من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

مهارت‌هاي مديريت و رهبري

۶۸ بازديد

اجماع نظريه پردازان مديريت بر اين است كه سه نوع مهارت براي اجراي فرايند مديريت وجود دارد كه عبارتنداز: مهارت فني، مهارت انساني و مهارت مفهومي يا ادراكي

 

1)   مهارت فني: يعني توانايي به كاربردن دانش، روش و تكنيك و وسايل لازم براي اجراي وظايف خاص كه از راه تجربه، آموزش و تعليم بدست آمده است.

2)   مهارت انساني: يعني توانايي داوري در كار با يا بوسيله مردم به انضمام آگاهي از فن تشويق و به كار گرفتن شيوه‌هاي رهبري موثر.

3)   مهارت ادراكي: توانايي درك مشكلات كلي سازمان و اينكه هر كاري، مناسب چه بخشي از سازمان است. چنين دانشي به شخص اجازه مي‌دهد كه براساس هدف‌هاي سازمان عمل كند نه بر پايه هدف‌ها و احتياجات گروه مربوط به خويش.به موازات پيشرفت فرد از سطح سرپرستي به مقام‌هاي بالاي مديريت، نوع تركيب مهارت‌ها فرق خواهد كرد.  به عبارت ديگر در سه سطح مديريت مهارت‌هاي خاصي مورد نياز است. (جدول شماره 1)

 

مهارت‌هاي مديريتي در سطوح مختلف

مديريت سطح بالا

مديريت مياني

مديريت عملياتي

مهارت‌ها

بالا

پايين متوسط

پايين

مهارت‌هاي ذهني

بالا

بالا

بالا

مهارت‌هاي انساني

پايين

پايين- متوسط

بالا

مهارت‌هاي فني

جدول شماره 1

 

 

هرچه فرد از سطوح پايين مديريتي به سطوح بالا ارتقاء مي‌يابد. به مهارت فني كمتري نياز دارد. همچنين در سطوح پايين مديريت كه سرپرستان قرار دارند. مهارت فني زيادي نياز است. زيرا از آنها انتظار مي‌رود تكنسين‌ها و كاركنان تحت سرپرستي خود را آموزش دهند.

با وجود اينكه مقدار مهارت‌هاي فني و ادراكي در سطوح مختلف مديريت تفاوت مي‌كند ولي مهارت‌هاي انساني شاخص مشتركي است كه از اهميت ويژه‌اي در تمام سطوح مديريت برخوردار است . بعبارت ديگر مهمترين توانايي يك مدير، توانايي او در رفتار با مردم است

 

سازمان‌ها معمولاً از چهار سطح تشكيل شده‌اند.

    • كاركنان (غيرمديران)
    • مديران علمياتي
    • مديران مياني
    • مديران عالي

هر كدام از اين سطوح نيازمند مجموعه اي از مهارت‌هاست.

 

1- كاركنان اجرايي: تاكيد بر مهارتهاي فني

كاركنان، كارهاي اجرائي را انجام مي‌دهند و مستقيماً درگير برنامه‌‌ريزي، سازماندهي، هدايت و كنترل كار ديگران نمي‌باشند. آنها بايد از نظر دانش و مهارت‌هاي فني مستعد باشند تا بتوانند وظايف خود را انجام دهند. كاركنان تنها زماني به مهارت انساني نياز دارند كه بخواهند كار گروهي انجام دهند و مهارت‌هاي ادراكي در اين سطح ضروري نمي‌باشد. زيرا كاركنان معمولاً نياز به تصاوير ذهني فراتر از كار خود ندارند.

 

2- مديران عملياتي: تاكيد بر مهارت فني و انساني

مديران عملياتي يك مرحله فراتر از انجام وظايف اجرايي هستند. مستقيماً درگير طرح‌ريزي ، واگذار كار به ديگران، فراهم نمودن محيط كاري مناسب‌(سازماندهي) و انتقال انتظارات به ديگران هستند. مديران عملياتي بايد از نظر فني، تخصص لازم را داشته باشند ولي اين ميزان كمتر از خود كاركنان است. در عوض نياز بيشتري به مهارت‌هاي انساني دارند. زيرا مديران عملياتي به برقراري ارتباط مناسب و ايجاد انگيزه در ديگران براي انجام كار توجه دارند.

 

3- مديران مياني: تاكيد بر مهارت‌هاي روابط انساني

مديران مياني مدير مديران عملياتي هستند. آنها مسئول كار مديراني هستند كه بر كاركنان نظارت مي‌كنند. مديريت مياني دومرحله فراتر از آنهايي است كه در واقع كارهاي اجرايي را انجام مي‌دهند. مديران مياني نياز كمتري به مهارت‌هاي فني دارند. زيرا نظارت بر مسائل فني وظيفه مديران عملياتي است. نياز آنها به مهارت‌هاي روابط انساني تقريباً برابر با نيازمديران عملياتي است . هرچند مديران مياني به طور فزاينده‌اي براي ايده دادن و پيش بيني آينده سازمان استفاده مي‌شوند.

 

4- مديريت عالي : تاكيد بر مهارت‌هاي ادراكي

مديران عالي مستقيماً مسئول درك، هدايت و موفقيت سازماني هستند. اين بدان معناست كه سطح بسيار بالايي از مهارت‌هاي ادراكي براي مديران عالي، نياز است. مديران عالي اكثر اوقات خود را به بررسي‌هاي ادراكي صرف مي‌كنند. از اين رو زمان كمي براي تعامل با ديگران دارند. به همين دليل نياز به مهارت‌هاي روابط انساني نيز به همان اندازه كاهش مي‌يابد. در عين حال مديران سطح بالا بسيار دورتر از وظايف روازنه هستند لذا مهارت فني كمتري نياز دارند.

در نگاهي ديگر مهارت‌هاي مديريتي به چهار قسمت تقسيم شده است شامل: مهارت‌هاي فني(دانش، تجربه عملي و فعاليت فيزيكي)، مهارت‌هاي انساني(انگيزش، ارتباطات و همكاري) مهارت‌هاي ادراكي (طرح‌ريزي، تجزيه و تحليل و تفكر) و مهارت‌هاي فرايندي (فرايندها، ابزار و تكنيك‌ها و سازماندهي كار)


نكات مديريتي

۸۴ بازديد

1)     در انجام كارها روي شيوه‌اي خاص تأكيد نكنيد. شايد كسي بتواند از مسير كوتاه‌تر و بهتري شما را به مقصد برساند.

2)   توجه داشته باشيد دانش و تجربه، هيچ كدام به تنهايي رهگشا نيستند، مثل اكسيژن و هيدروژن كه از تركيب معيني از آنها هواي تنفس ما تأمين مي‌شود، مي‌توان با آميختن دانش و تجربه، راهكارهاي حياتي و استثنايي خلق كرد.

3)     از هر فرصتي براي استخدام و به كارگيري افراد برجسته استفاده كنيد.

4)     به خاطر داشته باشيد رعايت استانداردهاي محيط كار در كارايي كارمندان مؤثر است.

5)     با فرق گذاشتن بيهوده بين افراد گروه، انگيزه كاري آنها را از بين نبريد.

6)     از مشورت و نظرخواهي با نيروي جوان ابايي نداشته باشيد.

7)     با رفتارهاي ضد و نقيض، اعتماد زيردستان را از خود سلب نكنيد.

8)     در به وجود آوردن فضاي رقابتي سالم، كوشا باشيد.

9)     براي ارتقاي سطح دانش كارمندان و افزايش بهره‌وري آنان، كلاس‌هاي آموزشي ترتيب دهيد و از لوازم كمك آموزشي بهره گيريد.

10) دقت كنيد كه توبيخ كارمند خطاكار، بايد متناسب با اشتباهاتش تعيين شود.


موفقيت

۷۲ بازديد

نخستين كليد آن است كه بدانيد چگونه با ياس و دلسردي مبارزه كنيد.      

دومين كليد آن است كه از پاسخ منفي نهراسيد.                       

سومين كليد آن است كه بتوانيد فشارهاي مالي را تحمل كنيد.

چهارمين كليد اين است كه به آسايش خاطري كه بدست مي‌آوريد قانع نباشيد.

پنجمين كليد اين است كه هميشه بيش از آنچه مي‌گيريد بدهيد.

 

«قدم نخست: معيارهاي خود را بالا ببريد

قدم دوم: عقايد زيان‌آور را تغيير دهيد.

قدم سوم: شيوه معمول كار را تغيير دهيد.»

 

 «اگر فكر مي‌كنيد شكست مي‌خوريد و يا پيروز خواهيد شد در هر دو صورت درست انديشيده‌ايد.»

 

«ايجاد روندها چيزي به جز رهبري نيست.»

 

«زندگي خود را به صورت شاهكاري بي‌همتا درآوريد.»

 

«آنچه سرنوشت ما را تعيين مي‌كند، شرايط زندگي‌مان نيست بلكه تصميم‌هاي ماست.»


تفاوت مديريت با رهبري

۸۰ بازديد

امروز هم از نظر درك مديريت و رهبري و هم از نظر عمل كردن به آن روزگاري هيجان‌انگيز است. آنچنان كه در گذشته بي‌سابقه بوده است، اينك شاهد اين آگاهي فزاينده هستيم كه توفيق سازمان‌هايمان مستقيماً به استفاده موثر از منابع انساني متكي به علوم رفتاري كاربردي، بستگي دارد.(هرسي و بلنچارد : كبيري 1371) و صاحبنظران علم مديريت رمز موفقيت مدير را در توان هدايت نيروي انساني تحت سرپرستي وي مي‌دانند (رضائيان 1382)

اصطلاح رهبري ابتدا بوسيله هنري فايول تحت عنوان ”جهت دهي يا دستور دهي“ بعنوان يكي از وظايف ‌پنجگانه‌ مديريت ‌مطرح شد سپس واژه هدايت‌ بعنوان معادل‌ فارسي اين عبارت(Direction) وارد متون مديريتي شد و بالاخره با تطور معنايي، عبارت فوق، ارتباطات، انگيزش و رهبري معني شد (سيدجوادين 1374، رضاييان 1382) و امروز از واژه رهبري بجاي هدايت و جهت دهي استفاده مي‌كنند.

رهبري عبارت است از ”توانايي ترغيب ديگران به كوشش مشتاقانه جهت كسب اهداف معين“ يا فعاليت‌هايي كه مردم را براي تلاش مشتقاقانه در جهت كسب اهداف گروهي تحت تاثير قرار مي‌دهد. در تعريفي وسيعتر رهبري يعني ”نفوذ در ديگران جهت كسب هدف مي‌باشد.“

تفاوت آن با مديريت در اين است كه مديريت نفوذ در ديگران جهت كسب اهداف سازماني است. اما در رهبري اهداف مي‌تواند گوناگون باشد ولي در مديريت اهداف سازماني اولويت دارد . براي مثال اگر فردي در رده عملياتي بر تصميم مديرعالي سازمان اثر بگذارد در آن صورت آن فرد در اين مورد رهبر است و مدير عالي پيرو.

 رهبر ممكن است عضو سازمان نباشد و در رهبري سلسه مراتب مطرح نيست و مضاف بر اينكه هدف رهبر ممكن است با هدف سازمان همگام، يا برخلاف آن باشد. (هرسي و بلنجارد، مورهدگريفين، استيفن رابينز، كبيري 1371، الواني 1373، رضاييان 1382)


موفقيت

۸۳ بازديد

بالاترين آروزي بشر، كسب موفقيت است. موفقيت امري نسبي است و تعريف واحدي نيز ندارد. برخي معتقدند كه موفقيت رسيدن به آمال و آرزوهاست و رضايت خاطري است كه در رسيدن به هدفي پديد مي‌آيد. موفقيت هدف زندگي است. همه تلاش و كوشش مي‌كنند تا به موفقيت برسند و همه كس خواهان و طالب آن هستند. راه موفقيت هميشه در حال ساخت است و در مسير اتفاق مي‌افتد و نه در پايان راه. تلاش كردن، پشتكار داشتن و تسليم نشدن بر مشكلات راز موفقيت است. براي گام برداشتن در كسب موفقيت ابتدا بايد اهداف مشخص شوند. بدون تعيين هدف و برنامه‌ريزي نمي‌توان به موفقيت رسيد. موفقيت پايان كار نيست بلكه آغاز راه است. موفقيت از طريق شانس و اقبال يا به صورت تصادفي حاصل نمي‌شود بلكه مديون تصميمات و سعي و تلاش هر كسي است.

 

  • هيچ چيز به اندازه كاميابي، كاميابي نمي‌آورد.
  • اگر فكر كنيد موفق مي‌شويد، يا شكست مي‌خوريد در هر دو صورت درست فكركرده‌ايد.
  • كوشيدن، جستن، يافتن و هرگز تسليم نشدن، راز موفقيت است.
  • نقطه شروع هر موفقيت وجود يك نظريه يا نقطه نظر است كه خود ناشي از تصور مي‌باشد.
  • مشكلات افراد موفق كمتر از افراد شكست خورده نيست؛ تنها يك دسته از مردم هستند كه هيچ مشكلي ندارند: كساني در گورستان خوابيده‌اند.        
  • تنهاكسي موفق مي‌شود كه به انتظار ننشيند و همه چيز را از هوش و حواس خود بخواهد.
  • هر جا كه هستيد همان جا نقطه آغاز است تلاش بيشتر امروز، سازنده فرداي متفاوت شماست.
  • تلاش منظم و متوالي، پاداشي چند برابر دارد.
  • هفت خصلت مشترك بين انسان‌هاي موفق مي‌باشد: عشق، ايمان، برنامه‌ريزي، مشخص بودن ارزش‌ها، مصرف انرژي،
  • جلب دوستي، تسلط به فن ارتباط.

كــار و تلاش

۷۹ بازديد

شايد يكي از موهبت‌هاي الهي، وجود انگيزه كار و تلاش در نهاد انسان است. سرچشمه همه پيشرفت‌ها و موفقيت‌ها چيزي جز كار و تلاش نيست. بدون كار و تلاش نمي‌توان به موفقيت‌ها و پيروزي‌ها اميدوار بود. همگان سعي و تلاش مي‌كنند و ديگران از نتيجه كار و تلاش آنها بهره‌مند مي‌شوند و ما نيز تلاش و فعاليت مي‌كنيم كه ديگران از نتيجه تلاش‌ها و فعاليت‌هاي ما منتفع گردند. اگر زندگي انسان‌هاي موفق و صاحب نام را مطالعه و بررسي نمائيم تنها وجه اشتراك، سعي و تلاش بي‌وقفه آنهاست. اما هر تلاش و فعاليتي نيز منجر به نتيجه نمي‌شود بلكه تلاش‌ها بايد هوشمندانه و در جهت اهداف مورد نظر باشند. هر گونه تلاشي بدون فكر و برنامه‌ريزي بي‌ثمر خواهد بود. براي موفقيت لازم نيست خيلي به افق‌هاي دور بينديشيد، موفقيت در بازوي شما، در كف دستانتان و در انديشه‌هايتان نهفته است.

o        هر جا كه هستيد، با هر چيز كه در اختيار داريد، كاري بكنيد.

o        عقيده خود را در عملكردتان پياده كنيد.

o        حتي اگردر مسير درستي هم باشي، چنان چه سر جايت بايستي، تو را زير خواهند گرفت.

o        رنج امروز گنج فردا را تدارك خواهد ديد.

o        وقتي احساس افسردگي مي‌كنيد به جاي يكجا نشستن كاري انجام دهيد.

o        درياي بي‌تلاطم، هيچ‌گاه دريانورد ورزيده تربيت نمي‌كند.

o        قله‌ها را جز با طي مسيرهاي پيچ در پيچ نمي‌توان فتح كرد.

o        اگر فرصت‌ها پشت در خانه شما نمي‌آيند، درِ ديگري بسازيد.

o        اگر بايد از تپه بالا برويد، تصور نكنيد كه تعلل، تپه را كوچكتر مي‌كند.

o        نقطه نظرهاي شما چه اهميتي دارد؟عمل شماست كه مي‌تواند تغييرات شگرفي را در جهان بوجود آورد.


تغيير و تحول

۷۱ بازديد

 تغيير و تحول قانون ثابت و لايتغير جهان هستي است. همه چيز در حال تغيير و دگرگوني است؛ آن‌چه كه تغيير ناپذير است، خود تغيير است. حكايت تغيير و تحول حكايت هميشگي زندگي انسان‌هاست. امواج تغيير و تحول در گستره زندگي امروزين ما هر لحظه جلوه‌اي خاص مي‌يابد.

امروزه ثابت ماندن، تغيير نكردن و بهبود نيافتن مساوي مرگ است، حتي يك روز ما نبايد بدون تغيير سپري شود. تحول و بهبود مسابقه‌اي بدون خط پايان است كه دير زماني است شروع شده. ما نيز بايد در اين مسابقه با تمرينات بيشتر شركت كنيم. همه خواهان تغيير و تحول‌اند ولي نه در خود بلكه در ديگران. نگاه تيزبين ما هميشه متوجه افراد و سازمان‌هاي ديگر است. تغيير و تحول از طريق شانس و اقبال حاصل نمي‌شود بلكه به مديريت صحيح بستگي دارد.

 

  • خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي‌دهد مگر آن كه خودشان بخواهند.
  • اگرحاكم و مديرجامعه، در اخلاق و رفتارش تحولي حاصل گردد، زمان دگرگون مي‌شود.
  • بزرگترين بيم بشر، بيم از تغيير است: مردم از افكار جديد، عادت هاي جديد، محيط جديد و روش جديد مي‌ترسند. غافل از آن كه اساس زندگي تغيير و تحول است و زندگي بدون آن قابل دوام نيست؛ تنها راه زندگي بهتر و طولاني‌تر، آمادگي شما براي قبول تغيير و عملي كردن تحول‌هاي بزرگ است. پس خودتان را عوض كنيد.
  • مديران بدانند، دگرگوني مثل مرگ اجتناب ناپذير است.
  • با سه قدم زير تغييرات پايدار پديد آوريد:

v           قدم اول: معيارهاي خود را بالا ببريد.

v           قدم دوم: عقايد زيان‌آور را تغيير دهيد.

v           قدم سوم: شيوه معمول كار را عوض كنيد.

 

  • زندگي، پديده‌اي ايستا نيست؛ تنها دو گروه نمي‌توانند افكار خود را عوض كنند: ديوانگان تيمارستان و مردگان گورستان.
  • بزرگترين كشف نسل امروز اين است كه انسان مي‌تواند با تغيير ذهنيت خود، زندگي خود را تغيير دهد.
  • ما ايستادگي را از طبيعت مي‌آموزيم: رودي كه از رفتن باز بايستد، بوي گند مي‌گيرد.
  • تغيير آنگاه شروع مي‌شود كه فردي پله بعدي را ببيند.
  • تغيير پذير را تغيير ده، تغيير ناپذير را بپذير و از آن‌چه غيرقابل قبول است فاصله گير.
  • چيزي پايدار نمي‌ماند مگر دگرگوني. 

ايده

۷۸ بازديد
 

يكي از مسائلي كه مي‌تواند يك كارآفرين را كاملاً ذوق‌زده كند و به هيجان آورد، رسيدن به يك فكر و ايده‌ي جديد است. محصولي جديد، راهي نو، طرحي تازه و كاري متفاوت مي‌تواند در آنان ايجاد انرژي كند و آن‌ها را براي رسيدن به نمونه‌ي عيني يك ايده‌ي ذهني برانگيزد.

كارآفرينان معمولاً برا ي انجام كارها و فعاليت‌هاي خود از ايده‌هاي نو كمك مي‌گيرند. ممكن است اين ايده و طرح جديد زاييده‌ي ذهن خود كارآفرين باشد. در غير اين‌صورت از ايده‌هاي كاركنان خود كمك مي‌گيرد و به استقبال نظرهاي بديع آنان مي‌رود. به عبارتي ديگر مهارت ويژه‌ي يك كارآفرين اولا توانايي شناسايي افرادي است كه ايده‌هاي بكر و عملي در ذهن دارند، ثانياً توانايي ايجاد فضايي مساعد براي پرورش طرح‌هاي آنان است. بدين ترتيب سازماني كه با مديريت يك فرد كارآفرين فعاليت مي‌كند مركزي براي رشد و پرورش استعدادها و ايده‌هايي ناشناخته است. ايده‌هايي كه بعضاً مضحك و عجيب به نظر مي‌رسد. كارآفرينان بر روي همين ايده‌ها سرمايه‌ي فكري، زماني و مالي مي‌گذراند تا شكوفه شوند. حتي بسياري از كارآفرينان بر اين باورند كه يك ايده‌ي موفق آن است كه در ابتدا اعجاب همگان را برانگيزد و حتي آنان را به خنده وا دارد.

  • بهترين ايده ها از منشي ها و دانش آموزان به دست مي آيد.( ساموئل والتون)

o        ايده مي تواند به خاك بخورد يا به جادو تبديل شود ، اين بستگي به فردي دارد كه با آن برخورد مي كند.(ويليام برنباخ )

o        همواره افكار خود را روي كاغذ بياوريد و نگذاريد از ذهنتان فرار كند. ( دكتر رابينز)

o        فكر خوبي داريد؟ چرا نشسته ايد؟ كاري برايش بكنيد . ( مارك تواين)

  • سر باد كرده بهتر از مغز چروكيده است. (ضرب‌المثل چيني)
  • در يك شركت فعال و خلاق، علاوه بر تجربه و توسعه، ايده‌ها در حكم خون سازمان است. (ريچارد برانسون)
  • با كار كردن بر روي ايده‌هايتان به انها ارزش دهيد. (دكتر رابينز)
  • هرگاه كسي عقيده‌ي نويي را ارائه مي‌كند، مي‌داند كه ‌ده‌ها نفر پيش از او نيز آن را در سر داشته‌اند، اما تنها در سر(جك ولش)
  • تازگي و جديد بودن يك ايده از سهولت اجراي آن اهميت كمتري دارد. (ميرا مالساناگا)
  • انديشه‌هايي كه ديروز در سرتان مي‌گذشت، امروز شما را آفريده. انديشه‌هايي كه امروز در سرتان مي‌گذرد، فرداي شما را خواهد ساخت. (كاترين پاندر)
  • يك ايده مي‌تواند به خاك بخورد و يا به جادو تبديل شود، اين بستگي به فردي دارد كه با آن برخورد مي‌كند. (ويليام برنباخ)
  • وقتي عقيده‌ي خوب كسي را مي‌كشي، قسمتي از خود او را نيز مي‌كشي.
    (جك ولش)
  • راجع به ايده‌هايتان بينديشيد و آن‌ها را به هم پيوند دهيد. (دكتر شوارتز)
  • همواره افكار خود را روي كاغذ بياوريد و نگذاريد از ذهنتان فرار كند.(دكتر رابينز)
  • تا زماني كه خودت طرح و ايده‌ي بهتري براي پيشنهاد دادن نداري نظرهاي ديگران را سركوب نكن.(ميشل دل)
  • توانايي يك مدير در تبديل يك جلسه به يك محيط تفكر بزرگ‌ترين دارايي يك شركت است. (نانسي كلين)
  • اگر ايده‌هاي شما مورد تمسخر و استهزاي متخصصان و كارشناسان قرار نگيرد، ارزشي نخواهد داشت. (رگ ريوانز)
  • ايده‌هاي پرتوان تا پيش از آنكه به كار گرفته شوند، افسون‌گراني سراپا بي‌حاصل بوده‌اند. شورانگيزي ايده‌ها در تحقق آن‌ها است.( ريچارد باخ)
  • هر چه ديده و لمس مي‌شود، روزگاري ايده‌اي ناديدني بوده‌ است كه سرانجام كسي جان بخشيدن به آن را انتخاب كرده است.(ريچارد باخ)

هفت‌سين اداري

۷۸ بازديد

هفت‌سين اداري مجموعه فعاليت‌هايي‌است براي ايجاد و حفظ محيط ‌سازمان‌يافته، مرتب، پاكيزه، زيبا، دلپذير ، استاندارد و با انضباط براي انجام كار در سازمان‌هاي ايراني نشأت گرفته از ۷سين عيد نوروز براي طراوت طبيعت سازمان‌ها. به اميد روزي كه سازمان‌هاي ما نيز رنگ و بوي بهار داشته باشند.

(s 5)از اولين حروف 5 واژه ژاپني گرفته شده كه به 5سين فارسي ‌مترادف و هم معني شده است.

1)     سوا كردن‌و دور كردن (سئي ري) seiri

2)     سامان دادن ومرتب چيدن (سئي تون) seiton

3)     سپيدي و پاكيزگي(سئي سو) seiso

4)     سعي در حفظ مطلوب(سئي كتسو) seiketsu

5)     سازمان يافتگي و انضباط(‌ شيتسوكه) shitsuke

دربرخي از شركت‌هاي ژاپني از جمله در كارخانه ISUZU دو اصل ديگر رابه آن افزوده ‌ند و اين نظام را در آن كارخانه‌ها به‌صورت (۷S) يا (7سين فارسي ) اجرامي‌كنند. اين دو اصل عبارتند از:

6)     سخت كوشي(شيكاري يارو) shikkari yaru

7)     سماجت در انجام كار خوب تا مرز عادت  (شوكان) shukkun 


ذهن خلاق

۷۹ بازديد

چگونه ذهنتان را براي داشتن فكر خلاق آماده كنيد؟

1)      هميشه جوياي علم باشيد.

2)      زياد بخوانيد، همه چيز بخوانيد.

3)      مطالبي را كه مي‌خوانيد دسته‌بندي كنيد.

4)      زماني را هم براي تبادل نظر با ديگران بگذاريد.

5)      مجامع و جلساتي برويد كه به رشته‌ي كاري شما مربوطند.

6)      به كشورهاي ديگر سفر كنيد.

7)      مهارت‌هاي شنيداري  خود را بالا ببريد.