من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

كتاب گفت وگو با شاعران دهه ي ۴۰ منتشر مي شود

۳۱ بازديد

كتاب گفت وگو با شاعران دهه ي ۴۰ منتشر مي شود

عليرضا انوشيرواني گفت: كتاب گفت وگو با مهدي اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمد شاملو، سهراب سپهري و م. آزاد را اخيرا به انتشارات نگاه سپرده ام كه به صورت جامع همراه با مقاله ها و يادداشت هايي منتشر خواهد شد. اين گفت وگوها را استاد آمريكايي من چند دهه پيش با اين شاعران اثرگذار معاصر انجام داده و به صورت دوزبانه در آمريكا منتشر شده است. البته اين كتاب در ايران پيش تر بدون رعايت اصل امانت داري و همچنين به صورت ناقص منتشر شده؛ در حالي كه واقعيت اين كتاب چيز ديگري است.

او در ادامه متذكر شد: هنگامي كه من در آمريكا دانشجو بودم، با پيشنهاد استادم كه اين گفت وگو ها را انجام داده بود، آن ها را پياده و تنظيم كرديم و با اضافه شدن يادداشت ها و مقاله هايي درباره ي شعر و ادبيات معاصر ايران به شكل دوزبانه در آمريكا منتشر شد؛ اما از آن جايي كه ما به كپي رايت نپيوسته ايم، ناشر ايراني بدون رعايت اصل امانت داري و ذكر نام كساني كه اين اثر را به اين شكل در آمريكا نشر داده اند، آن را منتشر كرد و در نهايت، ما ناگزير شديم آن را به شكل جامع تري از سوي ناشري ديگر عرضه كنيم.

منبع : سايت آفتاب


انتشار ديوان كامل اشعار نيما يوشيج توسط انجمن قلم ايران

۳۰ بازديد

خبرگزاري فارس: انتشار ديوان كامل اشعار نيما يوشيج توسط انجمن قلم ايران

به گزارش خبرگزاري فارس،‌ در امتداد اجراي طرح انتشار 40،000 صفحه اثر از چهل پيشكسوت ادبيات معاصر ايران(طرح مشترك انجمن قلم ايران و معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي)، به تازگي ديوان كامل اشعار نيما يوشيج، توسط انتشارات انجمن قلم ايران منتشر شد.
ديوان مذكور در 1159 صفحه منتشر در قطع رقعي ، با شمارگان2200 نسخه، با جلد گالينگور به قيمت 17400تومان منتشر شده است.

مي‌تراود مهتاب.

مي‌درخشد شبتاب.

نيست يكدم شكند خواب به چشم كس و ليك

غم اين خفته چند

خواب در چشم ترم مي‌شكند.

نگران با من اِستاده سحر.

صبح مي‌خواهد از من

كز مبارك دم او آورم اين قوم به جان باخته را بلكه خبر.

در جگر ليكن خاري

از ره اين سفرم مي‌شكند.

نازك آراي تنِ ساق گلي

كه به جانش كِشتم

و به جان دادمش آب

اي دريغا، به برم مي‌شكند

اي دريغا، به برم مي‌شكند.
 
علاقه‌مندان براي تهيه اين كتاب به فروشگاه انجمن قلم ايران به نشاني تهران - خيابان سيدجمال الدين اسدآبادي - نبش كوچه 44 - پلاك 385 مراجعه فرمايند.


جستجو در وبلاگ به تفكيك شاعر

۳۳ بازديد

 

جستجو در بخش پرسش و پاسخ ادبي

جستجو در بخش دانلود رمان و داستان

جستجو در غزليات صوتي حافظ

جستجو در اشعار سهراب سپهري

جستجو در اشعار پروين اعتصامي

جستجو در اشعار احمد شاملو

جستجو در اشعار فروغ فرخزاد

جستجو در اشعار نيما يوشيج

جستجو در اشعار شهريار

جستجو در اشعار قاآني

جستجو در اشعار سيمين بهبهاني

جستجو در اشعار صائب تبريزي

جستجو در اشعار رهي معيري

جستجو در اشعار عبيد زاكاني

جستجو در اشعار كارو دردريان

جستجو در اشعار شيخ بهايي

جستجو در اشعار شيون فومني

جستجو در اشعار سلمان ساوجي

جستجو در اشعار مهدي اخوان ثالث

جستجو در اشعار فرخي سيستاني

جستجو در اشعار ملك الشعراي بهار

جستجو در اشعار مسعود سعد سلمان

جستجو در اشعار شيخ محمود شبستري

جستجو در اشعار ابوالحسن كسايي مروزي

جستجو در اشعار محمدرضا شفيعي كدكني

جستجو در اشعار محمدحسن بارق شفيعي

جستجو در اشعار شيما شاهسواران احمدي

جستجو در اشعار عباس خوش عمل كاشاني

جستجو در اشعار محمود مشرف آزاد تهراني

جستجو در اشعار رحيم معيني كرمانشاهي

جستجو در اشعار كامبيز صديقي كسمايي

جستجو در اشعار سيد هوشنگ موسوي

جستجو در اشعار ياسين حميديان مقدم

جستجو در اشعار محمدرضا عبدالملكيان

جستجو در اشعار سيد حميدرضا برقعي

جستجو در اشعار مريم جعفري آذرماني

جستجو در اشعار محمدحسين بهراميان

جستجو در اشعار شاطر عباس صبوحي

جستجو در اشعار يوسفعلي ميرشكاك

جستجو در اشعار سيد حسن حسيني

جستجو در اشعار رضي الدين آرتيماني

جستجو در اشعار محمدرضا عالي پيام

جستجو در اشعار ملا هادي سبزواري

جستجو در اشعار فرهاد و فرزاد نامي

جستجو در اشعار گروس عبدالملكيان

جستجو در اشعار منوچهري دامغاني

جستجو در اشعار ايرج جنتي عطايي

جستجو در اشعار محمدعلي بهمني

جستجو در اشعار سيد علي صالحي

جستجو در اشعار محمدعلي سپانلو

جستجو در اشعار علي محمد مودب

جستجو در اشعار محمدمهدي سيار

جستجو در اشعار سياوش كسرايي

جستجو در اشعار خسرو گلسرخي

جستجو در اشعار مسعود فردمنش

جستجو در اشعار محتشم كاشاني

جستجو در اشعار احمدرضا احمدي

جستجو در اشعار عبدالجبار كاكايي

جستجو در اشعار فخرالدين عراقي

جستجو در اشعار مسعود اصغرپور

جستجو در اشعار افشين يداللهي

جستجو در اشعار فريدون مشيري

جستجو در اشعار جليل صفربيگي

جستجو در اشعار طاهره صفارزاده

جستجو در اشعار حسين سپهري

جستجو در اشعار محمدرضا تركي

جستجو در اشعار هاتف اصفهاني

جستجو در اشعار هوشنگ ابتهاج

جستجو در اشعار هلالي جغتايي

جستجو در اشعار مهدي سهيلي

جستجو در اشعار وحشي بافقي

جستجو در اشعار محمود كيانوش

جستجو در اشعار علي باباچاهي

جستجو در اشعار سيروس اسدي

جستجو در اشعار سعيد بيابانكي

جستجو در اشعار منوچهر آتشي

جستجو در اشعار شاه اسماعيل

جستجو در اشعار علي شريعتي

جستجو در اشعار سلمان هراتي

جستجو در اشعار شهاب مقربين

جستجو در اشعار حسين منزوي

جستجو در اشعار نصرت رحماني

جستجو در اشعار حسين پناهي

جستجو در اشعار مريم حيدرزاده

جستجو در اشعار مژگان عباسلو

جستجو در اشعار اردلان سرفراز

جستجو در اشعار قيصر امين پور

جستجو در اشعار سيف فرغاني

جستجو در اشعار محمد قهرمان

جستجو در اشعار محمد بياباني

جستجو در اشعار بهاره خدابنده

جستجو در اشعار اقبال لاهوري

جستجو در اشعار حميد مصدق

جستجو در اشعار حميد هنرجو

جستجو در اشعار حافظ ايماني

جستجو در اشعار امام خميني

جستجو در اشعار يدالله رويايي

جستجو در اشعار ضيغم نيكجو

جستجو در اشعار يغما گلرويي

جستجو در اشعار عليرضا قزوه

جستجو در اشعار فاضل نظري

جستجو در اشعار هيوا مسيح

جستجو در اشعار ناصر خسرو

جستجو در اشعار فرخ تميمي

جستجو در اشعار بيژن جلالي

جستجو در اشعار ياسر قنبرلو

جستجو در اشعار احمد پروين

جستجو در اشعار امير لالاني

جستجو در اشعار رضا نيكوكار

جستجو در اشعار سيما ياري

جستجو در اشعار نادر نادرپور

جستجو در اشعار نجمه زارع

جستجو در اشعار باقر رمزي

جستجو در اشعار ايرج ميرزا

جستجو در اشعار رويا زرين

جستجو در اشعار نظامي

جستجو در اشعار اوحدي

جستجو در اشعار مولوي

جستجو در اشعار جامي

جستجو در اشعار عطار

جستجو در اشعار حافظ

جستجو در اشعار بوستان سعدي

جستجو در اشعار گلستان سعدي

جستجو در اشعار شاهنامه فردوسي

جستجو در اشعار ليلي و مجنون اثر جامي

جستجو در اشعار ليلي و مجنون اثر نظامي

جستجو در اشعار ليلي و مجنون اثر اميردهلوي

جستجو در اشعار خسرو و شيرين اثر اميردهلوي

جستجو در اشعار خسرو و شيرين اثر نظامي

جستجو در اشعار ويس و رامين اثر اسعد گرگاني

جستجو در اشعار فرهاد و شيرين اثر وحشي بافقي

جستجو در اشعار يوسف و زليخا اثر جامي

جستجو در سفرنامه اثر ناصر خسرو

جستجو در رباعيات رودكي

جستجو در رباعيات مولوي

جستجو در رباعيات خيام

جستجو در رباعيات ابوسعيد ابوالخير

جستجو در رباعيات فخرالدين عراقي

جستجو در رباعيات خليل الله خليلي

جستجو در رباعيات عرفي شيرازي

جستجو در رباعيات فيض كاشاني

جستجو در دوبيتي هاي باباطاهر

جستجو در اشعار ساير شاعران


صنايع بديع در اشعار شهريار

۳۰ بازديد

  صنايع بديع در اشعار شهريار

شهريار شاعر نيرومندي است كه با استفاده ماهرانه از كليه مشخصات هنري نظم كلاسيك، پا را از دايره محدود آن فراتر گذاشته و سنن ديرين نظم كلاسيك را درهم شكسته و در مقياس وسيعي از عناصر زبان توده‌اي و خلقي استفاده نموده است.

اشعار وي به عقيده اكثر ادباي معاصر ايران از شاهكارهاي شعر و ادب فارسي و آذربايجاني به شمار مي‌رود.

به عقيده برخي از ادباي ايران در ظرف ششصد سال اخير يعني پس از حافظ شعر شهريار از لحاظ زيبائي و هنر و ايجاز و تأثير بويژه در نوع غزل كم‌نظير است.

آثار فارسي شهريار در اوزان مختلف عروض و يگانه اثر تركي وي به نام «حيدر بابا يه سلام» در وزن هجا سروده شده و نظم شهريار شامل انواع: قصيده، غزل، مثنوي، قطعه، رباعي، مفردات، شعر آزاد و غيره مي‌باشد.

از طرف ديگر شهريار شاعر نوآوري است و خصوصيات نويني در نظام آداب فارسي و آذربايجاني داخل كرده است، بخصوص اين نوآوري شاعر را در مضمون اشعار غنائي وي بيشتر مي‌توان مشاهده نمود. ماهيت اين نوآوري عبارت از اين است كه شهريار علي‌رغم اسلاف خود و سنن نظم كلاسيك در غزليات خويش تنها به ترنم عشق مادّي يا محبت الهي نپرداخته بلكه بسياري از صحنه‌هاي رنگارنگ زندگي اجتماعي، خاطرات و ملاحظات شخصي، روابط و علائق دوستي و خانوادگي، حس وطن‌پرستي و خلق دوستي [و] صلح‌پروري را با مهارت و استادي تام در غزل‌هاي خود منعكس نموده است. علاوه بر اينها  به طور مبسوط از ادبيات شفاهي و امثال و حكم نيز استفاده كامل كرده است كه ما در اين باره سخن خواهيم راند.

شهريار براي اينكه تأثير كلام و قدرت بيان خود را به مراتب بيشتر و عميق‌تر بسازد از انواع صنايع بديع با كمال مهارت استفاده نموده و در نظم خود به تشبيه، استعاره، مجاز، كنايه، تعريض، مبالغه، تضاد، تكرير، تشخيص و انطاق ، جناس، خطاب، ندا، سؤال، استفهام و غيره، جا و اهميت مخصوص داده است.

حالا براي نمونه با شعار خود شاعر مراجعه مي‌نمائيم:

تا روي روز در خم زلف شب اوفتد / يك آسمان ز ديده من كوكب اوفتد

(اين بيت نمونه‌اي از صنعت بديعي مبالغه را در آثار شهريار نشان مي‌دهد).

شهريار در اين بيت مي‌گويد: به محض اينكه غروب مي‌شود من هم از ديدگانم اشك مي‌ريزم. اما به طوري كه در بيت بالا ديده مي‌شود شاعر به زبان ساده اين فكر خود را بيان نكرده بلكه به صنعت بديع توسل جسته، روي روزگار را گرفتار كمند زلف‌هاي پر پيچ و خم شب ديجور نموده و اشك‌هائي را كه از چشمانش ريخته به يك آسمان ستارگان بي‌شمار مانند كرده است. پر واضح است كه روز روي ندارد و شب تاريك را زلفان پر پيچ و خم مجعدي نيست و از چشم هم نمي‌شود يك آسمان ستاره فرو ريخت. ليكن شاعر براي ابراز تأثير بيشتر شعر دست به چنين مبالغه ادبي زيبائي زده و با بياني دلنشين‌تر سپري شدن روز و رسيدن شب و اشك‌ريزي خود را ترنّم نموده است. در اين بيت همچنين كلمات شب و روز متضاد يكديگر گنجانده شده است.

به اين بيت دقت كنيم:

گويند مرگ سخت بود راست گفته‌اند / سخت است ليك سخت‌تر از انتظار نيست

در اين شعر شاعر انتظار را سخت‌تر از مرگ حساب مي‌كند و اين خود چقدر مبالغه مطبوعي است. در عين حال كلمه سخت سه دفعه به معناي جناس تكرار شده و بر زيبائي شعر لطمه وارد نكرده است.

و يا اينكه:

گر بدين جلوه به درياچه اشكم تابي/ چشم خورشيد شود خيره ز رخشاني‌ها

برابر ساختن اشك‌هاي چشم را با درياچه‌ و از تشعشع جمال معشوق چشم خورشيد را خيره نمودن هر دو مبالغه بسيار دلنشيني است، در عين حال چشم خورشيد در معناي مجازي به كار برده شده است.

در اين شعر:

سپاه صبحدم و تيغ آفتاب كجاست؟ / منم كه تا سحر امشب ستاره مي‌شمرم

شهريار در اين بيت در آرزوي اشعه درخشان خورشيد جهان تاب است كه چون شمشيري در دل تيرگي‌ها فرو رود و در نتيجه پيروزي سپاه صبح را تأمين نمايد. در مصراع دوم درجه انتظار خود را براي فرا رسيدن سپيده‌دم اميد از راه شمارش ستارگان لايتناهي به طرز بديع و دلنشيني بيان مي‌كند. شاعر در اينجا از صنايع بديعي هم از مبالغه و هم از مجاز استفاده نموده است. سپاه صبحدم و تيغ آفتاب در معناي مجازي و ستاره شماري هم به طور مبالغه به كار رفته است.

در شعر زيرين:

هنوز از آبشار ديده دامان رشك دريا بود/ كه ما را سينه آتشفشان آتش‌فشاني كرد

شهريار در اين بيت چشم را به يك آبشار، اشك‌هاي جاري از آن را به يك دريا و آه سوزان سينه خود را به آتشفشان مانند ساخته و با اين مجازهائي كه در اين بيت به كار برده علاوه بر اينكه فرم شعر خود را زيباتر ساخته همچنين معنا و مضمون آن را خيلي عميق‌تر و مؤثرتر نموده است. شهريار در شعر زير مجاز بسيار اصيلي به كار برده است:

به بيشه تو مرا هم پلنگ عشق دريد/چه كودكانه گرفتار خط و خال شدم

مانند ساختن معشوقه را به يك جنگل انبوه(؟!)، عشق را به پلنگ درنده و فريفته شدن كودكانه عاشق به خط و خال موهوم از تشبيهاتي است كه در ادبيات فارسي كمتر نظير داشته. «بيشه تو»، «پلنگ عشق» علاوه بر اينكه يك مجاز بارزي است همچنين مجاز نو و اصيل است. يا خود در اين شعر:

بدست تير و كمان آمدم به بيشه عشق/شكار شير نگاه تو اي غزال شدم...

به اين اشعار تركي آذربايجاني شهريار دقت بكنيم:

حيدربابا، گون داليوي داغلاسين / اوزون گولسون بولاغلارين آغلاسين

اوشاقلارين بير دسته گول باغلاسين

يئل گلنده وئر گتيرسين بويانا /بلكه منيم ياتميش بختيم اويانا

[ترجمه:] «حيدر بابا، آفتاب پشتت را گرم بكند

هميشه رويت خندان و چشمه‌هايت گريان باشد

آن را به دست بادي كه به سوي ما مي‌وزد بسپار

شايد كه بخت خفته‌ام بيدار شود»

مي‌دانيم كه «حيدر بابا» نام كوه است، كوه كه پشت ندارد كه آفتاب گرمش نمايد، يا خود رويش بخندد. چشمه هم گريه نمي‌كند. همچنين خفتن و بيدار شدن بخت نيز يك مفهوم مجازي است در اين بندها علاوه بر مجاز ويژگي‌هاي ديگر صنايع بديع نيز به كار برده شده است. گرم شدن پشت كوه به وسيله آفتاب تشخيص است. در اينجا آفتاب وظيفه يك شخص زنده راعهده‌دار مي‌گردد. همچنين در مصراع دوم خنديدن و گريستن كار جانداران بوده، هم تشخيص است و هم تضاد، و به علاوه صفت گريستن را شاعر توانا به جاي حادثه مثبت به كار برده است. در مصراع چهارم نيز باد وظيفه رساندن دسته گل راعهده‌دار است و تشخيص است.

شاعر همچنين براي رسانيدن معنويات دروني و افزايش تأثير و زيبائي اشعارش از تضادهاي بديعي هم فراوان استفاده نموده و در انتخاب و گنجانيدن اين عنصر بديع نيز منتهاي توانائي و مهارت را به كار برده است.

بهار عشق و جواني من خزان شد و من / هنوز عشق رخ گلعذارها دارم

در اين بيت بهار و خزان، جواني و پيري متضاد يكديگرند.

به اين شعر نظر بيندازيم:

بهر نان بر در ارباب نعيم دنيا /  مرو اي مرد كه اين طايفه نامردانند

در اينجا علاوه بر اينكه مرد و نامرد تضاد دارند. همچنين در يك بيت يك جهان فلسفه و معني مندرج است.

يا خود:

خورشيد رخ ز صبح گريبان طلوع ده / تا ماه تيره روز به چاه شب اوفتد

در اين بيت خورشيد را در برابر ماه، روز را در مقابل شب و طلوع را روبروي غروب قرار دادن و در دو مصراع سه تضاد مختلف را گنجانيدن البته كه محصول مهارت فوق‌العاده هنرمندي بي‌نظير است.

به شعر تركي آذربايجاني زير دقت بنمائيم:

ياخشيليقي اليميزدن آليبلار /  ياخشي بيزي يامان گونه ساليبلار

«خوبيها را از دستمان گرفته‌اند / و خوب ما را به روز بد نشانده‌اند»

خوب و بد دو صفت متضاد مي‌باشند و كلمه خوب نيز دو دفعه تكرار شده و تكرير است.

در شعر زير شهريار تضاد به نحو مخصوصي جلوه‌گري مي‌نمايد:

خوبا بنا نبود كه با ما بدي كني / خوبا غريبه گيري و ترك خودي كني

در اين بيت خوب و بد، غريبه و خودي، خو گرفتن و ترك كردن مفاهيم متضادي هستند. ملاحظه مي‌فرمائيد كه در يك بيت چگونه سه تضاد بارز گنجانده شده است. علاوه بر اين كلمه خوبا در اول بيت به اصطلاح بديع خطاب است. به طور كلي شهريار از تضاد هم مانند تشبيه بيش از وسائل تصوير بديعي استفاده نموده است.

يكي ديگر از صنايع بديعي كه به شعر زينت مي‌بخشيد تكرير است. تكرير علاوه بر اينكه فكر و محتواي اثر را نمايان‌تر جلوه‌گر مي‌سازد، تأثير امولسيون شعر را نيز چند برابر مي‌نمايد. شهريار هم مانند ساير هنرمندان بزرگ ديگر تكرير را يك عامل زيبائي شعر دانسته و براي بالا بردن ارزش هنري آثار خود از آن استفاده نموده است.

مثلا:

خود چو آهو گشتم از مردم فراري تا كنم رام/ آهوي چشم تو اي آهوي از مردم فراري

چو ديدم يار با اغيار شد يار / ز تنهائي بحسرت يار گشتم

مه من هنوز عشقت دل من فكار دارد / تو يكي بپرس از اين دل كه به من چكار دارد

در بيت بالائي كلمه «آهو» سه دفعه و در بيت دومي كلمه «يار» سه دفعه و در بيت سوم كلمه «من» سه دفعه تكرار مي‌شود و حال آنكه اين تكرارها نه تنها به زيبائي و مضمون شعر لطمه وارد نمي‌آورد بلكه بالعكس شعر را، آهنگدارتر و مؤثرتر مي‌سازد.

گفتيم در اشعار شهريار همچنين به تشخيص و انطاق نيز جاي مخصوصي داده شده و شاعر از اين صنعت بديعي نيز در موقع لزوم استفاده نموده است.

از آن جمله:

آغ بولودلار كؤينك‌لرين سيخاندا

هنگامي كه ابرهاي سفيد پيراهن‌هاي خود مي‌چلانند

آي بولوتدان چيخيب قاش گؤز آتاندا

هنگامي كه ماه از زير ابر بيرون آمده چشم و ابرو مياندازد

كولك قالخيب قاب باجاني دوينده

هنگامي كه طوفان برخاسته و در و پنجره را به هم مي‌كوبد

در اين بندها ابر و باد و ماه براي اينكه مانند موجودات زنده پيراهن مي‌فشارند، چشمك مي‌زنند و در و پنجره را به هم مي‌كوبند يعني اجسام بي‌روح وظيفه جانداران را به جاي مي‌آورند، تشخيص است و كار اشخاص را عملي مي‌نمايند.

شهريار همچنين در اشعار خود از صنعت تشبيه در مقياس وسيعي استفاده كرده است. به طور كلي تشبيه يكي از وسائل بديعي متداول و ضروري كاخ پرافتخار سخن و صنعت شعر فارسي مي‌باشد. شهريار شاعر زبردستي است كه حيات، طبيعت، حوادث و اشياء و خواص آنها را خيلي خوب مي‌داند. او داراي قدرت مشاهده و درك فوق‌العاده‌ايست. افكارش قوي و پاكيزه، منطق محكم و مستدّل، كلامش آبدار و اصيل است به همين دليل نيز اشعار وي سراپا آميخته با ذوق و هنر صنعتكاري است.

شاعر علاوه بر اينكه مانند اسلاف خود لب را به لعل، ابرو را به كمان، مژه را به تير، قد را به سرو، دهن را به غنچه و مژگان را به تير تشبيه نموده، در اشعار خود همچنين تشبيهات نو و كاملا اصيل نيز به كار برده است. كه همه اينها نمونه قدرت هنري وي مي‌باشد.

براي نمونه:

چو شهسوار فلك گر به نيزه زرّين/ گلوي شب نشكافم فكنده باد سرم

در اين بيت شهريار آفتاب را به شهسوار فلك، اشعه خورشيد را به نيزه زرين و تاريك روشن سپيده دم را به گلوي شب تشبيه كرده كه هر سه اين تشبيهات تازه، زيبا و اصيل است. همچنين گلوي شب در مصراع دوّم به معناي مجاز به كار رفته است.

در شعر زرين شهريار نمونه كاملا اصيل تشبيه را به كار برده است:

كشيد دايره اشكم به دور مردم خونين / چنانكه حلقه انگشتري عقيق يمن را

راستي كه تشبيه اصيل و زيبائي است و تاكنون هيچ هنرمندي مردمك ديده را به مركز يك دايره خونين و خود چشم را به نگين عقيقي و دايره اشك را به حلقه انگشتري تشبيه نكرده است. اين تشبيه به كمال زيبائي و اعتلاء رسيده است.

به شعر زير دقت بكنيم:

مژه سوزن رفو كن نخ او ز تار مو كن  / كه هنوز وصله دل دو سه بخيه كار دارد

در اينجا مژه را به سوزن كماني جرّاحي مانند نمودن و او را با تاري موي دلدار نخ كردن و قلب چاك خورده عاشق را بخيه زدن چنان تشبيه هنرمندانه‌ايست كه فقط شاعر توانائي مثل شهريار كه در عين حال تحصيلات عالي طبّي هم دارد مي‌تواند به كار برد. او در اين بيت از عناصر زبان محاوره خلقي نيز استفاده نموده است.

شاعر همچنين به طور شايسته و متناسب از صنعت بديع استعاره استفاده نموده و اشعار پر مغزش را آبدار ساخته. استعاره، تشبيه يك طرفي است و به معناي قرض كردن است. مثلا شاعر با گفتن لعل و نگفتن لب مقصود خود را بيان مي‌نمايد. شهريار نيز با مهارت خاص اين كار را انجام داده است. به مثال‌هاي زير دقت بنمائيم:

دل بيمار نتابد تب آن نرگس مست /مگر از شربت لعلش شكري نوش كنيم

شاعر بدون اينكه نام چشم معشوقه را ببرد او را به نرگس مست شبيه ساخته و نرگس مست را به طور مستعار به جاي چشم بكار برده است. شربت لعل نيز مستعار به جاي لب معشوقه به كار برده شده است.

يا خود در اين شعر:

شمع من با دگران انجمن آراسته‌اي / تا مرا سوز دل افزوده و جان كاسته‌اي

شمع من در اينجا مستعار به جاي معشوقه و دلداده به كار برده شده است. در اين بيت افزودن و كاستن نيز متضاد يكديگرند. يا اينكه:

به ياد نرگس مست تو تا شدم مخمور / خيال خواب به چشمم به خواب مي‌گذرد

باز هم نرگس مست در بيت بالا مستعار به جاي چشم به كار رفته و كلمه خواب دو دفعه تكرار شده و تكرير است.

در نظم شهريار جناس نيز كم به كار نرفته است، از آن جمله:

چو فرياد هزار آيد شود دردم هزار اي گل

در اين مصراع هزار اولي به معناي بلبل (هزار دستان) و هزار دومي شمارش و عدد است.

يا اينكه:

جان‌پرور است زندگي شهريار ليك/ جز غم به شهريار در اين شهريار نيست

در بيت بالا سه دفعه كلمه شهريار تكرار شده، اولي به معناي قصبه‌اي در جنوب تهران، دومي اسم خود شاعر و سومي كلمه مركب است، عبارت از «شهر» و «يار» و جناس مطبوعي است كه شعر را آهنگ‌دارتر و خوش‌آيندتر ساخته است.

علاوه بر اين ويژگي‌هاي هنري، شاعر در اشعار خود از وسائل بديعي ديگر از قبيل خطاب، ندا، سؤال و استفهام و غيره نيز استفاده كرده است. علّت فزوني تأثير كلام و برتري و دلنشيني شعر شهريار هم در همين هنر نمائي است:

مه من هنوز عشقت دل من فكار دارد / تو يكي بپرس از اين غم كه به من چكار دارد؟

در اين خرابه تا نبري بار اجنبي / كس اي گهر فروش نگويد خرت به چند

آنجا سري سپار و خزف بار كن كه خلق / تازند از پي‌ات كه عمو گوهرت به چند

من شهريار عشقم و هر دم جعلّقي / تاج از سرم ربايد و گويد سرت به چند...

كه در اين بيت‌ها نيز «گهر فروش» خطاب و «خرت به چند» سؤال و استفهام است. «عمو» خطاب و «گوهرت بچند» سؤال و استفهام است و الخ.

به اين شعر آذربايجاني توجه بنمائيم:

حيدربابا، ملاّ ابراهيم وار يا يوخ؟!

حيدربابا، ملاّ ابراهيم زنده است يا نه؟!

مكتب آچار اوخور اوُشاقلار يا يوخ؟!

باز هم مكتبش داير است و بچّه‌ها درس مي‌خوانند يا نه؟!

خرمن اوٍستو مكتبي باغلار يا يوخ؟!

در سر خرمن باز هم مكتب را مي‌بندد يا نه؟!

در مصراع يكم حيدر بابا، خطاب است و جملات «زنده است يا نه؟!»، «مي‌خوانند يا نه؟!» و «مي‌بندد يا نه؟!» سؤال و استفهام است.

مقايسه بديعي نيز از ويژگيهاي هنري شعر شهريار است، مثلا در شعر:

دردناك است كه در دام شغال افتد شير / يا كه محتاج فرومايه شود مرد كريم

در اينجا شير  و شغال، كريم و فرومايه با يكديگر مقايسه شده‌اند. در عين حال كريم «شير» و فرومايه «شغال» را تمثيل مي‌نمايند.

منبع : سايت تبيان

براي مشاهده اشعار شهريار كليك كنيد


آخرين وضعيت احمد عزيزي

۲۹ بازديد

آخرين وضعيت احمد عزيزي

خواهر احمد عزيزي از بهبود نسبي اين شاعر و تغذيه ي او از راه دهان خبر داد.

زينب عزيزي درباره ي وضعيت اين شاعرگفت : وضعيت احمد بهتر شده است و ديگر از راه دهان به او تغذيه داده مي شود و هوشيارتر شده است؛ اما تا زماني كه تراشه ي درون گلوي او عمل نشود ، نمي تواند صحبت كند.

او در ادامه درباره ي وضعيت عمل تراشه ي گلوي احمد عزيزي، عنوان كرد: دكتر مسجدي كه از پزشكان بيمارستان مسيج دانشوري تهران است، مي گويد تا زماني كه هوشياري احمد به حد عالي نرسد، امكان عمل وجود ندارد؛ زيرا بايد سه عمل صورت بگيرد و در صورتي كه هوشياري احمد كامل نشود، او يكي از اين عمل ها را از دست مي دهد.

خواهر احمد عزيزي در پايان گفت: پزشكان با بهبودي اي كه اكنون براي احمد حاصل شده ، اميدوارند هوشياري كامل خود را به دست بياورد و آماده ي عمل شود.

احمد عزيزي ۱۵ اسفندماه سال ۸۶ به كما رفت و همچنان در بيمارستان امام رضا (ع) كرمانشاه بستري است.

كفش هاي مكاشفه، شرجي آواز، باغ تناسخ، باران پروانه، رودخانه رؤيا، ملكوت تكلم و سيل گل سرخ از مهم ترين آثار اين شاعرند.

منبع : سايت آفتاب


محتشم كاشاني ، پدر شعر عاشورايي

۳۰ بازديد

  محتشم كاشاني، پدر شعرعاشورايي

محتشم كاشاني، متولد كاشان در قرن دهم، معاصر شاه طهماسب صفوي است ،او كه 91 سال عمر پر بركت نمود ،شهرتش بيشتر  به جهت اشعار عاشورايي ، مرثيه سرايي، منقبت اهل بيت رسول خدا (ص) است ، او در قصيده ، غزل ، رباعي ، مثنوي ، قطعه ،تركيب بند ،ترجيع بند مهارت داشته است .

 اشعار وزين و زبياي محتشم كاشاني و مهارت او در سرايش اشعار در اوزان مختلف سبب شده ، كه در جايگاه شاعران بزرگ همانند: سنايي ، شيخ عطار، مولانا، سعدي ،حافظ ، قرار گيرد، آنچه باعث شهرت عالم گير، او در جهان تشيع گشته شعر،مشهوري  است در  خصوص  قيام عاشورا و روز واقعه كه از آن زمان در مراسم سوگواري حضرت اباعبدالله الحسين (ع) درمنابر ، مساجد ،حسينينه ها، تكايا،چند صدسال است كه اين شعر خوانده مي شود، و در كتيبه هاي اين مراسم بكاررفته، و اشعار محتشم كاشاني در و ديوار همه شهرها به  ياد حضرت امام حسين سالار شهيدان دشت كربلا(ع) زمزمه در ايام محرم وصفر مي شود،  و رونق بخش مجالس ترحيم حضرت سيد الشهداست، و اين افتخاربزرگي براي اوست، كه شعرش ،تا قيام قيامت خوانده مي شود، و دستجات عزاداري ، سينه زني وزنجيز زني در شام غريبان اين شعر را در كوچه وخيابانها باهم زمزمه مي كنند، قطعا اين لطف حضرت سيد الشهدا اباعبدالله الحسين(ع) بوده، كه شاعر خودشان را چنين جايگاهي مقام ومنزلت دادند، و افتخار محتشم كاشاني اين است كه شعر عاشورايي در مرثيه وسوگ خورشيد اهل بيت نبي مكرم عالم اسلام (ص) سروده است .

شاه شهيد خود به عزاي خود آمده

وز نقل وي گريسته بر خويش زار زار

غلمان دريده جامه و حورا گشاده مو

اهل بهشت نوحه‌گري كرده اختيار

با آن كه در بهشت نمي‌باشد آتشي

رضوان ز غم نشسته بر آتش هزار بار

فرياد محتشم كه جهان كم نوا بماند

از نوحه حسين علي خاصه اين ديار

روزي كه ما رسيم باو وز عطاي حق

از زندگان خلد نيابيم در شمار

آن روز در قضاي عزاي شه شهيد

چندان كنيم نوحه كه افتد زبان ز كار

يارب به حق شاه حسين آن شه قتيل

كور است جبرئيل امين زار بر مزار

كاين شور بخش مجلس عاشورا را به حشر

ساز از شفاعت نبي و آل كامكار

وز ما به روح او برسان آن قدر درود

كز وي رسانده اي به شهيدان نامدار

 

اساسا تمام شاعران در طول قرون گذشته تاكنون سعي نمودند، كه شعرشان از آسيب زمان و گزند فراموشي ايام محفوظ بماند، و شاعران بزرگ با داشتن هدف مقدس ، پيام خود را به نسلهاي بعدي انتقال دهند ، محتشم كاشاني اين شاعر شيعه عصر صفوي  در تصوير سازي روز واقعه عاشورا آن چنان با قوت وقدرت  وسوز دل ، وصف آن روز واقعه  ، سخن مي گويد كه گويي خود از ياران حضرت سيد الشهدا (ع) در سال 61 هجري در دشت كربلا بوده ،  كه قطعا او با اين نوحه ومرثيه خواني در سوگ ذريه زهراي مرضيه (س) در فرداي محشر امان نامه خود را يقينا  دريافت خواهد كرد، و خوشا به سعادت اين شاعر كه جايگاه بس رفيع   در دنيا و آخرت كسب نموده.

اين زمين پربلا را نام دشت كربلاست

اي دل بي‌درد آه آسمان سوزت كجاست

اين بيابان قتلگاه سيد لب تشنه است

اي زبان وقت فغان وي ديده هنگام بكاست

اين فضا دارد هنوز از آه مظلومان اثر

گر ز دود آه ما عالم سيه گردد رواست

اين مكان بوده است روزي خيمه‌گاه اهل‌بيت

كز حباب اشگ ما امروز گردش خيمه‌هاست

محتشم كاشاني الحق جايگاه ومقام ومنزلت  خاندان مبارك اهل بيت را بخوبي شناخته ودر شعرش به تصرع والتجاء  و عملا دست بسوي  شفاعت وتوسل آستانه مقدس سيد وسالار شهيدان دشت كربلا شده وامان مي خواهد و در نهايت خضوع وفروتني غبار ماديات دنيا ،از تكبر نخوت، حب نفس وجاه طلبي شسته و شعرش الگو و الهام بخش  بسياري از شاعران پارسي زبان  درطي قرنها  شده،و  شعرش  چلچراغي  مجلس سوگواري آقا سيد الشهدا (ع) شده.

يا شفيع‌المجرمين جرمم برونست از عدد

وز تو مقصودم شفاعت پيش جدت مصطفاست

يا امان الخائفين اينجا پناه آورده‌ام

وز تو مطلوبم حمايت خاصه در روز جزاست

يا اباعبدالله اينك تشنه ابر كرم

از پي يك قطره پويان برلب بحر سخاست

يا ولي‌الله گداي آستانت محتشم

بر در عجز و نياز استاده بي‌برگ و نواست

مدتي شد كز وطن بهر تو دل بر كنده است

وز ره دور و درازش رو در اين دولتسرا است

دارد از درماندگي دست دعا بر آسمان

وز قبول توست حاصل آن چه او را مدعاست

از هواي نفس عصيان دوست هر چند اي امير

جالس بزم گناه و راكب رخش خطاست

چون غبار آلود دشت كربلا گرديده است

گرد عصيان گر ز دامانش بيفشاني رواست

 

محتشم كاشاني كه وديعه سرايش شعر در وجودش به امانت سپرده شده ،شعررا وقف اهداف مقدس اسلام نموده و طبق آيه شريفه كلام الله مجيد در خصوص صفت مومنان كه در سوره مومنون سعي نموده از  بيهوده گويي ، لغو ،لهو  وباطل  دوري نمايد،  ومقصود ومقصد منزل سعادت ،سلامت و رستگاري  را طلب مي كند، درشعر زير او متوسل به  شهسوار سپاه اسلام و قرآن ، حضرت امير المومنين مولا علي بن ابيطالب (ع) شده و از مقام شامخ  امام  و مراد خود  امان  مي خواهد:

السلام اي عالم اسرار رب‌العالمين

وارث علم پيمبر فارس ميدان دين

السلام اي بارگاهت خلق‌را دارالسلام

آستان رويت بطرف آستين روح‌الامين

السلام اي پيكر زاير نوازت زير خاك

از پي جنت خريدن خلق را گنج زمين

السلام اي آهن ديوار تيغت آمده

قبله اسلام را از چارحد حصن حصين

السلام اي نايب پيغمبر آخر زمان

مقتداي اولين و پيشواي آخرين

شاه خيبر گير اژدر در امام بحر و بر

ناصر حق غالب مطلق اميرالمؤمنين

ملك دين را پادشاه از نصب سلطان رسل

مصطفي را جانشين از نص قرآن مبين

و در فراز ديگر از چه زبيا  در منقبت  مولا ش حضرت اميرالمومنين علي (ع) سروده

از هجوم فتنه برخيزد غبار انقلاب

راه بر گشتن ز پيشت گم كند پيك نفس

از سپاه خود مظفروار فردآئي برون

وز ملايك لشگر فتح و ظفر از پيش و پس

حمله‌آور چون شوي بر لشگر اعدا شود

حاملان عرش را نظاره حربت هوس

بر سر گردنكشان چون دست و تيغ آري فرو

وز زبردستي رسد ضربت ز فارس برفرس

محتشم كاشاني، پدر شعرعاشورايي

محتشم كاشاني، در تمام سبك هاي شعري  ادب پارسي مهارت هاي زبيايي از خود بجا گذاشته و تخلص شعري  غزلياتش «محتشم » تعدادغزليات او  بالغ بر 600 غزل است،  بيت زير  بيت پاياني يكي از غزليات اوست، كه به شيوه استاد غزل حضرت حافظ سروده است .

 

 

به جز صبا كه برد محتشم چنين غزلي را

 

 

دلير جانب آن سرو نكته‌دان كه تو داني

شعر شيعه مجموعه از شعر هايي است كه  به عنوان محور كلي  و تفكر شيعه مطرح مي شود ،كه شعر شيعه نيز اقسام متعدد خاص خود را  دارد  : شعر غديريه ، شعر عاشورايي ،شعر منقبت ، شعرمناجاتي ، شعر رضوي،شعر انتظار يا منجي  ، انواع واقسام آن مي توان زير مجموعه شعر شيعه ناميد.شعر عاشورايي نيز كه در زير مجموعه  خود شعر مداحي ،شعرمرثيه ،شعرمقتل خواني و.... منشعب مي شود

باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است

باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز اين چه رستخيز عظيم است كز زمين

بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

اين صبح تيره باز دميد از كجا كزو

كار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گويا طلوع ميكند از مغرب آفتاب

كاشوب در تمامي ذرات عالم است

گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست

اين رستخيز عام كه نامش محرم است

در بارگاه قدس كه جاي ملال نيست

سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است

جن و ملك بر آدميان نوحه ميكنند

گويا عزاي اشرف اولاد آدم است

خورشيد آسمان و زمين نور مشرقين

پرورد هي كنار رسول خدا حسين

گرچه قبل از محتشم كاشاني، در طي قرون گذشته و ، تاكنون شاعران همانند: كسايي مروزي ،ناصر خسروقبادياني ،سيف فرغاني، اوحدي مراغه‌اي، سلمان ساوجي، خواجوي كرماني و ابن‌يمين فريومدي ،شيخ  عطار ،مولانا ، كمال اسماعيل اصفهاني و  نيز بسياري از شاعران ديگر در خصوص واقعه عاشورا شعر سرودند ، اما شعر محتشم كاشاني به جهت شيوايي و شيدايي و  اوج بيان و عظمت واقعه عاشورا زبياترين شعر عاشورايي را سروده، 

الحق  محتشم كاشاني را بايست «پدر شعر عاشورايي  » ناميد، سلام و صلوات خدا بر همه شاعران شيعه  باد.

منبع : سايت تبيان


برنامه دوشنبه 05/10/1390

۳۱ بازديد

برنامه مشاعره

نمايش آنلاين


برنامه سه شنبه 06/10/1390

۳۰ بازديد

نمايش آنلاين

نمايش آنلاين


اشعار جديد

۳۲ بازديد
 

در اين شهر خدا خوابيده است

هيس....!
آهسته قدم برداريد
كه در اين شهر
خدا خوابيده است
مادربخت مرا.....صد صلوات
فلج و كور و كچل زاييده است
آسمان جاي كمي از رحمت
بر سرم بارش غم باريده است
سالها زحمت گل بر ما بود
در گلاب است
هر آن كس چيده است
هر كسي خواست بيايد ببرد
اين گلو را كه ز غم تركيده است
هيس....!
بگذار بخوابد خدا
تا نداند گناهم عشق است
تا نداند كه دل بيمار است
تا نداند گناه از ديده است.....

 

طعم خودخواهي

هواي سرد پاييز است و من
از پنجره
در كوچه ي دلواپسي
اشك بر....
غبار پشت پاي خاطرات تلخ تو
بيهوده مي ريزم.....
نسيم صبح هم چون تو
به رسم بي وفايي
خاك غفلت را
به درگاه دو چشم خيس من
شاباش مي ريزد.....
تمام خاطراتم در غبار رد پايت
زود مي سوزد
تمام بوسه هايت را
تگرگ اشك مي شويد...
درخت نارون
نامرديت را
با به رقص آوردن برگهاي زردش
در عزايم
پاس مي دارد...
چه نامردي...
چقدر سرما....
من از سرما
من از سردي فصل بي كسي
خود را ...
در آغوش محبت مي كشم شايد
بفهمم طعم خودخواهي چه شيرين است....!


برنامه يكشنبه 04/10/1390

۳۱ بازديد

برنامه مشاعره

نمايش آنلاين