من تلاش ميكنم پس هستم

همين كه پيش هم باشيم،همين كه فرصتي باشه

همين كه گاهي چشمامون،تو چشم آسمون واشه

همين كه گاهي دنيار و با چشماي تو مي بينم

همين كه چشم به راه تو ميون آينه مي شينم

بازم حس مي كنم زنده ام

بازم حس مي كنم هستم

بگو با بودنت دل رو

به كي غير تو مي بستم

همين كه ميشه يادت بود،تو روزايي كه درگيرم

كه گاهي ساده مي خندم،گاهي سخت دلگيرم

همين احساس خوبي كه

دلت سهم منو داده

همين كه اتفاق عشق

براي قلبم افتاده

بازم حس مي كنم زنده ام بازم حس مي كنم هستم

بگو با بودنت دل رو به كي غير تو مي بستم

رفاقت گاهي اشكه گاهي خونه

رفاقت گاهي از جنس جنونه

يه وقتايي تموم ِ دين و دنيا

براي آدماي بي نشونه

همون بي ادعاهايي كه گاهي

نمي دوني چقدر عاشق تر از مان

همونايي كه حتي از خدا هم

به اين آسونيا چيزي نميخوان

اگه عشقي نبود فقط رفاقت

مي تونست عشقو تو دنيا بياره

نميشه دل به عشق ِ اون كسي داد

كه ميتونه رفيقو جا بذاره

رفاقت مثله خاك سرزمينه

واسه قربوني عشق  ِ تو و من

ميشه دريا شدن مشكل نباشه

به شرط ِ ساده ي از خود گذشتن

يك شب دلي به مسلخ خونم كشيد و رفت
ديوانه اي به دام جنونم كشيد و رفت

پس كوچه هاي قلب مرا جستجو نكرد
اما مرا به عمق درونم كشيد و رفت

همين كه پيش هم باشيم، همين كه فرصتي باشه

همين كه گاهي چشمامون، تو چشم آسمون واشه

همين كه گاهي دنيار و با چشماي تو مي بينم

همين كه چشم به راه تو ميون آينه مي شينم

بازم حس مي كنم زنده ام

بازم حس مي كنم هستم

بگو با بودنت دل رو

به كي غير تو مي بستم

همين كه ميشه يادت بود،تو روزايي كه درگيرم

كه گاهي ساده مي خندم،گاهي سخت دلگيرم

همين احساس خوبي كه

دلت سهم منو داده

همين كه اتفاق عشق

براي قلبم افتاده

بازم حس مي كنم زنده ام بازم حس مي كنم هستم

بگو با بودنت دل رو به كي غير تو مي بستم

گاهي مسير جاده به بن بست مي رود
گاهي تمام حادثه از دست مي رود

گاهي همان كسي كه دم از عقل ميزند
در راه هوشياري خود مست مي رود

گاهي غريبه اي كه به سختي به دل نشست
وقتي كه قلب خون شده بشكست ميرود

اول اگرچه با سخن از عشق آمده
آخر خلاف آنچه كه گفته است مي رود

گاه يكسي نشسته كه غوغا به پا كند
وقتي غبار معركه بنشست مي رود

اينجا يكي براي خودش حكم مي دهد
آن ديگري هميشه به پيوست مي رود

واي از غرور تازه به دوران رسيده اي
وقتي ميان طايفه اي پست مي رود

هرجند مضحك است و پر از خنده هاي تلخ
بر ما هرآنچه لايقمان هست مي رود

اين لحظه ها كه قيمت قد كمان ماست
تيريست بي نشانه كه از شست مي رود

بيراهه ها به مقصد خود ساده مي رسند
اما مسير جاده به بن بست مي رود

دنبال كي مي گردي
عشق تو روبروته
هر چي دلت خواست بگو
چه موقع سكوته؟!
اين روزا فرصت كمه
پيش اومد از دست نده
وقتش اگه بگذره
واسه دو تامون بده
چيزي نگفتي اما
يك چيزايي فهميدم
با يه سوال شروع كن
جوابت رو من ميدم
دارم ميام پا به پات
اين پا و اون پا نكن
تكليف تو معلومه
امروز و فردا نكن
شانس در هر خونه رو
فقط يه بار مي زنه
ببين حالام اومده و
وايساده جار مي زنه
در رو اگه واكني
خودش مياد تو خونه
خوب تا كني قول ميدم
كاري كنم بمونه 
دنبال كي مي گردي
عشق تو روبروته
هر چي دلت خواست بگو
چه موقع سكوته؟!
اين روزا فرصت كمه
پيش اومد از دست نده
وقتش اگه بگذره
واسه دو تامون بده
چيزي نگفتي اما
يك چيزايي فهميدم
با يه سوال شروع كن
جوابت رو من ميدم
دارم ميام پا به پات
اين پا و اون پا نكن
تكليف تو معلومه
امروز و فردا نكن
دل تو دلم نيست به خاطر تو
دل تو دلت نيست به خاطر من
از چي مي ترسي هواتو دارم
به من نگا كن حرفتو بزن

جاري شد ساغر شب از رخ مهتاب
مي پيچد بوي خزان بر دل بيتاب

شام من بي تو بي سحر مانده
داغ من بي تو بي شرر مانده

دلخسته از شب ، افتاده از پا
كي مي رسد باز ، ميلاد فردا

خاكستر عشق بر سينه برجاست
ققنوسي از نور در سايه پيداست

اين فقط يه نيمكت از شهرمونه
نيمكتاي ديگه خيلي بهتره!
خوبه ما دروغ نمي گيم،اگه نه...
دلمون آبرومونو مي بره!

زندگي ساده تر از اونه كه ما
بتونيم رو قلبمون پا بذاريم!
با دروغ تا آخر دنيا بريم...
همه ي آدمارو جا بذاريم!