من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

7 اشتباه انسان‌هاي باهوش

۷۵ بازديد
حتماً آدم‌ هاي بسيار باهوش و توانمندي را مي‌شناسيد كه هيچ كار مفيدي انجام نمي‌دهند. آنها ساعت ‌هاي طولاني كار مي‌كنند، به خودشان استرس وارد مي‌كنند اما هيچ پيشرفت خوبي نمي‌كنند.
همه ما در طول زندگي عادت ‌هاي غير مفيدي پيدا مي‌كنيم كه ما را از رسيدن به هدف اصلي زندگيمان دور مي‌كند. و معمولاً در اين دنيا كه با سرعت شگرفي پيش مي‌رود، حتي متوجه نمي‌شويم كه همان اشتباهات را دوباره و دوباره مرتكب مي‌شويم. براي اينكه زندگي متوازن و مفيد داشته باشيد بايد طولاني مدت در كاري كه راضيتان مي‌كند تلاش نموده و از اشتباهاتي كه در زير عنوان مي‌گردد دوري كنيد.
 
اين 7 اشتباه انسان‌هاي باهوش است و نشان مي‌دهيم كه چطور از اين اشتباهات در امان بمانيد:

1. آنها مشغول بودن را با مفيد بودن اشتباه مي‌گيرند.

سرعتتان را كندتر كنيد و اين را به ياد بياوريد: بيشتر چيزها هيچ اهمت خاصي ندارند. مشغول بودن معمولاً يك شكل تنبلي ذهني است—تنبل فكر كردن و با تنبلي عمل كردن. بخاطر همين است كه مي‌گويند عاقلانه ‌تر كار كنيد نه سخت‌تر.
فقط كافي است كه يك نگاه به اطرافتان بيندازيد. آنها كه از همه مشغول‌ ترند بازده كمتري دارند.
افراد پرمشغله هميشه وقت كم مي‌آورند. هميشه در تلاش براي رسيدن به سر كار، كنفرانس، ميتينگ، جلسات كاري و از اين قبيل هستند. معمولاً كم پيش مي‌آيد كه وقت كافي براي خانواده و دور هم بودن داشته باشند، حتي براي خوابيدن هم وقت ندارند.
برنامه پرمشغله‌ شان باعث مي‌شود احساس مهم بودن كنند اما اين فقط يك توهم است.
راه‌حل : سرعتتان را كم‌تر كنيد. نفس بكشيد. تعهداتتان را مرور كنيد. كارهاي مهم را اول برنامه بياوريد. هر زمان فقط يك كار را انجام دهيد. از همين حالا شروع كنيد. هر دو ساعت يكبار يك وقفه كوتاه براي استراحت داشته باشيد. بعد تكرار كنيد.

2. ياد مي‌گيرند يك كار را چطور انجام دهند اما هيچوقت انجامش نمي‌دهند.
متاسفانه تعداد كمي از آدم‌ها طوري زندگي مي‌كنند كه به آن موفقيتي كه هميشه در روياهايشان بوده دست پيدا كنند. و اين يك دليل ساده دارد :
هيچوقت وارد عمل نمي‌شوند!
علم‌آموزي به اين معنا نيست كه رشد مي‌كنيد. رشد زماني اتفاق مي‌افتد كه چيزهايي كه مي‌دانيد زندگيتان را تغيير دهند. بيشتر آدم‌ها در سردرگمي كاملند. درواقع آنها زندگي نمي‌كنند. فقط روزها را مي‌گذرانند و هيچوقت كاري كه لازم است را انجام نمي‌دهند—يعني دنبال كردن آرزوهايشان.
هم نيست كه نابغه باشيد يا دكتراي فيزيك كوانتوم داشته باشيد، اگر عمل نكنيد نمي‌توانيد كوچكترين تغييري در زندگيتان ايجاد كنيد. بين دانستن خالي و دانستن و عمل كردن تفاوت زيادي وجود دارد. دانش و هوش بدون عمل هر دو بي‌ ارزش هستند. به همين سادگي!
راه‌حل : موفقيت در تصميم به زندگي كردن—جذب خودتان در فرايند دنبال كردن اهدافتان— نهفته است. پس تصميم بگيريد و وارد عمل شويد.

3. براي بررسي پيشرفتشان معيار سنجش درستي ندارند.
نمي‌توانيد چيزي را كه به درستي آن ر نسنجيده ‌اي، كنترل كنيد و چيزي كه مي‌سنجيد آينده شما را تعيين مي‌كند. اگر چيزهاي درستي را بررسي نكنيد نسبت به فرصت‌هايي كه برايتان پديدار مي‌شود كور مي‌شويد.
تصور كنيد كه در كار تجاري كوچكي كه انجام مي‌دهيد، مقرر كنيد كه ميزان مدادها و گيره هاي كاغذ كه مصرف كرديد را حساب كنيد. آيا اين منطقي است؟ خير! چون مدادها و گيره‌ هاي كاغذ معيار خوبي از چيزهاي مهم براي يك تجارت نيستند. مدادها و گيره‌هاي كاغذ هيچ تاثيري در درآمد، رضايت مشتري، رشد بازار و از اين قبيل نيستند.
اجازه بدهيد بعنوان يك مثال عيني از فروشگاه اينترنتي اسم ببريم. بيشتر صاحبين اين سايتها كه از آن راه زندگي خود را مي‌گذرانند، تعداد مشتركين RSS خود را اولين معيار موفقيت سايتشان قلمداد كرده و به دقت آن را بررسي مي‌كنند اما نمي‌دانند كه تعداد مشتركين RSS يك معيار حياتي نيست زيرا بيشتر اين مشتركين درصد فعاليت بسيار پاييني در سايت ميزبان و توليد كننده درآمد آن دارند.
اينكه چه چيز را بسنجيد آينده شما را پيش بيني مي‌كند. بايد چيزهايي را بسنجيد كه مستقيماً به هدف اوليه شما مرتبط باشد.
راه‌حل : رويكرد مناسب اين است كه بفهميد هدف اصليتان چيست و بعد چيزهايي را كه مستقيماً در رسيدن به آن هدف دخيل هستند، بسنجيد. درمورد مثال سايت تجاري، هدف بايد "اخذ درآمد از طريق سايت" باشد. و چيزهاي كمي كه ارزش بررسي را دارند تعداد كليك‌هايي است كه روي تبليغات، نرخ‌هاي تبديل مرتبط، نرخ‌هاي تبديل محصولات داخل و فيدبك مشتري/خواننده و از اين قبيل مي‌باشد.
توصيه ما اين است كه براي تعيين هدف اصليتان وقت بگذاريد، بعد مهمترين موارد براي بررسي كردن را تعيين كرده و بعد بلافاصله شروع به بررسي كنيد. به طور هفتگي اعداد را يادداشت كرده و از آن اطلاعات براي ايجاد يك نمودار روند رشد هفتگي يا ماهانه استفاده كنيد تا پيشرفتتان را ارزيابي كنيد. بعد عملكردهايتان را بنا به پيشرفت بيشتر توسعه دهيد.

4. درگير ايده آل‌سازي همه چيز مي‌شوند.
خيلي از ما ايده آل‌گرا هستيم. معيارهاي بالايي براي خودمان در نظر مي‌گيريم و بيشترين تلاشمان را مي‌كنيم. زمان و توجه زيادي را صرف كار/علاقه‌ مان مي‌كنيم تا استانداردهاي شخصيمان را بالا نگه داريم. عشق ما به بهترين‌ها باعث مي‌شود دست به تلاش‌هاي بيشتر بزنيم، هيچ ‌وقت دست از كار نكشيم و هيچ وقت از پا ننشينيم. و اين اختصاص دادن كامل خود به ايده آل‌ها به ما كمك مي‌كند به نتيجه دلخواهمان برسيم. البته تازمانيكه اين روش ما را اسير خود نكند.
اما وقتي اسير ايده آل‌گرايي شديم چه اتفاقي مي‌افتد؟
وقتي نتوانيم به استانداردهايي كه براي خودمان تعيين كرده‌ايم برسيم، نااميد و دلسرد مي‌شويم و نمي‌توانيم با چالش هاي جديد روبه‌رو شويم و يا حتي كاري كه شروع‌ كرده‌ايم را تمام كنيد. اصرار ما براي رساندن همه چيز به منتهاي درجه عالي بودن باعث تاخيرهاي زياد در كارها، استرش شديد و نتيجه نامطلوب مي‌شود.
ايده آل‌گراهاي واقعي، كارها را سخت شروع مي‌كنند و براي اتمام آنها هم بسيار سختي مي‌كشند.
راه‌حل : دنياي واقعي هيچ پاداشي به ايده آل‌گراها نمي‌دهد. دنيا به كساني پاداش مي‌دهد كه كارها را انجام مي‌دهند. و تنها راه براي انجام كارها اين است كه 99% مواقع ايده آل انجام ندهيم. فقط با سالها تمرين و غيرايده آل انجام دادن كارهاست كه مي‌توانيم به بارقه‌هايي از ايده آل دست پيدا كنيم. پس تصميم بگيريد. وارد عمل شويد. از نتيجه كار درس بگيريد. و اين روش را بارها و بارها انجام دهيد. اين بهترين راه براي دست يافتن به ايده آل‌هاست.

5. قبل از اينكه براي يك فرصت وارد عمل شوند صبر مي‌كنند تا 100% براي آن آماده گردند.
اين مورد تا حدودي به مورد بالا مرتبط است اما نكاتي دارد كه بايد جداگانه درمورد آن بحث شود.
يكي از مهمترين چيزهايي كه مي‌بينيم افراد باهوش را عقب مي‌اندازد بي‌ميلي خودشان براي قبول كردن فرصت‌ها فقط به اين دليل است كه تصور مي‌كنند براي آن آمادگي ندارند. به عبارت ديگر، تصور مي‌كنند كه به دانش، مهارت و تجربه بيشتري نياز دارند تا بتوانند براي آن فرصت اقدام كنند. متاسفانه، اين طرز فكر جلوي پيشرفت را مي‌گيرد.
واقعيت اين است كه وقتي موقعيت و فرصتي پيش مي‌آيد هيچكس هيچوقت 100% آماده نيست. چون بيشتر فرصت‌هاي زندگي ما را مجبور مي‌كند از نظر احساسي و عقلي رشد كنيم. اين فرصت‌ها باعث مي‌شود از منطقه امنمان پا را فراتر بگذاريم و اين يعني اول كار احساس راحتي چنداني نخواهيم داشت. و وقتي احساس راحتي نكنيم، احساس آمادگي هم نمي‌كنيم.
راه‌ حل : يادتان باشد كه فرصت‌هاي استثنايي براي رشد و پيشرفت فردي بارها و بارها در طول زندگي اتفاق مي‌افتد. اگر مي‌خواهيد در زندگيتان تغيير مثبت ايجاد كنيد، بايد از اين موقعيت‌ها استفاده كنيد، حتي اگر 100% احساس آمادگي براي آن نكنيد.

6. خود را با انتخاب‌هاي زياد اشباع مي‌كنند.
اينجا در قرن 21 كه اطلاعات با سرعت نور حركت مي‌كند و فرصت‌هاي تغيير و پبشرفت به‌نظر بي‌ انتها مي‌رسد، براي انتخاب روند زندگي و كار با موقعيت‌هاي مختلفي روبه‌رو هستيم. اما متاسفانه، زياد بودن گزينه‌هاي انتخاب معمولاً موجب بي‌تصميمي، سردرگمي و بي‌حركتي مي‌شود.
تحقيقات مختلفي درمورد كار و بازاريابي نشان داده است كه وقتي مشتري با انتخاب ‌هاي مختلفي از محصولات روبه‌رو باشد، خريد كمتري مي‌كند. مطمئناً انتخاب از بين سه گزينه بسيار راحت‌تر از بين سيصد گزينه است. اگر تصميم براي خريد كردن سخت باشد، بيشتر افراد خسته شده و دست از خريد مي‌‌كشند.
به همين ترتيب اگر شما هم خودتان را درمعرض تعداد گزينه‌ هاي انتخاب زيادي قرار دهيد، ذهن ناخودآگاهتان خسته مي‌شود.
راه‌حل : اگر يك خط توليد را مي‌فروشيد، سعي كنيد ساده باشد. و اگر سعي داريد درمورد چيزي در زندگيتان تصميم بگيريد، وقتتان را صرف ارزيابي آخرين جزئيات هر انتخاب نكنيد. چيزي را انتخاب كنيد كه فكر مي‌كنيد برايتان مناسب است و آن را امتحان كنيد. اگر موثر نبود، چيز ديگري را انتخاب كنيد و پيش برويد.

7. در زندگي خود تعادل ندارند.
اگر از آدم‌ها بخواهيد آنچه كه از زندگي مي‌خواهند را برايتان خلاصه كنند، آن را در كلماتي مثل "عشق"، "موفقيت"، "خانواده"، "شناخت"، "آرامش"، "خوشبختي" و امثال آن خلاصه مي‌كنند. اما همه اينها چيزهايي كاملاً متفاوت هستند و بيشتر آدم‌ها همه آن را در زندگيشان مي‌خواهند. متاسفانه، تعداد زيادي از آدم‌ها براي رسيدن به اين اهداف زندگيشان را درست متعادل نمي‌كنند.
كسي را مي‌شناسم كه سال گذشته يكصد ميليون تومان از تجارت خود درآمد كسب كرد اما وقتي با من درد و دل مي‌كرد مي‌گفت كه افسرده است. وقتي از او دليلش را پرسيدم گفت چون تنها و خسته است و وقت كافي براي خودش اختصاص نداده است.
يك نفر ديگر را هم مي‌شناسم كه هميشه و تقريباً همه روز را در ساحل مشغول موج ‌سواري است. او از آندسته آدم‌هاي مثبت‌انديش بسيار شاد است كه هميشه نيشش تا بناگوشش باز است. اما در يك وَن مي‌خوابد و واقعاً محتاج نان شبش است. نمي‌توانم با اينكه اين مرد هميشه شاد به نظر مي‌رسد داستان زندگيش را يك زندگي موفق بدانم.
اينها دو سبك ‌زندگي تقريباً نامتعادل هستند. ميليون‌ها زندگي ديگر هم مثل اينها وجود دارد.
راه‌حل : وقتي زندگي كاريتان (يا زندگي اجتماعيتان، خانوادگيتان و از اين قبيل) پرمشغله باشد و همه انرژيتان در آن نقطه متمركز شده باشد، خيلي راحت تعادل زندگيتان برهم مي‌خورد. بااينكه انگيزه اهميت زيادي دارد اما اگر مي‌خواهيد كارها درست انجام شود، بايد ابعاد مختلف زندگيتان را متعادل كنيد. اينكه يك بُعد زندگي را فراموش كرده و بيشتر وقتتان را صرف يك بُعد زندگي كنيد، فقط برايتان خستگي و استرس به همراه خواهد داشت.


پنج توپ

۷۵ بازديد
فرض كنيد زندگي همچون يك بازي است. قاعده اين بازي چنين است كه بايستي پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهداريد و مانع افتادنشان بر زمين شويد.

جنس يكي از آن توپها از لاستيك بوده و باقي آنها شيشه اي هستند. پر واضح است كه در صورت افتادن توپ پلاستيكي بر روي زمين، دوباره نوسان كرده و بالا خواهد آمد، اما آن چهار توپ ديگر به محض برخورد ، كاملا شكسته و خرد ميشوند.

او در ادامه ميگويد : آن چهار توپ شيشه اي عبارتند از خانواده، سلامتي، دوستان و روح خودتان و توپ لاستيكي همان كارتان است.كار را بر هيچ يك از عوامل فوق ترجيح ندهيد، چون هميشه كاري براي كاسبي وجود دارد ولي دوستي كه از دست رفت ديگر بر نميگردد، خانواده اي كه از هم پاشيد ديگر جمع نميشود،‌ سلامتي از دست رفته باز نميگردد و روح آزرده ديگر آرامشي ندارد


برايان دايسون


داستان مديريتي

۸۱ بازديد
در نزديكي ده ملا مكان مرتفعي بود كه شبها باد مي آمد و فوق العاده سرد مي...شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتواني يك شب تا صبح بدون آنكه از آتشي استفاده كني در آن تپه بماني, ما يك سور به تو مي دهيم و گرنه توبايد يك مهماني مفصل به همه ما بدهي.

ملا قبول كرد, شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پيچيد و سرما را تحمل كرد و صبح كه آمد گفت: من برنده شدم و بايد به من سور دهيد.گفتند: ملا از هيچ آتشي استفاده نكردي؟ملا گفت: نه, فقط در يكي از دهات اطراف يك پنجره روشن بود و معلوم بود شمعي در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم كرده و بنابراين شرط را باختي و بايد مهماني بدهي.

ملا قبول كرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بياييد. دوستان يكي يكي آمدند, اما نشاني از ناهار نبود گفتند: ملا, انگار نهاري در كار نيست. ملا گفت: چرا ولي هنوز آماده نشده, دو سه ساعت ديگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: آب هنوز جوش نيامده كه برنج را درونش بريزم.

دوستان به آشپزخانه رفتند ببيننند چگونه آب به جوش نمي آيد. ديدند ملا يك ديگ بزرگ به طاق آويزان كرده دو متر پايين تر يك شمع كوچك زير ديگ نهاده.گفتند: ملا اين شمع كوچك نمي تواند از فاصله دو متري ديگ به اين بزرگي را گرم كند. ملا گقت: چطور از فاصله چند كيلومتري مي توانست مرا روي تپه گرم كند؟شما بنشينيد تا آب جوش بيايد و غذا آماده شود.


نكته:
با همان متري كه ديگران را اندازه گيري ميكنيد اندازه گيري مي شويد


همانند يك مدير عامل سطح بالا فكر كنيد

۸۷ بازديد
ممكن است هنوز مدير عامل نشده باشيد، اما دليل بر اين نيست كه نمي توانيد دو سه چيز هم از رئيستان ياد بگيريد. اگر ياد بگيريد كه چطور مثل يك مدير عامل رده بالا فكر كنيد، هيچوقت عقب نخواهيد ماند.

در اينجا به چند طرز تفكر مدير عاملي اشاره مي كنيم. باز به ياد داشته باشيد: حتي اگر مدير عامل هم نباشيد، اين طرز تفكر ها مي تواند به شما كمك كند.

-١  تصوير بزرگ را ببينيد
اسير كارهاي روزمره تان نشويد. اگر هر روزتان مثل ديروز است، بايد فكري به حال آن كنيد. هميشه به خود يادآوري كنيد كه دليل كار كردنتان چيست. براي خود هدف بسازيد. (و وقتي به اهداف خود رسيديد براي خود جايزه تعيين كنيد.) سعي كنيد مسئوليت هاي مختلفي در اداره بگيريد تا كارتان از يكنواختي در بيايد.

براي مثال، اگر چند روز در هفته كار مي كنيد، اين برنامه كاري ممكن است برايتان خسته كننده شود. اما ديدن نتايج مثبت پاياني، و گاه گاهي به خود مرخصي دادن از يكنواختي و خسته كنندگي آن كمتر مي كند. نكته اينجاست كه در كار هميشه بايد تصوير بزرگ را ببينيد، نه هيچ چيز ديگري...

-٢ انجام كارها را اولويت بندي كنيد
شما نمي توانيد همه ي كارها را در يك زمان انجام دهيد. بنابراين بايد انجام كارهاي خود را اولويت بندي كنيد. هميشه يك يا دو كار را در راس بقيه بگذاريد. براي همه ي كارهاي خود زمان تعيين كنيد.

-٣ خلاقيت داشته باشيد
حتي چند ساعت هم كه شده در هفته وقت بگذاريد و خلاقانه فكر كنيد، سعي كنيد براي توسعه دادن كارتان راه هاي جديدي پيدا كنيد. خلاقيت هميشه خوب است، چه سر كار و چه در خانه. با خلاقيت مي توانيد دنياي جديدي بسازيد، و ديگر كارها برايتان يكنواخت و خسته كننده هم نخواهد بود.

-۴ مسئوليت پذير باشيد
مسئوليت هميشه به معناي قدرت نيست، به معناي داشتن تصميم گيري هاي هم خوب و هم بد است. يك رئيس خوب كسي است كه به جاي گذشتن از اشتباهات، با آنها سر و كله مي زند. اگر شما رئيس هستيد و شركتتان در يك پروژه شكست مي خورد، اين شكست متعلق به شماست، نه متعلق به افراد پايين دست شما.

مسئوليت پذير بودن همانقدر كه در كار مهم است، در زندگي خصوصيتان هم مهم است. اگر سعي كنيد مسئوليت اشتباهاتتان را بپذيريد و در صدد جبران آنها برآييد، هميشه موفق تر خواهيد بود و احترام بيشتري نيز كسب خواهيد كرد.

-۵ به دقت براي كارهايتان نماينده تعيين كنيد
از آنجا كه شما نمي توانيد همه ي كارهايتان را خودتان انجام دهيد، ياد بگيريد كه به كارمندانتان اطمينان كرده و مسئوليت انجام بعضي كارهايتان را به آنها واگذار كنيد. اگر مي بينيد كه يكي از كارمندانتان مي داند كه چطور امور مالي شركت را اداره كند، بگذاريد امتحان كند و شما به ساير كارهايتان برسيد.


روي توانايي هاي همه كار كنيد. اگر كارها را بر اساس توانايي هاي كارمندانتان به آنها واگذار كنيد، مطمئناً وضعيت شركت را بسيار بهتر خواهيد كرد. بعضي از اين تصميم گيري هايتان ممكن است باعث علاقه ي افراد به شما نشود، اما آينده ي شركت را مثبت تر خواهد كرد.

-۶ عملكردتان را نشان دهيد
نشان دادن توانايي هايتان به اندازه ي داشتن اين توانايي ها مهم است. اگر يك متخصص هستيد، انتظار مي رود كه طريقه ي لباس پوشيدنتان هم مثل يك فرد متخصص باشد. البته نمي گويم كه طريقه ي لباس پوشيدنتان باعث مي شود بهتر كار كنيد، اما مي تواند به شما قدرت اعتماد به نفس دهد. در مورد مهارت هاي حرف زدن نيز وضع به همين منوال است. اگر مرتباً در حرف زدنتان اشتباه داشته باشيد، كم كم كسي ديگر به حرفهايتان گوش نخواهد كرد.

-٧ از عهده ي كارهاي شاق هم برآييد
اگر رئيس شما نيستيد، از انجام كارهاي سخت ابا نداشته باشيد و هر كاري كه به شما واگذار مي شود را بدون شكوه و شكايت انجام دهيد. اما اگر رئيس شما هستيد، باز هم همين طور عمل كنيد. اگر گاهي كار يكي از زير دستانتان به شما مي افتد و مجبور به انجام آن كار هستيد، ابايي نداشته باشيد. انجام آن كار مهم است پس دست به كار شويد.

-٨ كار افراد بالا دستتان را هم ياد بگيريد
هر كسي براي خود رئيس دارد. اگر مدير عامل شركت هم شما باشيد باز هم كسي بالا دست شما هست. بايد ياد بگيريد كه بالا دستي هايتان هم چطور كارهايشان را انجام مي دهند. تا آنجا كه مي توانيد بايد در اين زمينه اطلاعات جمع آوري كنيد. اگر بدانيد كه چطور كار افراد بالاتر از خود را انجام دهيد به ديگران اين تفكر را مي دهد كه بعد از او شما بهترين كس براي دستيابي به آن پست هستيد.

-٩ موفقيت هايتان را جشن بگيريد
همه ي مدير عامل ها اين كار را نمي كنند، اما بايد بكنند. موفقيت چيزي نيست كه همه به دست آورند و بسيار نادر است. يك مدير عامل خوب بايد اين خوشحالي را بقيه افراد و كاركنانش سهيم شود و به آنها نيز پاداش دهد. اين كار به آنها انگيزه اي قوي براي ادامه ي كار خواهد داد. پس اگر موفقيتي عايدتان شد يا ترفيع رتبه گرفتيد، فراموش نكنيد كه همكارانتان را يك شب شام مهمان كنيد.

-١٠ هدفمند جلو رويد
آسان است كه موقعيت فعليتان را با موقعيت ايده آلتان مقايسه كنيد. ببينيد الان كجا هستيد، و در آينده به كجا مي خواهيد برسيد. اين كار به شما انگيزه مي دهد. براي خودتان ايجاد هدف كنيد و بعد در صدد رسيدن به آن هدف برآييد. ابزار و امكانات لازم براي رسيدن به هدفتان را فراهم كنيد و با انگيزه جلو برويد

منبع: اينترنت


چهار كليد موفقيت شغلي

۷۷ بازديد

چهار كليد موفقيت شغلي وجود دارد كه مي تواند شما را به شخص با ارزشتري تبديل كند، توانايي هاي شما را مؤثرتر عرضه مي كنند و شما را در حرفه خود با سرعت بيشتر به موفقيت برساند. اين چهار كليد عبارتند از: تخصص، تمايز، تقسيم بندي و تمركز.

1ــ تخصص عبارت است از توانايي شما در بكار بستن استعدادتان آنهام در قسمتي حياتي كه براي كمپاني شما يا مشتريانتان ارزشمند است. انتخاب اين قسمت كه در چه زمينه اي تخصص داشته باشيد در موفقيت بلند مدت شما بسيار را تعيين كننده است. شما در چه زمينه اي تخصص و مهارت داريد؟

2ــ تمايز عبارت است از اينكه چگونه خود را در يك يا چند زمينه كه تخصص داريد يا كارايي شما بهتر است برتري خود را نشان دهيد. توانايي شما در متمايز كردن خود براساس كيفيت كار بالا بسيار مهم و كانون فعاليت شغلي شماست. همانطور كه يك سازمان بايد حداقل در يك زمينه برتري داشته باشد تا رونق لازم را پيدا كند. شما هم به عنوان يك فرد بايد حداقل در يك زمينه كاري برتر باشيد. اگر از كارفرما يا كارمندان شما درباره شما بپرسند:«برتري او در چه زمبنه اي است؟» آنهاچه پاسخ ي در مورد شما خواهند داد؟ در كدام قسمت كار شما برجسته هستيد؟چه كاري را بهتر از هر كسي انجام مي دهيد؟ چه كاري را اگر شما انجام دهيد سود زيادي نصيب سازمان شما مي شود.

اگر تاكنون در حرفه خود يك زمينه را مشخص نكرده ايد تا در آن بهترين باشيد، بايد زودتر اقدام كنيد. به توانايي خود و احتياجات سازمان و مشتريان خود توجه داشته باشيد چگونه بايد باشد؟ چگونه مي توانست باشد؟ نقشه شما براي تبديل شدن به فردي برجسته در حرفه خود چيست؟ و چگونه ميزان برتري خود را چه از نظر دانش و چه از نظر مهارت در يك زمينه كاري اندازه مي گيريد؟ اين اندازه گيري استاندارد شما را براي كارايي نشان مي دهد. بهترين بودن در يك زمينه مهم از شغل و حرفه شما بيشتر از هر چيزي به پيشرفت شما كمك مي كند.

3ــ تقسيم بندي عبارتست از توانايي شما در مشخص كردن افراد و سازمانهايي كه سود بيشتري براي شما دارند. نحوه كار بدين صورت است كه شما به طور واضح مهمترين مشتريان خود را مشخص مي كنيد. و براي جلب رضايت اين گروه خاص از مشتريان تصميم گيري مي كنيد.

اغلب شما مي توانيد خط مشي شغلي خود را با توجه به نياز مشتريان مهم براي ساختن آينده تغيير دهيد.

4ــ تمركز عبارتست از توانايي شما در تمركز ذهني براي روي خدماتي است كه براي آن شخص يا سازمان اهميت دارد.

اين چهار استراتژي (تخصص، تمايز، تقسيم بندي و تمركز) نقطه كانوني حياتي براي رسيدن به دست آوردهاي فوق العاده در سازمان و حرفه شماست.

از خود بپرسيد:« كدام مهارت است كه اگر آن را در خود تقويت كنيد بيشترين اثر مثبت را در حرفه شما به جا مي گذارد؟ پاسخي كه به اين پرسش مي دهيد را به عنوان يك هدف بنويسيد و براي آن يك ضرب العجل تعيين كنيد.براي خود طرح و نقشه داشته باشيد و براي رسيدن به هدف پر تلاش باشيد تا بر آن نائل شويد. اين كليد واقعي رسيدن به موفقيت شغلي است.


تصميم گيري خوب

۷۸ بازديد

تصميم گيري خوب

گروهي از بچه ها در نزديكي دو ريل راه آهن، مشغول به بازي كردن بودند. يكي از اين دو ريل قابل استفاده بود ولي آن ديگري غيرقابل استفاده. تنها يكي از بچه ها روي ريل خراب شروع به بازي كرد و پس از مدتي روي همان ريل غيرقابل استفاده خوابش برد.
3 بچه ديگر هم پس از كمي بازي روي ريل سالم، همان جا خوابشان برد. قطار در حال آمدن بود ، و سوزن بان تنها مي بايست تصميم صحيحي بگيرد.

سوزن بان مي تواند مسير قطار را تغيير داده و آن را به سمت ريل غيرقابل استفاده هدايت كند و از اين طريق جان 3 فرزند را نجات دهد و 1 كودك قرباني اين تصميم گردد و يا مي تواند مسير قطار را تغيير نداده و اجازه دهد كه قطار به راه خود ادامه دهد. سوال: اگر شما به جاي سوزن بان بوديد در اين زمان كوتاه و حساس چه نوع تصميمي مي گرفتيد؟

بيشتر مردم ممكن است منحرف كردن مسير قطار را براي نجات 3 كودك انتخاب كنند و 1 كودك را قرباني ماجرا بدانند كه البته از نظر اخلاقي و عاطفي شايد تصميم صحيحي به نظر برسد اما از ديدگاه مديريتي چطور .... ؟

در اين تصميم، آن 1 كودك عاقل به خاطر دوستان نادان خود (3 كودك ديگر) كه تصميم گرفته بودند در آن مسير اشتباه و خطرناك، بازي كنند، قرباني مي شود.
اين نوع معضل در بسياري از شركتها و سازمانها اتفاق مي افتد، اقليت عاقل و بيگناه قرباني اكثريت نادان مي شوند. كودكي كه موافق با انتخاب بقيه افراد براي مسير بازي نبود طرد شد و در آخر هم او قرباني اين اتفاق گرديد.

كودكي كه ريل از كار افتاده را براي بازي انتخاب كرده بود هرگز فكر نمي كرد كه روزي مرگش اينگونه رقم بخورد. اگرچه هر 4 كودك مكان نامناسبي را براي بازي انتخاب كرده بودند ولي آن كودك تنها قرباني تصميم اشتباه آن 3 كودك ديگر كه آگاهانه تصميم به آن كار اشتباه گرفته بودند شد.

اما با اين تصميم عجولانه سوزن بان (مدير) نه تنها آن كودك بي گناه وعاقل جانش را از دست داد بلكه زندگي همه مسافران نيز به خطر افتاد. زيرا ريل از كار افتاده منجر به واژگون شدن قطار گرديد و همه مسافران نيز قرباني اين تصميم شدند و نتيجه اين تصميم چيزي جز زنده ماندن 3 كودك نادان نبود. مسافران قطار را مي توان به عنوان تمامي كارمندان سازمان فرض كرد و گروه مديران را همان سوزن باني در نظر گرفت كه مي تواند سرنوشت سازمان (قطار) را تعيين كند.

گاهي در نظر گرفتن اشتباهي منافع اكثريت كه به اشتباه تصميمي گرفته اند، منجر به از دست رفتن منافع كل سازمان خواهد شد و اين همان قرباني كردن صدها نفر براي نجات اين چند نفر و ورشكستگي سازمان است.

زندگي كاري همه مديران پر است از تصميم گيري هاي دشوار .
با عدم اتخاذ تصميمات صحيح مديريتي، به پايان زندگي مديريتي خود خواهيد رسيد.


پيشاپيش روزت مبارك

۷۵ بازديد

 

به گل هاي ياس كه نگاه مي‌كنيم انگاري دارن فكر مي كنن

يه تفكر سپيد

يه سكوت پربار دارن

خيلي نازك هستن

ظريف و كوچيك اما وقتي مي‌خواي از شاخه جداشون كني عطرشون رو از هيچكس دريغ ندارن

حتي توي خونه‌هاي قديمي و كاهگلي هم باز ميشن

خيلي بي ادعا و كم توقع و در عين حال خيلي بزرگ و زيبا هستن

درست مثل تو

از تو و به ياد تو مي‌نويسم

امشب از تو مي‌نويسم

از تو و قلب رئوفت

از قشنگي محبت

از دو چشمون كبودت

از تو كه تو اين غريبي آشناي مهربوني

واي كه چشمات پر حرفه با زبون بي زبوني

امشب از ستاره گفتم پر نور شد شب تارم

حيفم اومد كه با يادت گلي تو باغچه نكارم

تو خودت يه پارچه مهري توي آسمون برفيم

قربونيت بشه الهي دل تنهاي دو حرفيم

امشب از تو مي‌نويسم گل ياس مهربونم

كه اگه يه روز نباشي مثل يه برگ خزونم

از تو كه نور اميدي توي اين شباي تاريك

منو تا خدا كشوندي توي اين جاده‌ي باريك

امشب از تو مينويسم اي مسافر غريبه

كه خدا تو قلب خستم مهري از تو آفريده

 

 

جهت شنديدن آهنگ فوق با صداي گرم جمشيد مشايخي به لينك زير مراجعه نمائيد.

http://s1.picofile.com/file/6696650900/Soote_Ghatar.mp3.html

 

 

پيشاپيش روزت مبارك

اي مسافر من


اثر نقدينگي

۷۷ بازديد


اثر نقدينگي
شهري را تصور كنيد، خمود و در ركود. جنب و جوشي در كار نيست و همه در يك بدهكاري بسر مي برند.

ناگهان، يك مرد بسيار ثروتمندي وارد شهر مي شود. او وارد تنها هتلي كه در اين ساحل است مي شود، اسكناس 100 يوروئي را روي پيشخوان هتل ميگذارد و براي بازديد اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا مي رود.

صاحب هتل اسكناس 100 يوروئي را برميدارد و در اين فاصله مي رود و بدهي خودش را به قصاب مي پردازد .
قصاب اسكناس 100 يوروئي را برميدارد و با عجله به مزرعه پرورش خوك مي رود و بدهي خود را به او مي پردازد.
مزرعه دار، اسكناس 100 يوروئي را با شتاب براي پرداخت بدهي اش به تامين كننده خوراك دام و سوخت ميدهد.
تامين كننده سوخت و خوراك دام براي پرداخت بدهي خود اسكناس 100 يوروئي را با شتاب به داروغه شهر كه به او بدهكار بود ميبرد .
داروغه اسكناس را با شتاب به هتل مي آورد زيرا او به صاحب هتل بدهكار بود. چون هنگاميكه دوست خودش را يكشب به هتل آورد اتاق را به اعتبار كرايه كرده بود تا بعدا پولش را بپردازد.

حالا هتل دار اسكناس را روي پيشخوان گذاشته است .
در اين هنگام توريست ثروتمند پس از بازديد از اتاق هاي هتل برميگردد و به هتل دار اعلام مي كند كه اتاق ها مورد پسندش نبوده اند. لذا اسكناس 100 يوروئي خود را برميدارد و شهر را ترك مي كند.

در اين پروسه هيچكس صاحب پول نشده است ولي بهر حال همه شهروندان در اين هنگامه به يكديگر بدهي ندارند. همه بدهي هايشان را پرداخته اند و با يك انتظار خوشبينانه اي به آينده نگاه مي كنند.

نكته: حتي اگه هيچ چيز نداشتيد، خودتون رو در معرض كسب و كارهاي بزرگ قرار دهيد


راههاي رسيدن به آرامش

۷۹ بازديد

  هر كه هستيد و هر كجا زندگي مي‌كنيد، آرامش را  به زندگي خويش دعوت كنيد و آن را در ذهن خود جايگزين سازيد. اگر كلام و رفتار شما قرين آرامش باشد بدون شك اين ويژگي به دنياي اطراف شما نيز سرايت خواهد كرد.
به خاطر داشته باشيد، براي رسيدن به اين وضعيت ، لازم است برخي قابليتهاي ويژه را در خود پرورش دهيد و شرايط خاصي را در زندگي خويش ايحاد نماييد. رعايت نكات زير مقدماتي است كه به شما كمك مي‌كند و در اين مسير گام برداريد.
 
راههاي رسيدن به آرامش
 
ياد بگيريد كه گاه مسائل را رها سازيد.

بدين معني كه به هر مسئله‌اي دائما گره نخوريد. وقتي هميشه و همه جا فكر مسائل خود هستيد و به مرور آنها مي‌پردازيد، در واقع هميشه بار اضافي را با خود حمل مي‌كنيد، كه اين خود سبب ايجاد اضطراب و استرس در شما مي‌گردد. بياموزيد كه با يك ذهن رها و آزاد زندگي كنيد. اين امر به شما كمك مي‌كند تا با هر محرك كوچك و يا مانع جزئي آشفته نشويد.
 
به خود و خداي خود ايمان داشته باشيد.
 
اگر به خود و خداي خود ايمان داشته باشيد، براحتي از عهده مشكلات زندگي برخواهيد آمد و ثابت قدم و مطمئن در راه رسيدن به اهداف خود گام بر خواهيد داشت.
 
مثبت انديش باشيد.
 
اگر ديدگاه مثبت انديشي نداشته باشيد، همه چيز مي‌تواند بي‌فايده و بي‌ثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و اميد ، بهترين سلاح در مقابل ترس و اضطراب است.
 
نسبت به انتظارات و برنامه‌هاي خود واقع بين و منطقي باشيد.
 
توانائيهاي خود را در موقعيتهاي خاص بشناسيد و نسبت به عدم توانائيها و ضعفهاي خود واقع بين باشيد. هر چقدر نگرش شما نسبت به مسائل زندگي منطقي‌تر باشد، به آرامش بيشتري دست خواهيد يافت.
 
نسبت به انسانها ، عشق بي قيد و شرط خود را نثار كنيد.
 
شما مي‌توانيد از دوستان ، همكلاسيهاي خود شروع كنيد. ياد بگيريد كه آنها را بدون قيد و شرط دوست بداريد، در مقابل ضعفهاي آنها صبور باشيد و خطاها و اهمال كاريهايشان را ببخشيد. هر چقدر نسبت به ديگران بخشش بيشتري داشته باشيد، احساس شادي و خرسندي بيشتري را تجربه خواهيد كرد.
 
معناي فداكاري را لمس كنيد.
 
دست بخشش داشته باشيد، ولي انتظار بازگشت نداشته باشيد. ديگران را به شيوه خودشان خوشحال كنيد. به افراد بي پناه و يتيم و فقير كمك كنيد. براي آنهايي كه خواهان ياري گرفتن از شما هستند پشت و پناه باشيد، و بدون آن كه منتي بر آنها نهيد تكيه گاهشان باشيد، هر چقدر بيشتر ببخشاييد، از الزامات و قيد و بندها بيشتر رها خواهيد شد.
 
افكار خود را بازسازي كنيد.
 
در افكار و عقايد خويش نسبت به شخص خود ، بازنگري كنيد. بياموزيد در مقابل خويشتن صبور باشيد و ارزشها ، استعدادها و مهارتهاي خود را ارج نهيد. خود را بدون هيچ قيد و شرطي دوست بداريد. هر گونه ترس و ترديد غير منطقي كه در مورد خود داريد، كنار بگذاريد. اگر ديدگاه مثبت و سالمي را در مورد خود داشته باشيد، ياد خواهيد گرفت كه خود را بدون قيد و شرط قبول داشته باشيد


توصيه مديريتي

۷۵ بازديد

 يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان ميرفته، يهو ميبينه يك موتور گازي ازش جلو زد! خيلي شاكي ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه. يك مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه متور گازيه غيييييژ ازش جلو زد! ديگه پاك قاط ميزنه، پا رو تا ته ميگذاره رو گاز، با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه. همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، موتور گازيه مثل تير از بغلش رد شد!! طرف كم مياره، راهنما ميزنه كنار به موتوريه هم علامت ميده بزنه كنار. خلاصه دوتايي واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازي كل مارو خوابوندي؟!
موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بيامرزه واستادي... آخه ... كش شلوارم گير كرده به آينه بغلت


نتيجه اخلاقي
اگه مي بينيد بعضي ها در كمال بي استعدادي پيشرفت هاي قابل ملاحظه ايي دارند ببينيد كش شلوارشان به كجاي يك مدير گير كرده