من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

من - رعنا اميريان

۹۰ بازديد
 

من

شاعر : رعنا اميريان

چه باعث شده من دگر نمي خندم؟
ميان بيكسي ام دل به كس نمي بندم

چنان ملول شدم از بهار و از پائيز
اثر دگر نمي كند نصيحت و پندم

شماره ي چهلم بوده ام به نافله ها
ولي كنون نظرم نيست كيستم؟ چندم؟

گواه زخم دلم اشك هاي پنهاني ست
ميان درد چنين در خودم فرو ماندم

هزار سال اگر سهم عمر من باشد
ميان سال سي ام مرگ آرزومندم

كجاست دست اجل؟ تاكه دست من گيرد؟
كجاست بشنود اين شعر ها كه من خواندم؟


ناميرا - عسگر بهمن يار

۸۴ بازديد
 

ناميرا

شاعر : عسگر بهمن يار

شب ليدي گاگا! كافكا! شب مردن ! شب احيا!
شب كابوس پي در پي ! شب خون در گوئر نيكا !

حراج مرگ در پاريس! صداي جيغ بوف كور!
دز وحشت ! سه قطره خون !نمايشنامه ي لوركا!

هزاران شرح بي مورد ! هزاران بغض ناميرا !
هزاران سايه ي سنگي ! رنه ماگريت و صد رويا !

حباب مرگ اسطوره ! سوار كشتي ارواح !
تصوف نامه ها خالي ، از اين اشراق بي معنا

خيابانها چراغاني ! غزلها در سماع خواب
به فتح گريه مي كوشم در اين آشوب و واويلا

هزار و دومين شب را حكايت مي كنم با خود
گلويم مي شود خسته از اين تكرار و اين شبها

“در اين آفاق ظلماني ، چنين بيدار و درياوار”
به روي تخت خوابيده ، تن خورشيد وحشت زا


با نذر و دعا هرگز نميرويد - كريم لقماني

۸۶ بازديد
 

با نذر و دعا هرگز نميرويد

شاعر : كريم لقماني

دلم زخم است ازتيزي خنجر !

نشاندند درتمام من

پاره پاره كرده فريادسكوتم را

صدايم درتلي ازخاك مدفون

فرورفته به اميال خيال خود

نشستم سوك برخاموشي ِ آوايِ ويرانه

دوچشمم خيره برآن قبر بي مرده

كسي ديگر نخواند مرثيه براين مزارِلال !

ردا برتن كنيد ، احساستان برسينه كم كوبيد

چه ميبنديد بربازوي بيچاره ؟!!!!

اجابت كي كند درد فروخفته ؟!

نهال مرده با نذرودعا هرگز نميرويد !!!

شده چون سنگلاخ خشك وبي حاصل

اگرخيشش كنند

بشكند ، تيغه هاي سخت گاو آهن !

تمام خستگي هايش درون ريشه جا مانده

شايد…!

زيرلايه هاي بغض باراني شكوفاشد

فصل رويشي ديگر!


پشت دلتنگي - مصطفي رحيمي نيا

۷۳ بازديد
 

پشت دلتنگي

شاعر : مصطفي رحيمي نيا

آسمان خاكستري،

لاجرم اما زمين،چون هميشه …دوار

مثل جسم زندگي،آفتاب بي فروغ

روي ابري بستري!

و زمان…مملو از ثانيه هايي تب دار

اه…از همهمه هايي

كه به شدت مي كشاند روح مرا،

تا به سكوت…تا به فراسوي جهان اشيا

وچه زيبا مي گفت،

شاعرمسافر تنهايي!

: پشت دلتنگي خود ولوله اي مي شنوم

به كجا ختم شدست،

راه تنهايي من….؟


غرور - وحيد شير دستيان

۸۶ بازديد
 

غرور

شاعر : وحيد شير دستيان

درگير غرور و نخوت بي جايي

سردرگم مال وعشرت دنيايي

آري خبرت مي كنم از يك رازي

فردا تو به قبر وآخرت تنهايي


به دنبال آب - عباس حاكي

۷۹ بازديد
 

به دنبال آب

شاعر : عباس حاكي

مثال تشنه به دنبال آب مي گردم

به سايه سار پِيِ آقتاب مي گردم

 

نمي شوم ز مزاياي تشنگي محروم

ز عشق آب به دشت سراب مي گردم

 

نمي رسم به هدف با چنين مسير كه من

به دور خويش چنان آسياب مي گردم

 

تمام لحظه عمرم به بيم مي گذرد

ميان ساخته اي از حباب مي گردم

 

هميشه پرسشم از زندگي به ابهام است

به شيوه اي كه يكي با جواب مي گردم

 

به باغ گل نه پي چيدنم كه با حسرت

به شوق قطرۀ ناب از گلاب مي گردم

 

مرا نياز به مي خواري شبانه نيست

ز چشم مست تو مست و خراب مي گردم

 

در اين سراب كه فرسوده گشته ام حاكي

هميشه تشنه به دنبال آب مي گردم


درد فراق نازنيني ، درد كم نيست - مرتضي عباسي زاده

۷۴ بازديد
 

درد فراق نازنيني ، درد كم نيست

شاعر : مرتضي عباسي زاده

دنياي من چيزي بغير از بغض غم نيست
درد فراق نازنيني , درد كم نيست

گفتم بخود , تا كي بسوزي … ناله سَر كن
ديدم دواي دردهايم , ناله هم نيست

هرچند ميسوزم ز شبها تا خود صبح
اما جدايي از تو هرگز باورم نيست

رفتي و با خود هستيم را نيز بردي
دور از تو باور كن كه جاني در تنم نيست

تنها به يادت تا كنون هم زنده هستم
زيرا به جز فكر تو چيزي در سرم نيست

رسم وفا را لااقل از غم بياموز
من ماندم و غمها كسي دور و برم نيست

در گوشه ايي از دل برايت ميسرايم
از دردها , هرچند حرف اخرم نيست


بغض هاي مست - الهه درخشان

۷۱ بازديد
 

بغض هاي مست

شاعر : الهه درخشان

سكوت زرد خانه را شكوفه ي صدا گسست
بهار فاخرانه اي به تخت فصل ها نشست

تو تا نگاه كرده اي به چشم هاي بي نگاه
سراب تلخ راه من طلسم آرزو شكست

كجاي قصه ام شده غلط براي هر دومان
مسافر صبور شب چه ناشيانه چشم بست

سكوت مي كنم خدا سكوت مي كنم فقط
معلم نماز من چگونه گشته خودپرست

نگفت از چه ماه را به پشت چشم جا گذاشت
و حس نافذش به من چگونه گشته تنگدست

نبودنت سبب شده كه خوشه هاي تاك شعر
ثمر دهد به درد و غم به بغض هاي مست مست


آتش عشق - اميد كاظم زاده

۷۹ بازديد
 

آتش عشق

شاعر : اميد كاظم زاده

روزي كه زبان شعر ،هم كوتاه است

با حسرت و گريه هاي ما همراه است

يادت به تنور عشق،آتش انداخت

از حال دلم فقط خدا آگاه است


شعري ناشيانه - تارا محمد صالحي

۷۸ بازديد
 

شعري ناشيانه

شاعر : تارا محمد صالحي

روزي مردي در قطار
به من سيگاري تعارف كرد
و ناشيانه براي چشمهايم
شعري گفت
او يادش رفت بنويسد
و من هم
جز تلخي سيگارش
چيزي به خاطر نمي آورم.