من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

مذاكره چيست؟

۷۹ بازديد

1-  اطلاعات مشتري: شامل انواع اطلاعات از نوع محصول آنها، مزيت‌هاي آنها، افراد موثر و تصميم‌گير سازمان، خصلت‌هاي فردي و روحي و رواني آنها و هر آنچه كه مي‌تواند به فرآيند تصميم‌گيري در مورد تعيين استراتژي مذاكره كمك كند.

2-  اطلاعات مربوط به تامين‌كنندگان: براي انجام يك پروژه بايستي تمامي منابع موجود براي اجراي پروژه شناسايي و ارزيابي شوند، چون بديهي است، گاهي اوقات براي اجراي برخي پروژه‌ها بايستي از توانمندي مجموعه‌‌اي از افراد و سازمان‌هاي مختلف ديگر استفاده كرد.

3-  اطلاعات مربوط به رقبا: اگر رقبا را به سه دسته رقيب بزرگ، تازه وارد‌ها و عرضه‌كنندگان محصولات جايگزين بخش‌بندي كنيم، اطلاعات مربوط به آنها به عنوان يكي از مهم‌ترين موانع رسيدن ما به هدف مي‌تواند حياطي و تعيين‌كننده باشد.

4-  موضوع مذاكره: چنانچه ندانيم در چه موردي حرف مي‌زنيم، حتي اگر بزرگ‌ترين مذاكره‌كننده دنيا نيز باشيم، معمولا نمي‌توانيم نتيجه مناسبي از مذاكره به دست آوريم.

5-  شرايط وضعيت فعلي مملكت از لحاظ جايگاه‌هاي موجود در بازار‌هاي جهاني، قوانين موجود، محدوديت‌ها يا تسهيلات موجود تجاري: بديهي است عدم آشنايي با قوانين تجاري مي‌تواند باعث شود خروجي‌هاي كار، چندان مناسب از كار در نيايند.

6-  شناخت رقباي طرفي كه با او در حال مذاكره هستيم: بديهي است اطلاعات ما از رقباي طرف مورد مذاكره مي‌تواند به ميزان زيادي موضع ما را در مذاكره بالا ببرد.

7-  شناخت بازار و صنعتي كه در آن مشغول مي‌باشيم: بايد دانست كه طبيعت بازارهاي مصرفي و تجارتي و دولتي، با همديگر تفاوت‌هاي اساسي دارند. بدين رو نمي‌توان با استراتژي مناسب يك بازار براي بازار ديگر اقدام كرد.

8-  شناخت نقاط فشار: اگر بتوانيم نقاطي را كه طرف مقابل به واسطه آنها در فشار است شناسايي كنيم، قطعا از موضع مذاكره بهتري برخوردار خواهيم بود. براي مثال اگر دولت دريافت بيمه شخص ثالث را براي تمامي اتومبيل‌ها اجباري كرده است، به اين ترتيب، موضع نمايندگي‌هاي بيمه‌اي براي فروش بيمه‌نامه‌ها بهتر خواهد شد يا مثلا اگر دولت يا كارفرمايي اخذ بيمه نامه تمام خطر را براي پيمانكار اجباري كند، قطعا موضع شركت‌هاي بيمه در مذاكرات با كارفرما‌ها بهبود چشمگيري مي‌يابد.

9-  دانستن دستور جلسه پنهان : گاهي انگيزه طرف مقابل از مذاكره هماني نيست كه شما فكر مي‌كنيد و فرد هدف‌هاي ديگري را در سر مي‌پروراند يا دنبال مي‌كند. بارزترين مثال موجود در فرهنگ فارسي، ضرب‌المثل «دنبال نخود سياه رفتن» است. مثلا دو نفر مدير براي اينكه فرد سوم متوجه صحبت‌هاي آنها نشوند، از وي در خواست مي‌كنند گزارشي را به آنها تحويل دهد. گاهي طرف مقابل به اين دليل به شما مذاكره مي‌كند كه مثلا اطلاعات شما يا رقباي خود را به دست آورد يا حد آستانه و تحمل ما را نسبت به درخواست‌هاي منطقي و غير‌منطقي خود دريافت كند. در بسياري موارد، تشخيص منظور اصلي طرف از مذاكره ساده نيست، بدين رو بر هر مذاكره‌كننده‌اي واجب است با احتياط مذاكره كند و تا زماني كه منظور اصلي را متوجه نشده است، اطلاعات اساسي را بروز ندهد. بديهي است دريافت اطلاعات مربوط به دستور جلسه پنهان از منابع غير رسمي مي‌تواند بسيار مفيد باشد. بديهي است ورودي‌هاي ديگري نيز مي‌تواند براي مذاكره در نظر داشت؛ مثلا بحث آناليز ريسك مذاكرات، مي‌تواند يكي از ورودي‌هاي حياتي و تعيين‌كننده مذاكرات باشد. به رغم كم بودن يا متعدد بودن، آنها همگي بر يك اصل پافشاري مي‌كنند و آن اينكه قبل از هر مذاكره‌اي بايستي به آمادگي كامل رسيده و در شرايط خوب اطلاعاتي حضور پيدا كرد. بديهي است داشتن اطلاعات خوب، يكي از ابزار‌هاي قدرت در مذاكره به حساب مي‌آيد كه مي‌تواند موضع فرد را به نحو قابل‌ملاحظه‌اي بهبود بخشد. به طور خلاصه، مي‌توان گفت قبل از هر مذاكره‌اي بايستي در خود ايجاد‌قدرت كنيم و آن نيز از طريق دستيابي به ابزار‌هاي قدرت است كه مي‌تواند باعث تمايز‌ها و ارجحيت‌ها شود. بدين رو به جد درخواست مي‌شود قبل از مسلح شدن به ابزارهاي قدرت، براي مذاكره اقدامي صورت نگيرد؛ زيرا مذاكره در موضع ضعف هميشه موجب از دست دادن امتيازات فراوان و تبديل مذاكره دو طرفه به مذاكره يك طرفه مي‌شود. در سطر‌هاي پيشين، به بخشي از ورودي‌هايي كه مي‌توانند به عنوان ابزار‌هاي قدرت يا وجوه تمايز منجر شود، اشاره كرد؛ همانند تخصص، ارتباط، اقتدار فردي، قدرت مالي، قدرت سياسي، قدرت اقتصادي، قدرت علمي، قدرت فني و تكنولوژيكي، قدرت نظامي، قدرت دسترسي به رسانه‌ها و... از اين رو در انتهاي مبحث خاطرنشان مي‌شود كه مرحله پيش مذاكره، به مراتب مهم‌تر از مرحله مذاكره و پس مذاكره بوده، بدين رو بايد دانست ضرورت يادگيري اصول و قواعد مذاكره ما را از عمليات پيش مذاكره به هيچ وجه بي‌نياز نمي‌سازد.


منبع: كتاب اصول،فنون و هنرمذاكره


رقيب‌گرايي

۷۹ بازديد

رقيب‌گرايي

 

يكي از كشاورزان منطقه‌اي، هميشه در مسابقه‌ها، جايزه بهترين غله را به ‌دست مي‌آورد و به ‌عنوان كشاورز نمونه شناخته شده بود.

 

  رقبا و همكارانش، علاقه‌مند شدند راز موفقيتش را بدانند.

 

 به همين دليل، او را زير نظر گرفتند و مراقب كارهايش بودند. پس از مدتي جستجو، سرانجام با نكته‌ عجيب و جالبي روبرو شدند. اين كشاورز پس از هر نوبت كِشت، بهترين بذرهايش را به همسايگانش مي‌داد و آنان را از اين نظر تأمين مي‌كرد. بنابراين، همسايگان او مي‌بايست برنده‌ مسابقه‌ها مي‌شدند نه خود او!

 

 كنجكاويشان بيش‌تر شد و كوشش علاقه‌مندان به كشف اين موضوع كه با تعجب و تحير نيز آميخته شده بود، به جايي نرسيد. سرانجام، تصميم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از اين راز عجيب بردارند.

 

 كشاورز هوشيار و دانا، در پاسخ به پرسش همكارانش گفت: «چون جريان باد، ذرات باروركننده غلات را از يك مزرعه به مزرعه‌ ديگر مي‌برد، من بهترين بذرهايم را به همسايگان مي‌دادم تا باد، ذرات باروركننده نامرغوب را از مزرعه‌هاي آنان به زمين من نياورد و كيفيت محصول‌هاي مرا خراب نكند

 

 همين تشخيص درست و صحيح كشاورز، توفيق كاميابي در مسابقه‌هاي بهترين غله را برايش به ارمغان مي‌آورد.

 

" گاهي اوقات لازم است با كمك به رقبا و ارتقاء كيفيت و سطح آنها، كاري كنيم كه از تأثيرات منفي آنها در امان باشيم "


بايدها و نبايدهايي كه در مديريت پرسنل باهوشتان بايستي در نظر داشته باشيد

۸۱ بازديد

بايدها و نبايدهايي كه در مديريت پرسنل باهوشتان بايستي در نظر داشته باشيد

 

 افرادي در سازمان شما كه ظرفيت بالاتري در ايجاد ارزش افزوده دارند، لزوماً كساني نيستند كه داراي بهترين عناوين و يا بهترين تحصيلات باشند.آنها حتي ممكن است كه افراد راحتي براي مديريت كردن نيز نباشند. در اينجا سه بايد و نبايد براي رهبري باهوش ترين افراد در دفترتان ذكر مي گردد:

 

1-    چيزها را به ايشان توضيح داده و متقاعدشان كنيد ولي به آنها نگوييد كه دقيقاً چه بكنند. افراد باهوش كلام رهبر را سرلوحه قرار نمي دهند بلكه آنها نياز دارند كه بدانند چرا از ايشان خواسته شده كه كار خاصي را انجام دهند.

 

2-    از تخصصتان استفاده كنيد ولي از سلسله مراتب استفاده نكنيد. افراد باهوش تحت تأثير عناوين قرار ندارند.

 

3-   به آنها بگوييد كه چه كاري انجام دهند ولي به آنها نگوييد كه اين كار را چگونه انجام دهند. افراد باهوش از اينكه مشخص كنند چگونه كار را انجام دهند، لذت مي برند و اغلب با ميل وارد چالشها مي شوند.


سه نكته براي استواركردن نردبان شخصيتان

۷۲ بازديد

سه نكته براي استواركردن نردبان شخصيتان

 

وضيح سريع 30 ثانيه اي تنها براي كساني كه جوياي شغل هستند مفيد نيست. توانا بودن به صحبت در مورد خود و استعدادهاي منحصر به فردتان يك مهارت مفيد براي ساختن ارتباطات و طرح ريزي اطمينان است. در اينجا سه نكته براي كامل كردن آنچه كه بايد در مورد خود بگوييد ذكر مي شود:

 

1-     روي موارد مرتبط و نه موارد جديد تمركز كنيد. تجربيات جديد شغليتان نبايد لزوماً در ابتدا ذكر شوند. به مخاطبانتان فكر كنيد و موضوع را با مهارتها و تجربيات مرتبطتان پيش ببريد.

 

2-    روي مهارتها متمركز شويد. شما مجبور نيستيد كه براي خوب بودن در زمينه بازاريابي حتماً بازاريابي را در پس زمينه تان داشته باشيد. در مورد مهارتهاي مرتبطتان و اينكه چگونه اين تجربيات مي توانند در شرايط موجود به كار آيند، صحبت نماييد.

 

3-   نقاط را به هم متصل كنيد. اين صحبت در مورد خود نبايد همانند يك رزومه باشد ولي بايد يك داستان دلچسب را بگويد. تجربيات غنيتان را با هم ذكر كرده و چگونگي اكتساب آنها را شرح دهيد.


تصوير مديريتي

۷۷ بازديد


دو راه به منظور بهتر كردن كنفرانسها

۷۹ بازديد

دو راه به منظور بهتر كردن كنفرانسها

تنها چيزي كه از نشستن در يك جلسه بي فايده بدتر است، تحمل كنفرانسي به همان اندازه بي فايده و حتي طولاني تر است. در اينجا دو راه براي ارتقاي ارزش كنفرانس بعدي كه ميزباني آن بر عهده شماست ذكر مي گردد:

1-   يك داستان خاص براي گفتن داشته باشيد. به جاي سازماندهي كنفرانس تان در حول و حوش يك موضوع و انتخاب سخنرانان براي درگير كردن بقيه، مشخص كنيد كه كنفرانس تان چه داستاني را مي تواند تعريف كند. كنفرانس را طراحي كنيد كه اين خود تعيين مي كند كه داستان از ابتدا تا انتها چه بگويد. شركت كنندگان بايستي در سراسر روز احساس كنند كه بايد حضور داشته باشند نه اينكه تنها در جلسه منفصل و پراكنده اي حضور داشته اند.

2-  شركت كنندگان را هم درگير قضيه كنيد. شركت كنندگان بايد بيش از يك شنونده مسخّر باشند. نبايد به آنها اجازه دهيد كه فقط يك جا بنشينند. از شركت كنندگان بخواهيد كه با واكنش، انتقاد و انجام وظيفه در گروه يا ايجاد يك گروه مباحثه در اين كار مشاركت كنند.


زماني كه تيم‌ها از رسيدن به نتيجه در مي‌مانند!

۸۶ بازديد

تلاش براي رسيدن به غيرممكن

تصميمات جمعي بر مبناي ترجيحات فردي، يك دانش نه چندان شناخته شده است. اكثر تيم‌هاي با اعضاي سه نفر يا بيشتر زماني كه بخواهند از ميان تعداد سه گزينه يا بيشتر يكي را انتخاب كنند، با شكست مواجه مي‌شوند. اين پارادوكس راي‌گيري براي اولين بار در قرن هجدهم شناسايي شد. با يك مثال بحث را روشن‌تر مي‌كنيم؛ فرض كنيد گروهي نه نفره قرار است براي خريدن يك خودرو از سه خودروي بنز، بي‌ام‌و و لكسوس تصميم‌گيري كنند. سه نفر موافق خريدن لكسوس، سه نفرموافق خريدن بنز و سه نفر هم موافق خريدن بي‌ام‌و هستند. در اين ميان، مديرعامل هر تصميمي هم كه بگيرد، مسلما دو سوم اعضا با تصميم او مخالف خواهند بود. اين‌طور نيست؟

شناختن اين تناقض مي‌تواند تاثير فراواني در نحوه تصميم‌گيري تيم‌هاي مديريتي داشته باشد.

 

مديريت غيرممكن

كارهايي كه براي به حداقل رساندن اين تناقض‌ها مي‌توان انجام داد، عبارتند از:

به وضوح بيان كنيد كه به چه هدفي مي‌خواهيد برسيد. بسيار اتفاق مي‌افتد كه تيم‌ها زماني كه فكر مي‌كنند در حال تفكر راجع به يك موضوع هستند، در واقع به چيزهاي مختلف فكر مي‌كنند. براي مثال در صحبت راجع به رشد سازمان ممكن است عده‌اي به رشد سودآوري، عده‌اي به رشد سهم بازار و عده‌اي هم به رشد درآمد بينديشند. در عين حال به خاطر داشته باشيد كه ميان بحث راجع به اينكه به چه مي‌خواهيم برسيم، با اينكه چگونه مي‌خواهيم به آن برسيم تمايز قايل شويد؛ چرا كه اين موضوع هم در بسياري مواقع به عدم توافق در ميان اعضاي گروه مي‌انجامد. مديران توجه داشته باشند كه در اين مرحله بايد علايق شخصي خود را به كناري نهند و به اهداف مشترك فكر كنند تا مانع به راه افتادن موقعيت ديكتاتور پيش فرض شوند.

براي رسيدن به نتايج چندين راه‌حل پيشنهاد دهيد. هميشه چند گزينه براي پيشنهاد دادن در ذهن داشته باشيد كه اعضا احساس نكنند شما خودتان به صورت انفرادي تصميم گرفته‌ايد و به نظر آنها توجه نكرده‌ايد.

ديوارها و پرچين‌ها را بيازماييد. زماني كه تيم‌ها قرار است راجع به راه‌حل‌ها فكر كنند، همه به صورت ناخودآگاه به ناممكن‌ها فكر مي‌كنند. ناممكن‌هايي كه ناشي از قوانين سازمان يا جامعه‌اند. در اين زمان‌ها افراد را بايد تشويق به فكر كردن به اين موضوع كرد كه كدام يك از اين ناممكن‌ها يك ديوار غيرقابل جابه‌جايي است و كدام يك پرچيني است كه امكان حذف آن وجود دارد. به اين ترتيب مي‌توان فهميد كه كدام يك از گزينه‌هايي كه در مرحله قبل پيشنهاد شده بود، قابليت اجرا دارد و كدام يك بايد از ليست گزينه‌هاي مورد بحث حذف شود.

ترجيحات را زود شناسايي كنيد. در ابتداي هر جلسه تصميم‌گيري مي‌توان با يك نظرسنجي متوجه شد كه نظرات اعضا نسبت به موضوع مورد بحث چيست و اينكه اعضا در چه زمينه‌هايي با يكديگر توافق دارند و در چه زمينه‌هايي مخالف نظرات يكديگر هستند. به اين ترتيب مي‌توان از همان ابتدا بحث را محدود به انتخاب‌هايي كرد كه بسياري از اعضا با آنها موافق هستند. در اين مرحله از انتخاب‌هاي وزن دار نيز مي‌توان استفاده كرد. به اين ترتيب كه اعضا انتخاب‌هاي خودشان را بر اساس ترجيحاتشان وزن دهي كنند و در پايان گزينه‌هايي كه وزن كمتري در نظرسنجي داشته‌اند، از گردونه تصميم‌گيري حذف شوند. اين سيستم هم از قرار گرفتن مديرعامل در مقامي كه مجبور باشد تصميم نهايي را بگيرد، جلوگيري مي‌كند. پيشنهاد كردن پيش از موعد گزينه‌ها و اجازه دادن به اعضا براي ارزيابي آنها احتمال رسيدن به بن‌بست را در جلسات مديريتي كاهش مي‌دهد.

مزايا و معايب هر گزينه را بيان كنيد. هر دو جنبه همه گزينه‌ها را به روشني بيان كنيد. شايد انجام دادن چنين كاري نيازمند «وكيل مدافع شيطان» باشد. اين سيستم اين گونه عمل مي‌كند كه براي هر گزينه يك وكيل در نظر گرفته مي‌شود كه وظيفه دارد از آن در مقابل مخالفان دفاع كند. به اين ترتيب همه مزايا و معايب يك گزينه شناسايي مي‌شوند. اين سيستم مخصوصا در مواقعي مناسب است كه همه مي‌دانند خود مديرعامل با چه گزينه‌اي موافق است و بسياري به دليل ترسيدن از او يا چاپلوسي همان گزينه را انتخاب مي‌كنند. با اين روش اعضاي تيم مي‌فهمند كه با وجود اينكه مديرعامل خودش با يك گزينه به خصوص موافق است، ولي مايل است كه بقيه گزينه‌ها را هم بررسي كند و نظر همه اعضاي تيم را در مورد هر گزينه بداند. اگر اختصاص دادن يك وكيل به هر گزينه موضوع را بسيار پيچيده مي‌كند، شايد بهتر باشد مديرعامل از هر عضوي بخواهد كه در مورد هر گزينه‌اي كه بيان مي‌شود، حداقل دو يا سه پيشنهاد از ديدگاه خودش بيان كند؛ پيشنهادهايي كه ممكن است مبني بر نقاط قوت و ضعف يا جنبه‌هايي از هر گزينه باشد كه قبلا به آنها توجهي نشده بود.

گزينه‌هاي جديدي بسازيد كه مزاياي گزينه‌هاي فعلي را در خود داشته باشند. به‌رغم همه تلاشي كه اعضاي يك تيم مي‌كنند، باز هم ممكن است مديران خود را در يك بن‌بست بيابند. البته اين موضوع خود مي‌تواند نشاني از مهم بودن برخي گزينه‌هاي موجود براي تصميم‌گيري و نيز پارادوكس راي‌گيري باشد. تيم‌ها بايد تلاش كنند كه گزينه‌هايي را به گونه‌اي طراحي مجدد كنند كه در عين نگه داشتن هدف اوليه، بازگشت سرمايه يا رشد را افزايش دهد. زماني كه افراد احساس مي‌كنند كه به سمت بن‌بست‌هاي دوگزينه‌اي كشيده مي‌شوند، بايد يك قدم به عقب بردارند و گزينه‌هاي بيشتري را در محدوده تفكرخود قرار دهند. براي مثال مي‌توان به جاي توجه كردن به اينكه آيا سازمان بايد بزرگ‌تر شود يا بايد مجوز نمايندگي‌هاي فروش بيشتري را اعطا كند، اعضاي گروه تصميم‌گيري مي‌توانند به اين موضوع توجه كنند كه چه صفاتي را مناسب سازمان مي‌بينند. صفاتي مانند رقابت قيمتي، وسعت پيشنهادات كالا يا خدمات ارائه شده از طرف سازمان و ...، سپس با وزن دهي به اين صفات گزينه‌هاي جديدي را بسازند كه با شامل شدن مزاياي گزينه‌هاي فعلي، گروه را از افتادن به بن‌بست نجات دهد.

 

دو قانون مهم

تا اينجا تاكتيك‌هايي را بر شمرديم كه از گرفتار شدن تيم‌هاي مديريتي به سندروم ديكتاتور پيش‌فرض جلوگيري مي‌كنند. در اينجا دو قانون اساسي را بيان مي‌كنيم.

1- محرمانه بحث كنيد. براي اينكه اعضاي تيم بتوانند با آرامش در مورد هر موضوعي تصميم‌گيري كنند، يك فضاي مطمئن براي صحبت كردن ضروري است. براي مثال مديري كه بداند پيشنهادش مبني بر بسته شدن كارخانه در ميان كاركنان خواهد پيچيد و منجر به شورش آنها يا از دست رفتن وجهه او در ميان ايشان خواهد شد، مسلما از دادن چنين پيشنهادي خودداري خواهد كرد؛ حتي اگر اين پيشنهاد تنها راه نجات سازمان از ورشكستگي باشد. علاوه بر اين اعضايي از گروه كه نظراتشان با يكديگر همخواني ندارد، بايد بتوانند پس از پايان جلسه هم با يكديگر رودررو شوند. در حالي كه اگر آنها به عنوان بازنده شناخته شوند يا چيزي بسيار مهم را از دست بدهند، شايد در ادامه نتوانند به عنوان يك رهبر اثربخش به فعاليت خود ادامه دهند.

2- در يك محدوده زماني مناسب بحث كنيد. در بسياري از مواقع دستور جلسه شامل مواردي مانند «استراتژي براي بازار چين» با زمان تخصيص داده شده چهل و پنج دقيقه است. نتيجه معمولا يك بحث بي نتيجه ميان اعضاي گروه يا تصميم‌گيري تك‌سويه از طرف مديرعامل است. زماني كه گزينه‌هاي جديدي براي بحث كردن پيشنهاد مي‌شوند يا موارد جديدي در مورد يك گزينه مطرح مي‌شود، اعضاي گروه براي مطالعه اين موارد به زمان نياز دارند. شكستن جلسات به ساعت‌هاي كوتاه‌تر و دور از هم، به اعضا اين امكان را مي‌دهد كه موارد را سرفرصت و با دقت بررسي كنند و مجبور به تصميم‌گيري عجولانه نشوند.

البته مديريت و تمرين‌هاي ارتباطي هم مزاياي خودشان را دارند. يك گروه در صورتي كه اعضاي آن به يكديگر اعتماد نداشته باشند يا نتوانند به يكديگر گوش بسپارند، نمي‌تواند به صورت ثمربخش تصميم‌گيري كند. ولي مشكل بزرگ‌تر در بسياري از موارد مستقل از اين تمرين‌ها است. اگر گروه‌هاي مديريتي تاكتيك‌هاي شرح داده شده در اين مقاله را كه به منظور اصلاح فرآيند تصميم‌گيري طراحي شده‌اند به كار ببندند، در رسيدن به همسويي ميان اعضا بسيار موفق‌تر عمل خواهند كرد.

 

منبع: Harvard Business Review

سريما نازاريان

 

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* /*]]>*/ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin:0in; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#0400; mso-fareast-language:#0400; mso-bidi-language:#0400;}

تست كوكولوژي پرنده آبي

۷۹ بازديد

پرنده‌اي كه در اتاق شما بدام افتاد، نماد خوشبختي است، اما ناگهان تغيير رنگ داد و در شما دلهره و اضطرابي نسبت به ناپايداري خوشي و شادماني بوجود آورد. عكس العمل شما در اين وضعيت نشان دهنده‌ي پاسخ شما به مشكلات و بلاتكليفي‌ها در زندگي واقعي است

 

1- كساني كه گفتند پرنده سياه باقي مي‌ماند ديدگاهي بدبينانه دارند

آيا شما باور داريد اوضاع هيچ وقت بهبود نمي‌يابد؟ به ياد داشته باشيد هميشه پايان شبه سيه سپيد است.

 

2- كساني كه گفتند پرنده دوباره آبي مي‌شود خوش‌بين و همل‌گرا هستند

شما باور داريد زندگي تركيبي از خوب و بد است و مقابله كردن و سرسختي نشان دادن در برابر اين واقعيت سودمند نيست. مشقات و ناملايمات را با خونسدري مي‌پذيريد و اجازه مي‌دهيد زندگي روال طبيعي خود را طي كند. اين ديدگاه باعث مي‌شود از تلاطم ناملايمات و سختيها با موفقيت بيرون آييد.

 

3- كساني كه گفتند پرنده سفيد مي‌شود در برابر فشارهاي زندگي مصمم و خونسردند

شما در زمان بحران وقت خود را در ترديد و دودلي تلف نمي‌كنيد اگر وضعيت بغرنج شود ترجيح مي‌دهيد جلوي ضرر را بگيريد و به دنبال را ديگري براي رسيدن به هدفتان مي‌گرديد و در غم و اندوه گرفتار نمي‌شويد. اين روش محتاطانه بدين معني است كه اوضاع بطور طبيعي بر وفق مراد شما پيش خواهد رفت.

 

4- كساني كه گفتند پرنده طلايي مي‌شود، بي باك و نترس هستند

شما معني بحران را نمي‌دانيد براي شما هر بحراني، يك فرصت است. اين جمله ناپلئون كه گفته است « غير ممكن ... ، اين واژه فرانسوي نيست »  درمورد شما صدق مي‌كند. اما مواظب باشيد اين اعتماد به نفس زياد، مرز بين شجاعت و حماقت را از بين نبرد.


در جستجوي الماس

۷۹ بازديد

در جستجوي الماس

 

مي گويند كشاورزي آفريقايي در مزرعه اش زندگي خوب و خوشي را با همسر و فرزندانش داشت. يك روز شنيد كه در بخشي از آفريقا معادن الماسي كشف شده اند و مردمي كه به آنجا رفته اند با كشف الماس به ثروتي افسانه اي دست يافته اند. او كه از شنيدن اين خبر هيجان زده شده بود، تصميم گرفت براي كشف معدني الماس به آنجا برود. بنابراين زن و فرزندانش را به دوستي سپرد و مزرعه اش را فروخت و عازم سفر شد. او به مدت ده سال آفريقا را زير پا مي گذارد و عاقبت به دنبال بي پولي، تنهايي و يأس و نوميدي، خود را در دريا غرق مي كند.

اما زارع جديدي كه مزرعه را خريده بود روزي در كنار رودخانه اي كه از وسط مزرعه مي گذشت، چشمش به تكه سنگي افتاد كه درخشش عجيبي داشت. او سنگ را برداشت و به نزد جواهر سازي برد. مرد جواهر ساز با ديدن سنگ گفت كه آن سنگ الماسي است كه نمي توان قيمتي بر آن نهاد. مرد زارع به محلي كه سنگ را پيدا كرده بود رفت و متوجه شد سرتاسر مزرعه پر از سنگهاي الماسي است كه براي درخشيدن نياز به تراش و صيقل داشتند.

مرد زارع پيشين بدون آنكه زير پاي خود را نگاه كند، براي كشف الماس تمام آفريقا را زير پا گذاشته بود حال آنكه در معدني از الماس زندگي مي كرد!


۱۰ تدبير را براي عوض كردن خلق و خويتان بعد از يك روز سخت كاري

۷۴ بازديد

اگر به آرامش رسيدن بعد از يك روز سخت كاري برايتان مشكل است .

اين ۱۰ تدبير را براي عوض كردن خلق و خويتان به كار ببنديد :

 

1- كار را در اداره به اتمام برسانيد ،‌كارهايتان را بعد از ساعت كار اداري به خانه نياوريد و اگر اين كار لازم است اين عمل را به دو شب در هفته محدود كنيد .

۲-  كارهاي روزانه‌تان را در اداره كامل كنيد ، حدود دو ساعت قبل از اتمام كار ، فهرستي از كارهايي كه بايد قبل از رفتن انجام دهيد و نيز فهرستي از كارهايي كه بايد فردا به انجام برسانيد تهيه كنيد تا با احساس رضايت كامل از اينكه روز پرثمري داشتيد ، اداره را ترك كنيد .اين امر سبب مي‌شود كه نگراني‌ها و تشويش‌هاي بعد از كار كمتر شود .

۳-  يك سبد در جلوي در آپارتمان قراردهيد . يك سبد بزرگ يا جعبه چوبي بخريد و آن را جلوي در آپارتمان قرار دهيد تا وقتي كه وارد خانه مي‌شويد، فوراً كيف دستي و كاغذهاي مربوط به اداره را در آن قرار دهيد و آنها را تا فردا صبح برنداريد .

۴-  آرام بنشينيد، قبل از خوردن شام، سه تا پنج دقيقه چشم‌هايتان را ببنديد و نفس عميق بكشيد، اين مسأله به شما اجازه مي‌دهد كه ذهنتان را پاك كنيد و از فشارهاي كاري رها شويد .

۵-  بازنويسي كنيد، اگر با يك وضعيت ويژه در محل كار روبرو شديد كه به آرامش رسيدن در خانه را برايتان غيرممكن مي‌كند، يك خودكار را از روي كاغذ برداريد و درباره آن حادثه چند دقيقه‌اي بدون آنكه خودكار را از روي كاغذ برداريد، بنويسيد و بعد از آن كه اين كار را انجام داديد ،‌كاغذ را پاره كنيد و آن را دور بياندازيد .

۶-  برنامه روزانه منسجم تهيه كنيد، داشتن يك برنامه روزانه كه هر روز از آن پيروي كنيد مي‌تواند به شما براي تغيير دادن خلق و خويشان در اداره و خانه كمك كند، با برادر، خواهر، مادر يا پدر خود هنگامي كه دور ميز نشسته‌ايد صحبت كنيد، يا يك شربت آبليموي بزرگ بنوشيد و يا يك چيزي كه دوست داريد را انتخاب كنيد و هر روز هنگامي كه مي‌خواهيد كار را شروع كنيد به آن نگاه كنيد .

۷-  بي‌نظمي‌هايتان را كم كنيد، يك خانه نابسامان و درهم و برهم مي‌تواند شما را مستأصل كند و يا سبب شود كه عنان اختيار از دست بدهيد . ۵ دقيقه قبل از آنكه به رختخواب برويد، خانه را مرتب كنيد ، در آن صورت وقتي كه فردا به خانه برمي‌گرديد با يك خانه مرتب روبرو خواهيد شد .

۸-  موسيقي گوش دهيد، هنگامي كه غذا را آماده مي‌كنيد و ظرف‌ها و لباس‌هايتان را مي‌شوييد به موسيقي مورد علاقه‌تان گوش دهيد . يك موسيقي دلنشين مي‌تواند شما را به آرامش برساند .

۹-  يك برنامه روزانه عاقلانه تهيه كنيد، اگر مي‌خواهيد همه كارها اعم از شستن ظرف‌ها، لباس‌ها، جاروكردن اتاق را در يك شب انجام دهيد، براي انجام همه اين كارها دچار دلواپسي و اضطراب خواهيد شد . به جاي آن مي‌توانيد انجام هركاري را براي يك شب برنامه‌ريزي كنيد .

۱۰-  سفر كاريتان را دلنشين كنيد، هنگامي كه درحال رانندگي هستيد به موسيقي مورد علاقه‌تان گوش دهيد ، يا هنگامي كه در اتوبوس يا قطار هستيد مي‌توانيد كتاب مورد علاقه‌تان را مطالعه كنيد. حتي اختصاص بخش كوچكي از زمان به اين كارها باعث شادي مي‌شود و شما را براي رهايي از فشارهاي عصبي كمك مي‌كند .