من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

دوش ديدم كه ملايك در ميخانه زدند

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 198 كيلوبايت )

دوش ديدم كه ملايك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
ساكنان حرم ستر و عفاف ملكوت
با من راه نشين باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست كشيد
قرعه كار به نام من ديوانه زدند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
شكر ايزد كه ميان من و او صلح افتاد
صوفيان رقص كنان ساغر شكرانه زدند
آتش آن نيست كه از شعله او خندد شمع
آتش آن است كه در خرمن پروانه زدند
كس چو حافظ نگشاد از رخ انديشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند


دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

۳۲ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 277 كيلوبايت )

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
بيخود از شعشعه پرتو ذاتم كردند
باده از جام تجلي صفاتم دادند
چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي
آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند
بعد از اين روي من و آينه وصف جمال
كه در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر كامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اين‌ها به زكاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده اين دولت داد
كه بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اين همه شهد و شكر كز سخنم مي‌ريزد
اجر صبريست كز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخيزان بود
كه ز بند غم ايام نجاتم دادند


حسب حالي ننوشتي و شد ايامي چند

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 284 كيلوبايت )

حسب حالي ننوشتي و شد ايامي چند
محرمي كو كه فرستم به تو پيغامي چند
ما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيد
هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند
چون مي از خم به سبو رفت و گل افكند نقاب
فرصت عيش نگه دار و بزن جامي چند
قند آميخته با گل نه علاج دل ماست
بوسه‌اي چند برآميز به دشنامي چند
زاهد از كوچه رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نكند صحبت بدنامي چند
عيب مي جمله چو گفتي هنرش نيز بگو
نفي حكمت مكن از بهر دل عامي چند
اي گدايان خرابات خدا يار شماست
چشم انعام مداريد ز انعامي چند
پير ميخانه چه خوش گفت به دردي كش خويش
كه مگو حال دل سوخته با خامي چند
حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت
كامگارا نظري كن سوي ناكامي چند


زندگينامه افشين يداللهي

۳۱ بازديد

"براي جستجو در اشعار افشين يداللهي كليك كنيد"

دكتر افشين يداللهي متولد دي ماه 1347 در آباده فارس و بزرگ شده تهران است . در رشته ي روانپزشكي تحصيل كرده و هم اكنون روان پزشك مي باشد . از سال 74 شروع به ترانه سرايي كرده و كار اولش سال 76 كه در مورد شخصيت امام حسين(ع) است در اركستر سازمان صدا و سيما و با آهنگسازي فواد حجازي و خوانندگي خشايار اعتمادي اجرا مي شود ، كار دومش شعر از فارس تا خزر با آهنگ سازي شادمهر عقيلي و خوانندگي خشايار اعتمادي اجرا شد . ايشان هم اكنون در خانه ي ترانه ي تهران با همكاري چند تن از ترانه سرايان مشهور كشور در حال همكاري هستند و مسئوليت دبيري و مجري جلسه را نيز دارا مي باشند . افشين يداللهي براي بسياري از سريال هاي تلويزيوني ترانه سروده است كه مي توان به سريال ميوه ممنوعه اشاره كرد كه 4 ترانه از ايشان در اين سريال توسط احسان خواجه اميري خوانده شد

  اشعار افشين يداللهي


اشعار افشين يداللهي

۳۲ بازديد

افشين يداللهي

لينك ورود به اشعار افشين يداللهي

افشين - يداللهي - افشين يداللهي - اشعار افشين - اشعارافشين - اشعار يداللهي - اشعاريداللهي - اشعار افشين يداللهي - اشعارافشين يداللهي - وبلاگ افشين - وبلاگ يداللهي - وبلاگ افشين يداللهي - وبلاگ شعر - وبلاگ شاعر - شعرهاي افشين يداللهي - سروده هاي افشين يداللهي - شعر - شاعر

لينك ورود به اشعار افشين يداللهي


سه در چهار

۲۹ بازديد
 

زندگي يعني همين كه اگه داري يا نداري

حقتو بگيري اما حقو زير پا نذاري

 

زندگي يعني همين كه اگه قهري،اگه آشتي

با تو باشم اگه داشتم بمونم اگه نداشتي

 

من و تو هر جا كه باشيم،اگه پايين اگه بالا

ممكنه جامون عوض شه،دير و زود،فردا يا حالا

 

زنده اي پس زندگي كن،نگو سخته نگو ديره

بگي ساده اس ساده ميشه،بگي سخته سخت مي گيره

 

دنيا پر از دار و ندار آدما مي گرده // مي گرده

ديروز امرز فردا دنيا با ما بي ما مي گرده // مي گرده

 

زندگي يعني همين كه اگه داري يا نداري

حقتو بگيري اما حقو زير پا نذاري

 

زندگي يعني همين كه اگه قهري،اگه آشتي

با تو باشم اگه داشتم بمونم اگه نداشتي

 

دنيا پر از دار و ندار آدما مي گرده // مي گرده

ديروز امرز فردا دنيا با ما بي ما مي گرده // مي گرده


مثل هيچ كس

۳۰ بازديد

 

به نابودي كشونديم تا بدونم ، همه بود و نبود من تو بودي 

بدونم(بي تو تنهام)هرچي باشم،بي تو هيچم ، بدونم فرصت بودن تو بودي

 

همه دنيا بخواد و تو بگي نه ،نخواد و تو بگي آره ، تمومه

همين كه اول و آخر تو هستي ، به محتاج تو ، محتاجي حرومه

 

پريشون چه چيزا كه نبودم ، ديگه ميخوام پريشون تو باشم

تويي كه زندگيمو آبرومو ، بايد هر لحظه مديون تو باشم

 

فقط تو مي توني كاري كني كه، دلم از اين همه حسرت جدا شه

به تنهاييت قسم تنهاي تنهام ، اگه دستم تو دست تو نباشه


مثل هيچ كس

۳۱ بازديد

 

همه دنيا بخواد و تو بگي نه ، نخواد و تو بگي آره ، تمومه 

همين كه اول و آخر تو هستي ، به محتاج تو ، محتاجي حرومه

 

تو هميشه هستي اما ، اين منم كه از تو دورم

من كه بي خورشيد چشمات ، مثل ماه ِ سوت و كورم

 

نميخوام وقتي تو هستي ، آدم ِ آدمكا شم

چرا عادتم تو باشي ، ميخوام عاشق تو باشم

 

تازه فهميدم به جز تو ، حرف ِ هيچ كي خوندني نيست

آدما ميان و ميرن ، هيچ كي جزتو موندني نيست

 

منو از خودم رها كن ، تا دوباره جون بگيرم

خسته ام از اين عقل خسته ، من ميخوام جنون بگيرم

 

همه دنيا بخواد و تو بگي نه ، نخواد و تو بگي آره ، تمومه

همين كه اول و آخر تو هستي ، به محتاج تو ، محتاجي حرومه


وقتي كه نباشي

۳۳ بازديد

 

كوچه وقتي كه نباشي رگ خشكيده ي شهره
ماه تو گوش خونه گفته ديگه با پنجره قهره


سقف دلبستگي بي تو واسه من سايه نداره
دلم از روزي كه رفتي ديگه همسايه نداره

تو پي كدوم ستاره پشت ابرا خونه كردي
رفتي و چيزي نگفتي گريه رو بهونه كردي

من سوال ساده تو / تو جواب مشكل من
ردپاي رفتن تو روي صحراي دل من

وقتي آسمون شبهام زير سايه چشاته
وقتي حتي اين ترانه رنگ غربت صداته

نمي ذارم اين دو راهي سر راه ما بشينه
نمي ذارم اين جدايي رنگ فردا رو ببينه

شبو با فانوس اشكت مي برم به روشنايي
با تو ميرسم دوباره به طلوع آشنايي

مي دونم هر جا كه باشي دل تو اهل همين جاست
واسـه من تو ايــنجــا اول و آخر دنياست

اول و آخر دنياست  ...


يك شب دلي

۲۹ بازديد
 

يك شب دلي به مسلخ خونم كشيد و رفت
ديوانه اي به دام جنونم كشيد و رفت

پس كوچه هاي قلب مرا جستجو نكرد
اما مرا به عمق درونم كشيد و رفت

يك آسمان ستاره ي آتش گرفته را
بر التهاب سرد قرونم كشيد و رفت

من در سكوت و بغض و شكايت ز سرنوشت
خطي به روي بخت نگونم كشيد و رفت

تا از خيال گنگ رهايي رها شوم
بانگي به گوش خواب سكونم كشيد و رفت

شايد به پاس حرمت ويرانه هاي عشق
مرهم به زخم فاجعه گونم كشيد و رفت

تا از حصار حسرت رفتن گذر كنم
رنجي به قدر كوچ كنونم كشيد و رفت

ديگر اسير آن من بيگانه نيستم
از خود چه عاشقانه برونم كشيد و رفت