زن و عطر و نماز

مشاور شركت بيمه پارسيان

زن و عطر و نماز

۳۰ بازديد

 

بر بستري كه عطر نفسهاي تو را دارد
آسوده به خواب مي روم
حتي وقتي شمشيرهاي آخته
بر من تاخته باشند...

...

از بي راهه حركت كن
راهها
گاه به مقصد نمي رسند
واحه در واحه بگذر
از دشتهايي كه مثل من تشنه اند

اگر خدا بخواهد
تار عنكبوتي پناه عصمتت مي شود
و تو را
از چشمان آلوده نگاه مي دارد

اما آن كبوتر تنها
كه بر آستان غار آشيانه بسته
بي گمان دل من است
كه براي تو پرپر مي زند!

...

مهار شتر را رها كن
بگذار او تصميم بگيرد
كه بوي گلهاي صحرا و رايحهّ عشق را
خوب مي شناسد،
هر جا فرود آمد
خانه عشقمان را مي سازيم!

...

حيران ِ سمت و سوي قبله چرايي؟!
نگاه كن نسيم عشق از كدام سمت مي وزد؟!

...

مرا كه از تب آسمان مي لرزم
در آغوش بگير
"با من سخن بگو..."
گاه از جهل بوالحكمان و التهاب زمين و آسمان
تنها مي توان به نماز و عطر تن تو پناه برد!

در نوازشهاي تو
رازي است
كه نرما و گرماي دست مادري گم شده را
به ياد يتيم صحرا مي آورد!

...

تمام آيه هاي من
سورهّ نساء است
اما احسن القصص
نگاه عاشق توست!


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد