دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۱۱ ۷۴ بازديد
پشت دلتنگي
شاعر : مصطفي رحيمي نيا
آسمان خاكستري،
لاجرم اما زمين،چون هميشه …دوار
مثل جسم زندگي،آفتاب بي فروغ
روي ابري بستري!
و زمان…مملو از ثانيه هايي تب دار
اه…از همهمه هايي
كه به شدت مي كشاند روح مرا،
تا به سكوت…تا به فراسوي جهان اشيا
وچه زيبا مي گفت،
شاعرمسافر تنهايي!
: پشت دلتنگي خود ولوله اي مي شنوم
به كجا ختم شدست،
راه تنهايي من….؟