هميشه
به انتهاي گريه كه مي رسم
صداي ساده ي فروغ از نهايت شب را مي شنوم
صداي غروب غزال ها را
صداي بوق بوق نبودن تو را در تلفن
آرام تر كه شدم
شعري از دفاتر دريا مي خوانم
و به انعكاس صدايم در آيينه اتاق
خيره ميشوم
در برودت اين همه حيرت
كجا مانده يي آخر ؟
دانلود فايل صوتي غزل ( 159 كيلوبايت )
گر من از باغ تو يك ميوه بچينم چه شود
پيش پايي به چراغ تو ببينم چه شود
يا رب اندر كنف سايه آن سرو بلند
گر من سوخته يك دم بنشينم چه شود
آخر اي خاتم جمشيد همايون آثار
گر فتد عكس تو بر نقش نگينم چه شود
واعظ شهر چو مهر ملك و شحنه گزيد
من اگر مهر نگاري بگزينم چه شود
عقلم از خانه به دررفت و گر مي اين است
ديدم از پيش كه در خانه دينم چه شود
صرف شد عمر گران مايه به معشوقه و مي
تا از آنم چه به پيش آيد از اينم چه شود
خواجه دانست كه من عاشقم و هيچ نگفت
حافظ ار نيز بداند كه چنينم چه شود
دانلود فايل صوتي غزل ( 207 كيلوبايت )
گر چه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود
تا ريا ورزد و سالوس مسلمان نشود
رندي آموز و كرم كن كه نه چندان هنر است
حيواني كه ننوشد مي و انسان نشود
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض
ور نه هر سنگ و گلي لؤلؤ و مرجان نشود
اسم اعظم بكند كار خود اي دل خوش باش
كه به تلبيس و حيل ديو مسلمان نشود
عشق ميورزم و اميد كه اين فن شريف
چون هنرهاي دگر موجب حرمان نشود
دوش ميگفت كه فردا بدهم كام دلت
سببي ساز خدايا كه پشيمان نشود
حسن خلقي ز خدا ميطلبم خوي تو را
تا دگر خاطر ما از تو پريشان نشود
ذره را تا نبود همت عالي حافظ
طالب چشمه خورشيد درخشان نشود
دانلود فايل صوتي غزل ( 249 كيلوبايت )
ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر به عالم سمر شود
گويند سنگ لعل شود در مقام صبر
آري شود وليك به خون جگر شود
خواهم شدن به ميكده گريان و دادخواه
كز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
از هر كرانه تير دعا كردهام روان
باشد كز آن ميانه يكي كارگر شود
اي جان حديث ما بر دلدار بازگو
ليكن چنان مگو كه صبا را خبر شود
از كيمياي مهر تو زر گشت روي من
آري به يمن لطف شما خاك زر شود
در تنگناي حيرتم از نخوت رقيب
يا رب مباد آن كه گدا معتبر شود
بس نكته غير حسن ببايد كه تا كسي
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
اين سركشي كه كنگره كاخ وصل راست
سرها بر آستانه او خاك در شود
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
دم دركش ار نه باد صبا را خبر شود
دانلود فايل صوتي غزل ( 222 كيلوبايت )
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آيد
گفتم كه ماه من شو گفتا اگر برآيد
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بياموز
گفتا ز خوبرويان اين كار كمتر آيد
گفتم كه بر خيالت راه نظر ببندم
گفتا كه شب رو است او از راه ديگر آيد
گفتم كه بوي زلفت گمراه عالمم كرد
گفتا اگر بداني هم اوت رهبر آيد
گفتم خوشا هوايي كز باد صبح خيزد
گفتا خنك نسيمي كز كوي دلبر آيد
گفتم كه نوش لعلت ما را به آرزو كشت
گفتا تو بندگي كن كو بنده پرور آيد
گفتم دل رحيمت كي عزم صلح دارد
گفتا مگوي با كس تا وقت آن درآيد
گفتم زمان عشرت ديدي كه چون سر آمد
گفتا خموش حافظ كاين غصه هم سر آيد
دانلود فايل صوتي غزل ( 247 كيلوبايت )
اگر به باده مشكين دلم كشد شايد
كه بوي خير ز زهد ريا نميآيد
جهانيان همه گر منع من كنند از عشق
من آن كنم كه خداوندگار فرمايد
طمع ز فيض كرامت مبر كه خلق كريم
گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشايد
مقيم حلقه ذكر است دل بدان اميد
كه حلقهاي ز سر زلف يار بگشايد
تو را كه حسن خداداده هست و حجله بخت
چه حاجت است كه مشاطهات بيارايد
چمن خوش است و هوا دلكش است و مي بيغش
كنون بجز دل خوش هيچ در نميبايد
جميلهايست عروس جهان ولي هش دار
كه اين مخدره در عقد كس نميآيد
به لابه گفتمش اي ماه رخ چه باشد اگر
به يك شكر ز تو دلخستهاي بياسايد
به خنده گفت كه حافظ خداي را مپسند
كه بوسه تو رخ ماه را بيالايد
دانلود فايل صوتي غزل ( 191 كيلوبايت )
بخت از دهان دوست نشانم نميدهد
دولت خبر ز راز نهانم نميدهد
از بهر بوسهاي ز لبش جان هميدهم
اينم هميستاند و آنم نميدهد
مردم در اين فراق و در آن پرده راه نيست
يا هست و پرده دار نشانم نميدهد
زلفش كشيد باد صبا چرخ سفله بين
كان جا مجال بادوزانم نميدهد
چندان كه بر كنار چو پرگار ميشدم
دوران چو نقطه ره به ميانم نميدهد
شكر به صبر دست دهد عاقبت ولي
بدعهدي زمانه زمانم نميدهد
گفتم روم به خواب و ببينم جمال دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نميدهد
دانلود فايل صوتي غزل ( 171 كيلوبايت )
دست از طلب ندارم تا كام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد
بگشاي تربتم را بعد از وفات و بنگر
كز آتش درونم دود از كفن برآيد
بنماي رخ كه خلقي واله شوند و حيران
بگشاي لب كه فرياد از مرد و زن برآيد
جان بر لب است و حسرت در دل كه از لبانش
نگرفته هيچ كامي جان از بدن برآيد
از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خود كام تنگدستان كي زان دهن برآيد
گويند ذكر خيرش در خيل عشقبازان
هر جا كه نام حافظ در انجمن برآيد
دانلود فايل صوتي غزل ( 203 كيلوبايت )
بر سر آنم كه گر ز دست برآيد
دست به كاري زنم كه غصه سر آيد
خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد
ديو چو بيرون رود فرشته درآيد
صحبت حكام ظلمت شب يلداست
نور ز خورشيد جوي بو كه برآيد
بر در ارباب بيمروت دنيا
چند نشيني كه خواجه كي به درآيد
ترك گدايي مكن كه گنج بيابي
از نظر ره روي كه در گذر آيد
صالح و طالح متاع خويش نمودند
تا كه قبول افتد و كه در نظر آيد
بلبل عاشق تو عمر خواه كه آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آيد
غفلت حافظ در اين سراچه عجب نيست
هر كه به ميخانه رفت بيخبر آيد
دانلود فايل صوتي غزل ( 199 كيلوبايت )
زهي خجسته زماني كه يار بازآيد
به كام غمزدگان غمگسار بازآيد
به پيش خيل خيالش كشيدم ابلق چشم
بدان اميد كه آن شهسوار بازآيد
اگر نه در خم چوگان او رود سر من
ز سر نگويم و سر خود چه كار بازآيد
مقيم بر سر راهش نشستهام چون گرد
بدان هوس كه بدين رهگذار بازآيد
دلي كه با سر زلفين او قراري داد
گمان مبر كه بدان دل قرار بازآيد
چه جورها كه كشيدند بلبلان از دي
به بوي آن كه دگر نوبهار بازآيد
ز نقش بند قضا هست اميد آن حافظ
كه همچو سرو به دستم نگار بازآيد