دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۱ ۳۷ بازديد
دانلود فايل صوتي غزل ( 287 كيلوبايت )
بالابلند عشوه گر نقش باز من
كوتاه كرد قصه زهد دراز من
ديدي دلا كه آخر پيري و زهد و علم
با من چه كرد ديده معشوقه باز من
ميترسم از خرابي ايمان كه ميبرد
محراب ابروي تو حضور نماز من
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
غماز بود اشك و عيان كرد راز من
مست است يار و ياد حريفان نميكند
ذكرش به خير ساقي مسكين نواز من
يا رب كي آن صبا بوزد كز نسيم آن
گردد شمامه كرمش كارساز من
نقشي بر آب ميزنم از گريه حاليا
تا كي شود قرين حقيقت مجاز من
بر خود چو شمع خنده زنان گريه ميكنم
تا با تو سنگ دل چه كند سوز و ساز من
زاهد چو از نماز تو كاري نميرود
هم مستي شبانه و راز و نياز من
حافظ ز گريه سوخت بگو حالش اي صبا
با شاه دوست پرور دشمن گداز من