به جان پير خرابات و حق صحبت او

مشاور شركت بيمه پارسيان

به جان پير خرابات و حق صحبت او

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 261 كيلوبايت )

به جان پير خرابات و حق صحبت او
كه نيست در سر من جز هواي خدمت او
بهشت اگر چه نه جاي گناهكاران است
بيار باده كه مستظهرم به همت او
چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد
كه زد به خرمن ما آتش محبت او
بر آستانه ميخانه گر سري بيني
مزن به پاي كه معلوم نيست نيت او
بيا كه دوش به مستي سروش عالم غيب
نويد داد كه عام است فيض رحمت او
مكن به چشم حقارت نگاه در من مست
كه نيست معصيت و زهد بي مشيت او
نمي‌كند دل من ميل زهد و توبه ولي
به نام خواجه بكوشيم و فر دولت او
مدام خرقه حافظ به باده در گرو است
مگر ز خاك خرابات بود فطرت او


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد