
زيور و زينت ، شوكت ، عظمت واعتبار عصر صفوي مديون علماي خردمند شيعه است كه در جهت توسعه و گسترش و فرهنگ اسلامي قدرت و اعتبار كشور و ملت قدم هاي بس شاياني برداشتند، و يكي از فقهاي بزرگ شيعه و از دانشمندان و از نوادر روزگار، شيخ بهايي است ، كه منشاء خدمات فراواني گرديد . الحق او شهاب آسماني نه تنها در عصر خويش بلكه در جهان اسلام وتشيع است .
اومتولد بعلبك در لبنان است، كه در سن نوجواني 10 تا 13 سالگي به همراه پدرش از زادگاهش به ناچار به جهت ناامني آنجا هجرت نمود ، و در عصرصفويه زماني كه شهر قزوين پايتخت دولت صفوي بوده ، در اين شهر ساكن شدند، ودر انجا بود كه زبان فارسي را نيز فراگرفت، شيخ بهايي در عنفوان جواني اكثر دانش ومعارف زمانه همانند : قرآن مجيد ،حديث ، فقه ،اصول ، فلسفه،منطق ، نجوم ،رياضي ،هندسه ، طب،ادبيات عرب وادبيات فارسي خبره گشته ودر علوم انساني ،علوم پايه وعلوم فني ومهندسي و علوم ديني از بزرگان سرآمد، عصر خويش شده ، او معاصر چهارتن از شاهان صفوي بوده ، در زمان به قدرت رسيدن شاه عباس بزرگ و انتقال،مقر حكومت صفوي از قزوين به اصفهان به عنوان يكي از عالي ترين علماي شيعه به عنوان شيخ الااسلامي منصوب شده ، و به جديت تلاش نمود تا حوزه علميه در اصفهان با ظهور مردان بزرگي همانند:ملاصدرا ،مجلسي ،ميرداماد،مير فندرسكي وصدها فقيه جايگاه علماي شيعه تقويت شود و شهر اصفهان در جميع علوم زمانه يكي از قوي ترين وبا شكوه ترين پايتخت ها در روزگار خويش در جهان شود، الحق شيخ بهايي به راستي ليله القدر اسلام در دولت صفويه محسوب مي شود.
شاه عباس بزرگ نيز خود اهل ادب و شعرو دوستدار،علما و دانشمندان بوده او حتي ديوان شعري به زبان تركي داشته لذا احترام خاصي به شيخ بهايي كه مغز متفكرزمانه بود ، داشته و سعي نموده در بيشتر موارد ازهمنشيني او و ساير علما ، استفاده نمايد ، هنر بزرگ شيخ بزرگوار ، اين است كه از يك طرف دائم در تلاش است، كه علم خودرا بالا برد ، ونفس را مراقب باشد كه با بالارفتن علم دچار نخوت وعجب نشود ، و از طرفي درعمران وآبادي كشور و جامعه بكوشد، يعني هم در تلاش است جايگاه انساني خويش را با كسب معارف اسلامي واخلاقي بالابرد ومراقبه نمايد كه نفس از شرك وپليدي به دور باشد ، واز طرفي جايگاه و عظمت اسلام را توسعه و ترقي دهد.
شيخ بهايي، تفكرات ناب اسلامي بس ارزشمند داشته و در ترويج وگسترش وهدايت مذهب شيعه اثني عشريي با كمك ساير علماي عصر خويش در دوران صفوي تلاش فراوان نموده ، و در شهر سازي ومعماري اصفهان با انديشه هاي اسلامي خود در ساخت مسجد وحمام وساير ابنيه وعمران وابادي و زيبا سازي اين شهرهمت گماشت وتمام توان وتلاش خويش را براي هويت واعتبار بخشيدن واقتدار وحدت كشور اسلامي ايران در عصر صفوي نموده و ارتباطات بسيار خوبي با اقشار مختلف داشته وقطعا جايگاه ومنزلت دولت صفوي مديون خدمات ارزشمند وزحمات اين حكيم وفيلسوف روزگار وساير علماي شيعه است كه اكثرا شاگردان مكتب فكري شيخ بهايي هستند ،شيخ بزرگوار در اكثر علوم زمانه آشنايي كامل داشته و با خلاقيت وابتكار تحولات خاصي در آن علم و فناوري ايجاد نموده است.
اختصاصات شعري ، نثري و جايگاه علمي شيخ بهاييشيخ بهايي زبان مادرش عربي بوده و زبان ادبيات شيوا وشيرين پارسي را پس از ورود به ايران آموخت، آن زمان كه شهر قزوين پايتخت دولت شاه طهماسب صفوي بود آشنا شد، شايان ذكر است زبان رسمي كشور در دوران صفوي پارسي اعلام شده گرچه زبان دربارصفوي تركي بوده .
شيخ بهايي در ادبيات پارسي وادبيات عرب صاحب سبك وعنوان شد و اشعارزبيايي در قالب مثنوي ،غزل ،رباعي ، مسمط سروده، سبك وسياق اشعار و مفاهيم ومضامين شعرشيخ بهايي چند بعدي است ،از نظر سبك موعظه وپند به شيوه به ناصر خسرو قبادياني شاعرقرن پنجم واز بعد عرفاني وخدا پرستي به شيوه سنايي غزنوي ، واز جهت نحوه سخن شيرين وشيوا در شعر ونثر،نگاه خردمندانه و خدا پرستي به شيوه استاد سخن سعدي شيرازي . اشعارشيخ بهايي؛ نوعي طراوت وتازگي خاصي دارد، اشعار ساده وروان است، ويك موسيقي خاص در اكثر واژگان او وجوددارد، روح لطيف عرفاني داشته وشعرش پيام دارد پيامش عقل اخرت انديش ومعاد نگر است در اكثر موارد تذكر ،عبرت ، خدا جويي، خدا پرستي،توحيد ، خدمت به خلق ، عبادت خالص ، دوري از هر گونه شرك و ريا ،خودخواهي وتكبر و اجتناب از قيل و قال زمانه ، خلاصه مي شود،گاه خود شيخ از قيل وقال زمانه خسته مي شود، وآرزوي دوران جواني كه مسئوليت ومصدر كار نبود را داشته او اساسا زاهدي است كه ضروريات زمان اورا از حوزه به مسند ومصدر كارهاي اجرايي آورده و الحق خوش درخشيد .
همه روز روزه بودن همه شب نماز كردن / همه سال حج نمودن سفر حجاز كردن
ز مدينه تا به كعبه سر و پا برهنه رفتن / دو لب از براي لبيك به وظيفه باز كردن
به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن / ز ملاهي و مناهي همه احتراز كردن
شب جمعه ها نخفتن به خداي راز گفتن / ز وجود بي نيازش طلب نياز كردن
به خدا كه هيچكس را ثمر آنقدر نبخشد / كه به روي نا اميدي در بسته بازكردن !
آثار ادبي وعلمي او بسيار متعدد است ورسالات فراوان دارد و در اكثر علوم به قلم اين انديشمند اسلامي مطالب ومقالات درج شده كه فقط به ذكر چند نمونه بسنده مي كنيم :نان وحلوا(شعر)،نان وپنير(شعر) ، شير وشكر(شعر) ، كشكول (شعر ونثر)، جامع عباسي (رساله علمي به پارسي ) مفتاح الفلاح (اذكار) و مي باشد او علاوه براينكه در شعر ونثر پارسي توانمندي بسيار خوبي از خود ارائه داده در زبان مادري خويش كه عربي نيز هست در شعر ونثر زبان وادبيات عرب نبوغ ذاتي خودرا نشان داده است .
يكي از اختصاصات شعري ونثري شيخ بهايي اين است كه «الله جل جلاله» رابه دل و يقين مي پرستد، واز احدي ، ترس ندارد ، لذا بسيار بي پيرايه وبي پرده مي گويد ، تخلص شعريش (بهايي) است و مرتب به مراقبه خود مشغول است و از نفس اماره گريزان است ، و با شكايت وشكوه از نفس شيطاني سخن مي گويد، كه سعي دارد جايگاه آدمي را از بال ملائكه الله به زير اورد ودر گودال، گرداب ،گردباد خواهش هاي نفس اماره گرفتار وذليل كند، او اساسا شاعر نيست، شعر وسيله رساندن پيام وتبليغ ديني اوست .
حيف باشد از تو اي صاحب سلوك
كاين همه نازي به تعظيم ملوك
قرب شاهان آفت جان تو شد
پايبند راه ايمان تو شد
او از فرداي قيامت ، از حساب واعقاب و محاسبه سخت روز واپسين مي گويد:
فردا كه محققان هر فن طلبندحسن عمل از شيخ و برهمن طلبند
از آنچه درودهاي، جوي نستانند وز آنچه نكشتهاي، به خرمن طلبند
شيخ بزرگوار همواره در تلاش بود كه علم ودانش را توسعه وگسترش دهد:
تا شمع قلندري بهائي افروخت از رشته زنار دو صد خرقه بسوخت
دي پير مغان گرفت تعليم از او و امروز، دو صد مسله مفتي آموخت
شيخ بزرگوار در اعتراف به پيشگاه خداوند از جايگاه ومقام ومنزلت خاندان نبي مكرم اسلام(ص) وامامنان معصوم (ع)سخن مي گويد واينكه در انديشه نجات ورستگاري هميشگي است ومراقب نفس .
شعرزير بخشي از اشعار بسيار زبياي شيخ بهايي است اين شعر بقدري زبياست كه هنوز پس از چند قرن طراوت وتازگي ونشاط و وجد خود راحفط كرده وپيام شعر خدا جويي در سراي دل است :
تا كي به تمناي وصال تو يگانه اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه
خواهد كه سرآيد غم هجران تو يا نه اي تيره غمت را دل عشاق نشانه
جمعي به تو مشغول و تو غايب ز ميانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد ديدم همه را پيش رخت راكع و ساجد
در ميكده رهبانم و در صومعه عابد گه معتكف ديرم و گه ساكن مسجد
يعني كه تو را ميطلبم خانه به خانه
منبع : سايت تبيان
براي مشاهده اشعار شيخ بهايي كليك كنيد