دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۸ ۳۳ بازديد
ما مرگ خود را
زندگي مي كنيم
و صورت او را
در روزهاي خود
مي تراشيم
و شبها همراه او
خواب مي بينيم
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۸ ۳۰ بازديد
نمي دانم ماهي
بوي آب دريا مي دهد
يا دريا بوي ماهي گرفته
است
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۸ ۲۷ بازديد
به جاي يك كلمه
هزاران كلمه مي نويسم
و به جاي نام بردن خداوند
شعر مي گويم
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۸ ۲۷ بازديد
روح ما نيز شاخه خشكي
ميشود
آنگاه كه از ما
استخوانهايي سفيد باقي
مانده است
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۸ ۳۰ بازديد
سرّ كودك را
گريزان مي بينم
كودك شعر
كودك اميد
كودك روشنايي
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۸ ۲۷ بازديد
مي ترسم زير بار دست نوشته ي
شعرهايم
خفه شوم
ولي خوشبختانه دماغ درازي
دارم
براي نفس كشيدن
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۸ ۳۰ بازديد
من شبها بيدار مي مانم
گويا براي خواندن كتابي است
كه خود نمي دانم چيست
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۸ ۲۸ بازديد
هر بار كه از سر پل صراط
گذشته ام
فريادها شنيده ام
و چهره هايي ديده ام
كه آرزوي سعادت
در من خاموش شده است