دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۱ ۳۲ بازديد
دانلود فايل صوتي غزل ( 300 كيلوبايت )
چون شوم خاك رهش دامن بيفشاند ز من
ور بگويم دل بگردان رو بگرداند ز من
روي رنگين را به هر كس مينمايد همچو گل
ور بگويم بازپوشان بازپوشاند ز من
چشم خود را گفتم آخر يك نظر سيرش ببين
گفت ميخواهي مگر تا جوي خون راند ز من
او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
كام بستانم از او يا داد بستاند ز من
گر چو فرهادم به تلخي جان برآيد باك نيست
بس حكايتهاي شيرين باز ميماند ز من
گر چو شمعش پيش ميرم بر غمم خندان شود
ور برنجم خاطر نازك برنجاند ز من
دوستان جان دادهام بهر دهانش بنگريد
كو به چيزي مختصر چون باز ميماند ز من
صبر كن حافظ كه گر زين دست باشد درس غم
عشق در هر گوشهاي افسانهاي خواند ز من