من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

سخن بزرگان

۸۴ بازديد

 

جبران خليل جبران : شما چون فصلهاي سال هستيد ، زيرا در زمستان خود بهار را انكار مي كنيد ، در حالي كه بهار سرسبز هرگز شما را انكار نمي كند ، بلكه در سنگين ترين خواب غفلت به روي شما لبخند مي زند ، بي آنكه خشمگين شود و يا با شما ستيز كند و صفا و يكرنگي را ناديده بگيرد .

 

هاولاك اليس : جاييكه در آن خوش بيني بيش از هر جاي ديگر رواج و رونق دارد ، تيمارستان است .

 

اُرد بزرگ : پيش نياز دلير بودن بدني ورزيده نيست ، گاهي آدمهاي سبكبار، پشت تواناترين مردان را هم به لرزه افكنده اند .

 

كريستين : براي ازدواج كردن بيش از جنگ رفتن شجاعت لازم است .

 

اُرد بزرگ : پشتيباني از داشته ديگران ، پشتيباني از داشته خود ماست .

 

جبران خليل جبران : كامل ترين پاداش براي انسان ، بخششي است كه بتواند اميال هستي اش را تغيير دهد و خواستهاي دو لب خشكيده از عطش او را دگرگون سازد و تمام زندگي اش را به چشمه هاي هميشه جوشان و ابدي تبديل كند .

 

بزرگمهر  : چون بخشنده اي با مستحق بخشش و كرم كرد در دل احساس شادي و فرح كند ، و ببالد . اما نيكي كردن به ناسزاوار روا نيست ، چه او هرگز قدر احسان را نمي شناسد و همچنانكه از خار خشك گل نمي رويد ، ارج نهادن به نيكي را نمي داند . اگر از گنگي يا كري چيزي بپرسيم دور نيست كه به گونه اي پاسخ گويد ، اما نشدني است كه نااهل و ناسزاوار قدر احسان را بشناسد و سپاس گويد .

 

هرمن كين : هيچ‌كس نمي‌تواند به كارمندان اين دوره انگيزه ببخشد بلكه اين انگيزه مي‌بايست درون خود افراد وجود داشته باشد

 

دوكلوس : نفهمي و ناداني سه نوع است : يكي آنكه انسان هيچ نداند ، دوم آنكه آنچه را كه لازم است نداند ، و سوم آنكه آنچه را نبايد بداند ، بداند .

 

دانته :به ياد داشته باش كه امروز طلوع ديگري ندارد.

 

ارد بزرگ : پيران جهان ديده براي گفتگو  سدي برپا نمي كنند .

 

هراس وال پول: كسي كه به كسي حسد مي ورزد، دليل بر آن است كه به برتري او اعتراف كرده است.

 

دوكلوس : اگر جوان را از عشق منع كنيد ، چنان است كه مريض را از كسالتش سرزنش دهيد .

 

ارد بزرگ : پرسش روشن شاگرد از پاسخ استاد ارزشمندتر است .

 

هيوم :خوشبختي پروانه است. اگر او را دنبال كنيد از شما مي گريزد ولي اگر آرام بنشينيد، روي سر شما خواهد نشست. "

 

اُرد بزرگ : فرومايگان ،  بزرگترين پيروزيهاي پيشينه كهن خويش را به ريشخند گرفته اند .

 

بزرگمهر  : خرد در پيكار با ديوان برنده ترين سلاح ها است  در برابر شمشير تيز ديو  ، خرد جوش است و جان بدان روشن .

 

هانري برگسون  : حواس وسيله ي كشف نيست بلكه فقط وسيله ي ارتباط عملي پيدا كردن با عالم خارج است و همين طور عقل .آن همان مايه ي دانشي است كه در جانوران ، غريزه و در انسان ، عقل را به وجود مي‌آورد . از آن مايه ي دانش در انسان قوه ي اشراقي به وديعه گذاشته  شده كه در عموم به حال ضعف و ابهام و محو است ، ولي ممكن است كه قوت و كمال يابد تا آنجا كه شخص متوجه شود كه آن اصل اصيل در او نفوذ كرده مانند آتشي كه در آهن نفوذ و آنرا سرخ مي كند . به عبارت ديگر اتصال خود را با مبدا در مي يابد و آتش عشق در او افروخته مي شود ، هم تزلزل خاطري كه از عقل در انسان رخ كرده مبدل به اطمينان مي‌گردد ، هم علاقه اش از جزئيات سلب مي شود .

 

نادر شاه افشار : لحظه پيروزي براي من از آن جهت شيرين است كه پيران ، زنان و كودكان كشورم را در آرامش و شادان ببينم .

 

جبران خليل جبران : همه آنچه در خلقت است ، در درون شماست و هر آنچه درون شماست ، در خلقت است.

 

دوكلوس : جواني صندوق در بسته‌اي است كه فقط پيران مي‌دانند درون آن چيست .

 

اُرد بزرگ : پيران فريبكار، آتش زندگي جوانانند .

 

كانت: چنان باش كه به هر كس بتواني بگويي «مثل من رفتار كن».

 

جبران خليل جبران : آرامش گهواره اي ست بر دامن خاك و سنگ پله هايي به جانب افلاك .

 

اُرد بزرگ : پيامد دانايي ، پذيرفتن بايسته هاست .

 

كارول‌ بيكر : مطيع‌ مرد باشيد; تا شما را بپرستد.

 

جان اشتنبك : بزرگترين اميد آن است كه اميد را به قصد كشت كتك بزنيم .

 

چارلز  كيترنيك : مشكلي كه خوب تشريح و حلاجي شده باشد نصفش حل شده است.

 

فردريش  نيچه :تنها بدان خدايي ايمان دارم كه رقص بداند.

 

ارد بزرگ : پرتگاه مي تواند بر آورنده روان و يا كشنده تن باشد .

 

بزرگمهر  : خودرايي و خودبيني ، همه كام و مراد خود طلبيدن و ديگران را نامراد و خوار و زبون خواستن، راه اهرمن، و دل به بهي و نيكي سپردن راه يزدان است .


كاريكلماتور

۹۶ بازديد

 

       

                                                                     

 

 

 

  

  • هنوز هم در پي جراح زبردستي مي گردم تا سرنوشت من و تو را به هم پيوند بزند!
  • روزنامه را كه باز كردم. عكس خودم را در ستون گمشده ها ديدم. با شماره تلفني كه پايين آگهي بود. تماس گرفتم ؛ اشغال بود...!

  • سقوط شيرين است، وقتي كه مقصد دل تو باشد!
  • سياستمدار اولين كسي را كه مي كشد احساس خودش است!
  • هيچ فضانوردي زودتر از معتاد به فضا نمي رود!
  • تفاوت ديد و من تو در نمره آن است!
  • وقتي برق از چشمانت مي پرد، فيوز دلم مي سوزد!
  • خانه اي كه از صداقت ساخته مي شود ديوارش دست به انتحار نمي زند!
  • خوش بين پاهاش قطع شد، گفت: خوبه ديگه كسي پا تو كفشم نمي كنه!
  • خون دل مي خورد، گفتند: واي چقدر تو خون آشامي!
  • دلم براش كباب شد؛ نامردي كرد و دلمو خوردش!
  • احساس خود بزرگ بيني كرد، دماغشو عمل كرد!
  • باد هم كلاهبردار قهاري است!
  • «تشنه ام»؛ اين حرف را مردي زد كه در زندان آب خنك مي خورد!
  • جريان برق جريان زندگيش را متوقف كرد.
  • قناعت را بايد از سفره هفت سين ياد گرفت كه سالهاست تعداد سينهايش تغيير نكرده است.
  • پرنده اي كه شكوفه را به اندازه جوجه اش دوست مي دارد عاشق بهار است .
  • بهار با دسته گل انتظار پروانه ها را مي كشد .
  • شب گلهاي رنگارنگ بهاري را همرنگ مي كند .
  • با دسته گلي به شادابي حاصل جمع شكوفه هاي بهاري به استقبالت مي شتابم .
  • غنچه اي كه شكوفا نمي شود بهار را در خود احتكار كرده است.
  • يكي مي گفت: تا آمدم به بهار فكر كنم، گل از گلم شكفت.
  • وقتي كه سريال مي بينم، قلك چشم و ذهنم پر مي شود از سه ريالي!
  • اي كاش، عالم برزخ دور برگردان داشت!
  • وقتي كه اعصابم خط خطي مي شود، دنبال پاك كن مي گردم!
  • نمي دانستم چقد فرصت براي جواني كردن كم است؛ و الا با پيري مبارزه مي كردم!
  • بر خلاف خودروها، در سربالايي ها روشن مي شوم!
  • زمين خاكيترين سياره روي زمين است!
  • هنوز هم در پي جراح زبردستي مي گردم تا سرنوشت من و تو را به هم پيوند بزند!
  • سقوط شيرين است، وقتي كه مقصد دل تو باشد!
  • سياستمدار اولين كسي را كه مي كشد احساسش است!
  • هيچ فضانوردي زودتر از معتاد به فضا نمي رود!
  • تفاوت ديد من و تو در نمره آن است!
  • وقتي برق از چشمانت مي پرد، فيوز دلم مي سوزد!
  • خانه اي كه از صداقت ساخته مي شود ديوارش دست به انتحار نمي زند!
  • با وايتكس، افكار نامعقولم را از ذهنم پاك مي كنم.
  • لبهايم را با نخ بي اعتنايي دوخته ام و چشمانم را روي صداقت كوك زده ام.
  • شير افكارت را براي شستن دستهاي بدبيني باز كن.
  • از ابتداي خلقت، «اقدامات» با وجود دروغين «شانس» به قتل رسيده است.
  • هوا آن قدر سرد بود كه واژه ها بر غار دهانم قنديل بستند.
  • در قفس به روي تمام پرندگان باز است!
  • غم مجموعه خنده‌ام را به سرقت برد!
  • اگر كوته نظري را كنار بگذاريم، عقربه‌هاي ساعت خيلي چيزهاي ديگر را هم به ما نشان مي‌دهند!
  • دلم براي ماهيها مي‌سوزد كه در ايام كودكي نمي‌توانند خاك بازي كنند!
  • چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح، بالاترين رقم تلفات از آن لحظات است!
  • يكي از محاسن كاسه سر اين است كه كسي نمي‌تواند افكار آدم را ببيند!
  • باغبان همزمان با شنيدن صداي پاي بهار در گلستان را مي گشايد.
  • باران وقتي از مقابل پرچم رنگين كمان مي گذرد، سرود آسماني سر مي دهد.
  • پروانه طوري روي گل مي نشيند كه بتواند تصويرش را در شبنم ببيند.
  • آن قدر ميهمان نواز بود كه اجازه ورود همه انگلها را به بدنش صادر كرده بود.
  • پرنده در واپسين دم حيات زمستان، روي درخت عريان، با شكوفه بهاري وعده ديدار دارد.
  • اشكهاي آسمان در برابر اشكهاي من حرفي براي گفتن نداشتند.
  • مي خواست در مصرف عقل صرفه جويي كند، عاشق شد.
  • مي خواست در مصرف زندگي صرفه جويي كند، خودش را دار زد.
  • مي خواست در مصرف انرژي صرفه جويي كند، به خانه آرزوهايش اسباب كشي كرد.
  • مي خواست در مصرف سكوت صرفه جويي كند، به نشانه اعتراض سكوت كرد.
  • مي خواست در مصرف راه صرفه جويي كند، برگشت.
  • از پشت ذره بين، پسرم را «مرد» مي بينم!
  • شب عروسيم همه آمده بودند، جز برق!
  • از بس گوشش تيز بود، كسي با او درگوشي حرف نمي زد!
  • خيلي دلم مي خواهد بدانم كه طول شب يلدا چند متر است!
  • وقتي به حرفهاي شيرينش گوش مي دهم، قند خونم بالا مي رود!
  • براي قلبم دزدگير گذاشتم!
  • تخم مرغ كه مي خورم، مرغها با افاده نگاهم مي كنند!
  • وقتي نيستي چشم ديدن نگاهم را ندارم!
  • سنگ قبر آدم تشريفاتي، سنگين‌تر از بار گناهانش است!
  • زنبور عسل تشنه، شيره تصوير گلي را كه به آب افتاده است مي‌مكد!
  • به افتخار هر لحظه زندگي، ميلياردها ضربان قلب شليك مي‌شود!
  • اگر نيوتن بودم، قوه جاذبه زمين را در فصل برگريزان كشف مي‌كردم!
  • قطره اشكت به قلبم اصابت كرد!
  • پرواز فرصت نمي‌دهد گربه از درخت پرنده بچيند!
  • ضربان قلب حكايتي را كه براي عمر گذشته تعريف كرده، براي عمر نگذشته بازگو مي‌كند!
  • به عقيده پرنده محبوس، آسمان لبريز از پروازهاي بر باد رفته است!
  • گل تشنه در هواي باراني انتظار باغبان را نمي‌كشد!
  • سقوط، جسد پرنده تيرخورده را به راه راست هدايت مي‌كند!
  • قلبم، پرجمعيت‌ترين شهر دنياست!
  • مسافر دو دل فاصله بين مبدأ و مقصد را با جان كندن پشت سر مي‌گذارد.
  • بانوي ماه گردنبندي از ستارگان به گردنش آويخته بود.
  • وقتي كه اتوبوس واحد به ايستگاه انتظار مي رسد، قبول مي كنم كه در نااميدي بسي اميد است.
  • وقتي قلم سر ناسازگاري مي گذارد و كند مي نويسد، سر او را به مدادتراش مي سپارم.
  • وقتي دلم تنگ مي شود، غذاي كمتري مي خورم!
  • اگر انسان تاريخ انقضاي خود را بداند، زودتر از موعد مقرر پلاسيده مي شود!
  • به چيزهايي كه ندارم قناعت مي كنم.
  • وقتي تجربه با «ناكامي» تصادف كرد، سر كوشش شكست.
  • زبانم با كلمات مسابقه دويي ترتيب داد و در پايان واژه ها دست و پا شكسته از خط پايان گذشتند.
  • وقتي مي خواهم بخوابم، فتيله نگاهم را پايين مي كشم.
  • اشكها اسكي سواراني ماهرند كه از پيست زير چشمها شروع مي كنند و از روي گونه ها با مهارت مي پرند و در كنار لبها از خط پايان مي گذرند.
  • وقتي دستش را بريد، رگها گريه كردند.
  • مي‌خواست زمان نگذرد، باتري ساعت را درآورد.
  • آمد گل بكارد، اول گل خورد، بعد دسته گل به آب داد.
  • مي‌خواست با خودش حرف بزند، شماره خانه خودشان را گرفت.
  • چون مي‌خواست تازه باشد، دوباره متولد شد.
  • كسي به سؤالش جواب نمي‌داد، رفت از چراغ راهنما پرسيد.
  • يك عالمه صابون خورد تا به مرز خودكفايي رسيد.

بال‌هاي انسان

۹۲ بازديد

 

پرنده بر شانه هاي انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده كرد و گفت : اما من درخت نيستم . تو نمي تواني روي شانه ي من آشيانه بسازي.

پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدم ها را خوب مي دانم . اما گاهي پرنده ها و انسان ها را اشتباه مي گيرم .

انسان خنديد و به نظرش اين بزرگ ترين اشتباه ممكن بود .

پرنده گفت : راستي ، چرا پر زدن را كنار گذاشتي ؟

انسان منظور پرنده را نفهميد ، اما باز هم خنديد .

پرنده گفت : نمي داني توي آسمان چقدر جاي تو خالي است . انسان ديگر نخنديد . انگار ته ته خاطراتش چيزي را به ياد آورد . چيزي كه نمي دانست چيست . شايد يك آبي دور ، يك اوج دوست داشتني .

پرنده گفت : غير از تو پرنده هاي ديگري را هم مي شناسم كه پر زدن از يادشان رفته است . درست است كه پرواز براي يك پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرين نكند فراموشش مي شود .

پرنده اين را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال كرد تا اين كه چشمش به يك آبي بزرگ افتاد و به ياد آورد روزي نام اين آبي بزرگ بالاي سرش آسمان بود و چيزي شبيه دلتنگي توي دلش موج زد .

آن وقت خدا بر شانه هاي كوچك انسان دست گذاشت و گفت : يادت مي آيد تو را با دو بال و دو پا آفريده بودم ؟ زمين و آسمان هر دو براي تو بود . اما تو آسمان را نديدي .

راستي عزيزم ، بال هايت را كجا گذاشتي ؟

انسان دست بر شانه هايش گذاشت و جاي خالي چيزي را احساس كرد . آن گاه سر در آغوش خدا گذاشت و گريست !


ويژگيهاي سازمان خلاق

۸۶ بازديد

برخي از ويژگيهاي سازمان خلاق عبارتند از:

 

رقابت كامل و فشرده است:

در يك سازمان درصورتي خلاقيت صورت مي‌پذيرد كه رقابت كامل در آن حاكم باشد؛

 

فرهنگ:

يكي از عوامل عمده‌اي كه به بالندگي مديريت كمك مي‌كند فرهنگ مردم است. برپايه يك فرهنگ خوب، اتلاف وقت گناه محسوب مي‌شود. بديهي است درچنين بستر مناسبي جهت رقابت، خلاقيت يا سازمان‌هاي پويا بهتر شكل مي‌گيرد.

 

دسترسي به مديران:

سازمان‌هاي خلاق بر اين اعتقاد هستند كه دانش در سطح سازمان به وفور پراكنده شده است و مديران به راحتي مي‌توانند افكار و نظرات ديگران را مستقيم و بدون واسطه دريافت كنند.

 

احترام به افراد:

ويژگي ديگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند كه مي‌توانند همگام با نيازهاي سازمان، رشد كنند. ارائه خدمات مردمي: هدف نهايي در اين سازمان‌ها توجه به نيازمندي‌هاي جامعه و جلب رضايت آحاد مردم است . در سازمان خلاق افراد داراي يك تخصص ويژه نيستند و اين امكان را دارند كه براي قرارگرفتن درجايگاه مناسب گردش شغلي داشته باشند؛

 

كارگروهي

روابط دائمي و بلندمدت كاركنان با اين نوع سازمانها و درنتيجه برخورداري آنها ازامنيت شغلي از ديگر ويژگيهاي اين سازمانهاست

 

استقبال مديران از عامل تغيير:

در اين سازمانها تمامي مديران ، مسئله تغيير را به عنوان تنها عامل ثابت و گريزناپذير مي دانند و با خشنودي آن را پذيرفته و در برابر آن مقاومت نمي كنند. طبيعي است در چنين سازماني ضرورت ندارد كه مدير بخش زيادي از وقت خود را براي جلوگيري برخورد با تغييرات اختصاص دهد زيرا همه به اين باور رسيده اندكه تغيير يك ارزش مثبت است .

 

نقش مدير در پرورش خلاقيت:

 نقش مديريت در مجموعه هايي كه خلاقيت و نوآوري از ضروريات و عامل اصلي است بسيار مهم و حساس است زيرا مديريت مي تواند توانايي و استعداد خلاقيت ونوآوري را در افراد ايجاد، ترويج و تشويق كند و يا رفتار و عملكرد آنها ميتواند مانع اين امر حياتي شود.هنر مدير خلاق عبارت است از استفاده از خلاقيت ديگران و پيداكردن ذهنهاي خلاق .مديرخلاق بايد فضايي بيافريند كه خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نيزبراي خلاقيت تحريك كند و اين فضا، فضايي است كه از كار روزمره به دور است وبه نحوي تفويض اختيار مي‌كند تا هركسي خود مشكل خود را حل كند براي اينكه افراد در سازمان به تفكر بپردازند بايد محيطي ايجاد شود كه در آن به نظريات و انديشه ها امكان بروز داده شود. يكي از شيوه هاي بسيار مهم و پرجاذبه پرورش شخصيت انسانها و همين طور خلاقيت و نوآوري و حتي رشد اجتماعي مشورت است وبدون ترديد افرادي كه اهل مشورت هستند از عقل و فكر بيشتري برخوردارند و آنان كه اهل آن نيستند از اين امتياز بهره اي ندارند. يك سازمان خلاق تا اندازه زيادي به خودكنترلي كاركنانش وابسته است . خودكنترلي خود را درخواستن و تمايل براي ارائه ابتكار و خلاقيت به نمايش مي‌گذارد

‌مديران‌ مي‌توانند هر سه‌مولفه‌خلاقيت‌ يعني ‌تخصص، مهارتهاي‌تفكر خلاق‌ و انگيزش‌ را تحت‌تاثير قرار دهند. اما واقعيت‌آن‌است‌كه‌ تاثيرگذاري‌بر دو مولفه‌اول‌بسيار دشوارتر و وقت‌گيرتر از انگيزش‌است انگيزش‌دروني‌را مي‌توان‌حتي‌با تغييرات‌جزئي‌در محيط‌ سازمان‌ به‌ طور قابل‌ملاحظه‌اي‌افزايش‌داد. اين‌ بدان‌ معنا نيست‌ كه‌ مديران‌ بايد بهبود تخصص‌ و مهارتهاي‌ تفكر خلاق ‌را فراموش‌كنند. اما زماني‌كه‌اولويت‌بندي‌در اقدام‌مطرح‌مي‌شود، آنها بايد بدانند كه‌اقدامات‌موثر بر انگيزش‌ دروني، نتايج‌ فوري‌تري‌ را موجب‌خواهند شد

 

خلاقيت گروهي

سازمانها مي توانند از انواع تكنيك هاي توسعه خلاقيت گروهي به شكل جدي ومستمر استفاده كنند اين تكنيك ها از اين قرارند

 

تكنيك تحرك مغزي (طوفان فكري)

 

يكي از تكنيك هاي متداول در ايجاد خلاقيت و فعال ساختن انديشه‌ها به صورت گروهي، تكنيك تحرك مغزي است. در اين تكنيك مسئله‌اي به يك گروه كوچك ارائه شده و از آنان خواسته مي‌شود في‌البداهه و به سرعت به آن واكنش نشان داده و براي آن پاسخي بيابند. پاسخ‌ها بر روي تابلويي نوشته مي‌شوند به طوري كه همه اعضاي جلسه مي‌توانند آنها را ببينند. اين امر باعث مي‌شود تا ذهن اعضا به فعاليت بيشتري پرداخته و جرقه‌اي از يك ذهن باعث روشني ذهن ديگري شود. اولين دليل اثربخشي تحرك مغزي افزايش قدرت خلاقيت در گروه است، افراد در حالت گروهي بيش از حالت انفرادي قدرت تصور خلاق بروز مي‌‌‌‌‌دهند. رقابت نيز عامل ديگري است كه در جلسات تحرك مغزي مومجب افزايش اثربخشي مي‌گردد. همچنين عدم وجود انتقاد و يا ارزيابي‌هاي سريع باعث مي‌شود تا اعضاي جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محيطي مساعد براي خلاقيت ايجاد گردد. نكته ديگري كه در موثر بودن تحرك مغزي قابل ذكر است في‌البداهه بودن نظرات است

 

تكنيك خلاقيت شش كلاه تفكر:

 «ادوارد دوبونو» پدر تفكر خلاق ‌در كتاب‌ «شش‌كلاه‌تفكر» يك‌روش‌خلاقانه ‌ارايه ‌مي‌كند و از طريق‌آن‌مي‌كوشد نشست‌افراد به‌دور يكديگر را به‌اقدامي‌ثمربخش‌و كارا تبديل‌كند دوبونو» سعي‌مي‌كند به‌كساني‌كه‌به‌دور هم جمع‌ مي‌شوند، بياموزد كه‌ به‌ تفكر خود نظم‌ دهند و آنگاه ‌در اين‌ميان‌، به‌ راههاي‌ خلاقانه بينديشند و با يك‌ هماهنگي‌ مدبرانه‌ نتايج ‌را طبقه‌بندي‌ و اولويت‌بندي‌ كرده ‌و در تصميم‌گيريها از آن استفاده‌ كنند.

 

گردش تخيلي:

در سال 1691 روانشناسي به نام گوردون (W.J.Gordon) نتايج پژوهش‌هاي 10 ساله خود را در مورد افراد خلاق منشر كرد و ضمن آن اعلام داشت كه ذهن آدمي به هنگام ابراز خلاقيت و ابتكار در يك حالت خاص رواني است كه اگر بتوانيم آن حالت را ايجاد كنيم خلاقيت امكان وجود مي‌يابد. او در گروه‌هاي ايجاد خلاقيت اعضاي گروه را از طريق به كارگيري يك جريان تمثيلي و استعاره‌اي به گردشي تخيلي ترغيب مي‌كرد و در اين حالت ايده‌ها و نظرات بديعي را كشف مي‌كرد. ذهن افراد در اين گردش خيالي با دستاويز استعاره‌ها به نكاتي نو كه هدف جلسه خلاقيت بود مي‌رسيد و روابط تازه‌اي را بين پديده‌ها پيدا مي‌كرد. آنان پديده‌هايي را كه چندان تجانسي با هم نداشتند تلفيق و تركيب مي كردند و به ايده‌هاي جديدي دست مي‌يافتند. در جلسات خلاقيت به كمك استعاره و تخيل كار تلفيق و تركيب در ذهن افراد انجام مي‌گرفت و از اين رو روش «گوردون» را شيوه تلفيق نامتجانس‌ها (Synectics ) نيز ناميده اند.

تهييج‌ذهني‌يا تكنيك‌ گوردون روشي‌ است‌ بسيار مناسب‌جهت ‌يافتن ‌راه‌حلهاي‌ جديد براي‌مسئله‌ و نيز براي‌ اكتشافات‌علمي ‌و فني. اين‌روش‌ فرايندي‌ خاص‌ و منحصر به‌فرد و در عين‌حال‌موثر دارد. فرايند به كارگيري اين رويكرد عبارت است از: الف «شناسايي و تجزيه وتحليل مشكل به منظور رسيدن به ماهيت و جوهره آن‌; ب «كشف راه حلهايي براي آن جوهره ازطريق ديدگاه غيرمرتبط با موضوع ; ج «تلاش براي تبديل راه حلهاي به دست آمده به راه حل نهايي . در جلساتي كه از اين روش استفاده مي شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعي كه مطرح مي شود دقيقا اصل موضوع نيست بلكه موضوعي نزديك به آن است

 

تفكر موازي:

واضع اين شيوه «ادوارد دوبونو» روش معمول تفكر را همانند حفر گودالي توصيف مي كند كه با افزايش اطلاعات فرد همان گودال را عميق تر مي‌سازد و از ديدن جاهاي ديگر براي حفر كردن باز مي ماند درحالي كه تفكر موازي نگاه فردرا به نقاط جديد معطوف مي‌سازد و اطلاعات و تجربه‌هاي جديد صرفا به انديشه‌هاي قبلي افزوده نمي‌شود، بلكه آنهارا تغييرداده و الگو و ساختار جديدي را ايجاد مي كند.يكي از راههاي تحقق تفكر موازي ،ايجاد يك انديشه واسطه غيرممكن (Intermediate impossible) است. اين انديشه موجب طيران فكر و ذهن‌ شده و با تعديل آن مي‌توان به انديشه نووعملي دست يافت. راه ديگر درتفكرموازي پيوند تصادفي است. فرض كنيد كتاب فرهنگ لغت را مي‌گشاييد و لغاتي را مي‌خوانيد و مي‌كوشيد تا آن را با موضوع مورد نظر پيوند داده وبه نتيجه‌اي برسيد. در اين كار شما از روش پيوند تصادفي استفاده كرده‌ايد.

 

ارتباط اجباري:

 يكي ديگر از شيوه‌هاي آشكارساختن خلاقيتها و ظاهر ساختن توانايي ‌آفرينندگي موجود در افراد شيوه ارتباط اجباري است .د راين شيوه همان طوركه از نام آن استفاده مي‌شود بايد بين دو گروه از پديده ها ارتباطي اجباري ايجادكرد


مديريت زمان

۸۷ بازديد

مديريت زمان را در همه كارهاي خود مد نظر قرار دهيد تا مدير موفقي شويد. رسيدگي همزمان به مسائلي مانند كار، ‌زندگي خصوصي و يادگيري فن آوريهاي جديد، ‌هر روز دشوارتر مي‌گردد. اگر شما هم مثل ساير مردم عادي براي برقراري توازن در زندگي پر مشغله شخصي و حرفه‌اي عمل كنيد، ‌دچار چالش مي‌شويد. اگر شما براي انجام امور، زمان زيادي را هدر مي‌دهيد يا نمي‌توانيد به درخواست‌هاي بي‌مورد ديگران نه بگوييد و نمي‌توانيد كارهاي خود را اولويت‌بندي كنيد، مطمئنا به مديريت زمان نياز نياز داريد.

چند نكته در مورد مديريت زمان:

1-      خيالها‌، تصورات و تمايلات خود را به اهداف قابل دسترسي مبدل كنيد.

2-      اهداف خود را از نظر درجه اهميت مورد بررسي قرار دهيد.

3-      برنامه اي سالانه، فصلي، ‌ماهانه، هفتگي و روزانه براي خود تنظيم كنيد.

4-      براي كارهاي ناخواسته وقت اضافي در نظر بگيريد.

5-      كارهاي خودرا طوري اولويت بندي كنيد كه در پايان هر روز موفق به انجام كارهاي مهمتر شده باشيد.

6-      در برنامه‌ريزي پروژه‌هاي بلند مدت، ‌آنها را به قسمت‌هاي كوچكتر تفكيك كنيد.

7-      تمركز حواس خود را تقويت كنيد و كارها را به لحظات آخر موكول نكنيد.

8-      به خاطر داشته باشيد انجام دو كار به نحو احسن و بطور همزمان تقريبا غير ممكن است.

9-      نه گفتن و محول كردن برخي از امور به ديگران دو راهكار مهم هستند كه نبايد فراموش شود.

10-   كارهايي را كه باعث افزايش استرس مي‌شوند را بررسي كنيد و براي تغيير آنها اقدام كنيد.

11-   اموري را كه سبب ايجاد وقفه و مختل شدن كار مي‌شوند، به دقت كنترل و از برنامه كاري حذف كنيد.


نور خدا

۸۴ بازديد

 

 

 

روز قسمت بود. خدا هستي را قسمت مي كرد. خدا گفت : چيزي از من بخواهيد. هر چه كه باشد‚ شما را خواهم داد. سهمتان را از هستي طلب كنيد زيرا خدا بسيار بخشنده است.

 

و هر كه آمد چيزي خواست. يكي بالي براي پريدن و ديگري پايي براي دويدن. يكي جثه اي بزرگ خواست و آن يكي چشماني تيز. يكي دريا را انتخاب كرد و يكي آسمان را.

 

در اين ميان كرمي كوچك جلو آمد و به خدا گفت : من چيز زيادي از اين هستي نمي خواهم. نه چشماني تيز و نه جثه اي بزرگ. نه بالي و نه پايي ‚ نه آسمان ونه دريا. تنها كمي از خودت‚ تنها كمي از خودت را به من بده.

 

و خدا كمي نور به او داد.

 

نام او كرم شب تاب شد.

 

خدا گفت : آن كه نوري با خود دارد‚ بزرگ است‚ حتي اگربه قدر ذره اي باشد. تو حالا همان خورشيدي كه گاهي زير برگي كوچك پنهان مي شوي.

 

و رو به ديگران گفت : كاش مي دانستيد كه اين كرم كوچك ‚ بهترين را خواست. زيرا كه از خدا جز خدا نبايد خواست.

 

هزاران سال است كه او مي تابد. روي دامن هستي مي تابد. وقتي ستاره اي نيست چراغ كرم شب تاب روشن است و كسي نمي داند كه اين همان چراغي است كه روزي خدا آن را به كرمي كوچك بخشيده است.


ايزو

۸۵ بازديد

دستاوردهاي استقرار ISO در سازمان‌ها:

  • توجه به فرآيندگرايي به جاي وظيفه گرايي در سازمان
  • توجه و تمركز به نظرات مشتريان در خدمات ارائه شده سازمان
  • بهبود شاخصهاي رضايت مشتري بر مبناي آنها
  • تعيين شاخصهاي كليدي فرآيند و هدف گذاري
  • سنجش و اندازه گيري ميزان دسترسي به اهداف
  • بازنگري و اصلاح مستمر فرآيندها به منظور بهبود مستمر و ارتقاي شاخصهاي كمي و كيفي ارائه خدمات
  • تقويت مستندسازي و شفاف سازي فرآيندها، مدارك و سوابق در سازمان
  • شناسايي فرآيندهاي مشترك بين معاونتها و حذف فعاليتهاي موازي
  • ايجاد سيستمهاي مورد نياز با تأكيد بر اصول مديريت كيفيت
  • اجتناب از تلاش جزيره اي و ايجاد هماهنگي و يكپارچگي در سازمان
  • افزايش ميزان مسئوليت پذيري، مشاركت و اعتمادسازي در سازمان
  • آمادگي براي استقرار ساير برنامه هاي بهبود مثل تعالي سازماني و ...
  • افزايش دانش و مهارتهاي كاركنان
  • علاقمندي و اشتياق مسئولين فرآيندها به هدفگذاري و برنامه ريزي داخلي
  • داشتن چشم انداز واحد براي آينده سازمان و خط مشي چگونگي رسيدن به آن
  • توجه به كيفيت در خريد خدمات از تأمين كنندگان خارجي سازمان
  • شناسايي و كاهش انحراف از اهداف و پيشگيري از ايجاد محصولات نامنطبق
  • ايجاد روحيه اصلاح و بهبود به صورت خودجوش و عدم رضايت از وضع موجود در نزد بيشتر صاحبان فرآيندها
  • ترغيب فعاليت‌هاي تيمي و گروهي
  • اطلاع رساني و امكان معرفي دستاوردهاي سازمان با بهره گيري از نتايج عملكرد سازمان به ويژه در زمينه رضايت مشتري و كاركنان
  •   

    آسيب و مشكلات استقرار سيستم مديريت كيفيت :

    الف) در زمان استقرار

  • عدم اجراي همزمان استقرار سيستم مديريت كيفيت بين دفاتر مركزي و واحدهاي تابعه استاني به منظور استقرار موفقيت آميز سيستم
  • فقدان نگرش فرآيندي و شفاف نبودن ارتباط بين فرايندهاي هر معاونت
  • عدم اعتقاد برخي از مديران به استقرار سيستم مديريت كيفيت
  • مقاومت و مخالف برخي از كاركنان نسبت به استقرار سيستم
  • دشواري دسترسي به الزامات سيستم كيفيت در سازمانهايي كه خدمات عمومي متنوع دولتي ارائه مي دهند
  • عدم وجود فرهنگ مناسب و زيرساختهاي مناسب در سازمانهاي دولتي
  • قوانين متعدد، متناقض و عدم اختيار استانها در اصلاح و بهبود آنها
  • عدم توجه به تعيين دامنه استقرار سيستم كيفيت در سازمان
  • فقدان مكانيزم مدون براي اندازه گيري و تحليل سطح رضايت گروههاي مشتريان
  •  

    ب) پس از استقرار

  • به عهده گرفتن انجام فرآيندهايي كه الزام انجام آن توسط سازمان كاملاً محرز نيست
  • رضايت به وضع موجود و عدم توجه به بهبود مستمر
  • تغييرات سريع و برنامه ريزي نشده قوانين و مقررات، آئين نامه هاي صادره و تأثير آن بر چارچوب و دامنه سيستم مديريت كيفيت
  • انحصاري بودن ارائه خدمات و عدم توجه به نيازهاي مشتري در ماهيت خدمات دولتي
  • عدم شناسايي صحيح فرآيندها و شاخص سازي نامناسب اهداف موجب عدم رغبت كاركنان به ادامه سيستم كيفيت مي شود.
  • تعدد فرآيندهاي سازمان و افزايش آن و احتمال خارج شدن فرآيندهاي خاص از حدود كنترلي تدوين شده
  • عدم تعريف دقيق و مدون الزامات خدمات و محصولات از سوي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور منجر به ابهام در محصولات و خدمات در سطح استانها مي شود.
  • عدم ريشه يابي مشكلات و سعي در حل آني آنها به صورت اصلاح و نه اقدام اصلاحي و پيشگيرانه
  •  

    توصيه به سازمان‌ها جهت استقرار بهينه سيستم مديريت كيفيت :

  • توجه به فلسفه استقرار سيستم مديريت كيفيت در سازمان
  • اعتقاد، ايمان و حمايت مديران ارشد سازمان
  • مشاركت همه كاركنان در فرآيند استقرار سيستم
  • آموزش الزامات اجراي سيستم و نحوه استقرار آن در سازمان
  • استفاده از تجارب سازمانهاي مشابه كه مدل فوق را در سازمان خود مستقر نموده اند
  • بررسي و دقت لازم در انتخاب مشاور و مؤسسه گواهي دهنده
  • ايجاد انگيزه در كاركنان از طريق نشان دادن مزاياي استقرار سيستم كيفيت
  • شناسايي و تفكيك فرآيندهاي اصلي سازمان و تعاملات بين آنها و تدوين شاخصهاي كليدي عملكرد آنها
  • سازماندهي مناسب جهت استقرار سيستم از قبيل ايجاد دفتر كيفيت و انتخاب نماينده مديريت توانمند
  • تشكيل تيمهاي فعال براي ايجاد بستر لازم استقرار سيستم
  • نظام كيفيت در دل فرآيندها باشد و الزامات سيستم كيفيت حتي الامكان از طريق اصلاح و بهبود فعاليتهاي جاري تأمين گردد.
  • شناسايي و تفكيك بين محصول و فرآيند
  • توجه به ايجاد مكانيزم هاي مناسب جهت پايش فرآيندها در بدو استقرار سيستم كيفيت
  • توجه به فعاليتهاي پشتيبان فعاليتهاي اصلي در استقرار سيستم كيفيت
  • توجه به حجم مدارك برون سازماني و سازماندهي مناسب جهت بهنگام سازي آنها

  • هفت راز مديران موفق

    ۷۹ بازديد

     

      

     

    1-     مطرح كردن پرسشهاي متعدد و گوش سپردن به پاسخ‌ها

     با پرسيدن سئوال‌هاي متعدد مسائلي مطرح مي شود كه ممكن است از آنها غافل باشيد. اگر به دقت گوش دهيد از آنچه مي شنويد متحير خواهيد شد و كارمندان نيز از توجه شما به هيجان مي آيند.

     

    2-     يادگيري 360 درجه

     

    سعي كنيد از هركس چه درون شركت يا حتي بيرون شركت مطلبي ياد بگيريد.

     

    3-     عدم شتاب در استخدام كارمندان

    قرار دادن هر كارمند در جايگاه مناسب يكي از مهمترين مسئوليت‌هاي مدير است. يك مدير موفق هرگز نبايد در انتخاب كارمندان عجله كند.

     

    4-      انتقادپذيري

     سعي كنيد به جاي اينكه بيشتر منتظر تقدير و تشكر ديگران باشيد، ‌به انتقادهاي سازنده آنها گوش داده و عمل كنيد.

     

    5-     پرداختن به كارهاي مهمتر

    توجه خود را به مسائلي معطوف كنيد كه از اهميت بيشتري برخوردار است، كارهاي كم اهميت را به ديگران محول كنيد و يا از آنها صرفنظر كنيد.

     

    6-     هدايت كارمندان

     كارمندان مي‌خواهند بدانند كه شما شركت را به چه سمتي مي‌خواهيد سوق دهيد، اكثر آنها از اهداف شما تبعيت مي‌كنند و در ديدگاه‌ها و ارزش‌هاي شما سهيم مي‌شوند.

     

    7-     ارائه پاداش

     اگر كارمندان كاري را به خوبي انجام دادند، بدون درنگ به آنها پاداش دهيد در انجام اين كار صرفه جويي نكنيد و همه كارمندان را در نظر بگيريد.


    كايزن

    ۸۱ بازديد

    كايزن تركيبي دو كلمه‌اي از يك مفهوم ژاپني است كه تعريف آن تغيير به سمت بهتر شدن يا بهبود مستمر و تدريجي است. در واقع كايزن بر اين فلسفه استوار است كه براي ايجاد بهبود در سازمان‌ها لازم نيست به دنبال تغييرات انفجاري يا ناگهاني باشيم‌، بلكه هر نوع بهبود يا اصلاح به شرط آنكه پيوسته و مداوم باشد، ارتقاي بهره‌وري را در سازمان‌ها به ارمغان خواهد آورد.

     

     كايزن : بهبود مستمر و تدريجي با بهره‌گيري از مشاركت كاركنان

    در نگاه كايزني براي تحقق بهبود تدريجي و مستمر در سازمان‌ها بايد سه اقدام اساسي زير صورت بگيرد:

     

     1)  كليه فعاليت‌هايي كه هزينه‌زا هستند ولي ارزشي توليد ندارند (Muda ) بايد حذف شوند.

    2)    فعاليت‌هايي كه به شكلي در جاي ديگري به صورت موازي انجام مي‌شوند ( Muri ) با يكديگر تلفيق شوند.

    3)    آن دسته از فعاليت‌هايي كه براي تكميل و بهبود سطح كيفي خدمات لازمند (Mura ) به فعاليت‌هاي سازمان افزوده شوند. اين حركت يا نهضت 3Mu اساس اقدامات كايزن عملي را تشكيل مي‌دهد.

     

    مراحل اجراي كايزن عملي 

    براي اجراي بهبود بهره‌وري با رويكرد كايزن عملي مراحل زير پيش‌بيني شده است 

     

    1)      ناحيه نمونه را انتخاب كنيد.

    2)      گروه بهبود ( تيم كايزن ) را ايجاد و سازمان دهي كنيد.

    3)      داده هاي آماري مورد نياز را در ناحيه نمونه با كمك اعضاي گروه گردآوري كنيد.

    4)      اعضاي شركت كننده را با مفاهيم و ابزارهاي بهبود آشنا كنيد.

    5)      نظام آراستگي  5 ت ( تشخيص -ترتيب -تنظيف-تنظيم- تكليف ) را آغاز كنيد.

    6)      مودا ( اتلاف )ها را شناسايي و فهرستي از آنها تهيه كنيد.

    7)      تحليل علل رويداد اتلاف را در ناحيه نمونه انجام دهيد و راه حل‌هايي را با استفاده از كار گروهي بدست آوريد.

    8)      راه‌حل‌هايي را كه عملي‌ترند انتخاب كنيد.

    9)      هر نوع تغيير فيزيكي در آرايش ناحيه نمونه را بدون فوت وقت انجام دهيد.

    10)   بهبود انجام گرفته را به صورت استاندارد درآوريد.

    11)   موفقيت حاصله را به اطلاع ساير همكارانتان برسانيد.

    12)   نتايج به دست آمده را ارزيابي كنيد تا در مراحل بعدي مورد استفاده قرار گيرند.

    13)   به سراغ مشكل بعدي برويد.

     

     

    اصول بيست گانه مديريت در كايزن

     

    1)      نگوييد چرا اين كار انجام نمي‌شود. فكر كنيد چگونه مي‌توانيد آن را انجام دهيد.

    2)      در مورد مشكل به وجود آمده نگراني به خود راه ندهيد. همين الان براي رفع آن اقدام نماييد.

    3)      از وضعيت موجود راضي نباشيد. باور داشته باشيد كه هميشه راه بهتري هم وجود دارد.

    4)      اگر مرتكب اشتباه شديد، بلافاصله در صدد رفع اشتباه برآييد.

    5)      براي تحقق هدف به دنبال كمال مطلوب نگرديد. اگر 60% از تحقق هدف اطمينان داريد دست بكار شويد.

    6)      براي پي بردن به ريشه مشكلات 5 بار بپرسيد چرا؟

    7)      سعي نكنيد از دفتر كار خود مشكلات محيط را حل كنيد.

    8)      هميشه براي حل مشكل از داده و اطلاعات كمي و به روز استفاده كنيد.

    9)     براي حل مشكل بلافاصله به دنبال هزينه كردن نباشيد. بلكه از خرد خود استفاده كنيد. اگر عقلتان به جايي نمي‌رسد، آن را در همكارانتان بجوييد و از خرد جمعي استفاده كنيد.

    10)   هيچ‌وقت جزئيات و نكات ريز مسئله را فراموش نكنيد. ريشه بسياري از مشكلات بزرگ همين نكات ريز است.

    11)   حمايت مديريت ارشد منحصر به قول و كلام نيست. مديريت بايد حضور مشهود و ملموس داشته باشد.

    12)   براي حل مسائل هر جا كه امكان آن وجود دارد از واگذاري اختيار به زيردستان ابا نكنيد.

    13)   هيچ وقت به دنبال مقصر نگرديد. هيچ گاه عجولانه قضاوت نكنيد.

    14)   مديريت ديداري و انتقال اطلاعات بهترين ابزار براي حل مسئله به صورت گروهي است.

    15)  ارتباط يك طرفه دستوري از بالا به پايين مشكلات سازمان را پيچيده‌تر ميكند. مديريت ارشد بايد با لايه هاي پايين‌تر                   سازمان ارتباط دو جانبه داشته باشد.

    16)   انسانها توانايي‌هاي فراواني دارند. از الگوهاي چند مهارتي و غني‌سازي شغلي براي شكوفا شدن آنها استفاده كنيد.

    17)   تنها فعاليت‌هايي را انجام دهيد كه براي سازمان شما ارزش افزوده ايجاد مي‌كنند.

    18)   فراموش نكنيد كه 5 ت (تشخيص -ترتيب -تنظيف-تنظيم- تكليف)، پايه و بنيان ايجاد محصولي با كيفيت است.

    19)   بر اساس الگوهاي كار گروهي ، مسائل محيط كارتان را حل كنيد.

    20)   حذف مودا ( اتلاف) فرآيندي پايان ناپذير است. هيچ وقت از اين كار خسته نشويد.

     


    راه موفقيت

    ۸۶ بازديد

    روزي، مرد ِ «كوري» روي پله‌هاي يك ساختمان نشسته و كلاه و تابلويي را در كنار پايش قرار داده بود. روي تابلو نوشته بود: "من كور هستم؛ لطفا كمك كنيد."

     

    روزنامه نگار ِخلاقي از آن حوالي مي گذشت، نگاهي به مرد كور و تابلوئش انداخت.

    فقط چند سكه د ر داخل كلاه بود. او چند سكه ي ديگر داخل كلاه انداخت و بدون اينكه از «مرد كور» اجازه بگيرد تابلوي او را برداشت، آنرا برگرداند و متن ديگري روي آن نوشت و دوباره تابلو را كنار پاي مرد گذاشت و آنجا را ترك كرد. عصر همان روز، وقتي روز نامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد كه كلاه مرد پر از سكه و اسكناس شده است.

    «مرد كور» از صداي قدمهاي خبرنگار، او را شناخت و خواست كه اگر او همان كسي است كه آن تابلو را نوشته، بگويد: كه بر روي آن چه نوشته است؟

     

    روزنامه نگار جواب داد: چيز خاص و مهمي نبود، من فقط نوشته ي شما را به شكل ديگري نوشتم؛ و لبخندي زد و به راه خود ادامه داد.

     

    مرد كور، هيچوقت نفهميد، كه او چه نوشته است ولي روي تابلوي او خوانده ميشد:

     

    امروز بهار است، ولي من نميتوانم آنرا ببينم !!!!!

     

    نتيجه: وقتي، كارتان پيش نمي رود، استراتژي رسيدن به خواسته تان را عوض كنيد. و باور داشته باشيد كه هر تغييري بهترين چيز براي زندگي است.