من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

تقويم تاريخ 1391/05/01

۲۹ بازديد
تقويم تاريخ شمسي : آغاز نشريه‌ مجله‌ " سينما " 52 . . . تقويم تاريخ شمسي : انتشار نامه‌ بانوان‌ به‌ مديريت‌ و سردبيري‌ " شهناز آزاد " 1299/5/1 تقويم تاريخ شمسي : توقيف‌ نشريه‌ هاي‌ ملي ستاره‌ ايران‌ و گلشن‌ به‌ دستور " قوام‌ السلطنه‌ "، رئيس‌ الوزرا وقت‌ 1300/5/1 تقويم تاريخ شمسي : انتشار شماره‌ اول‌ " مجله‌ سينما و نمايشات‌ " نخستين‌ نشريه‌ سينمايي ايران‌ به‌ سردبيري‌ اسحاق‌ زنجاني 1309/5/1 تقويم تاريخ شمسي : افتتاح‌ تلفن‌ بي سيم‌ بين‌ تهران‌ ـ لندن‌ 1327/5/1 تقويم تاريخ شمسي : تصويب‌ قانون‌ نحوه‌ رسيدگي به‌ جرايم‌ مطبوعاتي در محاكم‌ جنايي و تشكيل‌هيات‌ منصفه‌ 1337/5/1 تقويم تاريخ شمسي : به‌ رسميت‌ شناخته‌ شدن‌ رژيم‌ غاصب‌ اسرائيل‌ توسط محمدرضا پهلوي‌ در ايران‌ 1339/5/1 تقويم تاريخ شمسي : قتل‌ سه‌ سرهنگ‌ توسط سرباز وظيفه‌ باراني 1344/5/1 تقويم تاريخ شمسي : آغاز عمليات‌ والفجر( 2 ) 1362/5/1 تقويم تاريخ شمسي : عمليات‌ قدس‌ 4 منطقه‌ هورالهويزه‌ 1364/5/1 تقويم تاريخ شمسي : برگزاري‌ دومين‌ دوره‌ انتخابات‌ رياست‌ جمهوري‌ 1364/5/1 تقويم تاريخ شمسي : عمليات‌ ايذايي منطقه‌ چوارت‌ 1366/5/1 تقويم تاريخ شمسي : عمليات‌ ايذايي منطقه‌ ايروان‌ 1366/5/1 تقويم تاريخ شمسي : برگزاري‌ نمايشگاه‌ مطبوعات‌ فارسي زبان‌ ايران‌ در تاجيكستان‌ 1371/5/1 تقويم تاريخ شمسي : آغاز اولين‌ جشنواره‌ بين‌ المللي عكس‌ ، كاريكاتور و طرحهاي‌ گرافيكي در تهران‌ 1372/5/1 تقويم تاريخ شمسي : درگذشت‌ آيت‌ ا... سيد جواد خرمشاهي 1375/5/1
تقويم تاريخ ميلادي :
درگذشت‌ " يوهان‌ سباستين‌ باخ "، موسيقيدان‌ و آهنگساز آلماني
1750/7/22 تقويم تاريخ ميلادي : وقوع نبرد معروف "ايزونزو" بين ايتاليا و اتريش در جريان جنگ جهاني اول 1915/7/22 تقويم تاريخ ميلادي : آغاز انتقال‌ يهودي‌ هاي‌ ورشو به‌ اردوگاه‌ " تربلينكا " 1942/7/22 تقويم تاريخ ميلادي : روز ملي لهستان‌ 1944/7/22 تقويم تاريخ ميلادي : قيام‌ خونين‌ مردم‌ ايران‌ به‌ رهبري‌ آيت ‌ا...كاشاني 1952/7/22 تقويم تاريخ ميلادي : وقوع نبرد نيروهاي فرانسه و تونس در بندر "بِيْزرْتْ" در تونس 1961/7/22 تقويم تاريخ ميلادي : تاسيس‌ سازمان‌ همكاري‌ منطقه‌ اي‌ براي‌ عمران‌ موسوم به آر - سي - دي‌ 1964/7/22
تقويم تاريخ هجري قمري :
درگذشت‌ شيخ‌ زاهد ابوالحسين‌ و رام‌ بن‌ ابي فراس‌ مولف‌ " تنبيه‌ الخواطر "، معروف‌ به‌ مجموعه‌ ورام‌
605/9/2 تقويم تاريخ هجري قمري : مذاكرات‌ نمايندگان‌ مجلس‌ شوراي‌ ملي درباره‌ رفع‌ توقيف‌ مطبوعات‌ 1325/9/2 تقويم تاريخ هجري قمري : درگذشت‌ فقيه‌ دانشمند شيخ‌ حيدر قلي سردار كابلي 1372/9/2

دو شعر از حسين اسرافيلي

۲۹ بازديد

طريق عاشقي

مى‌برم منزل به منزل چوب دار خويش را
تا كجا پايان دهم آغاز كار خويش را

در طريق عاشقى مردن نخستين منزل است
مى‌برد بر دوش خود منصور دار خويش را

بر نمى دارد نگاه ازمن جنون سينه سوز
مى شناسد چشم صيادم شكار خويش را

رونق روشن دلان با منت خورشيد نيست
مى كند روشن چراغم، شام تار خويش را

در دل طوفانى‌ام از موج خونين باك نيست
مى فشارد در بغل دريا كنار خويش را

موج پر جوشم من از دريا نمى‌گيرم كنار
مى‌نهم بر دوش طوفان كوله بار خويش را

بس كه مى پيچد به خود امواج اين گرداب سخت
ساحل از كف مى دهد اينجا قرار خويش را

 

تسليم

تيري به خطا هم اگر انداخته باشي
حاشا كه مرا از نظر انداخته باشي

بايد كه به تسليم در اين عرصه درآيي
يعني كه در اين‌جا سپر انداخته باشي

بر چوبه ني، راز اناالحق، نتوان گفت
الّا كه به تسليم، سر انداخته باشي

منزل نتوان كرد در اين قاف، چو ققنوس
بايست به پر، شعله در‌انداخته باشي

يك جام از اين باده كشيدم، جگرم سوخت
شايد كه در اين خُم، نظر انداخته باشي

از من مطلب، صحبت افسردگي‌ام نيست
تا در نفسم، شعله دَر‌انداخته باشي

پيش از تو وفا نيز در آيين جفا بود
شايد كه تو اين رسم برانداخته باشي

با ناله من، تير دعا، بال اثر داشت
جز آن‌كه تواش از اثر انداخته باشي

سر‌سبز‌ترين جنگل شاداب، توان ديد
تا جلوه به كوه و كمر انداخته باشي

اي ديده مبار اين‌ همه سيلاب، كه ترسم
سامان مرا، در خطر انداخته باشي


چند رباعي به مناسبت آغاز ماه مبارك رمضان

۲۹ بازديد

شاعر : رضا اسماعيلي

۱

آمد رمضان و آسمان آبي شد
شب‌هاي زمين ، دوباره مهتابي شد
هستي ، به نماز عاشقي قامت بست
عالَم ، غزل خجسته نابي شد

۲

آمد رمضان و تا خدا ما را برد
تا چشمه روشن دعا ما را برد
ما را ز لباس عافيت عريان كرد
تا سبزترين ِ سجده‌ها ، ما را برد

۳

آمد رمضان و كاش مي‌دانستي
اي ُكشته آب و آش! مي‌دانستي
دنياست كه مي‌خورد تو را با شهوت
كاش اي دل آش و لاش! مي‌دانستي

۴

آمد رمضان و دست شيطان بسته ست
درهاي زمين به روي انسان بسته ست
وقت ست ز سمت معصيت برگردي
چون راه گناه ، اي مسلمان بسته ست!

۵

ماه رمضان و جان تو در خواب ست
رخوت زده‌اي ، جهان تو در خواب ست
هنگام سحر ، لبان جسمت بازست
اما دل شب نشان تو ، در خواب ست

۶

ماه رمضان و سفره افطاري
هنگام سحر، َنفَس َنفَس ، بيداري
از روزه اگر همين َقدَر مي‌فهمي
مصداق رياضت است و خود آزاري!

۷

ماه رمضان و روزه‌اي ... ؟ معلوم ست !
در حسرت آب و كوزه‌اي ! معلوم ست
بسته ست لب تنت ، ولي جانت نه
غم مي‌خوري و ُرفوزه‌اي! معلوم ست

۸

آمد رمضان، ز خواب غفلت برخيز
گل كرد سپيده سعادت، برخيز
بشكاف فلك را و چو حافظ ، سرمست
طرحي دگر انداز و ز عادت برخيز


يادداشتي براي شعر و شاعري «سعيد بيابانكي»

۲۷ بازديد

سعيد بيابانكي در سال 1347 در خميني‌شهر اصفهان ديده به جهان گشود. تحصيلات خويش را تا پايان دوره متوسطه، در همين شهر به پايان رسانيد و سپس براي ادامه تحصيل راهي اصفهان شد و موفق شد مدرك مهندسي كامپيوتر خود را از دانشگاه اصفهان دريافت كند. بيابانكي، از طبع شاعري سرشار است و اكثر شعرهاي او در حافظه اهل ادب، به ويژه ادب انقلاب رسوب كرده است.

بهتر است در مورد سعيد بيابانكي از زبان استادش «خسرو احتشامي» بشنويم كه او از هر كسي بيابانكي و شعرش را بهتر مي‌شناسد؛

«غزل نو، شاعراني را در دامان پرورده كه اميد ماندگاري اين نوع ادبيات‌اند. سعيد بيابانكي يكي از همين «روشنايي‌هاي شهر» غزل است كه پايداري را جار مي‌زند. آن چه از كوزه غزل سعيد مي‌تراود احساس و عواطفي است كه با شعر معاصر ايراني از يك آبشخور نصيب برده است. غزل بيابانكي مثل بهترين‌هاي شعر امروز آگاهانه ابتكاري و صميمانه است.»

(باغ دور دست ص 14 و 13)

اما بيابانكي از شاعران ارجمند و ژرف‌انديش انقلاب اسلامي است كه حقيقتاً حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد. مي‌توانيد حرف‌هاي شنيدني‌اش را در مجموعه‌هايي مثل «ردّ پايي در برف، نيمي از خورشيد، نه ترنجي نه اناري، سنگچين، باغ دور دست و ...» با گوش جان شنيد. بيابانكي دستي هم در طنز دارد كه اخيراً كتابي از او با همين مضمون به نام «هي شعرِ تر انگيزد» توسط انتشارات سپيده باوران منتشر شد كه در كمتر از يك هفته به چاپ دوم رسيد. با هم يكي از غزل‌هاي بيابانكي را مي‌خوانيم؛ قابل توجه است كه غزلي كه در زير مي‌آيد، در مجموعه «حكايت شعر» حوزه هنري به چاپ رسيده است؛

ميان خاك سر از آسمان در آورديم
چقدر قمري بي‌آشيان درآورديم

وجب وجب تن اين خاك مرده را كنديم
چقدر خاطره نيمه جان درآورديم

چقدر چفيه و پوتين و مهر و انگشتر
چقدر آينه و شمعدان درآورديم

لبان سوخته‌ات را شبانه از دل خاك
درست موسم خرماپزان در آورديم

به زير خاك به خاكستري رضا بوديم
عجيب بود كه آتشفشان درآورديم

به حيرتيم كه اي خاك پير با بركت!
چقدر از دل سنگت جوان درآورديم

چقدر خيره به دنبال ارغوان گشتيم
ز خاك تيره ولي استخوان درآورديم

براي آن كه بگوييم با شما بودي
چقدر از خودمان داستان درآورديم

شما حماسه سروديد و ما به نام شما
فقط ترانه سروديم، نان درآورديم

به بازي‌اش نگرفتند و ما چه بازي‌ها
براي اين سر بي‌خانمان درآورديم

و آب‌هاي جهان تا از آسياب افتاد
قلم به دست شديم و زبان درآورديم

منبع : سايت فارس نيوز

براي مشاهده اشعار سعيد بيابانكي كليك كنيد


مصاحبه ي اختصاصي با محمدحسين بهراميان

۲۷ بازديد

  محمدحسين بهراميان

محمدحسين بهراميان مترجم و شاعر معتقد است ادبيات معاصر ايران قادر است خود را به سطح جهاني برساند به شرطي كه اصلاح فرهنگ و ترويج فرهنگي صورت بگيرد.

آقاي بهراميان نظرتان را درباره شعر توماس ترانسترومر شاعر سوئدي كه سال گذشته موفق به دريافت جايزه نوبل شد، بفرماييد.

ترانسترومر در مملكت ما به نسبت شاعراني كه به شدت اشعارشان ترجمه شده است شناخته شده نيست و تا زماني كه جايزه نوبل را نگرفته بود معروفيتي نداشت و تنها يك ترجمه از آن در دست بود. اشعار ايشان اغلب به زبان سوئدي است و تا بيايد ترجمه شود ديگر چيزي از آن نمي ماند. چون اغلب كارهايي كه ترجمه مي شود از زبان انگليسي است. اما آنچه اهميت دارد اين است كه ايشان به خاطر مطالعات روانشناسي خوبي كه دارد بسيار به دنياي درون و بيرون تمركز مي كند. اتفاقا وقتي كميته سوئدي نظرش را براي كانديد كردن اين شاعر اعلام مي كند به همين نكته اشاره مي كند كه به خوبي مطالعات نظري روانكاوي اش را اشاعه مي دهد به بيرون و دنياي درون را نمايش مي دهد و اين در اشعارش انعكاس خوبي پيدا كرده است.

آيا نمونه اين نوع نگاه را در اشعار شاعران ديگر نمي توانيم پيدا كنيم؟

خيلي از شاعران با تفكر اكسپرسيونيستي همينطور هستند و سعي مي كنند ذهنيات خود و درون انسان را به بيرون منتقل كنند. در دوره هاي گذشته افرادي چون كافكا را داريم كه انسان را به شكل موريانه مجسم مي كند. چيزي كه در رابطه ترانسترومر مطرح است اين است كه سعي مي كند واقعيت ها را خوب ببيند و از چيزهاي ملموس شروع كند و اتفاقا يكي از دلايلي كه براي كانديد شدن ايشان اعلام مي شود اين است كه واقعيت ها را خيلي ملموس و واضح نشان مي دهد، به شكل عكس پر چگالي و پر ظرفيت. همين نشان مي دهد ايشان عمق ميدان تفكراتشان خيلي زياد است.

منتقدين گفته اند ترانسترومر آرمانشهر لحظه را در شعرش به وجود مي آورد. در مورد اين اصطلاح بيشتر بگوييد.

نمي دانم كساني كه چنين چيزي را مي گويند دقيقا مي خواهند به چه چيزي اشاره كنند. البته همه ما به دنبال يك يوتوپيا يا آرمان شهر هستيم كه قابل دست يابي برايمان نيست.

به عقيده شما شعر ترانسترومر شعر سوبژكتيو است يا ابژكتيو؟

از خيلي وقت پيش در تفكرات پست مدرنيسم موضوعاتي مطرح شد كه ليوتار به آن اشاره كرد و بعد دريدا آن را بسط داد و آن شكست مرزهاست. همانطور كه در حوزه ابژه ها مرزها شكسته شد و ديوار برلين فرو افتاد، در حوزه سوبژه ها نيز همين اتفاق افتاد. مرز بين منطق و شعر شكسته شد يا بين عقل و جنون، مرد و زن، مرگ و زندگي و غيره. ترانسترومر ابژه ها را مي بيند و نمود بيروني آن را پيدا مي كند. گرچه هيچ وقت ادعا نمي كند پست مدرن است اما تفكرات پست مدرن به نوعي در آثارش بازتاب دارد. وي مدام از بيرون به درون و از درون به بيرون نفوذ مي كند.

گفته مي شود دنياي مدرن هيچ حياط خلوتي ندارد و هولناكي آن هم به همين موضوع مربوط است. ترانسترومر تلاش مي كند با نمايش واقعيت پر چگالي و پر رنگ به همين وضعيت دنياي مدرن اشاره كند؟

وقتي ما تاريخ تحول تفكرات مدرنيستي را بررسي مي كنيم مي بينيم كه درست است كه دنياي مدرن حياط خلوتي ندارد اما بيراهه هايي هست كه اين انديشه مدرن را التيام مي دهد. وقتي انديشه مدرن عقل را محور قرار مي دهد، همين عقل بمب اتم مي سازد كه منجر به ويراني جهان مي شود. برخي متفكران در مقابل اين عقل جبهه مي گيرند و هنر و تفكر دادايستي شكل مي گيرد. يا همين پست مدرن ها به نيچه و فرويد و يونگ براي مقابله با عقل نظر دوخته اند. خواب هاي ازلي يونگ با معيارهاي عقلي سنجيده نمي شود اما مبناي علمي دارد. خواب هاي فرويد توجيه عقلي ندارد و دنياي امروز مجبور است به آنها نگاه كند. پس بزنگاه هايي هست كه انسان سعي مي كند پيدا كند تا در اين ديناي مدرن نفس راحتي بكشد. در شعر ترانسترومر اين اتفاق مي افتد. ملايمتي كه در اشعار وي هست مقابله اي است با دنياي مدرن و سعي مي كند آرامش را در جاي ديگري پيدا كند.آن چيزي كه شما درباره آرمان شهر لحظه فرموديد شايد اين معنا باشد كه ترانسترومر سعي مي كند در آن واحد به اين لحظه آرامش برسد و خودش را از سختي دنياي مدرن برهاند.

ترانسترومر تاكيد دارد من زبان سوئدي مي نويسم و اين اشعار به اين زبان قابل درك هستند. به نظر شما با توجه به سختي ترجمه شعر از زبان سوئدي، ما تا چه حد مي توانيم به آن چيزي كه وي به زبان سوئدي بيان كرده نزديك شويم و شعر ايشان را درك كنيم؟

اول كه ما با شعر ايشان آشنا نيستيم و تفاوت اقليمي هم باعث مي شود كه نتوانيم زياد با شعرش ارتباط برقرار كنيم. روزهاي پانزده ساعته يا فصل هاي طولاني سرما و سكوت و جمعيت كم اين كشور مواردي است كه با شلوغي ما كه نزديك به خط استواييم تفاوت دارد. از طرفي اكثر اشعار در ايران از زبان انگليسي ترجمه مي شود و حالا تا بيايد شعر ايشان از سوئدي به انگليسي و بعد به فارسي ترجمه شود ديگر چندان چيزي از آن نمي ماند.

البته يك كتاب ترجمه از ايشان وجود دارد كه آقاي مرتضي ثقفيان آن را مستقيم از سوئدي ترجمه كرده و يك كتاب هم آقاي سهراب رحيمي ترجمه كرده است كه هنوز مجوز انتشار پيدا نكرده و آن هم مستقيم از زبان سوئدي است.

به هر حال به نظر مي رسد كه خود دنياي انگليسي زبان نيز نمي تواند با زبان سوئدي ارتباط برقرار كند. گرچه سوئد و نروژ كشورهايي هستند كه هميشه در جايزه نوبل امتيازهايي براي خودشان قائل هستند و معتقدند ادبيات بيشتر در اين زبان ها گسترش دارد اما حقيقت اين است كه ما ادبيات امروز را به زبان فرانسه و انگليسي مي شناسيم. دشواري زبان سوئدي بسيار زياد است هر چند اشعار ترانسترومر دست كم به پنجاه زبان دنيا ترجمه شده و از آنجايي كه خود ايشان مترجم است برخي از آنها را نيز به زبان انگليسي منتشر كرده اما عصبيت او نسبت به زبان سوئدي باعث مي شود كه بيشتر به زبان سوئدي بنويسد.

به نظر شما انتخاب ترانسترومر براي جايزه شعر نوبل انتخابي بود كه به چيز ديگري به غير از شعر ايشان ارجاع دارد؟ و اگر بله اين ارجاع به چه چيزي است؟

اين يك بحث دامنه داري است كه سياست گذاري جايزه نوبل را نشانه مي گيرد. من بر خلاف كساني كه هميشه از جايزه انتقاد كرده اند معتقدم كميته اي كه براي انتخاب آثار تشكيل مي شود از افراد كاركشته اي تشكيل شده اما به هر حال سياست گذاري ها باعث مي شود گاه انتخاب ها بر اساس معيارهايي به دور از ادبيات باشد. در اين صد سالي كه جايزه بر پا بوده نويسندگان معتبري در سطح دنيا اين جايزه نصيبشان نشده است. مثل اميل زولا، تولستوي، جويس، كافكا، ويرجينيا وولف، انا آخماتوا، برشت و غيره. در سال 1902 با يك جمله ساده از حماسه پرداز بودن تولستوي تقدير كردند اما به دليل اين كه تولستوي انتقاداتي از كليسا كرده بود جايزه به او تعلق نگرفت. يا مثلا تنها يازده نفر زن توانسته اند اين جايزه را بگيرند حالا شايد بشود از كنار تبعيض جنسيتي گذشت اما تعداد اندكي از نويسندگان آسيايي موفق به دريافت جايزه شده اند و همه جوايز را فرانسه، آلمان و انگليس گرفته اند. هيچ شاعر يا نويسنده سوررئاليست جايزه نگرفته است. اميل زولا به دليل ناتوراليسم بي روح كنار گذاشته شد و گفته شد با اهداف جايزه نمي خواند.

محمدحسين بهراميان

به نظر شما ادبيات معاصر ايران مي تواند نماينده اي براي جايزه نوبل داشته باشد.

باور كنيد ده ها نفر را داريم كه در حوزه داستان يا شعر لايق چنين موقعيتي هستند اما متاسفانه كارهايشان يا ترجمه نشده است يا اگر شده با كيفيت خوبي نبوده است. با وجودي كه ما با تمام وجود به زبان فارسي مي باليم اما اين زبان بردش در دنيا خيلي كم است.

يعني زبان فارسي خودش نمي تواند خودش را مديريت كند و بايد به واسطه يك زبان ديگر در دنيا معرفي شويم؟

بيشتر كساني كه از ژاپن جايزه مي گيرند به اين دليل است كه آثارشان به انگليسي و فرانسه است. آمار تكان دهنده اي وجود دارد از زبانهايي كه هيچ نشاني از آنها نيست و بايد در فرهنگ نامه ها دنبال آنها گشت اما به آن زبان تكلم مي شود، شعر و ادبيات گفته مي شود.

جداي از بحث جايزه، سوال اين است كه به نظر شما فقط با زبان انگليسي و فرانسه مي شود ادبيات فارسي را جهاني كرد؟ آيا نبوده اند بسياري از نويسندگان كه با زبان محجور خودشان در سطح جهان مطرح شدند؟

به نظر من شعر«حيدر بابا»ي شهريار واقعا در سطح جهاني است. اما به هر حال اين زبان برد بالايي در جهان ندارد و سياست گذاري ها هم باعث مي شود در دنيا مطرح نشود. گرايشات مذهبي، زد و بندهاي سياسي و اجتماعي در جهان امروز، همه اينها را جمع بندي كنيد ببينيد يك شاعر ايراني وقتي پا در فرودگاه مي گذارد سر تا پايش را مي گردند و هزار بر چسب به آن مي زنند. تنها چيزي كه نويسنده ايراني را سر پا نگه مي دارد ادبيات هزار ساله اش است اما با كمك اين ادبيات هزار ساله باز نمي تواند صدايش را به گوش مردم دنيا برساند. به نظر من بايد خيلي اتفاقات بيفتند. اصلاح فرهنگي و ترويج آن لازم است. در اين آشوب غوغا سالاري و صداهاي به شدت بلندي كه به گوش مي رسد بايد شاعر ايراني حرفي براي گفتن داشته باشد اولا، صدايش به قدر كافي بلند باشد و قدرتش را داشته باشد كه مقابله كند و حرفش را به كرسي بنشاند. همه اينها را اضافه كنيد به اين كه يك شاعر در مملكت خودش نمي تواند راحت ذهنياتش را روي كاغذ بياورد. يك نويسنده ايراني مسير خيلي خيلي طولاني را بايد پشت سر بگذارد. داشتم يكي از مصاحبه هاي «اسدالله امرايي» را مي خواندم كه گفته بود به هرحال جايزه نوبل افتخاري است اما همه ادبيات جهان حول اين محور نمي چرخد. ادبيات زنده است و افرادي هستند كه با شعر و ادبيات زندگي مي كنند و آنچه اهميت دارد همين است.

منبع : سايت تبيان

براي مشاهده اشعار محمدحسين بهراميان كليك كنيد


تقدير امين تارخ از فريدون جيراني در برنامه هفت

۲۸ بازديد

به گزارش باشگاه خبرنگاران شب گذشته در برنامه سينمايي هفت، هنرمنداني چون جمشيد مشايخي، بيژن بيرنگ و امين تارخ به يادبود خسرو شكيبايي پرداختند.

امين تارخ در اين برنامه ضمن تقدير و تشكر از فريدون جيراني گفت: به عنوان يك واحد كوچك از بدنه سينما بايد از فريدون جيراني تقدير و تشكر كنم.

وي در ادامه افزود: با توجه به كاستي هاي فني كه در هر برنامه اي موجود است، بايد از فريدون جيراني كه پربيننده ترين برنامه سيمايي را پي ريزي كرد و به اين مرحله رساند ياد كرد.

تارخ در حالي كه مجري برنامه محمد گبرلو را مخاطب قرار داد در ادامه اظهار داشت: به شايستگي هاي شما و تعهداتي كه به سينما داريد آگاهيم اما وظيفه خود مي‌دانستم از فريدون جيراني ياد كنم.

محمود گبرلو در ابتداي برنامه در حالي كه تعامل و گفتگو را لازمه سينما دانست، گفت: نشانه هاي زيادي از علاقه مردم به سينما وجود دارد، كه نمونه آن استقبال مردم در روزهايي است كه بليط سينما نيم بهاست.

وي در ادامه افزود: همين نكته ها ثابت مي‌كند كه براي محكم كردن ارتباط مردم با سينما چه كارهايي بايد صورت بگيرد بياييد با هم صحبت كنيم زبان مشترك همه ما سينماست و هيچ .

تارخ در ادامه در حالي كه از برنامه هفت نقد كرد، گفت: ترتيب كار كه سه نفر مهمان دعوت مي شوند تا از يك هنرمند بزرگ صحبت كنند و بعد از 5 دقيقه فرصت به پايان مي رسد ترتيبي نامناسب است.

وي در ادامه گفت: بهتر است از تعداد مهمانان كاسته شود و يك نفر فرصت بيشتري براي صحبت كردن داشته باشد.


بيانيه 135 شاعر فارسي‌زبان در اعتراض به كشتار مسلمانان بي‌دفاع ميانمار

۲۷ بازديد

به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات خبرگزاري فارس، در پي نسل‌كشي مردم مسلمان در كشور ميانمار توسط بوداييان اين كشور، جمعي از شاعران فارسِ‌زبان با تهيه بيانيه‌اي خواستار پايان دادن به اين جنايت شدند.

متن بيانيه شاعران مسلمان در دفاع از مسلمانان مظلوم ميانمار به شرح ذيل است:

«... وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ... »

اگر در راه دين از شما ياري طلبيدند بر شما واجب است كه آنها را ياري كنيد. انفال/ 72

خشونت عليه مسلمانان در ميانمار كه با حمايت دولت‌مردان اين كشور صورت مي‌گيرد و نيز ناديده گرفتن اين خشونت‌ها از جانب رسانه‌هاي مدعي حقوق بشر هر انسان آزاده‌خواهي را متاثر مي‌كند. در شرايطي كه دين اسلام روز به روز در غرب و شرق نفوذ مي كند روشن است كه دولت‌مردان كشور ميانمار از اين پديده نگران باشند و مسلماناني را كه در اين كشور به دنيا آمده‌اند اتباع خارجي قلمداد كنند. بر همگان واضح است كه اين مسلمان‌كشيها از ترس نفوذ اسلام عزيز است كه در پرتو آموزه‌هاي آن امروز مي‌بينيم كه مردم مسلمان بسياري از كشورها بر عليه حاكمان ظالم و مستبدشان قيام كرده‌اند. ما شاعران و هنرمندان مسلمان از تمام آزادي‌خواهان جهان مي‌خواهيم بر عليه اين خشونت‌ها قيام كرده و با فرياد اعتراض خود به ياري مسلمانان مظلوم ميانمار بشتابند.

عليرضا قزوه، محمدكاظم كاظمي، عبدالرحيم سعيدي‌راد، رضا اسماعيلي، عباس خوش عمل كاشاني، سيدابوطالب مظفري، علي‌محمد مودب، محمدحسين انصاري‌نژاد، محمدحسين جعفريان، مرتضي اميري‌اسفندقه، هادي منوري، مصطفي محدثي‌خراساني، محمدحسين نعمتي، فريبا يوسفي، نسرين حيايي‌تهراني، محسن كريمي‌راهجردي، محمدمهدي سيار، ميلاد عرفان‌پور، محمدجواد آسمان، عليرضا رضايي، بي بي سمانه رضايي، سيدحسن مبارز، كاظم رستمي، راضيه رجايي، مهري جهانگير ، طيبه سادات ثابت، فاطمه تفقدي، مجيد نظافت، سعيد حيدري، جواد شيخ‌الاسلامي، حسين ابراهيمي، علي باقري‌اصل، سلمان نظافت، عصمت زارعي، محسن ظهوريان، هاشم رضازاده، هوشنگ محمدي، سيدمسلم موسوي، سيدابوالفضل مبارز، رضا رجبي رجا، زينب مسرور، سيدمحمد مهدي شفيعي، مجتبي ابوالقاسمي، الهه بيات مختاري، هديه ارجمند، سيدحسين سيدي، آمنه دولت‌آبادي، فرامرز اكبري، طيبه صفري، صالح محمدي امين، زهرا صادق‌زاده، سلمان علوي، حسين سنگري، مرتضي حيدري آل‌كثير، ميثم خالديان، جليل فخرايي، مصطفي پوركريمي، مهدي ايزدپناه تائب، عباس محمدي،محمدرضا تركي، آرش شفايي، مهدي بوشهريان احمد نادمي، سياوش پورافشار، محمد وثوقي، سيدعلي اصغر موسوي، عليرضا آيت اللهي، نغمه مستشار نظامي، مهدي باقر، عزيز مهدي،سيدنقي عباس، رستم عجمي، محمد علي عجمي، دارا نجات، سينا شهيدا، وحيده افضلي، مهدي شهابي، حافظ ايماني ، عاليه مهرابي، سيدحبيب حبيب‌پور- غلامرضا كاج ، زهرا آراسته‌نيا ، احمد نادمي، محمدرضا وحيدزاده، فاطمه طارمي، فاطمه ناني‌زاد، خليل عمراني، عليرضا شكرريز، داودرضا كاظمي ، بهمن ساكي ، سليمان هرمزي، سيد حبيب نظاري، عباس نادري، عبدالحميد رحمانيان، محمد پناهي، هادي محمدزاده، غلامرضا شرفي ،غلامعباس چناري، حسن لمليكي‌زاده ،محمد بنواري، روشن سليماني، عباس عبادي، نرگس ميريه، محمد شيدا، علي قادري، سارا نوري،حجت‌اله بخشوده، بهروز سپيدنامه، سيدحميدرضا برقعي، حسين قرايي، فرهاد صفريان، اخلاق آهن از هندوستان، عليرضا حيدري، مريم توفيقي، راضيه جبه‌داري، جواد حاجي‌زاده، مجيد عظيمي، سيدسعيد عندليب، حسيني مود، محمدعلي صفري زرافشان، علي اكبر عدالتي، سيدعليرضا شفيعي، عباس حداد كاشاني، علي شريف، محسن حافظي، سيدعلي اصغر صائم كاشاني، جواد جهان‌آرائي، حسن سروي،انسيه موسويان ...

گفتني است،امضاي اين بيانيه توسط شاعران همچنان ادامه دارد.

منبع : سايت فارس نيوز

براي مشاهده ليست شاعران معاصر كليك كنيد


«چارسو» ساخته فرهاد نجفي بعد از عيد فطر اكران خواهد شد

۲۸ بازديد

فيلمبرداري فيلم سينمايي «چارسو» دومين ساخته فرهاد نجفي پس از «حركت اول» اواخر سال ۸۹ آغاز و در ارديبهشت ۹۰ به پايان رسيد. اما مراحل بعدي فيلم به سبب بروز برخي مشكلات غيرقابل پيش بيني، تا اسفند سال گذشته به درازا كشيد.

اين فيلم را فرهاد نجفي تهيه كرده، و قرار است پخش آن توسط موسسه راه عرفان صورت گيرد. «چارسو» درجه كيفي الف را دريافت كرده و بعد از عيد فطر اكران خواهد شد.

«چارسو» داستان مردي است مغرور و بلندپرواز كه در شرايطي خاص، مجبور به مرور گذشته خود مي‌شود. اين فيلم با حضور بازيگراني مانند محمدرضا فروتن، نيوشا ضيغمي، سوگل طهماسبي، كوشان بهرامي،‌‌ رها شيرازي، رضا بادامچي و روشا ضيغمي ساخته شده است


گفت و گو با محمدعلي بهمني

۳۲ بازديد

  ترانه بي حرمت شده است

محمدعلي بهمني حالا در مرز 70 سالگي يكي از شاعران و غزالسرايان به نام و پرطرفدار است با چندين مجموعه غزل و شعر آزاد. اما بخشي از شهرت اين شاعر معاصر حتما به ترانه هاي او مربوط است كه هم در سال هاي دور و نزديك توسط خوانندگان مختلفي خوانده شده است و هم در قالب كتاب به مخاطبان عرضه شده است. حتا گاهي يكي از غزل هاي او هم براي خوانده شدن توسط خوانندگان موسيقي پاپ انتخاب شده كه بي شك به واسطه نوع زبان و صميميت بيان موجود در آن هاست. با او كه در سال هاي گذشته همواره دغدغه ترانه را داشته و علاوه بر سرايش، گاه با حضور در رويدادهاي مرتبط با شعر. گاه با چاپ كتاب و برگزاري كارگاهي در تحليل و بررسي ترانه جوان كشور و حتي گاه با اعتراض هايش اين دغدغه را بروز داده است به گفت و گو نشستيم.

در طول تاريخ ترانه سرايي، ترانه هاي زيادي داريم كه تأثيرهاي اجتماعي و سياسي بر مردم داشته اند ترانه هايي كه علاوه بر تأثيرات سياسي و اجتماعي هنوز در خاطره جمعي مردم مانده است. دليل ماندگاري اين ترانه ها چيست؟

به نظرم در هر صورت خواننده ترانه بايد حنجره ملي داشته باشد و شاعرش هم كلامي كه انتخاب مي كند براي حنجره اي انتخاب كند كه براي پسند همه مي خواند. نه ترانه اي كه تنها براي پسند خاص باشد به اين دليل است كه ترانه هاي خوب كم اتفاق مي افتد؛ يعني ترانه هايي كه ماندگار شود و بعد از سال ها همچنان در خاطره جمعي مردم بماند.

اگر حافظه خود را مرور كنيد مي بينيد ترانه هايي خوانده شده اند كه ده ها سال از خلق آن ها مي گذرد اما همچنان با ما هستند دليل اين موضوع هم يك چيز مي تواند باشد و آن اين است كه شاعر و خواننده و آهنگساز به پسند ملي نگاه كرده است، اگر بخواهيم از اين ترانه صحبت كنيم جزو ايده ال هايي است كه امروز كم اتفاق مي افتد و شايد شرايط اتفاق افتادن آن بايد فراهم شود.

دليل اين كه ترانه خوب كم اتفاق مي افتد چيست؟ براي رسيدن به ترانه هايي ماندگار چه كارهايي مي توان انجام داد؟ در واقع مسئوول اين موضوع كدام نهاد است؟

براي خلق ترانه ماندگار مديريت فرهنگي بايد در اين راستا گام بردارد. اما اين طور نيست كه ما بنشينيم و عزيزاني كه در حول و حوش ما هستند و امكانات ترانه گفتن دارند سراغ ما بيايند همه در اين شرايط قرار ندارند كه ترانه خوب بگويند زماني مي خواهيم كسي ترانه خوب بگويد اما اين توانايي را ندارد. صرف اين كه كسي مي تواند ترانه بگويد كه نمي شود. ترانه خوب مهم است. خيلي از استعدادهاي ما در استان هاي ديگر وجود دارند، اما از خيلي چيزها بي خبر هستند.

آن ها امكانات اين كه اين ترانه را به دست خالقان ديگري برسانند ندارند. مساله اي كه وجود دارد توجه به كساني است كه در مركز هستند، بخش عظيمي از ترانه هايي كه در دست مان نداريم ترانه هاي بسيار خوبي هستند كه به دست ما نمي رسند.

خوشبختانه نق زدن هاي خود من درباره همين موضوع باعث شد كه امسال جشنواره شعر فجر براي ترانه فراخوان داد و بسياري ترانه از گوشه كنار كشور آمد. قبل از آن هم به درخواست خود من جشنواره شب هاي شهريور هم اين كار را كرد و روشن تر شد كه چقدر در شهرستان ترانه سرايان خوبي داريم كه نمي شناسيم. حالا كه اين كار را بنيان نهاده ايم معلوم شد چقدر صداي شعري خوب داريم كه شرايط آمدن به مركز ندارند. همه اين ها چيزهايي است كه مديريت فرهنگي سال هاي سال به آن توجه نداشته است. شايد پيشنهاد مي شد اما كسي نبود كه اين پيشنهادها را حداقل به گوش تصميم گيرندگان برساند. با اين كار قصد داريم كه ترانه امروز را به گونه اي پيش ببريم كه صداهايي كه شنيده نشده شنيده شوند.

با اتفاقي كه افتاده خيلي از اين چهره ها ترانه هايشان در شوراي ترانه صدا و سيما مطرح شد. خيلي از برندگان آن ها چهره هاي شناخته شده نبودند اما حالا اين حركت باعث شد كه ناشناخته ها مطرح شوند. اتفاقي كه بايد از سال هاي پيش مي افتاد. حالا اتفاق افتاده كه به سهم خود اتفاق فرخنده اي است.

با اين حركت به دنبال كشف چهره هاي تازه اي در ترانه بوديد، آيا اين اتفاق افتاد؟ آيا فقط اين را كم داشتيم؟

با اين حركت بسياري از ترانه سرايان ديده شدند كه حرف هاي زيادي براي گفتن داشتند ولي امكان حضور در عرصه هايي كه ديده شوند برايشان فراهم نبود. حالا مي دانيم كه ترانه سراهاي بسيار خوبي داريم و بايد از آن ها استفاده كرد. گام بعدي تشكيل بانك ترانه است تا كارهاي آن ها مستقيماً به شوراي ترانه بيايد و ساختار طبيعي را طي كند. صدا و سيما اين بانك ترانه را دارد و ترانه ها در آن شورا انتخاب مي شوند و در دسترس آهنگسازان قرار مي گيرند. با اين حركت، كار شهرستاني ها اجرا مي شود ولي بايد حركت ديگري هم در آن باشد كه براي خود ترانه سرا شرايطي فراهم كنند تا بعد از اين كه كار او را پذيرفتند بيايد بالاي سر كار خودش باشد؛ اين حركت حس ترانه را حفظ خواهد كرد. به هر حال حركت مهم اين است كه تشكيل بانك ترانه بايد در مركز موسيقي نيز فراهم شود، بايد شرايطي فراهم كنند تا ترانه سراها كارهايشان را ارسال كنند و اين بانك تشكيل شود تا ظرفيت ترانه مان را بيشتر كشف كنيم.

اين كه بانك ترانه راه بيافتد تاثيري در مساله مميزي دارد؟ به نظرتان با اين حركت اتفاقا ترانه با محدوديت بيشتري مواجه نخواهد شد؟

به عقيده من اگر اين باشد آن يكي هم درست مي شود. شوراها با يك نگاه كارشناسي بايد به كارها نگاه كنند. اين ها كارشناسند مميز نيستند كه دلشوره كار را داشته باشيم متاسفانه نگاهي كه وجود دارد اين است كه اين ها را مميز مي بينيم. در حالي كه كار اين ها اين است كه جلو كارهاي ضعيفي را كه به شوراها مي آيند مي گيرند. من مخالف اين نيستم و اين ايده آل را دارم كه هر كسي هر حرفي را مي خواهد بزند اما هر چيزي حرمتي دارد. من مخالف اين هستم هر حرفي را در ترانه بزنيم. بايد روي هر حرفي مكث كرد به هر حال خانواده ها هم حق دارند كه چيزهايي را نخواهند بشنوند، اگر به كارشناسي بيانديشم به اين چيزها فكر مي كنيم. اگر از گوشه و كنار ترانه هاي خوب بيايد. كارهاي بسيار خوب در آن وجود دارد. الان مشكل بچه هاي ترانه سرا بي حرمت شدن ترانه است؛ واژه مقدسي مانند عشق به لجن كشيده مي شود و درك دروني از عشق وجود ندارد؛ و گر نه اگر كسي تجربه دروني از عشق داشته باشد اجازه تعرض به خود نمي دهد.

الان اين طور شده كه در ترانه ها اگر كسي بخواهد كسي را ترك كند. او را بي حرمت مي كند. ترانه بي حرمتي را رواج نداده. ترانه آمده پيام رسان عشق و شرايط اجتماعي انسان باشد؛ ولي همه را با حرمت كلام مي گويد.

بنابراين مشكلي كه هست اين است كه كارشناسي را به شكل مميزي نگاه مي كنند. در حالي كه اين طور نيست بايد در اين شوراها باشيد و ببينيد كه كارشناساني كه ترانه هاي ضعيف مي خوانند خودشان نمي توانند ديگر شعر يا ترانه خوب بگويند. روح و جسم شان خراب مي شود. يك يا دو كار خوبي كه در اين حجم كار هست خستگي ما را در مي برد و به طبع خستگي جامعه را هم در مي برد.

محمدعلي بهمني

پرسش آخر اين كه امروز از ترانه در بسياري از تيتراژهاي سريال هاي تلويزيوني - به صورت مدي- استفاده مي شود. آيا اين به نوعي سفارشي نويس نيست؟

نه به نظرم اين طور نيست چرا كه فضاي كاري كه بايد شعري و ترانه اي گفته شود به ترانه سرا آگاهي داده شده است. ولي به او واژه پردازي نمي دهند. شرايطي كه اشاره مي كنيد وقتي به وجود مي آيد كسي واژه ها را هم به شما ديكته كند. آن وقت مي توان گفت كه سفارشي نويسي است. اما در كارهايي كه صورت مي گيرد. ترانه سرا با كلام مي خواهد فضا را ترسيم كند و اين اتفاق فرمايشي بودن براي او رخ نمي دهد.

ترانه هايي از محمدعلي بهمني:

*

ساده بگم، ساده بگم، ساده بگم دهاتي ام

اهل همين نزديكيا همسايه ي روشني و هم خونه تاريكيا

ساده بگم، ساده بگم، بوي علف مي ده تنم

هنوز همون دهاتي ام، با همه شهري شدنم

باغ غريب ده من، گلاي زينتي نداشت

اسب نجيب ده من، نعلاي قيمتي نداشت

اما همون چار تا ديوار، با بوي خوب كاگلش

اما همون چنتا خونه، با مردم ساده دلش

براي من كه عكسمو، مدتيه تو آب چشمه نديدم

براي من كه شهري ام، از اون هوا دل بريدم

دنيايي كه ديدن اون، اگر چه مثل قديما، راه درازي نداره

اما مي دونم كه ديگه دنياي خوب سادگي، به من نيازي نداره

*

من زنده بودم اما انگار مرده بودم

از بس كه روزها را با شب شمرده بودم

يك عمر دور و تنها، تنها به جرم اين كه

او سر سپرده مي خواست من دل سپرده بودم

يك عمر مي شد آري در ذره اي بگنجم

از بس كه خويشتن را در خود فشرده بودم

در آن هواي دلگير- وقتي غروب مي شد

گويي به جاي خورشيد من زخم خورده بودم

وقتي غروب مي شد، وقتي غروب مي شد

كاش آن غروب ها را از ياد برده بودم.

منبع : سايت تبيان

براي مشاهده اشعار محمدعلي بهمني كليك كنيد


افشاگري سلحشور به سريال‌ها رسيد:مديري در قهوه تلخ هفته‌اي دو ميليارد تومان درآمد دارد

۳۰ بازديد
فرج‌الله سلحشور صبح روز سه‌شنبه 20 تيرماه با زهره سادات لاجوردي مدير آموزش مركز امور زنان و خانواده رياست جمهوري ديدار كرد.

فارس: در اين ديدار لاجوردي در سخناني گفت: «با وجود اينكه حدود 33 سال از انقلاب اسلامي گذشته ما هنوز به موضوعاتي فكر مي‌كنيم كه در زمان استقرار نظام اسلامي در كشور برايمان دغدغه بود مانند حجاب و عفاف كه امروز در جامعه شاهد آن نيستيم.»

وي ادامه داد: «به نظر من عدم هماهنگي نهادهاي فرهنگي دليل اصلي اين موضوع است. درست است كه همه در گفتار از اين موضوع صحبت مي‌كنند اما در عمل با سليقه‌هاي مختلفي مواجه هستيم كه گاهي از عدم اعتماد عميق به دستورات اسلام ناشي مي‌شود.»

لاجوردي تصريح كرد: «من معتقدم كارآيي كه يك فيلم‌ مي‌تواند درباره موضوع حجاب و عفاف داشته باشد، به مراتب بيشتر از ساعت‌ها سخنراني است. به نظر مي‌رسد بعضي وقت‌ها دست‌هايي وجود دارد كه بازيگراني را در بحث حجاب و عفاف معرفي كند كه خيلي مناسب نيستند. مي‌بينيد كه در صداوسيما خانمي حجاب را رعايت مي‌كند، اما همان بازيگر وقتي به جشنواره مي‌آيد به شكلي است كه دوربين اصلا به سمتش نمي‌رود.»

در ادامه اين مراسم سلحشور نيز در سخناني گفت: «مشكل عفاف و حجاب عميق‌تر از بحث‌هايي است كه مي‌شود و متاسفانه تلويزيون به نفاق در اين موضوع دامن زده است. چون بازيگر از طرفي با حجاب جلوي دوربين مي‌آيد ولي در پشت دوربين بي‌حجاب است و همين موضوع خانم‌ها را به نفاق در حجاب ترغيب مي‌كند.»

وي ادامه داد: «تلويزيون خط قرمزها را از بين برده است و همين موضوع تبديل به الگو براي دختران و جوانان ما مي‌شود. قبل از انقلاب مرزها در اين زمينه مشخص بود، اما چون حكومت اسلامي است، چنين مرزهايي مشخص نيست و همه ناخودآگاه فكر مي‌كنند كه چنين مواردي درست است. الان ارزش‌ها به هم ريخته و ضد ارزش‌ها حاكم شده است.»

وي تصريح كرد: «نكته ديگري كه مطرح است، اين است كه درباره حجاب در سينما و تلويزيون نمي‌توانيد كار كنيد چون اصحاب رسانه خودشان بي‌حجاب هستند. مثلا سردار رادان در بحث حجاب و عفاف كار مي‌كند اما كسي مثل فرزاد حسني او را تخريب مي‌كند. اين امر هم به دليل اين است كه به هنرمند مشتبه شده كه او ملاك جامعه است و كسي هم نيست كه به او بگويد تو به اندازه يك كارگر هستي.»

كارگردان سريال «يوسف پيامبر» عنوان داشت: «چه اتفاقي افتاده كه روابط بين مرد و زن و دختر و پسر عادي شده است؟ امام خميني(ره) با تداخل زن و مرد مخالف بودند. طبيعي است كه زن و مرد در يك محيط كاري يا در دانشگاه وقتي در كنار هم باشند با هم ارتباط دارند و روابط‌شان كم‌كم عادي مي‌شود و اين موضوع اجتناب‌ناپذير است. تا زماني كه روابط در اجتماع بين زن و مرد عادي باشد، نمي‌توانيم توقع درست شدن حجاب و عفاف را داشته باشيم.»

وي اظهار داشت: «امام و رهبري با اين تداخل زن و مرد موافق نبودند، اما دشمن زيرك بود و همان اوايل انقلاب در دانشكده‌اي با شكلي بسيار مسخره ديوار كشيد. طوري كه بعد از آن هيچ كس ديگر جرات نمي‌كند بگويد دختر و پسر را جدا كنيد. در واقع موضوع لوث شد تا جايي كه الان اگر جداسازي در جامعه پيگيري شود، شايد شورش شود.»

سلحشور ادامه داد: «واقعيت اين است كه چه بپذيريم و چه نپذيريم، سينما و تلويزيون ما براي جمهوري اسلامي نيست. الان هنرمندان سينما و تلويزيون تعيين‌كننده هستند نه مسئولان. چون تنها نقش مسئولان سرويس‌دهي به هنرمندان است. ما در 32 سال گذشته 32 مسئول فرهنگي داشته‌ايم كه عوض شده‌اند. اما آيا مي‌شود گفت همه بي‌لياقت بوده‌اند؟ خير. پس چرا هيچ‌كدام موفق نشده‌اند؟»

كارگردان سريال «مردان آنجلس» گفت: «معتقدم سينما هم مثل بانك ربا يا دانشگاه مباني غربي دارد، ما مي‌خواهيم آن‌ها را به زور با اسلام و انقلاب تطبيق بدهيم، در حالي كه تا اصول تغيير نكند، وضعيت همين است. فيلمساز ما چون در جايگاه هدايت جامعه است، بايد مجتهد باشد نه مطرب و شهرت‌طلب. آقاي رئيس جمهور شكم‌هاي گرسنه، پاهاي ترك خورده، رنگ‌هاي زرد و ... را متوجه مي‌شود اما شيطان‌پرست‌ها، خانواده‌هاي گسسته؛ اعتياد و ... را خير. چون در اين حوزه نمي‌توان آمار ارائه كرد و پز داد.»

وي افزود: «به همين دليل وارد حوزه فرهنگ و هنر نمي‌شوند، اما مي‌بينيم كه دشمن اين حوزه را به خوبي فهميده و مي‌گويد اگر يك روز هاليود نباشد، آمريكا هم نخواهد بود. من به آقاي دارابي معاون سيما هم گفته‌ام كه اگر مي‌خواهيد وضعيت درست شود، ابتدا سناريوها را زير نظر اصحاب فرهنگ و علما تصويب كنيد و سپس آن‌ها را نقد كنيد و بعد جلوي دوربين ببريد، اما مهم اين است كه نمي‌گذارند چون براي خيلي‌ها گلوگاه است. اما اگر چنين بشود، با همين هنرمنداني كه سالم نيستند هم مي‌توان درست حركت كرد.»

سلحشور در بخش ديگري از سخنانش گفت: «با كمي دقت در تلويزيون متوجه مي‌شويد كه در اين حوزه نظارت وجود ندارد و هر كاري كه بكنند، كسي نيست كه چيزي بگويد. سينماگر خود را تافته جدابافته مي‌داند و كسي هم نمي‌تواند چيزي بگويد. مردم به خاطر كار اشتباه و خلاف، مجازات مي‌شوند اما هنرمندان اين‌گونه نيستند. پس از تجمع جلوي وزارت ارشاد و پايين كشيدن فيلم‌هاي گشت ارشاد و زندگي خصوصي، فيلمسازان ما ديگر جرات نمي‌كنند فيلم بسازند. قانون در سينما حاكم نيست و مسئول به جاي هدايت، حامي است.»

وي ادامه داد: «دولت در حوزه حجاب و عفاف وارد نمي‌شود و مي‌خواهد با شامورتي‌بازي و ورد همه چيز درست شود. در حالي كه ما از قرآن مباني تعريف كرده‌ايم، براي فيلمسازي و از ميان هزاران قصه قرآني، 100 قصه را انتخاب و 40 سناريو را نوشته‌ايم كه از اين ميان 9 فيلم به عنوان كار اوليه داشته‌ايم. هرجاي اين مملكت مراجعه كرديم؛ حاضرند براي تونل و فاضلاب فلان جا ميلياردها تومان خرج كنند، اما براي طرح تلويزيون كه 13 ميليارد تومان پيشنهاد داديم، قبول نكردند.»

وي عنوان داشت: «اين طرح را مقام معظم رهبري قبول كردند و گفتند 100 ميليون تومان كمك هم به ما مي‌كنند، اما هيچ كس كمك نكرد. چون خود ما در كشور اسلامي هستيم نسبت به اسلام بي‌توجه هستيم و هركس كار قرآني انجام بدهد برايش ارزش قائل نيستيم اما اگر يك هنرپييشه طاغوتي كاري نظير «يوسف» را بسازد، در بوق و كرنا مي‌كنند. من خبر دارم كه در پشت صحنه توليد يكي از سريال‌هاي تلويزيون كه چند سال هم طول كشيد، هزار كيلو معادل يك تن ترياك مصرف شده است. ما «يوسف» را در شرايطي كاملا اسلامي ساختيم و اهل شمال و ويلا و آنتاليا هم نيستيم. مهران مديري در توليد سريال «قهوه تلخ» هفته‌اي دو ميليارد تومان درآمد كسب مي‌كند، اما هنرمندان انقلاب ما به دليل نداشتن بودجه بايد از ساخت كار صرف نظر كنند.»