من تلاش ميكنم پس هستم

 براي خود تصويري از موفقيت ترسيم كنيد

شايد هيچ تصويري از موفقيت وجود نداشته باشد كه مناسب حال همه‌ي مردم باشد. در نهايت اين بستگي به شما دارد كه چگونه تصميم بگيريد و معناي آن را براي خود توجيه كنيد. خود را درگير تعابير و تفاسير جامعه، همكاران، دوستان يا حتي بقيه افراد خانواده‌ي خود نكنيد. زحمت، تقلا و تلاش براي سازگاري با انتظارات ديگران، كار را از آنچه كه هست خراب‌تر مي‌كند و خشم شما را برمي‌انگيزد. موفقيت امري است كاملاً شخصي و تصميم‌گيري در مورد آن مانند منزلي است كه شما انتخاب مي‌كنيد و بعد در پي وسيله يا مسيري هستيد كه به آن برسيد. براي احراز موفقيت شخصي در هر زمينه‌اي حداقل سه قانون اصلي بايد مدنظر قرار گيرد:

-         در هر زمينه كه مشغول فعاليت هستيد روحيه‌ي ايثار و از خودگذشتگي بالايي نشان دهيد و از وجود خود مايه بگذاريد.

-         هنگام كار، تفكر يا اداره‌ي هر آنچه كه به آن مشغول هستيد، فقط روي همان نكته متمركز شويد و افكار ديگر را از ذهن خود دور كنيد.

-         بدون هيچ ملاحظه‌ كاري و دلسوزي از خودانتقاد كنيد، حتي بهتر و بيشتر از ديگران.

نظريه‌ي موفقيت را همچون كلاف سردرگم، پيچيده نكنيد. نخست تصويري روشن از مفهوم موفقيت براي خود ترسيم كنيد و سپس بكوشيد كه هر روز اين تصوير را به واقعيت نزديك‌تر كنيد.

 مشغله دائمي مديران مقوله بهره‌وري مي‌باشدكه مي‌خواهند توليدات بيشتري از منابع موجود بدست بياورند. روش متداول همان تقسيم بيشتر كار به اجزا كوچكتر است كه بتدريج پرسنل مهارت زيادي در كارشان بدست مي‌آورد. اما كسب چنين مهارتهائي يك زيان عمده دارد. انسان‌ها آدم آهني(ربات) نيستند و يكنواختي كارهاي تكراري خاصه وقتي اراده و خلاقيت پرسنل در آن دخيل نباشد، دير يا زود باعث ناراحتي روحي وي مي‌شود و در پي آن غيبت و بي‌دقتي افزايش و علاقه به كار و كارائي‌اش كاهش يافته و در نهايت نرخ حادثه افزايش مي‌يابد. بدين ترتيب عوامل رضايت شغلي و افزايش بهره‌وري به شرح زير  بيان مي‌گردد:

1- عوامل محرك :عبارت است از فرصت براي كسب موفقيت، معروفيت و پيشرفت و ترفيع.

2- ثبات شغلي :براي پرسنل بسيار رضايتبخش است، شركتي كه در آن كار مي‌كند، داراي وضع باثباتي باشد.

3- حقوق :البته منظور حقوقي نيست كه پرداخت مي‌شود، بلكه حقوقي است كه معتقدند بايد به آنها پرداخت شود.

4- پيچيدگي و تنوع شغل:در مقابل كارهاي تخصصي ساده و يكنواخت، پرسنل به كارهائي كه توان ذهني را به كار گرفته و به آنها فرصت استفاده از مهارتها، تجربه، خلاقيت، ذوق و استعدادشان را مي‌دهد، بسيار دوست دارند. زيرا سبب ارضاي تعدادي از نيازهايشان شده و باعث مي‌گرددكه خودشان را درك كنند.

5- شركت در تصميم‌گيري‌ها: پرسنل علاقه دارند استقلال داخلي و اجازه انجام كار داشته باشند، حتي اگر اين دو منجر به قبول مسئوليت باشد. آنها علاقه دارند بر روش‌ها و ريتم‌هاي كاري كه انجام مي‌دهند، كنترل داشته باشند.

6- توجه و وارد شدن به كار: پرسنل دوست دارند به خاطر پيچيدگي و تنوع كاريشان، از آنها خواسته شود كه توجه بيشتري به كار مبذول دارند. اين امر براي آنها بدين معني است كه، بيشتر از يك قطعه ‌يدكي ارزش دارند، آنها در مقابل كاري كه مي‌كنند مسئول بوده و غالبا خودشان بازرس خود مي‌باشند.

7- محصول: پرسنل علاقه دارند كه نتيجه كار خود را كامل ببينند

8- مسئول : شخصيت يك مسئول مستقيم، اثري مهم در رضايت شغلي افراد دارد، همچنين بسيار اهميت دارد كه مسئول مستقيم در سطح خوبي از لياقت و شايستگي باشد. اگر پرسنل به قضاوت مسئول اعتماد داشته باشند، طرز تلقي‌شان بهتر خواهد بود.

9- محيط: نبايد از اوضاع فيزيكي محل كار غافل بود. يك محل كار مناسب بايد عموما از نظر روشنائي،گرما، تهويه، سقف، صندلي، رختكن، حمام، كمك‌هاي اوليه، محل‌هاي(غذا خوري و استراحت) كامل باشد تا به اين وسيله پرسنل رضايت داشته و سلامت‌يشان تامين گردد.

10- روحيه: اشكال عمدهاي كه منشا ساير اشكالات ذكر شده است، روحيه نداشتن افراد است. مديران بويژه مديران سطح پائين و مياني از طريق دوستي و برقراري روابط صميمانه بين پرسنلي كه با هم كار مي‌كنند، مي‌توانند به نحو قابل ملاحظه‌اي در بالا بردن روحيه پرسنل موثر باشند.

11- تاثيرات خارجي: معمولاً افراد قادر نيستند زندگي خصوصي‌شان را از كارشان جدا كنند و بهمين دليل در صورت بروز مشكلاتي در محيط خارج از كار، تاثير آن مشكلات در محيط كار بصورت آرامش نداشتن و عدم تمركز فكر نمايان مي‌گردد. سرپرستان و مسئولان باهوش در رابطه با شناخت مشكلات پرسنل و اقدام‌هاي ممكن براي رفع آنها عملكردشان بسيار به سبك شدن مشكلات پرسنل كمك خواهدكرد.

روز بزرگي براي شما فرا رسيده است و به سمت مديريت منصوب شده‌ايد. فرقي نمي‌كند كه اولين تجربه مديريتي شما باشد يا اينكه سابقه مديريتي داشته باشيد.  30 روز اول بسيار مهم است چرا كه برداشت‌هايي كه از شما خواهد شد و برداشت‌هايي كه شما از شغل و محيط و مسووليت‌هاي جديد خواهيد داشت عمدتاً براساس تجربيات 30 روز اول خواهند بود

-          نظر كاركنانتان نسبت به شما چه خواهد بود؟

-          آيا از نظر آنها شما مدير قابل اعتمادي هستيد؟

-          آيا شما فردي با كارايي فوق العاده بالا خواهيد بود؟

-          نظر رئيس تان راجع به شما چه خواهد بود؟

قبل از اينكه شروع به كار كنيد

-          يك نسخه كپي از شرح وظايف خودتان و كاركنان جديدتان تهيه و مطالعه كنيد.

-          شماره تلفن مدير قبلي را بگيريد و در مورد نقاط ضعف و قوت تيم و سازمانتان صحبت كنيد.

-          از هر كجا كه مي توانيد اطلاعاتي در مورد اهداف، رقبا و ارزش هاي سازمان به دست آوريد.

-          يك دفترچه يادداشت مخصوص تهيه كنيد. پس از شروع كار بايد مشاهدات خود را هر روز (حداقل روزي دو، سه پاراگراف) به مدت 30 روز يادداشت كنيد. مي توانيد در كامپيوتر خود هم فايلي براي اين منظور در نظر گرفته و مطالب را تايپ و ذخيره كنيد.

در 72 ساعت اول

-          قرار ملاقاتي با رئيس جديدتان بگذاريد. از او بپرسيد انتظاراتش از شما و تيم‌تان چيست. از او بخواهيد دو يا سه هدفي را كه با دستيابي به آنها در سازمان متمايز خواهيد شد، بگويد.

-          در بخش خود قدم بزنيد و با تك تك كاركنانتان به معارفه و گفت‌وگوهاي دوستانه بپردازد. به آنها بگوييد علاقه‌منديد نظرشان را در مورد وضعيت كارها بدانيد و اينكه مي‌خواهيد ظرف دو هفته آينده يك جلسه خصوصي با آنها داشته باشيد.

-          روابط خوبي با مديران بخش‌هاي ديگر به ويژه مدير منابع انساني برقرار كنيد. به آنها بگوييد برايتان مهم است كه نظرشان را در مورد كارهايي كه مي‌توان براي بهبود بخش خود انجام داده تا براي كل سازمان مفيدتر باشيد، بدانيد.

-          از مديران همكار خود بپرسيد كه در كدام جلسات لازم است شركت كنيد. سپس تاريخ‌ها را در سررسيد خود يادداشت كنيد. از آنها بخواهيد شما را به همكاران ديگر معرفي كنند. سعي كنيد هر روز با تعداد بيشتري از كاركنان آشنا شويد. اسم تك تك اعضاي تيم تان را حفظ كنيد.

در هفته اول

-          روند اجرايي امور در بخش خود را به دقت تحت نظر گرفته و ياد بگيريد چگونه اين كارها انجام مي‌شود. هر سوالي داريد، بپرسيد.

-          گفت‌وگوهاي غيررسمي خود را با كاركنانتان در مورد راه‌هاي افزايش كارايي بخش ادامه دهيد. با استفاده از اطلاعات كسب شده فهرستي از نقاط قوت و ضعف تهيه كنيد.

-          گاهي به بخش منابع انساني برويد و پرونده پرسنلي افراد تيم تان را مطالعه كنيد تا با عملكرد آنها در گذشته بيشتر آشنا شويد.

-          جلسات اختصاصي را با تك تك پرسنل شروع كنيد و سوالات اساسي زير را از آنها بپرسيد:

-          چه كارهايي در اين بخش به صورت خوب و قابل قبول انجام مي شود؟

-          چه كارهايي در اين بخش به صورت قابل قبول انجام نمي شود؟

-          اهداف شخصي و برنامه آينده كاري شما چيست؟

-          در طول جلسات سعي كنيد حتماً 90 درصد از زمان جلسه را فقط شنونده باشيد.

-          فهرستي از مسائلي كه برايتان مبهم مانده را تهيه كنيد تا در آينده پاسخ آنها را بيابيد.

در هفته دوم

-          تا پايان اين هفته بايد جلسات اختصاصي با كليه كاركنان تيم تان را تمام كرده و پاسخ سوال هاي ذيل را بدانيد:

-          از نظر كاركنان نقطه قوت بخش شما چيست؟

-          از نظر كاركنان چه فرآيندهايي نياز به كار بيشتري دارند؟

-          از نظر خودتان كداميك از افراد تيم تان نياز به كمك دارد تا وظايف خود را بهتر انجام دهد؟

-          آيا اطلاعاتي كه از كاركنانتان به شما رسيده با اطلاعاتي كه از مديران ساير بخش ها همچنين رئيس تان كسب كرده ايد،مطابقت دارند؟

-          با استفاده از اطلاعاتي كه كسب كرده ايد، فهرست برنامه پروژه هاي كوتاه مدت اولويت بندي شده براي شش ماه پيش رو را تهيه كنيد. قرار ملاقاتي با رئيس تان بگذاريد و نظرش را درباره فهرست بپرسيد.

-          اولين جلسه گروهي با كل اعضاي تيمتان را برگزار كنيد. در اين جلسه موارد ذيل مطرح شود:

-          از اعضاي تيم به خاطر ايده هايشان تشكر كنيد.

-          خلاصه اي از اطلاعات جمع آوري شده و همچنين برنامه هايي كه براساس اين اطلاعات تهيه شده را به اطلاع جمع برسانيد.

-          توقعات خودتان را از جمع به صورت كاملاً واضح بيان كنيد.

تا پايان هفته سوم

-          زمان آن فرارسيده كه برنامه پروژه هاي كوتاه مدت اولويت بندي شده براي شش ماه اول (كه مورد قبول كاركنان و همچنين رئيسان است) به مرحله اجرا درآيد.

-          در اين هفته بايد راه حلي كه براي يكي از مشكلات اصلي پيدا كرده ايد را با رئيس تان مطرح كنيد.

-          نظرتان درباره عملكرد كاركنانتان را به صورت بازخورد مثبت برايشان بيان كنيد. حداقل با سه نفر از كاركنانتان در اين هفته صحبت كنيد و به آنها بگوييد چه كارهايي را خيلي خوب انجام مي دهند.

-          اگر متوجه شده ايد كه چند نفر از كاركنانتان بالقوه توان بالايي براي انجام پروژه هاي جديد و ابتكاري دارند و حتماً با آنها صحبت كنيد و براساس تجربيات گذشته خودتان و البته با مشاركت كاركنان پروژه هايي را كه مدنظر داريد،تعريف كنيد.

-          به ارتباطات درون گروهي بپردازيد. سعي كنيد شناخت بيشتري از اعضاي تيم تان پيدا كنيد.

-          مفهوم اثربخشي را براي اعضاي تيم تان شرح دهيد. به آنها بگوييد فقط كارايي بالا كافي نيست بلكه بايد نتيجه عملكرد بخش شما براي كل سازمان مفيد باشد.

هفته آخر

-          در پايان روز سي ام از كاركنانتان، مديران ساير بخش ها و همينطور رئيس تان بپرسيد نظرشان راجع به عملكرد شما چگونه است.

-          فهرستي از دستاوردهاي تيم تان در طول يك ماه گذشته (ريز و درشت) تهيه كنيد و به همكارانتان نشان دهيد.

-          به فهرست مسائلي كه برايتان مبهم بود مراجعه كنيد. (اين فهرست را در هفته اول تهيه كرده بوديد) آيا هنوز هم برايتان مبهم هستند؟ اكنون مي توانيد با ديد بازتري به آ نها فكر كنيد.

-          يك روز هفته را براي برگزاري جلسات هفتگي داخلي تعيين كنيد. در اين جلسات ضمن قرار گرفتن در جزئيات امور مي توانيد پيشرفت پروژه ها را ارزيابي كنيد.

-          اهداف سالانه را براي خودتان و تيم تان تعيين كنيد. اين كار را حتماً انجام دهيد حتي اگر چنين چيزي در سازمان رسم نباشد.

-          پروژه هاي فني ميان مدت براي 90 روز آ ينده را در راستاي اهداف سالانه تنظيم كنيد.

-          تبريك مي گوييم. شما 30 روز اول را با موفقيت پشت سر گذاشته ايد. 

-   رفتار خشك. مسئوليت شغلي خود را بسيار جدي بگيريد اما با كاركنان خشك برخورد نكنيد. به خاطر داشته باشيد كه مديران كارآمد هيچگاه در پي كسب احترام و اعتبار نيستند بلكه عملكرد آنان به خودي خود چنين دستاوري را در پي خواهد داشت.

-   خود را عالم دهر دانستن./ اگر چه يكي از لازمه‌هاي مديريت داشتن هوش و ذكاوت بالاست اما مهارت برقراري ارتباط با ديگران مهمتر از هر چيز ديگر است. بهتر است به گونه‌اي با كاركنان رفتار كنيد كه شما را از خودشان بدانند. از سوي ديگر مديران و سرپرستان نه تنها بايد تجربيات خود را به كاركنان منتقل كنند بلكه مي‌توانند از آنها ياد بگيرند.

-   تمركز بر اشتباهات. هيچ شكي نيست كه همگان گاهي اشتباه مي‌كنند، پس لزومي ندارد افرادي را كه براي بار اول مرتكب اشتباهي شده‌اند را سرزنش نمود. مهم اين است كه اشتباهي رخ داده ديگر تكرار نگردد.

-    سرزنش. اگر به خطا و اشتباهي در انجام كار برخورديد اهميتي ندهيد كه چه كسي آن را مرتكب شده‌ است. مهم، شناخت راههاي پرهيز از وقوع مجدد اشتباه است.

-    دخالت در ريز كارها. هرگز افراد را مجبور نكنيد كه كاري را تنها با روش مورد نظر شما انجام دهند. هدف را براي آنان مشخص كرده و انتخاب روش اجراي كار را به خود آنان واگذار كنيد. در چنين موقعي، نبوغ و درايت آنان شما را شگفت‌زده خواهد كرد.

- ايجاد صميميت. تشكر و قدرداني از كاركنان، موجب جلب اعتماد و برانگيختن حس همكاري آنان مي شود. هرگاه كار قابل تقديري انجام مي‌شود به هيچ‌وجه در ارسال تقديرنامه و ابراز مراتب قدرداني تعلل نكنيد.

- اجتماعي بودن. هميشه سعي كنيد از اخبار و اطلاعات مطلع باشيد، نه تنها از اخبار مربوط به شركت، بلكه از اوضاع و احوال جهان نيز مطلع باشيد و روزنامه‌ها و مجلات را مطالعه كنيد به نحوي كه با كاركنان فقط در زمينه كاري صحبت نكنيد بلكه در خصوص ساير مسايل نيز با آنها هم صحبت شويد.

- قدرشناسي. تشويق و تقدير زباني از كاركنان تاثيري حيرت‌انگيز در ايجاد اعتماد به نفس آنان دارد. اگر قبلاً به كاركنان احترام بگذاريد و در زمان و مكان مناسب از آنان قدرداني كنيد بي‌ترديد به نتايجي برجسته‌تر دست خواهيد يافت.

- آگاهي دادن به كاركنان. شنوندگان از گفته‌هاي ديگران برداشت‌هاي متفاوتي مي‌كنند، بنابراين هنگام ارائه يا گرفتن اطلاعات مراقب باشيد كه مطالب رد و بدل شده دقيقاً همان چيزي باشد كه مدنظر گوينده است.

- پيگيري تا حصول نتايج. امروزه يكي از گله‌هاي كاركنان از مديرانشان اين است كه گاه پيگير كارهايي كه از آنان خواسته‌اند نمي‌باشند. بهترين روش براي جلوگيري از فراموش شدن كارها، يادداشت كردن آنهاست. دفترچه‌اي تهيه كنيد و همه درخواست‌ها و كارها را در آن يادداشت كنيد.

- جلوگيري از ايجاد برخورد و تعارض. واقعه را بايد قبل از وقوع علاج كرد، جلوگيري از بوجود آمدن برخورد بين كاركنان بسيار مهمتر از حل مشكلات ناشي از آن است. منشا اصلي بوجود آمدن برخورد و تعارض بين كاركنان معمولاً در دو عامل فشار روحي و هيجانات نهفته است.

يك روز آفتابي شيري در بيرون لانه اش نشسته بود و داشت آفتاب مي‌گرفت؛ در همين حال روباهي سر رسيد

روباه: مي‌دوني ساعت چنده آخه ساعت من خراب شده.

شير : اوه. من مي‌تونم به راحتي برات درستش كنم.

روباه : اوه. ولي پنجه‌هاي بزرگ تو فقط اونو خرابتر مي‌كنه.

شير : اوه. نه. بده برات تعميرش مي‌كنم.

روباه : مسخره است. هر احمقي ميدونه كه يك شير تنبل با چنگال‌هاي بزرگ نمي‌تونه يه ساعت مچي پيچيده رو تعمير كنه.

شير : البته كه مي‌تونه. اونو بده تا برات تعميرش كنم.

شير داخل لانه‌اش شد و بعد از مدتي با ساعتي كه به خوبي كار مي‌كرد بازگشت. روباه شگفت زده شد و شير دوباره زير آفتاب دراز كشيد و رضايتمندانه به خود مي‌باليد.

بعد از مدت كمي گرگي رسيد و به شير لميده در زير آفتاب نگاهي كرد.

گرگ : مي‌تونم امشب بيام و با تو تلويزيون نگاه كنم؟ چون تلويزيونم خرابه.

شير : اوه. من مي‌تونم به راحتي برات درستش كنم.

گرگ : از من توقع نداري كه اين چرند رو باور كنم. امكان نداره كه يك شير تنبل با چنگال‌هاي بزرگ بتونه يك تلويزيون پيچيده رو درست كنه.

شير : مهم نيست. مي‌خواهي امتحان كني؟

شير داخل لانه‌اش شد و بعد از مدتي با تلويزيون تعمير شده برگشت. گرگ شگفت زده و با خوشحالي دور شد.

حال ببينيم در لانه شير چه خبره؟

در يك طرف شش خرگوش باهوش و كوچك مشغول كارهاي بسيار پيچيده بوسيله ابزارهاي مخصوص هستند و در طرف ديگر شير بزرگ مفتخرانه لميده است.

نتيجه :

اگر مي‌خواهيد بدانيد چرا يك مدير مشهور است به كار زيردستانش توجه كنيد.

اگر مي‌خواهيد مدير موفق و مؤثري باشيد از هوشمندي و ارتقاء كاركنانتان نهراسيد بلكه به آنها فرصت رشد بدهيد. اين مسأله چيزي از توانمندي‌هاي شما نمي‌كاهد.

به قول بيل گيتس، مديران موفق افراد باهوش‌تر از خود را استخدام مي‌كنند.

مرد جواني در آرزوي ازدواج با دختر كشاورزي بود

كشاورز گفت برو در آن قطعه زمين بايست. من سه گاو نر را آزاد مي كنم اگر توانستي دم يكي از اين گاو نرها را بگيري من دخترم را به تو خواهم داد.

مرد قبول كرد. در طويله اولي كه بزرگترين بود باز شد . باور كردني نبود بزرگترين و خشمگين ترين گاوي كه در تمام عمرش ديده بود. گاو با سم به زمين مي كوبيد و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را كنار كشيد تا گاو از مرتع گذشت. دومين در طويله كه كوچكتر بود باز شد. گاوي كوچكتر از قبلي كه با سرعت حركت كرد .جوان پيش خودش گفت : منطق مي گويد اين را ولش كنم چون گاو بعدي كوچكتر است و اين ارزش جنگيدن ندارد.

سومين در طويله هم باز شد و همانطور كه فكر ميكرد ضعيفترين و كوچكترين گاوي بود كه در تمام عمرش ديده بود.

پس لبخندي زد و در موقع مناسب روي گاو پريد و دستش را دراز كرد تا دم گاو را بگيرد...
اما.........گاو دم نداشت!!!!

زندگي پر از ارزشهاي دست يافتني است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهيم ممكن است كه ديگر هيچ وقت نصيبمان نشود. براي همين سعي كن كه هميشه اولين شانس را دريابي.

1- كلمه"سريع"(fast ):

را در تبليغات خود استفاده كنيد. مردم معمولا انتظار نتيجه سريع، تحويل سريع، سفارش سريع و... را دارند. مردم اين روزها ارزش بيشتري براي وقت خود در قياس با پول قائل هستند.

 2-  كلمه "ضمانت"(guaranteed):

  را در تبليغات خود به كار ببريد. مردم مايل هستند از شرايط كالايي كه مي‌خرند خاطر جمع باشند آنها بر روي پولي كه به سختي به دست آورده‌اند ريسك نمي‌كنند.

 3-  از كلمه "محدود"(limited):

  استفاده كنيد. مردم مي‌خواهند چيزي‌هايي را دريافت كنند و داشته باشند كه كمياب يا انحصاري هستند زيرا آنها در اين انديشه هستند كه دارايي‌هاي با ارزش‌تري داشته باشند.

 4- از كلمه" ساده يا آسان"(easy or simple):

 استفاده كنيد. مردم سفارش دهي آسان، آموزش آسان، كاربرد آسان، پرداخت آسان و... را مي‌پسندند.

 5- از كلمه "گواهي نامه/تايديه "(testimonial ):

 استفاده كنيد. مردم مي‌خواهند قبل از خريد مدارك قابل استنادي در مورد صحت و مزيتهاي كالاي شما داشته باشند. اين مورد مي‌تواند شامل مدارك اطمينان بخش و ويژه شما باشد.

 6- از كلمه" تخفيف(discount)"

 استفاده كنيد. مردم به دنبال خريد ارزان هستند. مي‌توانيد براي آنها امكاناتي همچون تخفيف در اولين خريد، تخفيف در معاملات زياد و حجيم، ارائه يك سري امكانات رايگان و... را فراهم كنيد.

 7- از كلمه "رايگان"(free ):

 استفاده كنيد. مردم قبل از وارد شدن به جريان معامله نياز به ايجاد انگيزه از طريق دريافت برخي خدمات رايگان دارند. كه مي‌تواند شامل كتابها، لوازم و خدماتي از اين دست باشد.

 8- از كلمه "شما يا متعلق به شما"(you/your):

  اسفاده كنيد. مردم نياز دارند كه احساس كنند شما با آنها حرف مي‌زنيد. اين كار باعث مي‌شود كه آنها احساس كنند براي شما مهم هستند.

 9- از كلمه" مهم"(important):

 استفاده كنيد. مردم نمي‌خواهند اطلاعات مهمي كه ممكن است در زندگي‌شان موثر باشد از دست بدهند. آنها بر روي اين كلمه تمركز مي‌كنند و به آن توجه خواهند كرد.

 10-  از كلمه "تازه" (new ):

 استفاده كنيد. مردم محصولات و خدماتي را مي‌پسندند كه باعث بهبود زندگي‌شان بشود مثل اطلاعات تازه، طعم‌هاي تازه، فناوري‌هاي جديد، نتايج جديد و....

با نيروي اراده مي‌توان به همه چيز دست يافت، اما اين اراده محرك و تازيانه مي‌خواهد و اگر آن را به كار نيندازيم، بزودي زنگ مي‌زند. گشودن درهاي باز و وارد شدن به آن كار چندان مهم و افتخارآميزي نيست. كساني كه با ابتكار و خلاقيت درهاي بسته را باز مي‌كنند، مذاكرات و مباحثات به بن‌بست كشيده را به جريان مي‌اندازند و سدهاي ارتباطي بين افراد را مي‌شكنند، به يقين از تمام هوش و استعداد خويش بهره مي‌گيرند. اين موضوع را بخاطر داشته باشيد كه هيچكس گام اول را بر نمي‌دارد و شما را به مذاكره دعوت نمي‌كند، مگر آنكه شرايطش را فراهم كرده باشيد. درهاي موفقيت به آساني به روي شما گشوده نمي‌شود، مگر آنكه مشتهاي آهنين شما بارها به آن خورده باشد. در دنياي آشوبزده‌اي كه رقابت بر زندگي سياسي، اقتصادي و اجتماعي ما سايه افكنده و همه‌ جا با زد و بندهاي واسطه‌گران مواجهيم، بايد براي رسيدن به مقصود خود گامهاي پولادين و استوار برداريم و با اراده‌اي خلل‌ناپذير، روحيه‌اي مصمم و نيز با جديت و سرسختي در صدد رفع گرفتاري‌ها و مشكلات خويش برآييم. چهره مصمم، شاد و صميمي بزرگترين حربه در باز كردن درهاي بسته است و اگر اينگونه با ديگران برخورد كنيم، تأثيري مطلوب بر آنها خواهيم گذاشت. هرگز با روحيه خراب، افسرده و ناشاد به سراغ كسي نرويد كه نه تنها هيچ دري به روي شما باز نمي‌شود، بلكه روند مذاكرات معمولي و ساده را نيز به بن‌بست مي‌كشانيد.