دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۰ ۳۰ بازديد
هميشه عشق تا جان مرا سرشار خواهد كرد
كسي نام تو را در خاطرم تكرار خواهد كرد
چنان رازي و نازي خفته در چشمت كه هر لحظه
نيازي تازه را در جان من بيدار خواهد كرد
چنان من از تو سرشارم كه حتي " دوستت دارم "
جز از لبهاي گرم تو مرا آزار خواهد كرد
فريب نام تو شايد بهشت ديگري باشد
كه برزخ را به روي شانه ام آوار خواهد كرد
شبي گم مي شوم در ساحل چشمت ... و روزي مرگ
مرا در قعر اقيانوسها ديدار خواهد كرد
" مبادا تو نباشي ! " اين همان كابوس تكراري ست
كه رنگ زندگي را در نگاهم تار خواهد كرد
من و تو واپسين نسل از تبار عاشقان هستيم
جهان ما را بجز در قصه ها انكار خواهد كرد !