روايت عطش

مشاور شركت بيمه پارسيان

روايت عطش

۲۹ بازديد

 

سايهّ سبز بيد در يك دشت...
سايه يعني اميد در يك دشت

مرد با واپسين نفسهايش
همچنان مي دويد در يك دشت

آه غير از سراب و دود نبود
سايه هايي كه ديد در يك دشت

تشنگي بود و... باد تاول خيز
صيحه ها مي كشيد در يك دشت

لحظه اي بعد بر زمين افتاد
پيكر يك شهيد ....


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد