فاخته

كاش آشنا نمي شديم ... يا جدا نمي شديم
كاش مي شناختيمت آي... حس ناشناخته!


از وهم زيباتر

۳۴ بازديد

 

نديدم آتشي از نغمه هايت شعله آواتر
نمي بيني كويري از دل من باد پيماتر

دوباره مي نشيني پيش رويم، ساكت و غمگين
و من گم مي شوم در وسعتي از وهم زيباتر

بگو در وسعت تنهاييت مانند من هرگز
كسي را ديده اي در خويشتن تنها و تنهاتر؟

من امشب از خودم هم رفته ام، هرگز نمي يابي
كسي را اين چنين در بي شكيبي ناشكيباتر

ميان اين همه بي راهه و راهي كه مي بيني
يكي ما را به شهري مي برد لبريز روياتر

همان راهي كه روزي تكسواراني شگفت ، از آن
گذر كردند و شد از خونشان دامان صحرا ، تر

حقيقت همچنان در بازي خورشيد با ابر است
كه گاهي مي شود پيدا و پنهان...گاه پيداتر

زبان ديگري بايد براي گفتگو با تو
كه باشد واژه هايش از خود آيينه گوياتر


زن و عطر و نماز

۲۹ بازديد

 

بر بستري كه عطر نفسهاي تو را دارد
آسوده به خواب مي روم
حتي وقتي شمشيرهاي آخته
بر من تاخته باشند...

...

از بي راهه حركت كن
راهها
گاه به مقصد نمي رسند
واحه در واحه بگذر
از دشتهايي كه مثل من تشنه اند

اگر خدا بخواهد
تار عنكبوتي پناه عصمتت مي شود
و تو را
از چشمان آلوده نگاه مي دارد

اما آن كبوتر تنها
كه بر آستان غار آشيانه بسته
بي گمان دل من است
كه براي تو پرپر مي زند!

...

مهار شتر را رها كن
بگذار او تصميم بگيرد
كه بوي گلهاي صحرا و رايحهّ عشق را
خوب مي شناسد،
هر جا فرود آمد
خانه عشقمان را مي سازيم!

...

حيران ِ سمت و سوي قبله چرايي؟!
نگاه كن نسيم عشق از كدام سمت مي وزد؟!

...

مرا كه از تب آسمان مي لرزم
در آغوش بگير
"با من سخن بگو..."
گاه از جهل بوالحكمان و التهاب زمين و آسمان
تنها مي توان به نماز و عطر تن تو پناه برد!

در نوازشهاي تو
رازي است
كه نرما و گرماي دست مادري گم شده را
به ياد يتيم صحرا مي آورد!

...

تمام آيه هاي من
سورهّ نساء است
اما احسن القصص
نگاه عاشق توست!


روايت عطش

۲۸ بازديد

 

سايهّ سبز بيد در يك دشت...
سايه يعني اميد در يك دشت

مرد با واپسين نفسهايش
همچنان مي دويد در يك دشت

آه غير از سراب و دود نبود
سايه هايي كه ديد در يك دشت

تشنگي بود و... باد تاول خيز
صيحه ها مي كشيد در يك دشت

لحظه اي بعد بر زمين افتاد
پيكر يك شهيد ....


دزد بازار شعر

۲۹ بازديد

 

ابيات سرودهّ مرا پس بدهيد
مضمون ربودهّ مرا پس بدهيد

هر واژهّ آن پاره اي از جسم من است
لطفا دل و رودهّ مرا پس بدهيد!

***

دستي به تطاولي گشوديم كه چه؟!
مضموني از اين وآن ربوديم كه چه؟!

يك عمر بدون اينكه شاعر باشيم
بيش از همه شاعران سروديم كه چه؟!

***

بي سرقت از اين و آن سرودن سخته!
هر واژهّ ما ز شاعري بدبخته!

اي كاش پليس ۱۱۰ مي آمد
مي كرد دكان شعر ما را تخته!

***

استاد سخن نگشت تا دزد نشد
تا دزد نزد به دزد ، شادزد نشد

با قافلهّ شعر رفاقت ننمود
آن كس كه نهان شريك با دزد نشد!

***

از پيشهّ شعر چون نمي يابي مزد
پس آنچه ميسر است بردار و بدزد

و آن گاه كه ديگران خبردار شدند
فرياد بزن: بگير...اي دزد اي دزد!!

***

تنها نه نگين ز دست جم مي دزدند
هر چه برسد ، ز بيش و كم مي دزدند

يك مشت خيال خام و يك مشت دروغ
چيزي ست كه شاعران ز هم مي دزدند!


خسران

۳۰ بازديد

 

در چنگ زمانه زخمه ّ ناسوريم
بر جامهّ شهر وصلهّ ناجوريم

هر كار كه كرديم يخ ما نگرفت
انگار كه يخ فروش نيشابوريم!


ياد

۳۰ بازديد

 

ميتوني ابر غمناكم كني تو
در اعماق دلت خاكم كني تو

ولي تو خاطرت باشه ، نميشه
يه روز از خاطرت پاكم كني تو


واپسين عاشقان زمين

۲۹ بازديد

 

هميشه عشق تا جان مرا سرشار خواهد كرد
كسي نام تو را در خاطرم تكرار خواهد كرد

چنان رازي و نازي خفته در چشمت كه هر لحظه
نيازي تازه را در جان من بيدار خواهد كرد

چنان من از تو سرشارم كه حتي " دوستت دارم "
جز از لبهاي گرم تو مرا آزار خواهد كرد

فريب نام تو شايد بهشت ديگري باشد
كه برزخ را به روي شانه ام آوار خواهد كرد

شبي گم مي شوم در ساحل چشمت ... و روزي مرگ
مرا در قعر اقيانوسها ديدار خواهد كرد

" مبادا تو نباشي ! " اين همان كابوس تكراري ست
كه رنگ زندگي را در نگاهم تار خواهد كرد

من و تو واپسين نسل از تبار عاشقان هستيم
جهان ما را بجز در قصه ها انكار خواهد كرد !


سونامي

۲۹ بازديد

 

طوفاني آمد از دل درياها
درهم شكست خانه روياها

طوفان گرفت و صورت شب گم شد
در كام هولناك هيولاها

كوبيد طبل مرگ و خروشيدند
شيون كنان گروه هماواها

بر شانه هاي زلزله لرزيدند
دريا و كوه و ساحل و صحراها

دستي تكيده، بخزيده در طوفان
چشمي به راه مبهم فرداها

دريا هميشه آبي و زيبا نيست
اوج است و موج و وحشت و غوغاها

در جان آدمي هم دريايي ست
دريا تر از تمامي درياها

انسان حقيقتي ست معمايي
مبهم تر از تمام معماها

طوفان و سيل و زلزله تمثيلي ست
از التهاب آيت آياها

انسان به رغم هر چه زمين خوردن
مي ايستد دوباره بر اين پا ها

مي ايستد دوباره و مي سازد
كاشانه اي به رنگ تمناها


نيكوكار، شاهسواران و قنبرلو برگزيده جشنواره شعر فجر شدند

۳۰ بازديد

خبرگزاري فارس: نيكوكار، شاهسواران و قنبرلو برگزيده جشنواره شعر فجر شدند

به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات خبرگزاري فارس، آئين پاياني ششمين جشنواره بين‌المللي شعر فجر لحظاتي پيش در تالار وحدت با حضور سيدمحمد حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي آغاز شد.

بنا بر اين گزارش برگزيدگان ششمين جشنواره شعر فجر در سه بخش غزل، شعر كلاسيك و ترانه به شرح ذيل است:

شيما شاهسواران برگزيده بخش غزل

رضا نيكوكار در بخش شعر كلاسيك

ياسر قنبرلو در بخش ترانه

مسئولان جشنواره پيش از اين اعلام كرده بودند كه اين مراسم با حضور محمود احمدي‌نژاد رئيس جمهور برگزار خواهد شد.

خان ششم جشنواره شعر فجر در حالي در حال برگزاري است كه در اين دوره 25 شاعر از 14 كشور در آن حاضر هستند.

در اين مراسم قرار است بيگي‌حبيب آبادي و حميدي دبيران علمي و اجرايي به ارائه گزارش بپردازند و در ادامه شعرخواني و سخنراني وزير ارشاد و رئيس جمهور برگزار مي‌شود.

اين برنامه هم‌اكنون در تالار وحدت در حال برگزاري است و اخبار تكميلي متعاقبا ارسال مي‌شود.

منبع : سايت فارس نيوز