من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

مودب: حوزه شعر با مشكل توزيع آثار مواجه است

۳۰ بازديد

خبرگزاري فارس: مودب: حوزه شعر با مشكل توزيع آثار مواجه است

به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات خبرگزاري فارس، نشست مخاطب شناسي شعر انقلاب دقايقي پيش در سالن كارنامه نشر جمهوري اسلامي ايران واقع در نمايشگاه كتاب با حضور محدثي خراساني،‌ميلاد عرفان‌پور، علي‌محمد مودب و علي داودي برگزار شد.

علي‌محمد مودب گفت: حضور شعر در لحظه‌هاي مختلف زندگي ما ايرانيان انكار شدني نيست؛ در اين حوزه چند كتاب خوب داريم اما چرا اين آثار درست به مخاطب معرفي نمي‌شود.

وي متذكر شد: در بازار مواد غذايي كارهاي بسياري صورت گرفت و دچار تحولات فراواني هستيم در اين راستا كارهاي بسيار شد و نيازسازي صورت گرفت اما شعري كه در اين سرزمين سالها وجود دارد اين گونه برخورد نشده است به اين دليل كه با قواعد و ساختارهاي خودسازه مواجه نيستيم اما شاعران برجسته‌اي داريم، افرادي كه ارزش آنرا دارند تا آثارشان به دست مخاطبان برسد اما اينكه چگونه اين آثار به دست مخاطبان برسد مجموعه اي از توليد و كتاب‌سازي درست، بازسازي، ايجاد تقاضا و بعد رساندن توليد به دست مخاطب مهم است كه متاسفانه جاي چنين حلقه‌هايي خالي است.

اين شاعر با تاسف از اينكه تعداد كتابفروشان از تعداد ناشران كمتر است گفت:‌ در كشور ما تعداد كتابفروشان از تعداد ناشران كمتر است از اين رو اين مهم مشكلاتي را در پي دارد. اگر شعر خوب يا هر محصول ادبي و هنري خوب توليد مي‌شود ساز و كار رسيدن آن به دست مخاطب نيز بايد با قاعده باشد.

وي ضمن اشاره به اينكه فردي از بوشهر با بنده تماس گرفت و خواهان ارسال كتاب‌هايم بود اضافه كرد: فردي از بوشهر به بنده زنگ زد و گفت كتاب مي‌خواهم اما بنده اطلاع نداشتم كه چگونه مي‌توانم اين اثر را به دست مخاطبان آن نقطه از كشور برسانم.

وي به موضوع نيازسازي اشاره و بيان كرد: شعر هنري است كه نيازمند ساختارمند شدن توزيع صحيح است.

*داودي: در زمينه شعر كم‌كاري كرده‌ايم

در ادامه اين نشست علي داودي درباره مشكل شعر امروز و بحران مخاطب در شعر اضافه كرد:‌ نبايد با قاعده ديگران وارد بازي شويم؛ ما در كشورمان منظومه هايي داريم كه به شرح وقايع تاريخي مي‌پردازند از سويي ديگر بايد پرسيد ظهور و بروز اين همه شاعر جوان، وبلاگ و ... مخاطبانشان كيست؛‌از اين نظر فكر مي‌كنم بحران مخاطب نداريم.

وي افزود:همواره شاهديم هنگامي كه سي‌دي و يا از طريق رسانه ديدار حضرت آقا با اقشار و اصناف و شاعران پخش مي‌شود همواره از اخبار پرمخاطب بوده و مردم اقبال زيادي به آن نشان مي‌دهند نمونه ديگر مرحوم آغاسي است كه نماد شاعري در ايران بود كه مخاطبان فراواني هم داشت.

وي در خاتمه عنوان كرد: ما كمتر شاعري در اين روزگار داريم كه خود را شاعر ببيند و نگاهش به خودش به عنوان يك شاعر تاثيرگذار باشد. در زمينه شعر كم‌كاري كرده‌ايم از اين رو با بحران مخاطب و نشر مواجه‌ايم.

منبع : سايت فارس نيوز

براي مشاهده اشعار علي محمد مودب كليك كنيد


رونمايي از مجموعه شعر «صبح بنارس» عليرضا قزوه در نمايشگاه كتاب

۲۸ بازديد

خبرگزاري فارس: رونمايي از مجموعه شعر «صبح بنارس» عليرضا قزوه در نمايشگاه كتاب

به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات خبرگزاري فارس، در مراسمي كه امروز پنج شنبه 14 ارديبهشت به همت موسسه فرهنگي هنري شهرستان ادب در سالن ياس نمايشگاه كتاب برگزار مي گردد «صبح بنارس» تازه ترين كتاب عليرضا قزوه رونمايي خواهد شد .

اين مجموعه تازه‌ترين اشعار وي را -در مدت اقامت در كشور هند -در بر دارد و در حال و هواي سالهاي اخير سروده شده است.

صبح بنارس

در اين جلسه كه راس ساعت 15 در سالن ياس نمايشگاه كتاب برگزار مي شود با حضور شاعران پيشكسوت مطرح و جوان كشور در نمايشگاه كتاب برگزار خواهد شد ضمن رونمايي از كتاب صبح بنارس در خصوص اين كتاب سخنراني خواهد شد.

مراسم شعر خواني عليرضا قزوه و تعدادي از شاعران مطرح كشور از جمله جواد محقق، علي‌محمد مودب،علي داودي، محمدحسين نعمتي،رضا شيباني، ميلاد عرفانپور، محمد مهدي سيار، مبين اردستاني و اعضاي حلقه آفتابگردانهاي موسسه شهرستان ادب از ديگر برنامه هاي اين مراسم خواهد بود.

همچنين كتاب «چمدان‌هاي قديمي»، كه گزيده غزل‌هاي عليرضا قزوه است و 56 غزل از اين شاعر بنام معاصر را در بردارد. نيز توسط شهرستان ادب به نمايشگاه كتاب عرضه شده است

نام اين كتاب برگرفته از غزل زيباي با مطلع «باز رفتم به سراغ چمدان‌هاي قديمي» است كه نمونه شاخص در بين غزل‌هاي سال‌هاي اخير محسوب مي‌شود.

اين آثار در نمايشگاه كتاب به علاقه‌مندان عرضه خواهده شد و دوستداران ادب و فرهنگ مي تواند اين كتابها را با مراجعه به سالن ناشران عمومي، راهرو شماره 3،غرفه 15 تهيه نمايند.

همچنين موسسه شهرستان ادب مي‌كوشد با حضور شاعران و نويسندگان اثار منتشر شد فضاي مناسبي را جهت تعامل مخاطبان با ايشان فراهم آورد.

منبع : سايت فارس نيوز

براي مشاهده اشعار عليرضا قزوه كليك كنيد


"خليل‌الله خليلي" شاعر اهل سنت افغان و ارادتمند به امام رضا(ع) و امام خميني(ره)

۲۹ بازديد

خبرگزاري فارس: "خليل‌الله خليلي" شاعر اهل سنت افغان و ارادتمند به امام رضا(ع) و امام خميني(ره)

به گزارش خبرنگار خبرگزاري فارس در كابل، 14 ارديبهشت سالروز درگذشت شاعر و پژوهشگر پرآوازه افغانستان استاد خليل الله خليلي است كه 25 سال پيش در سال 1366 در پاكستان در گذشت.

خليلي در دوران حيات خود به عنوان نماينده فرهنگي افغانستان سفرهاي زيادي به ايران داشت و با شاعران و پژوهشگران نامي اين كشور مراودات بسياري انجام داد.

خليلي در سال 1286 شمسي در كنار رودخانه كابل و در محلي به نام باغ "شهر آرا" كه روزگاري تفريح‌گاه شاهان مغول بود به دنيا آمد.

پدرش "ميرزا محمد حسين خان" نام داشت و در ميان مردم به "مستوفي الممالك" مشهور بود و در عين حال از مهمترين رجال عصر خود شناخته مي‌شد.

مادر خليلي دختر يكي از خان‌هاي كوهستان "پروان" و خواهر "عبدالرحيم خان"، نايب‌سالار هرات بود.

كشته شدن پدر خليلي

خليلي هنوز هفت ساله نشده بود كه مادر خود را از دست داد و در يازده سالگي پدرش به دستور "امان الله خان" به دار آويخته شد.

خليلي آن دوران را چنين روايت مي‌كند:

بهار هفتم عمرم نگشته بود پديد
كه رفت از سر من مادر ملك سيرم

هنوز گرم بود جاي بوسه‌ا‌ي كه زلطف
نهاده مادر مشفق به روي چشم و سرم

جبين عجز سرشتم رهين منت اوست
اگر به خاك نشينم وگر به چرخ پرم

به سال يازدهم شد مرا شهيد پدر
پدر كه بود به صد افتخار تاج سرم

يتيم كرد مرا اين سپهر مردم كش
اسير و بي كس و بي خانمان و در بدرم

تبعيد خليلي به فرمان امان الله‌خان

با كشته شدن پدر، تمام دارايي او ضبط شد و خليلي به قلعه "صدق‌آباد" كه ملك دايي او بود تبعيد شد.

خليلي در آن روزگار با مشكلات بسياري درس خواند و به تدريج ادبيات فارسي، تفسير، منطق و حديث را از استادان عصر خود آموخت.

هم نوايي خليلي با "حبيب‌الله كلكاني"

با روي كار آمدن دولت حبيب‌الله كلكاني و سقوط سلطنت امان‌الله خان، وضعيت خليلي تغيير كرد، از آن‌جايي كه پدر خليلي به دست امان الله‌خان كشته شده بود، وي يكي از هم نوايان حبيب‌الله كلكاني شد.

برخي معتقدند كه وابستگي منطقه‌اي نيز بر اين دوستي بي تأثير نبوده است زيرا حبيب‌الله كلكاني از منطقه كوهستان پروان بود و اغلب اقوام خليلي نيز از اين منطقه بودند.

"محمد يوسف‌خان" كه عموي خليلي بود در دولت جديد به سمت سر‌منشي مقام صدارت و سلطنت رسيد و خود خليلي نيز مدتي به عنوان مستوفي و بعد از آن به عنوان والي "مزارشريف" به مردم خدمت كرد.

تبعيد دوباره خليلي

با روي كار آمدن دولت "نادرخان" و سقوط دولت چندين ماهه كلكاني، خليلي به "تاشكند" پناه برد در آن زمان "عبدالرحيم خان نايب سالار" دايي خليلي "نايب الحكومه" هرات بود، برخي معتقدند كه شايد عبدالرحيم خان سبب معافيت خليلي از تبعيد شده باشد.

بازگشت خليلي از تاشكند به هرات و مسائلي چون اقامت چند ساله در اين شهر و نوشتن كتاب "آثار هرات" به خواست نايب سالار، اين دليل را تقويت مي‌كند.

پس از كشته شدن نادرخان، در زمان صدارت "هاشم‌خان" برادر نادرخان و عموي "محمد ظاهرشاه"، مردم "صافي" عليه دولت دست به قيام زدند و هاشم‌خان پس از سركوب اين قيام تعداد زيادي را به زندان انداخت.

هاشم‌خان كه خليلي را نيز از خويشاوندان مردم صافي مي‌دانست او را زنداني كرد.

جايگاه خليلي در دولت شاهي

با روي كار آمدن شاه محمودخان عموي ديگر محمد ظاهرشاه، خليلي از زندان آزاد شد و از آن به بعد به تدريج مراحل رشد و پيشرفت را پيمود.

او توانست يكي از مقربين دولت ظاهرشاه شود و در همان ابتدا به معاونت رياست دانشگاه كابل منصوب و در سال 1328 شمسي به سمت منشي مجلس عالي وزرا دست يافت.

او مدتي در سمت رياست مستقل مطبوعات باقي ماند و از سال 1332 به عنوان مشاور مطبوعاتي ظاهرشاه فعاليت كرد.

در اين دوران چند سمت ديگر نيز به خليلي واگذار شد كه سفير شدن وي در عراق و عربستان از مهمترين آن‌ها است.

سفرهاي خليلي به ايران

خليلي در دوران ظاهرشاه به عنوان نماينده فرهنگي افغانستان، سفرهاي زيادي به ايران انجام داد و با شاعران و پژوهشگران اين كشور از نزديك آشنا شد و اين آشنايي تا پايان عمر وي ادامه داشت.

"محمد كاظم كاظمي"، شاعر و پژوهشگر معاصر افغان در رابطه با سفرهاي خليلي به ايران در گفت‌وگو با فارس، اظهار داشت: خليل‌الله خليلي از دهه 30، رفت و آمد خود را به ايران آغاز كرد و به عنوان نماينده فرهنگي افغانستان سفرهاي زيادي به اين كشور داشت.

وي با بيان اين كه خليلي در نشست‌هاي فرهنگي و ادبي زيادي در شهرهاي مختلف ايران حضور داشت، گفت: او با چهره‌هاي مطرح ادبي آن زمان چون استاد "بديع الزمان فروزانفر" و "استاد سعيد نفيسي" و بسياري از چهره‌هاي مطرح ادبي آن روزگار آشنا شد.

خليلي و قصيده‌اي براي امام رضا(ع)

خليلي در يكي از سفرهاي خود در سال 1339 شمسي كه همزمان با ميلاد امام رضا(ع) بود در حرم آستان قدس رضوي، قصيده‌اي براي حضرت رضا(ع) سرود:

فرخنده كشوري كه تويي شهريار آن
آسوده مردمي كه تويي غمگسار آن

گلزار شرق را نبود تا ابد خزان
اي رحمت خدا! چو تويي نو بهار آن

رخشنده خاتمي است در انگشت مرتضي
نازد به نام تو گهر آبدار آن

شادم زبخت خويش كز اين آستان برم
امروز بر جبين ارادت غبار آن

تبريك عيد مولد فرزند مصطفي
تا صبح حشر بس بودم افتخار آن

همسايگان كوي رضاييم، اي خدا!
رحمي نما به ما به طفيل جوار آن

از ما درود باد به اين مرجع اميد
تا هست چرخ و گردش ليل و نهار آن

"سرود شهيدان"، قصيده‌اي براي امام خميني(ره)

منظومه "سرود شهيدان" عنوان قصيده‌اي است كه خليلي براي امام خميني(ره) سروده است.

كاظمي در مقدمه ديوان خليلي از اين منظومه نام برده و چنين مي‌نويسد، سرود شهيدان در سال 1364 در اسلام آباد منتشر شد.

قصيده‌اي كه با مطلع "آيت الله خميني اي امام مسلمين" آغاز مي‌شود.

اشعار خليلي در رثاي چهره‌هاي ادبي ايران

خليل الله خليلي در ديوان خود اشعار فراواني براي شاعران و پژوهشگران ايراني سروده است.

"قافله سالار ادب" عنوان غزلي است در رثاي "بديع الزمان فروزانفر" در سال 1349 در بغداد سروده شده است:

استاد فضلا رفت فروزانفر و حيف
كه جهان خالي از آن عارف والا باشد

بلخ تا قونيه بر مرگ كسي مي‌نالد
كه به راز دل اين طايفه بينا باشد

وصف اين شيخ گرانمايه نيابد پايان
مژه گر خامه شو، ديده چو دريا باشد

پيام به ملت بزرگ ايران: دو بازويي كه بود متصل به يك اندام

"از برادر به برادر" عنوان قصيده‌اي است كه خليلي خطاب به ملت بزرگ ايران در دوران جهاد و مقاومت بر عليه روس‌ها سروده است:

به پيشگاه تو اي ملت خجسته! سلام
زملتي كه شده صبح روشنش چون شام

سلام كشورآتش گرفته محروم
سلام ملت در خون تپيده ناكام

سلام ملت همدر و همدل و هم كيش
شريك شادي و انبار محنت و آلام

دو شاخه‌اي كه بر آورده سر ز يك گلشن
دو بازويي كه بود متصل به يك اندام

به بام خانه همسايه چون فتد آتش،
به حرم كيش و خرد خواب غفلت است حرام

خليلي در نگاه شاعران و پژوهشگران ايراني

نوشته‌ها و اشعار فرواني از چهره‌هاي مطرح ادبي ايران در دوران حيات خليلي، در تجليل از وي و در تحليل و نقد آثار او منتشر شد كه حكايت از تأثير خليلي و شناخت جامعه ادبي ايران از او دارد.

مرحوم سيعد نفيسي اديب و پژوهشگر ايراني از مصاحبت خود با خليلي در افغانستان چنين مي‌گويد: "از نخستين روزي كه با او روبه رو شدم، لطف طبع، سيماي جذاب، مردمي و مردانگي، كرامت نفس، قريحه سرشار و روي گشاده وي چنان مرا فريفت كه وي را در عداد مردان نادري كه در اين سوي و آن سوي جهان ديده‌ام مي‌شمارم"

نفيسي در مقدمه‌اي كه بر يكي از ديوان‌هاي خليلي نوشته است وي را از سخن سرايان تواناي چيره دست روزگار مي شمارد و قصايد وي را در اوج بلاغت مي‌داند كه كمتر كسي را دسترسي به آن است.

بديع الزمان فروزانفر نيز در "تقريظ" ديوان خليلي وي را از سخن‌سرايان و دانشمندان عصر حاضر مي‌داند و تأكيد دارد كه وي "استادي و چيره زباني او در نظم دري از مطالعه ديوان وي به خوبي آشكار است".

آوارگي در دوران جهاد

به دنبال تجاوز ارتش سرخ شوروي به افغانستان و روي كار آمدن حزب خلق و پرچم خليلي كه در آن زمان سفير بود ديگر به افغانستان برنگشت و به صف مخالفان دولت "هفت ثور" پيوست و مدتي در آمريكا و چند كشور ديگر به سر برد و سپس به پاكستان برگشت.

خليلي در پاكستان و در كنار نيروي‌هاي مجاهدين به فعاليت فرهنگي مشغول شد و آثار زيادي نيز از او در اين دوران توسط مجاهدين در پاكستان به چاپ رسيد.

خليلي اگر چه آثار زيادي با حمايت مجاهدين در پاكستان منتشر كرد ولي گويا در آن جا بر او چندان خوش نمي‌گذشت و روزگار بر وفق مرادش نبود.

خليلي در ابياتي آن دوران را چنين شرح مي‌دهد:

در اين حديقه يكي نيست تا نمايد فرق
نواي بلبل و قمري زشور زاغ و زغن

نه آن حريف كه گويد به نظم من به به
نه آن رفيق، كه خواند به نثر من احسن

نه چون تو شاعر باريك بين كه بشناسد
مفاعلن فعلات از مفاعلن فعلن

آثار ادبي و فرهنگي خليلي

خليلي شاعر و نويسنده توانايي بود كه به زبان‌هاي اردو، پشتو و عربي تسلط داشت.

او در نثرنويسي بيشتر به شيوه بيهقي و قائم مقام گرايش داشت.

وي در طول دوران زندگي فرهنگي خود مدال‌هاي زيادي دريافت كرد كه از مهمترين آنها مي‌توان از نشان درجه يك معارف افغانستان و نشان درجه يك فرهنگستان فرانسه نام برد.

وي مدتي نيز عضو نويسندگان بين‌المللي آسيايي- آفريقايي و عضو افتخاري فرهنگستان تاريخ افغانستان بود.

سبك شعري خليلي

خليلي بيشتر به سبك خراساني شعر مي‌گفت و گاهي نيز به سبك عراقي گرايش پيدا مي‌كرد.

شعرهاي خليلي در قالب‌هاي گوناگون، قصيده، غزل، مثنوي، دوبيتي، قطعه، مسدس، مخمس و تركيب بند است.

غروب شاعر درغربت

خليل الله خليلي در 14 ارديبهشت 1366 شمسي در پاكستان درگذشت و در همان جا دفن شد.

شگفت اين كه پدر خليلي نيز 64 سال قبل يعني 14 ارديبهشت 1298 شمسي به دار آويخته شد.

تأليفات

از خليل الله خليلي بيش از 57 اثر به نشر رسيده است كه از مهمترين آنها مي‌توان به آثاري چون "هرات"، "شرح احوال حكيم سنايي‌ غزنوي"، "از بلخ تا قونيه"، "اياز از نگاه صاحبدلان"، "از سجاده تا شمشير"، "آرامگاه بابر"، "بهشتي كه در آتش سوخت"، "پيام سلطان محمود"، "پيوند دل‌ها"، "سلطنت غزنويان"، "از محمود تا محمود"، "سرود شهيدان"، "زمرد خونين"، "ليمگان عياري از خراسان"، "ابن بطوطه في‌افغانستان"، "به بارگاه سعدي"، "غوث الاعظم"، "قهرمان كوهستان"، "نمازعاشقان"، "درويشان چرخان"، "ترجمه تفسير مولانا شبير احمد"، "پنجشير و قهرمان مسعود" اشاره كرد.

ديوان خليل الله خليلي تاكنون در چند نوبت به چاپ رسيده است كه كامل‌ترين و كم نقص‌ترين آن ديوان شعرهاي او است كه در سال 1385 به كوشش محمد كاظم كاظمي شاعر و پژوهشگر افغان در ايران منتشر شده است.

منبع : سايت فارس نيوز

براي مشاهده اشعار خليل الله خليلي كليك كنيد


پيامبر زبان ، سعدي

۳۰ بازديد

«من در همه قول ها فصيحم»               سعدي سعدي

زبان هر قوم، به تدريج، در سپيده دم شكل يابي آن قوم چشم به جهان مي گشايد. اما غنا و پروردگي هر زبان، علاوه بر آبشخور پر اهميت زبان مردم و ترانه هاي مردمي، نيازمند توانايي و تخيل شاعران و نويسندگان آن قوم است. زبان فارسي دري نيز از دايره شمول اين تطوّر بيرون نبوده است.

در نگاهي كلّي به زبان فارسي دري در مي يابيم كه اين زبان پس از شكل يابي در مرحله هاي آغازين، به مرحله تأسيس زبان ادب وارد شد. رودكي نماد دو نمونه اين مرحله است. اگر بتوان تعبير نماد دوره كودكي و نوجواني زبان ادب فارسي را درباره او به كاربرد، آنگاه، بايد گفت كه عمده توانايي و تخيل شعري او، البته، به طور نامستقيم، معطوف به رشد و هدايت اين كودك و نوجوان است.

اگر بتوانيم اين تعبير را تعميم دهيم و همراه آن به پيش رويم، آن گاه بي ترديد، فردوسي را نماد دوره جواني و برنايي زبان ادبمان خواهيم شناخت.

با كتاب عظيم شاهنامه، زبان فارسي دري از مرحله تأسيس، به طور كامل، عبور مي كند و به مرحله تثبيت خود مي رسد.

پس از فراز و نشيب هاي گونه گون تأسيس و تثبيت زبان ادب فارسي در ناحيه خراسان و گسترش تدريجي اين زبان به ناحيه هاي ديگر، به ويژه، عراق عجم (ناحيه مركزي ايران) و اران و آذربايجان (ناحيه شمال غرب ايران)، كه با درخشش دو گوينده برجسته از ناحيه اخير همراه بود (نظامي، خاقاني)، به مرحله پروردگي اين زبان مي رسيم. شك نيست كه همه شاعران و نويسندگان دو دوره مورد بحث، مانند بلعمي و بيهقي و فرخي و انوري، بر طبق قانون تكامل، در شكل يابي و رشد زبان فارسي دري سهمي به سزا و نقشي عمده داشته اند. اما بر طبق همين قانون، زبان ما در آثار شاعر و نويسنده اي به چنان پروردگي و پختگي و غنايي رسيده كه آن شاعر و نويسنده را تا مقام آموزگار نخست بالا برده است. نام اين شاعر و نويسنده سعدي است و او معلم و نماد پختگي زبان ما است.

در واقع، او زبان ادب را، كه در آثار منثور و منظوم نويسندگان و شاعران سده ششم قمري پر از آرايه ها و واژه هاي ادبي و نخبه پسندانه شده است، به روشني و سادگي و رسايي رودكي وار و فردوسي گونه بر مي گرداند.

اما سه سده تجربه ذهني و زبان سپري شده ادب فارسي در نوع اداي بيان و معناي سعدي، تأثير در خور ملاحظه اي بر جاي مي گذارد. سعدي روشن، ساده و رسا مي نويسد و مي گويد اما با چنان غنا و انعطافي كه ناگزير بايد او را نماد پختگي زبان ادب فارسي دانست. اگر زبان ادب ما در آثار او به غنا و انعطاف نمي رسيد، تداوم موضوعي و مفهومي اين زبان دچار نقص يا مخاطره مي شد.

با اين همه، عمده غنا و انعطافي كه سعدي به زبان ادب ما مي بخشد، نه در «ابتكار مضمون» كه «در ريخته گري بيان و حسن تعبير و فصاحت» اوست. او «از زبان الهام مي گيرد تا زبان را بپرورد، غني كند و گسترش دهد.» از اين رو، وي را سبب «تضج و قوام» زبان ادب فارسي يا دليل «رونق و آوازه پارسي در جهان» دانسته اند.

آيا سعدي، به آساني و سادگي به اين موقعيت رسيده است؟ البته، نه. با توصيف و تحليلي بسيار فشرده از آثار وي، كوشيده شده كه به برخي از اين نكته ها اشاره شود.

سعدي شاعر زندگي و زندگان است و نويسنده رونده و روندگان. عناصر زندگي انساني و انسان ها، به وسعت، در شعر و نثر او جلوه يافته است. او كوشيده است تا همه ابعاد زندگي و همه وجوه انساني را ببيند. سعدي «كتاب جامعه را بيش از كتاب هاي مدرسه در مطالعه دائم خويش» داشت. به نظر مي آيد كه او داناي راز عشق و زيبايي و خرد و حكمت در زبان فارسي است.

با چنين جامعيتي غريب نيست كه زبان شعر او به زبان نثر نزديك باشد و زبان نثر او با شعر، همدم. به بيان ديگر، شعرش در خدمت نثر قرار مي گيرد و نثرش در خدمت شعر. البته، در هر دو جهت، حد و اندازه را نگه مي دارد و هم در نثر و هم در شعر به معيار فصاحت (رواني) و بلاغت (رسايي) زبان فارسي تبديل مي شود تا جايي كه گفته اند «سعدي، مطلقاً، معني را فداي لفظ نمي كند» و «علم بلاغت، از قبيل معاني و بيان، چنان كه مي شناسيم، در شناخت هنر سعدي در سخنوران طراز اول ما ناقص است و بايد علم بلاغت نويني به وجود آيد.»

در آثار سعدي، اندرونه و بونه زبان فارسي به تعادل و تكامل مي رسد و اين زبان، دست كم، در حوزه اجتماعي و غنايي، استعداد خود را به طور كامل، آشكار مي كند.

انعطاف هاي سعدي در سخن پردازي، انعطاف هاي يك شيرازي فرهيخته نيك انديش و سرد و گرم چشيده است كه خوب مي بيند و به زيبايي مي گويد. به نظر مي آيد كه «جوهر دانايي فطري» در او بسيار است و «قوت مشاهده و دقت نظر» (Observation) جزيي از وجود اوست. سعدي اندك مي گويد و مي نويسد. موسيقي شعر و نثر سعدي از دل زبان بيرون آمده است و به خلاف آثار بسياري از استادان سخن، زينتي بر قباي زبان است. شايد بهتر باشد بگوييم كه اين موسيقي، بخشي از خود زبان است و نه چيزي ديگر.

محمدتقي بهار (ملك الشعراء) عقيده داشت كه «اساس زبان پارسي» بر «ايجاز» نهاده شده است. اگر چنين باشد، بايد گفت كه در نثر فارسي، سعدي استاد نخست ايجاز است و در شعر فارسي، جزو استادان رتبه نخست، آن چه سعدي را به اين موقعيت رسانده است.

با اين همه، استادي سعدي، فقط به حوزه ادبيات منحصر نمي ماند. او در شناخت زير و بم هاي جامعه نيز استاد است. در واقع، انسان و سرنوشتش، در رفيع ترين تلقّي جهان كهن، در آثار سعدي بازتاب يافته است.

سعدي در گلستان، بخش هايي از زندگي ايرانيان و فارسي زبانان و ديگران و گذر روزمره آنان را در عصر خود و عصرهاي پيش باز گفته است. اما اين كتاب، پس از نگارش و پخش، خود، به جزيي از حضور زندگي ايرانيان و فارسي زبانان و فارسي دانان تبديل شد. از لحاظ ادبي مي توان چنين گفت كه شاعر و نويسنده توانا مي تواند نكته هاي عادي و متعارف را به «ادبيات» در معناي دقيق و عميق كلمه مربوط كند و در همان حال، از ورطه كلي گويي و بيهوده گويي و ابتذال دوري گزيند. از نظر تاريخي نيز به گفته بهار:

«بعد از كليله و دمنه، كه كتابي است دنيايي و بنياد آن كتاب در دولت ساسانيان و كيش زردشت، يعني دولت و مذهبي دنيايي و امپراتوري بزرگ حامي و نگاهبان جهان ريخته شد، كتابي كه مانند گلستان تقليد از كليله نباشد، ولي با همان روح دنيايي تأليف شده باشد، در نثر فارسي وجود ندارد.»

البته، يكي از درون مايه هاي اين كتاب، كه به تعبير بهار، «روح دنيايي» دارد، دوري از هر گونه افراط و تندروي در همه شوون و امور اجتماعي و فرهنگي است.

سعدي

با اين همه، بي شك، سعدي در همين دو حوزه اجتماع و فرهنگ از آرمان گرايي گريزان نيست و بوستان نمونه اي بي مثال از اين آرمان گرايي است. امّا آرمان گرايي سعدي، «سعدي وار» است و با آرمان انديشي هاي عرفاني در ادب فارسي، كه آغاز آن در قالب مثنوي، شايد، حديقه الحقيقه سنايي غزنوي باشد، نسبت مستقيمي ندارد. در واقع، توجه اجتماعي و فرهنگي چنان در آرمان انديشي هاي سعدي برجستگي دارد كه او را به عرفان زندگي ساز و نه زندگي گريز مي رساند.

علاوه بر اين، نبايد واقع بيني آرمان خواهانه سعدي در حوزه زبان را از نظر دور داريم. اين آرمان خواهي به وي ياري مي رساند تا بتواند به رواني و رسايي كلام، به طور كامل، جامه عمل بپوشاند. حاصل كوشش سعدي در اين زمينه، «سهولت و امتناع» رشك انگيز اوست. او در نثرنويسي به نثر مسجّع، تعادل زيبايي شناسانه مي بخشد و با ظرافتي كه اغلب نامحسوس است، هم از زبان مردم بهره مي گيرد و هم از آن فراتر مي رود. امّا در شعرگويي، ظرافت نامحسوس او همگامي با زبان گفتار است. تا جايي كه

«در هر شاعري مي توان روي نكته هاي خاصّي كه تشخص دارند، تكيه كرد. امّا دريافت راز عظمت برخي از ابيات بسيار ساده سعدي، كه زبانزد مردم هم است، دشوار است.»

جز مثنوي هاي داستاني بوستان و جز قطعه هاي منثور و منظوم گلستان، مسايل و ديدگاه هاي اجتماعي و اخلاقي سعدي در قصيده هاي او بازتاب يافته است.

واقع بيني آرمان گرايانه سعدي، هنگامي كه پاي دلبستگي هاي عاطفي به ميان مي آيد، وجهي ديگر از زندگي را به «ادبيات» معطوف مي كند: سعدي با احياء قالب غزل و با تكيه بر مفهوم اساسي «عشق» در اين قالب، از شور انساني سخن مي گويد و از مفتون شدن آدمي در برابر زيبا و زيبايي ياد مي كند. بدين ترتيب، مجموعه انواع ادبي و فكري سعدي بسيار كامل به نظر مي آيد.

شعر و نثر سعدي در سده هفتم قمري نفسي تازه در ادب فارسي دميد. او نقشي بسيار مهم در طراوت بخشي دوباره به زبان ايفا كرد. علاوه بر اين، سعدي پيش گام ادبي منطقه فارس و به طريق اولي، نيمه جنوبي ايران است.

مجموعه ويژگي هايي كه به مجموعه ادب و اجتماع و فرهنگ مربوط است و آن چه به شخصيت و انتخاب روحي شاعر و نويسنده پيوند دارد، سبب تمايز وي از ديگر شاعران و نويسندگان مي شود و در عمل، او را به نماد كامل عيار تغيير صلابت قصيده و مثنوي منطقه خراسان به نرماي غزل و مثنوي (و حتي قصيده) منطقه فارس تبديل مي كند. سبك اخير، به درست يا نادرست، در ادب فارسي «سبك عراقي» ناميده شده است، هر چند، «نماد كامل عيار» ش از فرزندان «فارس» است و نه ناحيه مركزي ايران.

جاي سعدي در قلمرو زبان فارسي و ادب و فرهنگ ايران كجاست؟ روي هم رفته، مي توان گفت كه فردوسي منظومه ملي- انسان پيش از اسلام را سروده است و مولانا منظومه معنوي- انساني ايران پس از اسلام را. حافظ چكيده اي از انديشه و وضعيت اندوه زده و غمبار انسان ايراني را در گذر تب آلود سده ها و عصرها باز گفته است و خيّام، رنج همه انسان ها را در شناخت هستي و نيستي. در اين ميان، سعدي به ما مي گويد كه نبايد خود را رنجه داريم و زندگي همين است كه هست. او بر اصلاح تدريجي و بهبود گام به گام موقعيت زيست انساني تاكيد مي ورزد و شعر و نثرش در خدمت نگاهي انسان دوستانه و صلح طلبانه است. اگر سعدي «در حماسه به فردوسي، در غزل به حافظ و در عرفان به مولوي نمي رسد، در عوض، در نظاره نكته بينانه زندگي مردم عصر خويش از همه آنان بالاتر است.»

همچنين اگر بخواهيم در چند سطر، موقعيت سعدي را باز شناسيم، شايد بهترين وصف اين باشد:

«شيخ هميشه شاب، پيرترين و جوان ترين شاعر زبان فارسي، معلم اول، كه هم هيبت يك آموزگار دارد و هم مهر يك پرستار، چشم عقاب و لطافت كبوتر كه هيچ حفره اي از حفره هاي زندگي ايراني نيست كه از جانب او شناخته نباشد؛ جمع كننده اضداد شرع و عرفان، عشق و زندگي عملي، شوريدگي و عقل... اين همدم كودك و دستگير پير كه از هفت صد سال پيش به اين سو مانند هوا در فضاي فكري فارسي زبان ها جريان داشته است.»

منبع : سايت تبيان

براي مشاهده اشعار بوستان سعدي كليك كنيد

براي مشاهده اشعار گلستان سعدي كليك كنيد


قزوه از «صبح بنارس» با «چمدان‌هاي قديمي»اش به نمايشگاه كتاب مي‌آيد

۲۴ بازديد

چمدان‌هاي قديميصبح بنارس

به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات فارس، جديدترين مجموعه‌هاي شعر عليرضا قزوه شاعر شهير معاصر در نمايشگاه كتاب عرضه مي‌شود.

كتاب «چمدان‌هاي قديمي»، گزيده غزل‌هاي عليرضا قزوه است كه 56 غزل از اين شاعر بنام معاصر را در بردارد. تعدادي از غزل‌هاي وي در دفاتر قبل و تعدادي نيز نو سروده‌هاي او را شامل مي‌شود.

نام اين كتاب برگرفته از غزل زيباي با مطلع «باز رفتم به سراغ چمدان‌هاي قديمي» است كه نمونه شاخص در بين غزل‌هاي سال‌هاي اخير محسوب مي‌شود.

«صبح بنارس» عنوان كتاب ديگري از قزوه است كه تازه‌ترين اشعار وي را -در مدت اقامت در كشور هند -در بر دارد

«كهكشان چهره‌ها» علي محمد مودب، «سكوت كاهگلي» رضا شيباني ، «بي خبري‌ها» مجموعه رباعي و «چاره‌ها»: گزيده رباعيات معاصر از ميلاد عرفان‌پور ، «گلفروش مسلمان» مجيد سعد آبادي و «نامت رابگذار وسط اين شعر» محمدرضا شرفي ديگر كتابهاي شعر منتشر شده توسط موسسه شهرستان ادب هستند.

تمامي اين آثار در نمايشگاه كتاب به علاقه‌مندان عرضه خواهده شد و دوستداران ادب و فرهنگ مي تواند اين كتابها را با مراجعه به سالن ناشران عمومي، راهرو شماره 3،غرفه 15 تهيه نمايند.

همچنين موسسه شهرستان ادب مي‌كوشد با حضور شاعران و نويسندگان اثار منتشر شد فضاي مناسبي را جهت تعامل مخاطبان با ايشان فراهم آورد.

منبع : سايت فارس نيوز

براي مشاهده اشعار عليرضا قزوه كليك كنيد


دلنوشته هموطن مقيم سوئيس براي استاد شهيد مطهري + صوت

۲۹ بازديد

خبرگزاري فارس: دلنوشته هموطن مقيم سوئيس براي استاد شهيد مطهري + صوت 

رحيم فردين از مهندسان ايراني ساكن سوئيس، به مناسبت فرارسيد سالروز شهادت استاد شهيد مرتضي مطهري، دلنوشته‌اي تحت عنوان «استادِ مطهردل» سروده و با صداي خود دكلمه كرده است:

آنگاه كه آب گل‌آلود ميشد

و گوهري ناب در ميان مصنوعاتي رخشنده

گم شدن مي‌نمود،

مردي فرزانه به آب زد.

كاويد و پژوهيد

با هر گونه فشاري كه روا گشت، نلغزيد

و ديري نپاييد

كه گهر بر كف و از آب برون خاست

چرخيد و نشان داد

در پرتوِ خورشيد

كيان دُرّ يگان را ...

عهدي كه در باغ

هر علفي سبز، غرضمند و كانا

ادعاي كهن درختي را داشت كه شيرين ميوه‌هاي بهشتي را خواهد داد

مردي قلم داس كرد و آستين بالا زد

هرزه‌ها را چيد و باغباني گرفت

و گلستان را زنده كرد و چمن را دوباره آراست

در نبود بلبلي گلشيفته، خود به نغمه‌سرايي پرداخت

كه انسان چيست و كاملش كيست

يعني كه هر كس به كسي نازد، ما هم به علي نازيم

و گل را نبايد از بستان جدا كرد و سوا ديد.

از وحي و نبوت

تا حجاب و توحيد

هر چه را جاي خود آورد و نشانيد.

در قوت و عزت، امكان بقا ديد

چون كبر و كژي را نتوان كرد بسي پند و نصيحت ...

استادِ مطهردل اگر نيست، كلامش

در سينه اين ملت آزاده جوان است

راهي كه همي رفت، همان نهجِ كرامت

باشد كه ز «فردين» بود اين بوسه به پايش

منبع : سايت فارس نيوز


114

۲۴ بازديد
سوال : تبيين علت كاربرد بسيار عدد7 در ادبيات سنتي وعاميانه ي ما؟
- 19 ساله - فوق ديپلم پاسخ : دوست عزيز.سلام.سوال جالبي پرسيده ايد.اصولا هفت عدد مقدسي در ميان اديان و مذاهب و اقوام گوناگون در تمام زمانها بوده است و تنها محدود به دين يا ادبيات ما نمي شود.
اولين قومي كه به اين عدد تقدس بخشيد سومري ها بودند و عده اي دليل ان را هفت تا بودن سيارات عنوان كرده اند.
از ان پس اين عدد به وفور به كار رفته است.يكي از بارز ترين اثار هم هفت پيكر نظامي است كه بر محور اين عدد شكل گرفته است.

سوال : با سلام
معناي عبارت "لبي پر ز باد "كه در شاهنامه فردوسي آمده است را بيان فرماييد.
متشكرم
- 18 ساله - ديپلم

پاسخ : دوست عزيز.سلام.
تا ان جا كه اطلاعات من اجازه ميدهد شكل صحصح اين شعر چنين است:"دلي پر زباد و لبي پر ز پند"
كه معناي ان چنين است:در دل متاسف بود و به لب نصيحت مي كرد.

115

۲۸ بازديد
سوال : در بيت "بيامد چنان تا لب هيرمند/همه دل پر از باد و لب پر ز پند"(باد)و (پند) به چه معني است؟
سوم دبيرستان
- 17 ساله - دبيرستان پاسخ : دوست عزيز.سلام.از سوالت ممنونم.
منظور از دلي پر زباد اين است كه رستم افسوس و تاسف در دل داشت و منظور از لبي پر ند اين است كه اسفنديار را نصيحت مي كرد كه از اين نبرد خود داري كند.

سوال : در اين بيت معروف پروين كه ميگه : دل مادر به كفش چون نارنگ منظور از ((نارنگ)) چيست؟مرسي
- ليسانس

پاسخ : دوست و همراه گرامي.سلام.
شعري كه در نظر شماست از ايرج ميرزا است.
منظور از نارنگ همان نارنج است يا به عبارتي تمام مركبات.
در واقع رنگ سرخ ان مد نظر است.

111

۲۷ بازديد
سوال : سلام .
زاگرس يعني چه؟
- 15 ساله - دبيرستان پاسخ : دوست عزيز.سلام.از سوالت ممنونم.در لغت نامه معين ذيل واژه "زاگرس" آمده است:"
يونانيان كوههاي پشت كوه كنوني (كردستان ) را كه امروز به پاطاق موسوم است زاگرس مي ناميدند.

سوال : سلام.
لطفا فرق بين مجاز و استعاره را توضيح دهيد.
با تشكر.
- 16 ساله - دبيرستان

پاسخ : دوست خوبم.سلام.از سوالت ممنونم.
بايد ياد اور شوم.استعاره نيز نوعي مجاز است.
همان طور كه مي دانيد يك كلمه براي ان كه معناي مجازي بگيرد بايد با معناي حقيقي ان ارتباطي داشته باشد كه به ان علاقه مي گويند.مجاز با علاقه مشابهت را استعاره گويند.

112

۲۳ بازديد
سوال : با عرض سلام
من احتياج به چند منبع در مورد زندگي سهراب س÷هري واشعار او دارم. لطفا بعد از معرفي منابع به من بگوييد از كجا مي توانم انها را تهيه كنم.
من بايد زودتر تحقيق خود را بنويسم ÷س خواهشمندم زودتر به ن ÷اسخ دهيد
20ساله- ليسانس (چون بايد حتما مقطع را وارد مي كردم ÷يش دانشگاهي نوشتم)

- 20 ساله - ليسانس پاسخ : دوست همراهم.سلام.اميدوارم منابع زير برايتان مفيد باشد:

1_اتاق آبي :پروانه سپهري.

2_هر كجا هستم باشم:پريدخت سپهري.

3_پيامي در راه:داريوش آشوري

4_نيلوفر خاموش:صالح حسيني

5_راز گل سرخ:سحر معصومي.

6_به باغ هم سفران:حجت عمادي

سوال : شعر زير چه معني و مفهومي دارد:

چه كند كه از پي دوران نرود چون پرگار--------هركه در دايره گردش ايام افتاد (حافظ)

متشكرم
- 23 ساله - ليسانس

پاسخ : دوست عزيز.سلام.از تاخيرم عذر مي خواهم.
معناي اين شعر از نظر من اين است:روزگار مانند دايره اي است كه اگر انسان وارد ان شد بايد مطابق ان حركت كند و چاره اي جز تبعيت ندارد.
بايد اشاره كنم حافظ به جبر گرايي عقيده داشت. بنا بر اين با توجه به اين اعتقاد مي گويد كه كسي كه واردچرخه روزگار مي شود به ناچار بايد به دنبال ان برود.و راه ديگري ندارد.