من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

اي نور چشم من سخني هست گوش كن

۳۲ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( ۲۲۳ كيلوبايت )

اي نور چشم من سخني هست گوش كن
چون ساغرت پر است بنوشان و نوش كن
در راه عشق وسوسه اهرمن بسيست
پيش آي و گوش دل به پيام سروش كن
برگ نوا تبه شد و ساز طرب نماند
اي چنگ ناله بركش و اي دف خروش كن
تسبيح و خرقه لذت مستي نبخشدت
همت در اين عمل طلب از مي فروش كن
پيران سخن ز تجربه گويند گفتمت
هان اي پسر كه پير شوي پند گوش كن
بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشق
خواهي كه زلف يار كشي ترك هوش كن
با دوستان مضايقه در عمر و مال نيست
صد جان فداي يار نصيحت نيوش كن
ساقي كه جامت از مي صافي تهي مباد
چشم عنايتي به من دردنوش كن
سرمست در قباي زرافشان چو بگذري
يك بوسه نذر حافظ پشمينه پوش كن


ز در درآ و شبستان ما منور كن

۳۲ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 281 كيلوبايت )

ز در درآ و شبستان ما منور كن
هواي مجلس روحانيان معطر كن
اگر فقيه نصيحت كند كه عشق مباز
پياله‌اي بدهش گو دماغ را تر كن
به چشم و ابروي جانان سپرده‌ام دل و جان
بيا بيا و تماشاي طاق و منظر كن
ستاره شب هجران نمي‌فشاند نور
به بام قصر برآ و چراغ مه بركن
بگو به خازن جنت كه خاك اين مجلس
به تحفه بر سوي فردوس و عود مجمر كن
از اين مزوجه و خرقه نيك در تنگم
به يك كرشمه صوفي وشم قلندر كن
چو شاهدان چمن زيردست حسن تواند
كرشمه بر سمن و جلوه بر صنوبر كن
فضول نفس حكايت بسي كند ساقي
تو كار خود مده از دست و مي به ساغر كن
حجاب ديده ادراك شد شعاع جمال
بيا و خرگه خورشيد را منور كن
طمع به قند وصال تو حد ما نبود
حوالتم به لب لعل همچو شكر كن
لب پياله ببوس آنگهي به مستان ده
بدين دقيقه دماغ معاشران تر كن
پس از ملازمت عيش و عشق مه رويان
ز كارها كه كني شعر حافظ از بر كن


چون شوم خاك رهش دامن بيفشاند ز من

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 300 كيلوبايت )

چون شوم خاك رهش دامن بيفشاند ز من
ور بگويم دل بگردان رو بگرداند ز من
روي رنگين را به هر كس مي‌نمايد همچو گل
ور بگويم بازپوشان بازپوشاند ز من
چشم خود را گفتم آخر يك نظر سيرش ببين
گفت مي‌خواهي مگر تا جوي خون راند ز من
او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
كام بستانم از او يا داد بستاند ز من
گر چو فرهادم به تلخي جان برآيد باك نيست
بس حكايت‌هاي شيرين باز مي‌ماند ز من
گر چو شمعش پيش ميرم بر غمم خندان شود
ور برنجم خاطر نازك برنجاند ز من
دوستان جان داده‌ام بهر دهانش بنگريد
كو به چيزي مختصر چون باز مي‌ماند ز من
صبر كن حافظ كه گر زين دست باشد درس غم
عشق در هر گوشه‌اي افسانه‌اي خواند ز من


بالابلند عشوه گر نقش باز من

۳۶ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 287 كيلوبايت )

بالابلند عشوه گر نقش باز من
كوتاه كرد قصه زهد دراز من
ديدي دلا كه آخر پيري و زهد و علم
با من چه كرد ديده معشوقه باز من
مي‌ترسم از خرابي ايمان كه مي‌برد
محراب ابروي تو حضور نماز من
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
غماز بود اشك و عيان كرد راز من
مست است يار و ياد حريفان نمي‌كند
ذكرش به خير ساقي مسكين نواز من
يا رب كي آن صبا بوزد كز نسيم آن
گردد شمامه كرمش كارساز من
نقشي بر آب مي‌زنم از گريه حاليا
تا كي شود قرين حقيقت مجاز من
بر خود چو شمع خنده زنان گريه مي‌كنم
تا با تو سنگ دل چه كند سوز و ساز من
زاهد چو از نماز تو كاري نمي‌رود
هم مستي شبانه و راز و نياز من
حافظ ز گريه سوخت بگو حالش اي صبا
با شاه دوست پرور دشمن گداز من


كرشمه‌اي كن و بازار ساحري بشكن

۳۳ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 209 كيلوبايت )

كرشمه‌اي كن و بازار ساحري بشكن
به غمزه رونق و ناموس سامري بشكن
به باد ده سر و دستار عالمي يعني
كلاه گوشه به آيين سروري بشكن
به زلف گوي كه آيين دلبري بگذار
به غمزه گوي كه قلب ستمگري بشكن
برون خرام و ببر گوي خوبي از همه كس
سزاي حور بده رونق پري بشكن
به آهوان نظر شير آفتاب بگير
به ابروان دوتا قوس مشتري بشكن
چو عطرساي شود زلف سنبل از دم باد
تو قيمتش به سر زلف عنبري بشكن
چو عندليب فصاحت فروشد اي حافظ
تو قدر او به سخن گفتن دري بشكن


شراب لعل كش و روي مه جبينان بين

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 223 كيلوبايت )

شراب لعل كش و روي مه جبينان بين
خلاف مذهب آنان جمال اينان بين
به زير دلق ملمع كمندها دارند
درازدستي اين كوته آستينان بين
به خرمن دو جهان سر فرو نمي‌آرند
دماغ و كبر گدايان و خوشه چينان بين
بهاي نيم كرشمه هزار جان طلبند
نياز اهل دل و ناز نازنينان بين
حقوق صحبت ما را به باد داد و برفت
وفاي صحبت ياران و همنشينان بين
اسير عشق شدن چاره خلاص من است
ضمير عاقبت انديش پيش بينان بين
كدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست
صفاي همت پاكان و پاكدينان بين


شراب لعل كش و روي مه جبينان بين

۳۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 264 كيلوبايت )

نكته‌اي دلكش بگويم خال آن مه رو ببين
عقل و جان را بسته زنجير آن گيسو ببين
عيب دل كردم كه وحشي وضع و هرجايي مباش
گفت چشم شيرگير و غنج آن آهو ببين
حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست
جان صد صاحب دل آن جا بسته يك مو ببين
عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند
اي ملامتگو خدا را رو مبين آن رو ببين
زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهاد
با هواداران ره رو حيله هندو ببين
اين كه من در جست و جوي او ز خود فارغ شدم
كس نديده‌ست و نبيند مثلش از هر سو ببين
حافظ ار در گوشه محراب مي‌نالد رواست
اي نصيحتگو خدا را آن خم ابرو ببين
از مراد شاه منصور اي فلك سر برمتاب
تيزي شمشير بنگر قوت بازو ببين


به جان پير خرابات و حق صحبت او

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 261 كيلوبايت )

به جان پير خرابات و حق صحبت او
كه نيست در سر من جز هواي خدمت او
بهشت اگر چه نه جاي گناهكاران است
بيار باده كه مستظهرم به همت او
چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد
كه زد به خرمن ما آتش محبت او
بر آستانه ميخانه گر سري بيني
مزن به پاي كه معلوم نيست نيت او
بيا كه دوش به مستي سروش عالم غيب
نويد داد كه عام است فيض رحمت او
مكن به چشم حقارت نگاه در من مست
كه نيست معصيت و زهد بي مشيت او
نمي‌كند دل من ميل زهد و توبه ولي
به نام خواجه بكوشيم و فر دولت او
مدام خرقه حافظ به باده در گرو است
مگر ز خاك خرابات بود فطرت او


مي‌فكن بر صف رندان نظري بهتر از اين

۳۲ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 229 كيلوبايت )

مي‌فكن بر صف رندان نظري بهتر از اين
بر در ميكده مي كن گذري بهتر از اين
در حق من لبت اين لطف كه مي‌فرمايد
سخت خوب است وليكن قدري بهتر از اين
آن كه فكرش گره از كار جهان بگشايد
گو در اين كار بفرما نظري بهتر از اين
ناصحم گفت كه جز غم چه هنر دارد عشق
برو اي خواجه عاقل هنري بهتر از اين
دل بدان رود گرامي چه كنم گر ندهم
مادر دهر ندارد پسري بهتر از اين
من چو گويم كه قدح نوش و لب ساقي بوس
بشنو از من كه نگويد دگري بهتر از اين
كلك حافظ شكرين ميوه نباتيست به چين
كه در اين باغ نبيني ثمري بهتر از اين


مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 222 كيلوبايت )

مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو
يادم از كشته خويش آمد و هنگام درو
گفتم اي بخت بخفتيدي و خورشيد دميد
گفت با اين همه از سابقه نوميد مشو
گر روي پاك و مجرد چو مسيحا به فلك
از چراغ تو به خورشيد رسد صد پرتو
تكيه بر اختر شب دزد مكن كاين عيار
تاج كاووس ببرد و كمر كيخسرو
گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش
دور خوبي گذران است نصيحت بشنو
چشم بد دور ز خال تو كه در عرصه حسن
بيدقي راند كه برد از مه و خورشيد گرو
آسمان گو مفروش اين عظمت كاندر عشق
خرمن مه به جوي خوشه پروين به دو جو
آتش زهد و ريا خرمن دين خواهد سوخت
حافظ اين خرقه پشمينه بينداز و برو