
محتشم كاشاني، متولد كاشان در قرن دهم، معاصر شاه طهماسب صفوي است ،او كه 91 سال عمر پر بركت نمود ،شهرتش بيشتر به جهت اشعار عاشورايي ، مرثيه سرايي، منقبت اهل بيت رسول خدا (ص) است ، او در قصيده ، غزل ، رباعي ، مثنوي ، قطعه ،تركيب بند ،ترجيع بند مهارت داشته است .
اشعار وزين و زبياي محتشم كاشاني و مهارت او در سرايش اشعار در اوزان مختلف سبب شده ، كه در جايگاه شاعران بزرگ همانند: سنايي ، شيخ عطار، مولانا، سعدي ،حافظ ، قرار گيرد، آنچه باعث شهرت عالم گير، او در جهان تشيع گشته شعر،مشهوري است در خصوص قيام عاشورا و روز واقعه كه از آن زمان در مراسم سوگواري حضرت اباعبدالله الحسين (ع) درمنابر ، مساجد ،حسينينه ها، تكايا،چند صدسال است كه اين شعر خوانده مي شود، و در كتيبه هاي اين مراسم بكاررفته، و اشعار محتشم كاشاني در و ديوار همه شهرها به ياد حضرت امام حسين سالار شهيدان دشت كربلا(ع) زمزمه در ايام محرم وصفر مي شود، و رونق بخش مجالس ترحيم حضرت سيد الشهداست، و اين افتخاربزرگي براي اوست، كه شعرش ،تا قيام قيامت خوانده مي شود، و دستجات عزاداري ، سينه زني وزنجيز زني در شام غريبان اين شعر را در كوچه وخيابانها باهم زمزمه مي كنند، قطعا اين لطف حضرت سيد الشهدا اباعبدالله الحسين(ع) بوده، كه شاعر خودشان را چنين جايگاهي مقام ومنزلت دادند، و افتخار محتشم كاشاني اين است كه شعر عاشورايي در مرثيه وسوگ خورشيد اهل بيت نبي مكرم عالم اسلام (ص) سروده است .
شاه شهيد خود به عزاي خود آمده
وز نقل وي گريسته بر خويش زار زار
غلمان دريده جامه و حورا گشاده مو
اهل بهشت نوحهگري كرده اختيار
با آن كه در بهشت نميباشد آتشي
رضوان ز غم نشسته بر آتش هزار بار
فرياد محتشم كه جهان كم نوا بماند
از نوحه حسين علي خاصه اين ديار
روزي كه ما رسيم باو وز عطاي حق
از زندگان خلد نيابيم در شمار
آن روز در قضاي عزاي شه شهيد
چندان كنيم نوحه كه افتد زبان ز كار
يارب به حق شاه حسين آن شه قتيل
كور است جبرئيل امين زار بر مزار
كاين شور بخش مجلس عاشورا را به حشر
ساز از شفاعت نبي و آل كامكار
وز ما به روح او برسان آن قدر درود
كز وي رسانده اي به شهيدان نامدار
اساسا تمام شاعران در طول قرون گذشته تاكنون سعي نمودند، كه شعرشان از آسيب زمان و گزند فراموشي ايام محفوظ بماند، و شاعران بزرگ با داشتن هدف مقدس ، پيام خود را به نسلهاي بعدي انتقال دهند ، محتشم كاشاني اين شاعر شيعه عصر صفوي در تصوير سازي روز واقعه عاشورا آن چنان با قوت وقدرت وسوز دل ، وصف آن روز واقعه ، سخن مي گويد كه گويي خود از ياران حضرت سيد الشهدا (ع) در سال 61 هجري در دشت كربلا بوده ، كه قطعا او با اين نوحه ومرثيه خواني در سوگ ذريه زهراي مرضيه (س) در فرداي محشر امان نامه خود را يقينا دريافت خواهد كرد، و خوشا به سعادت اين شاعر كه جايگاه بس رفيع در دنيا و آخرت كسب نموده.
اين زمين پربلا را نام دشت كربلاست
اي دل بيدرد آه آسمان سوزت كجاست
اين بيابان قتلگاه سيد لب تشنه است
اي زبان وقت فغان وي ديده هنگام بكاست
اين فضا دارد هنوز از آه مظلومان اثر
گر ز دود آه ما عالم سيه گردد رواست
اين مكان بوده است روزي خيمهگاه اهلبيت
كز حباب اشگ ما امروز گردش خيمههاست
محتشم كاشاني الحق جايگاه ومقام ومنزلت خاندان مبارك اهل بيت را بخوبي شناخته ودر شعرش به تصرع والتجاء و عملا دست بسوي شفاعت وتوسل آستانه مقدس سيد وسالار شهيدان دشت كربلا شده وامان مي خواهد و در نهايت خضوع وفروتني غبار ماديات دنيا ،از تكبر نخوت، حب نفس وجاه طلبي شسته و شعرش الگو و الهام بخش بسياري از شاعران پارسي زبان درطي قرنها شده،و شعرش چلچراغي مجلس سوگواري آقا سيد الشهدا (ع) شده.
يا شفيعالمجرمين جرمم برونست از عدد
وز تو مقصودم شفاعت پيش جدت مصطفاست
يا امان الخائفين اينجا پناه آوردهام
وز تو مطلوبم حمايت خاصه در روز جزاست
يا اباعبدالله اينك تشنه ابر كرم
از پي يك قطره پويان برلب بحر سخاست
يا وليالله گداي آستانت محتشم
بر در عجز و نياز استاده بيبرگ و نواست
مدتي شد كز وطن بهر تو دل بر كنده است
وز ره دور و درازش رو در اين دولتسرا است
دارد از درماندگي دست دعا بر آسمان
وز قبول توست حاصل آن چه او را مدعاست
از هواي نفس عصيان دوست هر چند اي امير
جالس بزم گناه و راكب رخش خطاست
چون غبار آلود دشت كربلا گرديده است
گرد عصيان گر ز دامانش بيفشاني رواست
محتشم كاشاني كه وديعه سرايش شعر در وجودش به امانت سپرده شده ،شعررا وقف اهداف مقدس اسلام نموده و طبق آيه شريفه كلام الله مجيد در خصوص صفت مومنان كه در سوره مومنون سعي نموده از بيهوده گويي ، لغو ،لهو وباطل دوري نمايد، ومقصود ومقصد منزل سعادت ،سلامت و رستگاري را طلب مي كند، درشعر زير او متوسل به شهسوار سپاه اسلام و قرآن ، حضرت امير المومنين مولا علي بن ابيطالب (ع) شده و از مقام شامخ امام و مراد خود امان مي خواهد:
السلام اي عالم اسرار ربالعالمين
وارث علم پيمبر فارس ميدان دين
السلام اي بارگاهت خلقرا دارالسلام
آستان رويت بطرف آستين روحالامين
السلام اي پيكر زاير نوازت زير خاك
از پي جنت خريدن خلق را گنج زمين
السلام اي آهن ديوار تيغت آمده
قبله اسلام را از چارحد حصن حصين
السلام اي نايب پيغمبر آخر زمان
مقتداي اولين و پيشواي آخرين
شاه خيبر گير اژدر در امام بحر و بر
ناصر حق غالب مطلق اميرالمؤمنين
ملك دين را پادشاه از نصب سلطان رسل
مصطفي را جانشين از نص قرآن مبين
و در فراز ديگر از چه زبيا در منقبت مولا ش حضرت اميرالمومنين علي (ع) سروده
از هجوم فتنه برخيزد غبار انقلاب
راه بر گشتن ز پيشت گم كند پيك نفس
از سپاه خود مظفروار فردآئي برون
وز ملايك لشگر فتح و ظفر از پيش و پس
حملهآور چون شوي بر لشگر اعدا شود
حاملان عرش را نظاره حربت هوس
بر سر گردنكشان چون دست و تيغ آري فرو
وز زبردستي رسد ضربت ز فارس برفرس

محتشم كاشاني، در تمام سبك هاي شعري ادب پارسي مهارت هاي زبيايي از خود بجا گذاشته و تخلص شعري غزلياتش «محتشم » تعدادغزليات او بالغ بر 600 غزل است، بيت زير بيت پاياني يكي از غزليات اوست، كه به شيوه استاد غزل حضرت حافظ سروده است .
به جز صبا كه برد محتشم چنين غزلي را
دلير جانب آن سرو نكتهدان كه تو داني
شعر شيعه مجموعه از شعر هايي است كه به عنوان محور كلي و تفكر شيعه مطرح مي شود ،كه شعر شيعه نيز اقسام متعدد خاص خود را دارد : شعر غديريه ، شعر عاشورايي ،شعر منقبت ، شعرمناجاتي ، شعر رضوي،شعر انتظار يا منجي ، انواع واقسام آن مي توان زير مجموعه شعر شيعه ناميد.شعر عاشورايي نيز كه در زير مجموعه خود شعر مداحي ،شعرمرثيه ،شعرمقتل خواني و.... منشعب مي شود
باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز اين چه رستخيز عظيم است كز زمين
بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
اين صبح تيره باز دميد از كجا كزو
كار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گويا طلوع ميكند از مغرب آفتاب
كاشوب در تمامي ذرات عالم است
گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
اين رستخيز عام كه نامش محرم است
در بارگاه قدس كه جاي ملال نيست
سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است
جن و ملك بر آدميان نوحه ميكنند
گويا عزاي اشرف اولاد آدم است
خورشيد آسمان و زمين نور مشرقين
پرورد هي كنار رسول خدا حسين
گرچه قبل از محتشم كاشاني، در طي قرون گذشته و ، تاكنون شاعران همانند: كسايي مروزي ،ناصر خسروقبادياني ،سيف فرغاني، اوحدي مراغهاي، سلمان ساوجي، خواجوي كرماني و ابنيمين فريومدي ،شيخ عطار ،مولانا ، كمال اسماعيل اصفهاني و نيز بسياري از شاعران ديگر در خصوص واقعه عاشورا شعر سرودند ، اما شعر محتشم كاشاني به جهت شيوايي و شيدايي و اوج بيان و عظمت واقعه عاشورا زبياترين شعر عاشورايي را سروده،
الحق محتشم كاشاني را بايست «پدر شعر عاشورايي » ناميد، سلام و صلوات خدا بر همه شاعران شيعه باد.
منبع : سايت تبيان