من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

منابع

۷۶ بازديد


10 درس جالب از زندگي انيشتين

۸۰ بازديد
10 درس جالب از زندگي انيشتين

اول قوانين را ياد بگيريد بعد بازي كنيد "اگر شما قوانين بازي را ياد بگيريد از هر كس ديگر بهتر بازي خواهيد كرد".

۱- كنجكاوي را دنبال كنيد
"من هيچ استعداد خاصي ندارم .فقط عاشق كنجكاوي هستم "
چگونه كنجكاوي خودتان را تحريك مي كنيد ؟ من كنجكاو هستم. مثلا پيدا كردن علت اينكه چگونه يك شخص موفق است و شخص ديگري شكست مي خورد .به همين دليل است كه من سال ها وقت صرف مطالعه موفقيت كرده ام . شما بيشتر در چه مورد كنجكاو هستيد ؟
پيگيري كنجكاوي شما رازي است براي رسيدن به موفقيت.

۲ -پشتكار گرانبها است
"من هوش خوبي ندارم، فقط روي مشكلات زمان زيادي مي گذارم"
تمام ارزش تمبر پستي توانايي آن به چسبيدن به چيزي است تا زماني كه آن را برساند.مانند تمبر پستي باشيد ؛ مسابقه اي كه شروع كرده ايد را به پايان برسانيد .
با پشتكار مي توانيد به مقصد برسيد.

۳ - تمركز بر حال
"انرژي متمركز، توان افراد است، و اين تفاوت پيروزي و شكست است ."
پدرم به من مي گفت نمي تواني در يك زمان بر دو اسب سوار شوي .من دوست داشتم بگويم تو مي تواني هر چيزي را انجام بدهي اما نه همه چيز .ياد بگيريد كه در حال باشيد.تمام حواستان را بدهيد به كاري كه در حال حاضر انجام مي دهيد.

۴ - تخيل قدرتمند است
"تخيل همه چيز است .مي تواند باعث جذاب شدن زندگي شود .تخيلي به مراتب از دانش مهم تر است "
آيا شما از تخيلات روزانه استفاده مي كنيد ؟ تخيل از دانش مهم تر است ! تخيل شما پيش نمايش آينده شما است .نشانه واقعي هوش دانش نيست ، تخيل است.
آيا شما هر روز ماهيچه هاي تخيلتان را تمرين مي دهيد ؟اجازه ندهيد چيزهاي قدرتمندي مثل تخيل به حالت سكون دربيايند.

۵ - اشتباه كردن
"كسي كه هيچ وقت اشتباه نمي كند هيچ وقت هم چيز جديد ياد نمي گيرد "
هرگز از اشتباه كردن نترسيد .اشتباه شكست نيست .اشتباهات شما را بهتر،زيرك تر و سريع تر مي كنند، اگر شما از آنها استفاده مناسب كنيد . قدرتي كه منجر به اشتباه مي شود را كشف كنيد .
من اين را قبل گفته ام و اكنون هم مي گويم ، اگر مي خواهيد به موفقيت برسيد اشتباهاتي كه مرتكب مي شويد را سه برابر كنيد .

۶ - زندگي در لحظه
" من هيچ موقع در مورد آينده فكر نمي كنم ،خودش بزودي خواهد آمد"
تنها راه درست آينده شما اين است كه در "همين لحظه" باشيد .
شما زمان حال را با ديروز يا فردا نمي توانيد عوض كنيد .،بنابراين اين از اهميت فوق العاده برخوردار است، كه شما تمام تلاش خود را به زمان جاري اختصاص داريد .اين تنها زماني است كه اهميت دارد ، اين تنها زماني است كه وجود دارد .

۷ - خلق ارزش
" سعي نكنيد موفق شويد ، بلكه سعي كنيد با ارزش شويد "
وقت خود را به تلاش براي موفق شدن هدر ندهيد، وقت خود را صرف ايجاد ارزش كنيد .اگر شما با ارزش باشيد ،موفقيت را جذب مي كنيد.
استعدادها و موهبت هايي كه داريد را كشف كنيد ، بياموزيد چگونه آن استعدادها و موهبت هاي الهي را در راهي استفاده كنيد كه براي ديگران مفيد باشد .
تلاش كنيد تا با ارزش شويد و موفقيت شما را تعقيب خواهد كرد .

۸ - انتظار نتايج متفاوت نداشته باشيد
"ديوانگي : انجام كاري دوباره و دوباره و انتظار نتايج متفاوت داشتن "
شما نمي توانيد كاري را هر روز انجام دهيد و انتظار نتايج متفاوت داشته باشيد ،به عبارت ديگر، نمي توانيد هميشه كار يكساني (كارهاي روزمره) را انجام دهيد، و انتظار داشته باشيد متفاوت به نظر برسيد. براي اينكه زندگي تان تغيير كند، بايد خودتان را تا سر حد تغيير افكار و اعمالتان متفاوت كنيد، كه متعاقبا زندگي تان تغيير خواهد كرد.

۹ - دانش از تجربه مي آيد
"اطلاعات به معناي دانش نيست . تنها منبع دانش تجربه است "
دانش از تجربه مي آيد . شما مي توانيد درباره انجام يك كار بحث كنيد ، اما اين بحث فقط دانش فلسفي از اين كار به شما مي دهد .شما بايد اين كار را تجربه كنيد تا از آن آگاهي پيدا كنيد .تكليف چيست ؟ دنبال كسب تجربه باشيد !
وقت خودتون رو صرف يادگرفتن اطلاعات اضافي نكنيد .دست بكار شويد و دنبال كسب تجربه باشيد .

۱۰ - اول قوانين را ياد بگيريد بعد بهتر بازي كنيد
"اگر شما قوانين بازي را ياد بگيريد از هر كس ديگر بهتر بازي خواهيد كرد"
دو گام هست كه شما بايد انجام بدهيد .اولين گام اين است كه شما بايد قوانين بازي كه مي كنيد را ياد بگيريد ،اين يك امر حياتي است.گام دوم اين كه شما بايد بازي را از هر فرد ديگري بهتر انجام بدهيد .اگر شما بتوانيد اين دو گام را انجام دهيد موفقيت از آن شما مي شود .


پرواز شاهين

۸۲ بازديد
پرواز شاهين

پادشاهي دو شاهين كوچك به عنوان هديه دريافت كرد. آنها را به مربي پرندگان دربار سپرد تا براي استفاده در مراسم شكار تربيت كند. يك ماه بعد، مربي نزد پادشاه آمد و گفت كه يكي از شاهين‌ها تربيت شده و آماده شكار است اما نمي‌داند چه اتفاقي براي آن يكي افتاده و از همان روز اول كه آن را روي شاخه‌اي قرار داده تكان نخورده است.

اين موضوع كنجكاوي پادشاه را برانگيخت و دستور داد تا پزشكان و مشاوران دربار، كاري كنند كه شاهين پرواز كند. اما هيچكدام نتوانستند. روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام كنند كه هر كس بتواند شاهين را به پرواز درآورد پاداش خوبي از پادشاه دريافت خواهد كرد. صبح روز بعد پادشاه ديد كه شاهين دوم نيز با چالاكي تمام در باغ در حال پرواز است. پادشاه دستور داد تا معجزه‌گر شاهين را نزد او بياورند.

درباريان كشاورزي متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست كه شاهين را به پرواز درآورد. پادشاه پرسيد: «تو شاهين را به پرواز درآوردي؟ چگونه اين كار را كردي؟ شايد جادوگر هستي؟»

كشاورز كه ترسيده بود گفت: «سرورم، كار ساده‌اي بود، من فقط شاخه‌اي را كه شاهين روي آن نشسته بود بريدم. شاهين فهميد كه بال دارد و شروع به پرواز كرد.»

 

 گاهي لازم است براي بالا رفتن، شاخه‌هاي زير پايمان را ببريم (البته شاخه‌هاي زير پاي خودمان نه زير پاي ديگران!)

چقدر به شاخه‌هاي زير پايتان وابسته هستيد؟ آيا توانايي‌ها و استعدادهايتان را مي‌شناسيد؟ آيا ريسك مي‌كنيد؟

آيا كارمندان خود را مي‌شناسيد؟ آيا تلاش مي‌كنيد استعدادهاي آنان شكوفا شود؟ يا به خاطر ترس از پريدن و پرواز، آنان را به شاخه‌هايي از سازمان وابسته مي‌كنيد؟ آيا بهتر نيست كاركنانتان توانمند و چالاك باشند در عين حال جَلد سازمان؟

آيا نقاط قوت و استعدادهاي سازمان خود را مي‌دانيد؟ آيا به استقبال تهديدها مي‌رويد يا همواره به شكلي محافظه‌كارانه به حفظ وضع موجود مي‌انديشيد؟ در رويارويي با تهديدها و مشكلات است كه سازمان مي‌تواند استعدادها و توانايي‌هاي خود را بروز داده و توسعه دهد.

 


حسابرسي اداري

۷۴ بازديد
OFFICE ARITHMETIC
حسابرسي اداري

Smart boss + smart employee = profit
رييس باهوش + كارمند باهوش = سود

Smart boss + dumb employee = production
رييس باهوش + كارمند خنگ = توليد

Dumb boss + smart employee = promotion
رييس خنگ + كارمند باهوش = ترفيع

Dumb boss + dumb employee = overtime
رييس خنگ + كارمند خنگ = اضافه كاري


قوانين زيباي زندگي

۷۳ بازديد
قوانين زيباي زندگي
 
قانون يكم: به شما جسمي داده مي‌شود. چه جسمتان را دوست داشته يا از آن متنفر باشيد، بايد بدانيد كه در طول زندگي در دنياي خاكي با شماست.
 
قانون دوم: در مدرسه‌اي غير رسمي و تمام وقت نام‌نويسي كرده‌ايد كه "زندگي" نام دارد. در اين مدرسه هر روز فرصت يادگيري دروس را داريد. چه اين درس‌ها را دوست داشته باشيد چه از آن بدتان بيايد، پس بهتر است به عنوان بخشي از برنامه آموزشي برايشان طرح‌ريزي كنيد.
 
قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآيند آزمايش است، يك سلسله دادرسي، خطا و پيروزي‌هاي گهگاهي، آزمايش‌هاي ناكام نيز به همان اندازه آزمايش‌هاي موفق بخشي از فرآيند رشد هستند
 
قانون چهارم: درس آنقدر تكرار مي‌شود تا آموخته شود. درس‌ها در اشكال مختلف آنقدر تكرار مي‌شوند، تا آنها را بياموزيد. وقتي آموختيد مي‌توانيد درس بعدي را شروع كنيد، بنابراين بهتر است زودتر درس‌هايتان را بياموزيد
 
قانون پنجم: آموختن پايان ندارد. هيچ بخشي از زندگي نيست كه در آن درسي نباشد. اگر زنده هستيد درس‌هايتان را نيز بايد بياموزيد
 
قانون ششم: قضاوت نكنيد، غيبت نكنيد، ادعا نكنيد، سرزنش نكنيد، تحقير و مسخره نكنيد، وگرنه سرتون مياد. خداوند شما را در همان شرايط قرار مي‌دهد تا ببيند شما چكار مي‌كنيد.
 
قانون هفتم: ديگران فقط آينه شما هستند. نمي‌توانيد از چيزي در ديگران خوشتان بيايد يا بدتان بيايد، مگر آنكه منعكس كننده چيزي باشد كه درباره خودتان مي‌پسنديد يا از آن بدتان مي‌آيد.
 
قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگي كردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نياز را در اختيار داريد، اين كه با آنها چه مي‌كنيد، بستگي به خودتان دارد.
 
قانون نهم: جواب‌هايتان در وجود خودتان است. تنها كاري كه بايد بكنيد اين است كه نگاه كنيد، گوش بدهيد و اعتماد كنيد.
 
قانون دهم : خيرخواهِ همه باشيد تا به شما نيز خير برسد
 


سپاسگزاري از مدير !

۸۶ بازديد
سپاسگزاري از مدير!

مدير و 10 نفر از كاركنانش از طناب بالگردي كه در صدد نجات آنها بود، آويزان بودند. طناب آنقدر محكم نبود كه بتواند وزن هر يازده نفر را تحمل كند. كمك خلبان با بلندگوي دستي از آنها خواست كه يك نفرشان داوطلب شود و طناب را رها كند. البته، داوطلب شدن همانا و سقوط به ته دره همان و به ظاهر كسي حاضر نبود داوطلب شود. دراين هنگام، مدير گفت كه حاضر است طناب را رها كند ولي دلش مي خواهد براي آخرين بار براي كاركنان سخنراني كند /


او گفت: چون كاركنان حاضرند براي سازمان دست به هر كاري بزنند و چون كاركنان خانواده خود را دوست دارند و درمورد هزينه هاي افراد خانواده هيچ گله و شكايتي ندارند و بدون هيچ گونه چشمداشتي پس از خاتمه ساعت كار در اداره مي مانند من براي نجات جان آنان طناب را رها خواهم كرد او گفت به مدير امور مالي كه در جمع ماست به عنوان اخرين دستور مي گويم براي اين فداكاري هاي بزرگ به تك تك شما در پايان ماه شش ماه حقوق با مزاياي كامل به عنوان پاداش پرداخت  كند همچنين به عنوان آخرين دستور به مدير كارگزيني كه در جمع ماست مي گويم بعد از دريافت پاداش تك تك شما مي توانيد از ۱۵ روز مرخصي تشويقي برخوردار شويد!


به محض تمام شدن سخنان مشوقانه و تحسين برانگيز مدير، كاركنان كه به وجد آمده بودند شروع كردند به دست زدن و ابراز سپاسگزاري از مدير!


10 نكته براي استخدام افراد خلاق

۹۰ بازديد
10 نكته براي استخدام افراد خلاق


خلاقيت ريشه نوآوري است. اما چگونه مي‌توانيد افراد خلاق مناسبي را براي شركت خود پيدا كنيد
هر شركتي خواهان به كارگيري نوآوري به هر شيوه‌اي است و نوآوري از خلاقيت نشات مي‌گيرد. اما خلاقيت از كجا ناشي مي‌شود؟ گاهي اوقات پيدا كردن فردي خلاق براي شركتتان مثل اين است كه به دنبال ويژگي‌هاي هنرمندانه مي‌گرديد. افراد خلاق اغلب آدم‌هاي متفاوتي هستند: كمتر نگران ميزان سود هستند، كمتر با دنياي مديران تجاري و سود خالص شركت‌ها مرتبط‌اند و در به كارگيري انبوهي از ايده‌هاي بزرگ و طرح‌هاي عالي استادند. خواه شما در پي استخدام يك طراح وب باشيد، خواه به دنبال جذب يك انيماتور يا آگهي نويس خلاق باشيد، چند نكته وجود دارد كه مي‌تواند در به كارگيري صحيح افراد خلاق به شما كمك كند. ما با 10 مدير خلاق، روساي منابع انساني و مديران بازاريابي خلاقانه، صحبت كرديم تا بهترين مشاوره‌ها را براي استخدام فرد خلاق به شما ارائه دهند.

1) به دنبال افرادي باشيد كه به استراتژي اهميت مي‌دهند. نيت مورلي معاون رييس شركت Skullcandy مي‌گويد «تنها مساله اين نيست كه چه انجام مي‌دهيد، بلكه استراتژي آن نيز مهم است، براي مثال، چگونه پيام خود را منتقل مي‌كنيد، اين انتقال پيام مي‌تواند از طريق فن چاپ، فيلم يا چيزهاي ديگر باشد. اين شبيه ايده چاپ است كه ريشه در دنياي ديجيتال دارد. اين ايده به يك شبكه تلويزيوني يا يك رسانه محدود نيست. اين فكر و ايده است كه در هر مرحله از فرآيند توليد شدن برند تجاري جريان مي‌يابد. آگهي تلويزيوني مهم نيست، بلكه ايده پشت آن آگهي اهميت دارد. بيشترين قسمت آن، انرژي است كه از شخص ساطع مي‌شود. هنگامي ‌كه افراد خلاق صحبت كردن در مورد يك ايده را شروع مي‌كنند، زماني كه واقعا آن نكته خلاقانه را درك كنند، مثل اين مي‌ماند كه آنها نمي‌توانند مانع سرريز شدن ايده‌ها شوند. هر ايده بزرگ، حيات خودش را دارد. افراد خلاق نمي‌توانند ازآن رهايي يابند، بلكه فقط مي‌توانند نسبت به آن احساساتي و هيجان زده شوند.»

2) براي سنجش افراد خلاق به آنها وظيفه‌اي را محول كنيد. اسكات مك‌ داول، مشاور ارشد موسسه مشاوره بيمه CHM اين طور عنوان مي‌كند: «هنگامي ‌كه در مورد افراد خلاق صحبت مي‌كنيم، براي تصميم گيري در مورد آنها، جز ديدن كارشان و مشاهده شيوه آنها در مديريت پروژه جايگزين ديگري وجود ندارد. بهترين وظيفه‌اي كه مي‌توانيد به آنها محول كنيد اين است كه از داوطلب بخواهيد كه يك مشكل پيچيده را حل كنند. اين كار باعث مي‌شود مهارت‌هاي تكنيكي، انديشه انتقادي و توانايي فرد براي ارتباط مشخص شود. هنگام به كارگيري افراد خلاق، ايده‌ها مساله مهمي‌هستند، اما ابتدا بايد آنها را بسنجيد. چگونه يك داوطلب ايده‌هاي خلاقانه را عملي مي‌كند؟ تاثير ايده‌هاي مطرح شده بر روي كسب‌وكار به چه صورت است؟ آيا او سابقه كار اجرايي دارد؟ اين فرآيند معيار سنجش خوبي خواهد بود.


3) با فرآيند استخدام متفاوت برخورد كنيد. اشلي هابر مديرخلاق و يكي از موسسان SpiritHoods مي‌گويد «افراد را تنها بر اساس سودآوري استخدام نكنيد. نگاهي متفاوت داشته باشيد و مطمئن شويد كه وي مشتاق و علاقه‌مند و صادق است و با صنعت شما و دنياي هنر و مد روز در ارتباط است. هر شركتي كه يك مدير خلاق سطح بالا را استخدام مي‌كند، بايد به اولين و مهم‌ترين چيز يعني بينش آن فرد اعتماد كامل داشته باشد. نكته كليدي در برند‌هاي موفق اعتبار است، كه اين امر ناشي مي‌شود از به كارگيري فردي كه بازار هدف را خوب مي‌شناسد و با درك ويژگي‌هاي بازار، تجربه و توانايي منحصر به فرد در فعال كردن تقاضا دارد. بايد در هر آنچه كه آنها ارائه مي‌دهند، صداقت و راستي باشد و آن صداقت بايد در زمينه‌اي نوآورانه و خلاق اجرا شود. چه در مورد كالا باشد يا خدمات، كسي را به كارگيريد كه مي‌داند چگونه واكنش احساسي را در افراد برانگيزد، درست مثل يك كمدين كه مخاطب را مي‌خنداند.»


4) يك فهرست كاري جذاب را تهيه كنيد. نيكي لافل، رييس شركت توسعه محصول اجتماعي Quirky مي‌گويد «ما در برگه شرح وظايف شغلي مي‌نويسيم: يك نامه ضميمه بنويسيد و در آن من يا مدير استخدام را خطاب قرار دهيد. اگر افراد در خواندن برگه شرح وظايف شغلي دقت كافي نكنند، به اين معني است كه خودشان از قبل انتخاب كرده‌اند كه بخشي از سازمان ما نباشند. فرهنگ ما از طريق شرح وظايف تا حدودي مشخص مي‌شود. بسياري از كساني كه آن را مي‌خوانند ممكن است از ابتدا براي كار كردن در اينجا جذب نشوند. ما تمايل داريم كه يك مصاحبه دوستانه داشته باشيم، مثلا سر شام، نهار، صبحانه يا حتي يك نوشيدني كه در يك اتاق باز در شركت انجام مي‌شود. اولين تعامل آنها با ما بسيار مهم است. اگر كسي بدون اينكه شناختي از ما داشته باشد رزومه كاري خود را بارها و بارها به ما ايميل كند، آن شخص كه تلاش زيادي نكرده است، كانديداي مناسبي براي اين سازمان نخواهد بود. در مورد تحصيلات، الزام خاصي وجود ندارد، اما ما معمولا در فرم استخدام مي‌نويسيم: مدرك دانشگاهي يا علت ترك تحصيل.»


5) تعريف شرايط مالكيت معنوي. ربكا پرين مديرعامل استراتژي‌هاي كسب‌وكار شركت Counsel to Creativity اظهار مي‌دارد «افراد خلاقي كه استخدام مي‌كنيد مالكيت معنوي را براي كسب و كار شما گسترش مي‌دهند. نسبت به كسي كه مالك نتيجه نهايي فرآيند خلاق است، شفاف و صادق باشيد. چندين راه قانوني مختلف براي تقسيم مالكيت وجود دارد: كار براي دستمزد، مجوز و واگذاري به محض تكميل از رايج‌ترين راه‌ها است. مطمئن شويد كه ماهيت اين حقوق و شرايط قانوني را درك مي‌كنيد و اينكه نتايج فرآيند خلاق با شيوه‌اي سازگار با استراتژي كسب‌وكارتان تعلق مي‌گيرد.»


6) به دنبال كسي بگرديد كه داراي تركيبي از ويژگي‌هاي خوب است. فيليپ مك‌دوگال معاون ارشد شركت Jack Morton (آژانس تجربه برند) مي‌گويد «بهترين افراد خلاق بايد در مورد مسائل كوچك زياد بدانند و در مورد مسائل بزرگ كم بدانند. آنها به طور طبيعي در لبه خطر زندگي مي‌كنند، اما اين مهارت را دارند كه در مكان امن باشند. بنابراين به دنبال كسي باشيد كه زياد زندگي كرده است البته سن فرد را در نظر نگيريد. كساني كه جاهاي زيادي را ديده‌اند، اما در مورد هر مكاني كه ديده‌اند پرشور و حرارت بوده اند. روي هم رفته به دنبال فردي بگرديد كه مجرب، برگزيننده و پرانرژي باشد.»


7) از آنها بپرسيد چه مطالبي را مي‌خوانند. بيل وينچستر معاون و مدير ارشد خلاقLindsay & Briggs مي‌گويد «خلاقيت در حقيقت اين است كه دو چيز كاملا نامربوط را تبديل به يك چيز جديد كنيم. اين موارد را بسيار در علم و هنر مي‌بينيم. آنها كاملا با هم نامرتبط هستند و يك نفر به طريقي آنها را تركيب مي‌كند و يك مورد جديد خلق مي‌كند. به دنبال افرادي بگرديد كه به طرز باورنكردني در مورد هر چيزي كنجكاو و پيگير هستند، مطالب متفاوت مي‌خوانند و اشخاصي هستند كه به دنبال جمع‌آوري نكات جالب توجه در جهان هستند و آنها را به گونه‌اي جذاب كنار هم مي‌گذارند. از آنها بپرسيد در حال مطالعه چه مطالبي هستند؟ چه موضوعاتي را تا به حال مطالعه كرده‌اند؟ شما گاهي اوقات مي‌توانيد تا حدودي از افراد مصمم يا گزينشگر ايده بگيريد.»


8) شخصا با موقعيت روبه‌رو شويد. ونسا مونتس مدير ارشد استراتژي در شركت Deep Focus اين‌گونه اظهار مي‌كند «مهم‌ترين مساله كنجكاوي و تمايل و علاقه به يادگيري است. بيشتر افراد مستقلي كه ما آنها را به تيم آورديم، اين علاقه بين آنها مشترك بود. واقعا مهم است كه از ديدگاه‌هاي متفاوت آنچه را درك كنيم كه مي‌تواند آن ايده را از مرحله درك به مرحله تكامل برساند. من حقيقتا فكر مي‌كنم كه نمي‌توان تنها از طريق ديدن رزومه به انتخاب افراد پرداخت. ما معمولا قبل از آوردن افراد اين فرآيند را با يك تماس تلفني مقدماتي آغاز مي‌كنيم. فرد مورد نظر چه تعداد سوال مي‌پرسد؟ شما ممكن است براي سنجش كاركرد افراد در موقعيت‌هاي سخت، آنها را به چالش بكشيد. چقدر در مورد تكنولوژي‌هاي جديد كنجكاو هستند؟ آيا داراي دانش كافي هستند؟ آيا مي‌توانند مبتكر و نوآور باشند؟


9) ايده‌هاي غيرقابل پيش بيني را مطرح كنيد. شوان نف موسس شركت Neff Headwear نظراتش را اينگونه بيان مي‌كند «در فرآيند مصاحبه ايده‌هاي تصادفي را مطرح كنيد و ببينيد كه آنها چگونه پاسخ مي‌دهند، مثلا: اگر شما يك بوم سفيد و يك قلم‌موي بزرگ داشتيد كه افكارتان را به كار مي‌انداخت، چه مي‌كشيديد؟ يا اينكه يك اسب آبي در سواحل‌هاوايي چه رنگ و چه تجهيزاتي برايش مناسب بود؟ با موضوعات اتفاقي آنها را وادار به تفكر كنيد و ببينيد كه آيا آن قسمت خلاق از ذهن مي‌تواند يك ايده فوق‌العاده خلق كند؟»


10) مراقب افراد خودخواه و خود محور باشيد.ژولين لوباس مدير خلاق شركت Jack Morton در لس آنجلس مي‌گويد «فرد خلاق مناسب براي استخدام كسي است كه داراي اين ويژگي‌ها است: انعطاف‌پذير (ذهن او در مواجهه با چالش‌ها با چندين ديدگاه مختلف قابل‌انطباق است)؛ كنجكاو (همواره به دنبال كشف ايده‌هاي خوب و تركيب آنها با هم است)؛ فروتن (يك ايده خوب مي‌تواند حتي محرك ايده بهتري از شخص ديگري شود و يك فرد خلاق خوب مي‌تواند اين را تشخيص دهد و آن را پرورش دهد)؛ شجاع ( تنها به انتظارات بسنده نمي‌كند و فراتر از آن گام برمي‌دارد)؛ استراتژيك (يك فرد خلاق نه تنها بايد نزديك به بينش‌هاي راهبردي كار كند، بلكه همچنين بايد تاثير هر تصميمي ‌را روي پروژه، تيم يا اجراي ايده درك كند). يك فرد مبتكر عالي كسي است كه مي‌تواند سيستم ايده‌هاي پيچيده را در عبارات ساده با استفاده از مناسب‌ترين ابزار توضيح دهد. فرد خودخواه و خودمحور براي اين منظور مناسب نيست.!»


مترجم: زهره همتيان


ماهي تابه

۷۶ بازديد
روزي مردي در جاده مشغول تعمير خودروي خود بود كه ناگهان ماهيگيري كه پشت سر هم ماهي مي‌گرفت توجه او را به خود جلب كرد. مرد متوجه شد كه ماهيگير ماهي‌هاي كوچك را نگه مي‌دارد و ماهي‌هاي بزرگ را در آب مي‌اندازد.
بالاخره كنجكاوي بر او غالب شد، از ماهيگير پرسيد كه چرا ماهي‌هاي كوچك را نگه مي‌دارد و ماهي‌هاي بزرگ را در آب مي‌اندازد؟
- مرد ماهيگير پاسخ داد: واقعاً دلم نمي‌خواهد چنين كاري بكنم ولي چاره‌اي ندارم زيرا ماهي‌ تابه‌ي من كوچك است.

نتيجه:
اگر فنجاني كوچك زير باران نگاه داريد، به اندازه همان فنجان آب به شما مي‌رسد. اگر كاسه بزرگي نگاه داريد. به همان اندازه در آن آب جمع مي‌شود.
...
چه ظرفي در زير باران رحمت الهي قرار داده‌ايد؟! ...


مديريت در آنور و اينور

۷۷ بازديد
كشورهاي پيشرفته: موفقيت مدير بر اساس پيشرفت مجموعه تحت مديريتش سنجيده مي‌شود.
كشورهاي در حال پيشرفت: موفقيت مدير سنجيده نمي‌شود، خود مدير بودن نشانه موفقيت است.

كشورهاي پيشرفته: مديران بعضي وقت ها استعفا مي‌دهند.
كشورهاي در حال پيشرفت: عشق به خدمت مانع از استعفا مي‌شود.

كشورهاي پيشرفته: افراد از مشاغل پايين شروع مي‌كنند و به تدريج ممكن است مدير شوند.
كشورهاي در حال پيشرفت: افراد مادرزادي مدير هستند و اولين شغلشان در بيست سالگي مديريت بزرگترين‌هاي كشور است.

كشورهاي پيشرفته: براي يك پست مديريت، دنبال مدير مي‌گردند.
كشورهاي در حال پيشرفت: براي يك فرد، دنبال پست مديريت مي‌گردند و در صورت لزوم اين پست ساخته مي‌شود.

كشورهاي پيشرفته: يك كارمند ساده ممكن است سه سال بعد مدير شود.
كشورهاي در حال پيشرفت: يك كارمند ساده، سه سال بعد همان كارمند ساده است، در حاليكه مديرش سه بار عوض شده.

كشورهاي پيشرفته: اگر بخواهند از دانش و تجربه كسي حداكثر استفاده را بكنند، او را مشاور مديريت مي‌كنند.
كشورهاي در حال پيشرفت: اگر بخواهند از كسي هيچ استفاده‌اي نكنند، او را مشاور مديريت مي‌كنند.

كشورهاي پيشرفته: اگر كسي از كار بركنار شود، عذرخواهي مي‌كند و حتي ممكن است محاكمه شود.
كشورهاي در حال پيشرفت: اگر كسي از كار بركنار شود، طي مراسم باشكوهي از او تقدير مي‌شود و پست مديريت جديد مي‌گيرد.

كشورهاي پيشرفته: مديران به صورت مستقل استخدام و بركنار مي‌شوند، ولي به صورت گروهي و هماهنگ كار مي‌كنند.
كشورهاي در حال پيشرفت: مديران به صورت مستقل و غيرهماهنگ كارمي‌كنند، ولي به صورت گروهي استخدام و بركنار مي‌شوند.

كشورهاي پيشرفته: براي استخدام مدير، در روزنامه آگهي مي‌دهند و با برخي مصاحبه مي‌كنند.
كشورهاي در حال پيشرفت: براي استخدام مدير، به فرد مورد نظر تلفن مي‌كنند.

كشورهاي پيشرفته: زمان پايان كار يك مدير و شروع كار مدير بعدي از قبل مشخص است.
كشورهاي در حال پيشرفت: مديران در همان روز حكم مديريت يا بركناريشان را مي‌گيرند.

كشورهاي پيشرفته: همه مي‌دانند درآمد قانوني يك مدير زياد است.
كشورهاي در حال پيشرفت: مديران انسان‌هاي ساده زيستي هستند كه درآمدشان به كسي ربطي ندارد.

كشورهاي پيشرفته: براي مديريت، سابقه كار مفيد و لياقت لازم است.
كشورهاي در حال پيشرفت: براي مديريت، مورد اعتماد بودن كفايت مي‌كند.

كشورهاي پيشرفته: مدير فعال‌ترين فرد سازمان است با مشغله فراوان.
كشورهاي در حال پيشرفت: مدير كم كارترين فرد سازمان است با مشاغل فراوان


۶ مرحله‌ برنامه‌ بازاريابي

۷۶ بازديد
۶ مرحله‌ برنامه‌ بازاريابي


«برنامه‌ي بازاريابي» قدرتمندترين ابزار بازاريابي براي كسب‌وكارهاي كوچك در اين كره‌ي خاكي است. هنگامي كه از «برنامه‌ي بازاريابي» سخن مي‌گوييم، مرجع تنها تمرينات موجود در كتاب‌هاي دانشگاهي بازاريابي يا برنامه‌هاي از پيش تعريف شده‌ي نرم‌افزاري براي «برنامه‌ي كسب و كار» نيست .

در اين مقاله قصد نداريم سهم بازار را بر آورد كنيم؛ بلكه هدف اين است كه كسب و كارهاي كوچك با خواندن اين مقاله بتوانند ترتيباتي در پيش بگيرند تا به تعداد مشتريان خود، ده مشتري اضافه كنند .
«برنامه‌ي بازاريابي» يك سند يا نوشته‌ي ساده (در بيش‌تر موارد يك صفحه) است كه به شكلي اختصاصي به سوالات زير پاسخ مي‌دهد .

شناسايي شركت شما، ‌نوع كار و فعاليت شما، شناسايي كساني كه به فعاليت شما نياز دارند، برنامه‌ي شما براي به چنگ آوردن آن‌ها (به طور دقيق هدف نه جذب مشتري است، ‌نه به دست آوردن با روش‌هاي محتاطانه، بلكه هدف به چنگ آوردن مشتري است آن هم به هر قيمتي. پس به ياد داشته باشيد در اين رابطه نه با كسي تعارف داشته باشيد و نه به رقبا رحم كنيد !!)،‌ زمان اجراي برنامه ونحوه‌ي تامين مالي آن. نحوه‌ي توضيح و پاسخ به مجموعه سوال‌هاي بالا بايد به نحوي باشد كه براي تمام افراد سازمان،‌ شبكه‌ي اعضاي كاري و موكلين به روشني قابل درك باشد .

مورد ديگري كه بايد به آن توجه كنيم اين است كه صاحبان مشاغل كوچك «فاعل» هستند، نه «برنامه‌ريز و طراح». اگرچه گفته مي‌شود كه «اقدام كردن بهتر از نشستن و فكر كردن است»، اگر اقدام بدون مسير و هدف باشد به روزمرگي و نوعي از بازاريابي لحظه‌اي و هفتگي منجر خواهد شد و هر فرصت و شانسي را براي رشد و توسعه‌ي واقعي مشاغل كوچك از بين خواهد برد .

مراحل شش‌گانه‌ي ايجاد يك «برنامه‌ي بازاريابي» به قرار زير است :

مرحله‌ي يك: بر روي يك بازار ويژه متمركز شويد .
در اين مرحله به آن بخش از بازار و مشتريان توجه كنيد كه «در حال حاضر» بيش‌تر با آن‌ها كار مي ‎كنيد. مشخص كنيد كه چرا و به چه علت آنها با شما كار مي‌كنند و چه ويژگي منحصر به فردي در كار شما وجود دارد كه مورد توجه آن‌هاست. در يك پاراگراف وضعيت ظاهري و خصوصيات كلي آن‌ها را توصيف كنيد و بيان كنيد كه آن‌ها از زندگي چه چيزي مي‌خواهند. سپس نگاه عميق‌تر و آگاهانه‌تري به بقيه‌ي ‌موكلان و مشتريان خود بياندازيد و بررسي كنيد كه اين گروه تا چه حد با ويژگي‌هاي مربوط به گروه بهترين مشتريان شما تطابق و هماهنگي دارند. در ضمن زماني كه تلفن زنگ زد، بي‌اختيار نگوييد «نه خداي من، اين مربوط به بازار هدف من نيست!» به قول معروف،‌ مشتري را روي هوا بقاپيد .
مرحله‌ي دو: موقعيت كسب وكار خود را مشخص و تعريف كنيد .
مشخص كنيد كه چه كاري را بهتر انجام مي‌دهيد،‌ چه سرويسي را بهتر ارايه مي‌كنيد،‌ بازار هدف شما، براي كدام محصول و يا سرويس شما پول بيش‌تري پرداخت مي‌كند. نقطه‌ي قوت خود را به تمام دنيا بگوييد،‌ شايد نوع بسته‌بندي شما منحصر به فرد است، هر خدمت يا محصول ويژه‌اي كه شما را از ديگران متمايز مي‌كند،‌ مي‌تواند در بوق وكرنا نواخته شود و به گوش همگان برسد. به اين نكته هم بايد اشاره كرد كه شايد شما به نقاط قوت يا ضعف خود واقف نباشيد. در اين صورت حداقل از 3 يا 4 موكل يا مشتري بخواهيد كه به شما بگويند به چه دلايلي از شما خريد مي‌كنند .

مرحله‌ي سوم: پيام‌هاي جامع وكامل

چند مورد از كامل‌ترين و قطعي‌ترين مزاياي انجام معامله با شركت خود را عنوان كنيد و سعي كنيد به آن‌چه كه مي‌گوييد پاي‌بند باشيد و به آن عمل كنيد. به ياد داشته باشيد مزيت زماني معنا پيدا مي‌كند كه در ذهن مشتري نقش ببندد، نه ذهن شما . مشتري وموكل شما چيزي را كه شما مي‌فروشيد، نمي‌خرد،‌ بلكه آن‌چه را كه براي او سود به بار مي‌آورد، خريداري مي‌كند .

مرحله‌ي‌چهار: ابزار و وسايل بازاريابي .
ابزار و وسايل بازاريابي را دوباره خلق كنيد، ‌براي مثال وب‌سايت‌تان را دوباره بسازيد. بگذاريد آن‌ها پيام‌هاي شما را انتقال دهند و با بازار هدف شما سخن بگويند .

مرحله‌ي پنج: هرگز به سردي سخن نگوييد .

اطمينان حاصل كنيد كه تبليغات شما در گام نخست مشتريان آينده را با حفظ مشتريان فعلي هدف‌گذاري كرده است. بازار هدف شما نياز دارد كه بداند و ياد بگيرد كه با پرداخت پول براي كالا يا سرويس شما چه ارزش‌هايي كسب خواهد كرد .

مرحله‌ي شش: بر اساس يك تقويم كاري زندگي كنيد .
پس از كامل كردن مراحل يك تا پنج، برآورد كنيد كه براي اجراي آن‌ها به چه چيز يا چيزهايي نياز داريد و آن‌ها را بر اساس تقويم كاري برنامه‌ريزي كنيد . برنامه‌ريزي‌هاي شما مستلزم آن است كه در موعد مقرر انجام شود. اگر قرار است فلان كار را در مدت يك ماه انجام دهيد، طبق تمام برآوردها و محاسبات، ‌آن كار بايد شدني باشد و شما بايد متعهد به انجام آن باشيد. مطمئن باشيد اگر طبق برنامه شروع كنيد و هر فعاليتي را (براي مثال يك يا دو فعاليت را در يك ماه) با برنامه به انجام برسانيد. مي‌بينيد كه در طول شش ماه توانسته‌ايد به شكلي ايده‌آل تمام كارها را انجام دهيد. پس سعي كنيد آهسته، ‌ولي پيوسته برابر برنامه فعاليت‌هاي خود را انجام دهيد .


نويسنده: بهرام باقري (ترجمه )