من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

پيش از اينت بيش از اين انديشه عشاق بود

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 310 كيلوبايت )

پيش از اينت بيش از اين انديشه عشاق بود
مهرورزي تو با ما شهره آفاق بود
ياد باد آن صحبت شب‌ها كه با نوشين لبان
بحث سر عشق و ذكر حلقه عشاق بود
پيش از اين كاين سقف سبز و طاق مينا بركشند
منظر چشم مرا ابروي جانان طاق بود
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستي و مهر بر يك عهد و يك ميثاق بود
سايه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بوديم او به ما مشتاق بود
حسن مه رويان مجلس گر چه دل مي‌برد و دين
بحث ما در لطف طبع و خوبي اخلاق بود
بر در شاهم گدايي نكته‌اي در كار كرد
گفت بر هر خوان كه بنشستم خدا رزاق بود
رشته تسبيح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقي سيمين ساق بود
در شب قدر ار صبوحي كرده‌ام عيبم مكن
سرخوش آمد يار و جامي بر كنار طاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرين و گل را زينت اوراق بود


دوش در حلقه ما قصه گيسوي تو بود

۲۶ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 160 كيلوبايت )

دوش در حلقه ما قصه گيسوي تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موي تو بود
دل كه از ناوك مژگان تو در خون مي‌گشت
باز مشتاق كمانخانه ابروي تو بود
هم عفاالله صبا كز تو پيامي مي‌داد
ور نه در كس نرسيديم كه از كوي تو بود
عالم از شور و شر عشق خبر هيچ نداشت
فتنه انگيز جهان غمزه جادوي تو بود
من سرگشته هم از اهل سلامت بودم
دام راهم شكن طره هندوي تو بود
بگشا بند قبا تا بگشايد دل من
كه گشادي كه مرا بود ز پهلوي تو بود
به وفاي تو كه بر تربت حافظ بگذر
كز جهان مي‌شد و در آرزوي روي تو بود


قتل اين خسته به شمشير تو تقدير نبود

۲۷ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 248 كيلوبايت )

قتل اين خسته به شمشير تو تقدير نبود
ور نه هيچ از دل بي‌رحم تو تقصير نبود
من ديوانه چو زلف تو رها مي‌كردم
هيچ لايقترم از حلقه زنجير نبود
يا رب اين آينه حسن چه جوهر دارد
كه در او آه مرا قوت تاثير نبود
سر ز حسرت به در ميكده‌ها بركردم
چون شناساي تو در صومعه يك پير نبود
نازنينتر ز قدت در چمن ناز نرست
خوشتر از نقش تو در عالم تصوير نبود
تا مگر همچو صبا باز به كوي تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگير نبود
آن كشيدم ز تو اي آتش هجران كه چو شمع
جز فناي خودم از دست تو تدبير نبود
آيتي بود عذاب انده حافظ بي تو
كه بر هيچ كسش حاجت تفسير نبود


گوهر مخزن اسرار همان است كه بود

۲۶ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 271 كيلوبايت )

گوهر مخزن اسرار همان است كه بود
حقه مهر بدان مهر و نشان است كه بود
عاشقان زمره ارباب امانت باشند
لاجرم چشم گهربار همان است كه بود
از صبا پرس كه ما را همه شب تا دم صبح
بوي زلف تو همان مونس جان است كه بود
طالب لعل و گهر نيست وگرنه خورشيد
همچنان در عمل معدن و كان است كه بود
كشته غمزه خود را به زيارت درياب
زان كه بيچاره همان دل‌نگران است كه بود
رنگ خون دل ما را كه نهان مي‌داري
همچنان در لب لعل تو عيان است كه بود
زلف هندوي تو گفتم كه دگر ره نزند
سال‌ها رفت و بدان سيرت و سان است كه بود
حافظا بازنما قصه خونابه چشم
كه بر اين چشمه همان آب روان است كه بود


يك دو جامم دي سحرگه اتفاق افتاده بود

۲۷ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 268 كيلوبايت )

يك دو جامم دي سحرگه اتفاق افتاده بود
و از لب ساقي شرابم در مذاق افتاده بود
از سر مستي دگر با شاهد عهد شباب
رجعتي مي‌خواستم ليكن طلاق افتاده بود
در مقامات طريقت هر كجا كرديم سير
عافيت را با نظربازي فراق افتاده بود
ساقيا جام دمادم ده كه در سير طريق
هر كه عاشق وش نيامد در نفاق افتاده بود
اي معبر مژده‌اي فرما كه دوشم آفتاب
در شكرخواب صبوحي هم وثاق افتاده بود
نقش مي‌بستم كه گيرم گوشه‌اي زان چشم مست
طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود
گر نكردي نصرت دين شاه يحيي از كرم
كار ملك و دين ز نظم و اتساق افتاده بود
حافظ آن ساعت كه اين نظم پريشان مي‌نوشت
طاير فكرش به دام اشتياق افتاده بود


دوش مي‌آمد و رخساره برافروخته بود

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 215 كيلوبايت )

دوش مي‌آمد و رخساره برافروخته بود
تا كجا باز دل غمزده‌اي سوخته بود
رسم عاشق كشي و شيوه شهرآشوبي
جامه‌اي بود كه بر قامت او دوخته بود
جان عشاق سپند رخ خود مي‌دانست
و آتش چهره بدين كار برافروخته بود
گر چه مي‌گفت كه زارت بكشم مي‌ديدم
كه نهانش نظري با من دلسوخته بود
كفر زلفش ره دين مي‌زد و آن سنگين دل
در پي اش مشعلي از چهره برافروخته بود
دل بسي خون به كف آورد ولي ديده بريخت
الله الله كه تلف كرد و كه اندوخته بود
يار مفروش به دنيا كه بسي سود نكرد
آن كه يوسف به زر ناسره بفروخته بود
گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
يا رب اين قلب شناسي ز كه آموخته بود


اشعار حسين منزوي

۳۲ بازديد

حسين منزوي

لينك ورود به اشعار حسين منزوي

حسين - منزوي - حسين منزوي - اشعار حسين - اشعارحسين - اشعار منزوي - اشعارمنزوي - اشعار حسين منزوي - اشعارحسين منزوي - غزليات حسين منزوي - وبلاگ حسين منزوي - وبلاگ شعر - وبلاگ ادب - شعر - شاعر - شاعران ايران - شاعران ايراني - شعراي ايراني - وبلاگ شعراي ايراني

لينك ورود به اشعار حسين منزوي


ديدم به خواب خوش كه به دستم پياله بود

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 232 كيلوبايت )

ديدم به خواب خوش كه به دستم پياله بود
تعبير رفت و كار به دولت حواله بود
چهل سال رنج و غصه كشيديم و عاقبت
تدبير ما به دست شراب دوساله بود
آن نافه مراد كه مي‌خواستم ز بخت
در چين زلف آن بت مشكين كلاله بود
از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و مي در پياله بود
بر آستان ميكده خون مي‌خورم مدام
روزي ما ز خوان قدر اين نواله بود
هر كو نكاشت مهر و ز خوبي گلي نچيد
در رهگذار باد نگهبان لاله بود
بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
آن دم كه كار مرغ سحر آه و ناله بود
ديديم شعر دلكش حافظ به مدح شاه
يك بيت از اين قصيده به از صد رساله بود
آن شاه تندحمله كه خورشيد شيرگير
پيشش به روز معركه كمتر غزاله بود


ناخداي كشتي مولا ( در نعت حضرت زهرا )

۲۸ بازديد

 

با هيچ زن جز تو دل دريا شدن نيست

ياراييِ در گير توفان­ها شدن نيست

 

در خورد تو، اي هم تو موج و هم تو ساحل!

جز ناخداي كشتي مولا شدن نيست

 

تو نور چشم مصطفي و كس به جز تو

در شان شمع محفل طاها شدن نيست

 

تو مادر سبطيني و غير از تو كس را

اهليّت صدّيقه­ي كُبرا شدن نيست

 

جز تو زني را شوكت در باغ هستي

سرو چمان عالم بالا شدن نيست

 

جز با تو شان گم شدن از چشم مردم

وان­گاه در چشم خدا پيدا شدن نيست

 

نخلي كه تو در سايه­اش آسودي او را

در سايه­ي تو،  حسرت طوبا شدن نيست

 

اي عالم امكان خبر، تو مبتدايش

آن جمله­اي كه درخور معنا شدن نيست

 

سنگ صبور مردي از آن­گونه بودن

با هيچ زن ظرفيّت زهرا شدن نيست


زندگينامه حسين منزوي

۲۷ بازديد

"براي جستجو در اشعار حسين منزوي كليك كنيد"

حسين منزوي

حسين منزوي در اول مهر 1325 در زنجان در خانواده‌اي فرهنگي متولد شد . او از سنين جواني سرودن شعر را آغاز كرد و در سال 1346 به عنوان شاعري مطرح و تاثير گذار در جامعه مطرح شد و غزل‌هاي او مورد توجه غزل سرايان قرار گرفت . او در سال 1346 وارد دانشگاه شد و در دانشكده ادبيات تهران ثبت نام كرد . اما ديري نمي گذرد كه در مي يابد ، اين رشته نمي تواند انتظارات اش را بر آورده كند ، به همين دليل در سال 1350 درس را نيمه كاره رها مي كند . او در همان سال مجموعه شعر حنجره زخمي تغزل را منتشر مي كند . اين كتاب در بخش شعر جهان جايزه فروغ فرخزاد را كه در آن دوران جز معتبرترين جوايز ادبي ايران به شمار مي رفت را دريافت مي كند . پس از انتشار اين كتاب ، منزوي تصميم به ادامه تحصيل در رشته علوم اجتماعي مي گيرد . اما اين اين رشته را نيز نيمه كاره رها مي كند و در صدا و سيما مشغول به كار مي شود و در اين دوران برنامه يك شعر يك شاعر را تهيه وكارگرداني مي كند . در همين سالها منزوي بسياري از ترانه ها و تصنيف هايش را مي سازد كه آنها نيز مورد توجه قرار مي‌گيرد و تعدادي از اين ترانه ها توسط خوانندگان مطرح آن روز خوانده مي شود . منزوي پس از انقلاب به زنجان (محل تولدش) باز مي گردد و تا پايان عمر در آنجا اقامت مي كند . دردوران اقامتش ، در زنجان بيكار نمي نشيند و به ساختن ترانه و تصنيف مي پردازد . او تا پايان عمر همچنان به كار خود ادامه داد . اين شاعر هرگز كار دولتي نداشت و تنها با انتشار شعرهايش گذران عمر كرد . منزوي پيشنهادهايي به غزل امروز داد . او همانند نيما كه تحولي شگرف در شعر به وجود آورد ، تحولي در غزل معاصر به وجود آورد . او در دوره اي غزل سرود كه همه منتقدان فكر مي كردند عمر شعر كلاسيك و غزل به پايان رسيده است . اما منزوي ثابت كرد كه غزل از پتانسيل بالايي برخوردار است و نمي توان آن را ناديده گرفت . منزوي در شعر سپيد نيز دستي داشت ، شعرهاي سپيد او گاهي حتي با شعر بزرگترين شاعران سپيد سرا پهلو مي زند . منزوي موسيقي را خوب مي شناخت . صدا و خط خوبي نيز داشت . سرانجام حسين منزوي كه مدتها ازبيماري قلبي رنج مي برد ، در 16 ارديبهشت ماه 1383 در كمال ناباوري زندگي را با همه عشقي كه به آن داشت وداع گفت

  اشعار حسين منزوي