دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۱۱ ۸۴ بازديد
ناميرا
شاعر : عسگر بهمن يار
شب ليدي گاگا! كافكا! شب مردن ! شب احيا!
شب كابوس پي در پي ! شب خون در گوئر نيكا !
حراج مرگ در پاريس! صداي جيغ بوف كور!
دز وحشت ! سه قطره خون !نمايشنامه ي لوركا!
هزاران شرح بي مورد ! هزاران بغض ناميرا !
هزاران سايه ي سنگي ! رنه ماگريت و صد رويا !
حباب مرگ اسطوره ! سوار كشتي ارواح !
تصوف نامه ها خالي ، از اين اشراق بي معنا
خيابانها چراغاني ! غزلها در سماع خواب
به فتح گريه مي كوشم در اين آشوب و واويلا
هزار و دومين شب را حكايت مي كنم با خود
گلويم مي شود خسته از اين تكرار و اين شبها
“در اين آفاق ظلماني ، چنين بيدار و درياوار”
به روي تخت خوابيده ، تن خورشيد وحشت زا