دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۶ ۳۲ بازديد
زيباومه آلود به رستوران آمد
از دامن چتر بسته اش
مي ريخت هنوز سايه هاي باران
يك طره خيس در كنار ابرويش
انگار پرانتزي بدون جفت...
بازوي مسافر را
با پنجه اي از هوا گرفت
لبخندزنان به گردش رگبار...