من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

خانم نظافتچي

۸۹ بازديد

 

در امتحان پايان ترم دانشكده پرستاري، استاد ما سوال عجيبي مطرح كرده بود. من دانشجوي زرنگي بودم و داشتم به سوالات به راحتي جواب مي‌دادم تا به آخرين سوال رسيدم،

نام كوچك خانم نظافتچي دانشكده چيست؟

سوال به نظرم خنده‌دار مي‌آمد. در طول چهار سال گذشته، من چندين بار اين خانم را ديده بودم. ولي نام او چه بود؟

من كاغذ را تحويل دادم، در حالي كه آخرين سوال امتحان بي‌جواب مانده بود.

پيش از پايان آخرين جلسه، يكي از دانشجويان از استاد پرسيد: استاد، منظور شما از طرح آن سوال عجيب چه بود؟

استاد جواب داد: در اين حرفه شما افراد زيادي را خواهيد ديد. همه آنها شايسته توجه و مراقبت شما هستند، بـايد آنها را بشناسيد و به آنهـا محبت كنيد حتـي اگر اين محبت فقط يك لبخنـد يا يك سلام دادن ساده باشد.

من هرگز آن درس را فراموش نخواهم كرد!


ميخ سر راه

۷۴ بازديد

 

فردي از روي كنجكاوي با هدف شناخت واكنش ديگران نسبت به مسايل پيرامون، ميخي را در چهارچوب درب سازماني كه محل تردد بود كار گذاشت. نفر اول وارد شد و بدون اينكه ميخ را ببيند از درب گذشت. نفر دوم كه از چهارچوب درب مي‌گذشت ميخ را ديد ولي بي توجه به آن گذشت.

نفر سوم ميخ را ديد و پيش خود گفت وقتي كارم تمام شد بر مي گردم و ميخ را از چهارچوب درب بر ميدارم تا براي كسي خطر ايجاد نكند. نفر چهارم به محض رويت ميخ و شناخت خطر ميخ در محل تردد، بلافاصله ميخ كشي آورد و ميخ را درآرود و سپس به كار خود رسيدگي كرد.

 

شرح حكايت

هر فردي نسبت به مسايل واكنشي دارد. نفر اول مانند افراد با درجه شناخت پايين و بي توجه به محيط پيرامون خود. نفر دوم شناخت پيدا كرد ولي مسووليت پذيري نسبت به خطرات آن مساله براي ديگران را نداشت. نفر سوم، داراي شناخت و مسووليت پذيري بود ولي وقت شناسي نداشت و پي به اهميت و ضرورت مساله نبرده بود. نفر چهارم فردي با درجه شناخت بالا، مسووليت پذير، وقت شناس، درك بالا نسبت اهميت مسائل و خطرات محيطي و اينكه اهل عمل.


اهميت تصميم

۷۷ بازديد

از مدير موفقي پرسيدند: "راز موفقيت شما چه بود؟"

گفت: «دو كلمه» است.

آن چيست؟

«تصميم‌هاي درست»

و شما چگونه تصميم‌هاي درست گرفتيد؟

پاسخ «يك كلمه» است

آن چيست؟

 «تجربه»

و شما چگونه تجربه اندوزي كرديد؟

پاسخ «دو كلمه» است!

آن چيست؟

 «تصميم‌هاي اشتباه»


لغت نامه مديران

۸۸ بازديد

v اين بستگي دارد به . . .

ü  يعني: جواب سئوال شما را نمي‌دانم!

 

v اين موضوع پس از روزها تحقيق و بررسي فهميده شد.

ü يعني: اين موضوع را به طور تصادفي فهميدم!

 

v  نحوه عمل دستگاه بسيار جالب است.

ü يعني: دستگاه كار مي‌كند و اين براي ما تعجب‌برانگيز است!

 

v ما تصحيحاتي روي سيستم انجام داديم تا آن را ارتقاء دهيم.

ü يعني: تمام طراحي ما اشتباه بوده و ما از اول شروع كرده‌ايم!

 

vما پيشگويي مي‌كنيم . . .

ü يعني: 90 درصد احتمال خطا مي‌رود!

 

vكل كوشش ما براي اين است كه مشتري راضي شود.

ü يعني: آنقدر از زمانبندي عقبيم كه هر چه به مشتري بدهيم راضي مي‌شود!

 

vبه علت اهميت تئوري و عملي اين موضوع . . .

ü يعني: به علت علاقه من به اين موضوع.

 

vبقيه نتايج در گزارش بعدي ارائه مي‌شود.

ü يعني: بقيه نتايج را تا فشار نياوريد نخواهيم داد!

 

vثابت شده كه . . .

ü يعني: من فكر مي‌كنم كه . . .!

 

v اين صحبت شما تا اندازه‌اي صحيح است.

ü يعني: از نظر من صحبت شما مطلقاً غلط است!

 

v در اين مورد طبق استاندارد عمل خواهيم كرد.

ü يعني: از جزئيات كار اصلاً اطلاع نداريد!

 


عكس‌هاي من

۷۹ بازديد

 


10 سوال‌ كليدي‌ براي‌ استخدام‌

۹۲ بازديد

‌آيا تاكنون‌ شما فرد نامناسبي‌ را براي‌ يك‌ موقعيت‌ شغلي‌ استخدام‌ كرده‌ايد؟ اگر مديري‌ همچون‌ ديگر مديران‌ باشيد، پاسختان‌ «بله!» است. براي‌ پرهيز از اين‌ اشتباه‌ كه‌ موجب‌ مي‌شود زمان‌ بيهوده‌ هدر رود چه‌ بايد كرد؟

‌شايد بهترين‌ راه‌ اين‌ باشد كه‌ از همان‌ ابتدا سعي‌ كنيد «فرد مناسبي» را انتخاب‌ كنيد. براي‌ اين‌ كار، انجام‌ يك‌ مصاحبه‌ هدف‌دار و تنظيم‌ شده‌ مي‌تواند مفيد باشد. پس‌ بهتر است‌ كه‌ براي‌ برگزاري‌ چنين‌ مصاحبه‌اي‌ مهيا شويد! براي‌ اين‌ منظور، فهرستي‌ از نيازهاي‌ شغلي‌ و ويژگيهاي‌ كار را به‌ ترتيب‌ اولويت‌بندي‌ كنيد و پرسشهاي‌ باز و آزادي‌ براي‌ پرسيدن‌ از متقاضي‌ كار دردست‌ داشته‌ باشيد. اين‌ روش‌ كمك‌ مي‌كند تا در استخدام‌ متقاضي‌ اشتباه‌ كمتري‌ صورت‌ پذيرد. حال‌ بايد تصميم‌ بگيريد كه‌ چه‌ سوالاتي‌ را از متقاضي‌ بپرسيد.

‌پيشنهاد مي‌شود، در وهله‌ اول‌ تعيين‌ كنيد كه‌ شغل‌ موردنظرتان، چه‌ مهارتها و آموزشهايي‌ نياز دارد و بدين‌وسيله‌ يك‌ شرح‌ شغل‌ تهيه‌ كنيد كه‌ در آن‌ فهرستي‌ از نيازهاي‌ شغلي‌ كه‌ براي‌ انجام‌ كار در آن‌ موقعيت‌ شغلي‌ لازم‌ است‌ گنجانده‌ شده‌ باشد. معمولاً‌ درست‌ تعيين‌ نكردن‌ نيازهاي‌ شغلي‌ يكي‌ از دلايل‌ اصلي‌ شكست‌ در انتخاب‌ صحيح‌ كارمند است.

‌وقتي‌ كه‌ «شرح‌ شغل» را آماده‌ كرديد، حال‌ ضروري‌ است‌ «فرم‌ درخواست‌ شغل» را تهيه‌ كنيد. اين‌ فرم‌ كه‌ به‌وسيله‌ متقاضي‌ تكميل‌ مي‌شود، مي‌بايست‌ در اولين‌ باري‌ كه‌ او جهت‌ مصاحبه‌ مي‌آيد در اختيارش‌ قرار گيرد. چنانچه‌ فرم‌ درخواست‌ خوب‌ طراحي‌ شده‌ باشد، متقاضي‌ ناچار خواهدشد با دقت‌ به‌ سوالات‌ توجه‌ كند و پاسخهاي‌ موردنيازتان‌ را ارائه‌ كند.

‌البته، شايد بعضي‌ از متقاضيان‌ قبل‌ از مراجعه، شرح‌ حالي‌ (رزومه) از خود ارائه‌ كرده‌ باشند، ولي‌ به‌ نظر نمي‌رسد كه‌ اين‌ شرح‌ حال‌ كافي‌ باشد و چنانچه‌ فرم‌ درخواست‌ خوب‌ طراحي‌ شده‌ باشد، به‌ دريافت‌ اطلاعات‌ موردنياز از متقاضي‌ كمك‌ بيشتري‌ خواهدكرد.

‌بعضي‌ از مطالبي‌ را كه‌ مي‌توان‌ در فرم‌ درخواست‌ گنجاند، بدين‌ قرارند:

¨      حقوق‌ مورد درخواست‌ متقاضي‌ چقدر است؟

¨      او در چه‌ محلي‌ مايل‌ است‌ به‌ كار مشغول‌ شود؟

¨      تجربيات‌ و سابقه‌ شغلي‌ وي‌ در چيست؟

¨      چند سال‌ سابقه‌ كار دارد؟

¨      در چه‌ محلهايي‌ قبلاً‌ كار كرده‌ است؟

¨      دلايل‌ ترك‌ شغلهاي‌ قبلي‌ و فعلي‌اش‌ چيست؟

‌اين‌ قبيل‌ سوالات، پيش‌ از ورود متقاضي‌ به‌ جلسه‌ مصاحبه، اطلاعاتي‌ دراختيار شما مي‌گذارد كه‌ به‌وسيله‌ آنها مي‌توانيد سير جلسه‌ را به‌ درستي‌ هدايت‌ كنيد.

‌ذيلاً، فهرستي‌ از «ده‌ سوال‌ كليدي‌ براي‌ زماني‌ كه‌ با يك‌ متقاضي‌ مصاحبه‌ مي‌كنيد» ارائه‌ گرديده‌ است. قبل‌ از مصاحبه‌ مي‌توانيد اين‌ فهرست‌ را اصلاح‌ يا سوالات‌ ديگري‌ به‌ آن‌ اضافه‌ كنيد و سعي‌ كنيد مطمئن‌ شويد كه‌ همه‌ سوالها اعم‌ از شفاهي‌ يا كتبي‌ شما را در انجام‌ يك‌ مصاحبه‌ موفق‌ كمك‌ مي‌كند. در طول‌ مصاحبه، استفاده‌ از يادداشت‌برداري‌ بسيار لازم‌ است، چون‌ حتي‌ بسياري‌ از مصاحبه‌كنندگان‌ باتجربه‌ هم‌ محتملاً‌ نمي‌توانند همه‌ اطلاعات‌ مطرح‌ شده‌ توسط‌ متقاضي‌ را به‌ خاطر آورند و چون‌ اطلاعات‌ هم‌ در طول‌ مصاحبه‌ و هم‌ بعداز آن‌ به‌ شما كمك‌ مي‌كنند تا واكنش‌ مناسب‌ نشان‌ دهيد، لذا يادداشت‌برداري‌ را يكي‌ از اجزاي‌ اصلي‌ مصاحبه‌ بدانيد. بايد از پرسش‌ سوالات‌ نامناسب‌ اجتناب‌ كنيد و مطمئن‌ شويد كه‌ همه‌ سوالها اطلاعات‌ لازم‌ را براي‌ شما گرد خواهدآورد. چقدر خوب‌ است‌ كه‌ قبل‌ از انجام‌ مصاحبه، فرم‌ درخواست‌ كار و سوالات‌ موردنظرتان‌ را با وكيلي‌ كه‌ از قوانين‌ كار مطلع‌ است‌ درميان‌ بگذاريد تا مغايرتي‌ با قوانين‌ نداشته‌ باشند.

 

‌در شروع‌ مصاحبه، بد نيست‌ به‌ متقاضي‌ بگوييد كه‌ پاسخهاي‌ او را با پاسخهاي‌ مراجعي‌ كه‌ او معرفي‌ كرده‌ است، مقايسه‌ خواهيد كرد و بايد وي‌ شايستگي‌ خود را براي‌ احراز شغل‌ به‌ اثبات‌ برساند.

 

‌سعي‌ كنيد درحين‌ مصاحبه، شرايط‌ راحتي‌ براي‌ متقاضي‌ فراهم‌ سازيد، چون‌ تجربه‌ نشان‌ داده‌ است، افرادي‌ كه‌ داوطلب‌ استخدام‌ هستند درحالت‌ راحت‌ بودن، اطلاعات‌ بيشتري‌ ارائه‌ مي‌كنند. چنانچه‌ نياز باشد ميزان‌ تحمل‌ يك‌ متقاضي‌ در تحت‌ شرايط‌ فشار سنجيده‌ شود، بهتر است‌ اين‌ كار به‌ پايان‌ جلسه‌ و يا يك‌ جلسه‌ ديگر موكول‌ گردد. شما اكنون‌ براي‌ شروع‌ مصاحبه‌ و پرسش‌ سوالات‌ آماده‌ هستيد. پرسشهاي‌ شماره‌ 1 و 2 در زمينه‌ مسئوليتهاي‌ شغلي‌ است. پاسخهايي‌ كه‌ به‌ اين‌ سوالات‌ داده‌ مي‌شوند، كمك‌ خواهندكرد تا متوجه‌ شويد وي‌ چه‌ كاري‌ را خوب‌ انجام‌ مي‌داده‌ است.

 

سوال‌ اول: سه‌ وظيفه‌ اصلي‌ در شغل‌ فعلي‌ (گذشته)تان‌ چيستند؟ از كدام‌ مسئوليت‌ بيشتر از همه‌ لذت‌ مي‌بريد (برده‌ايد)؟ چرا؟

اين‌ سوال‌ براي‌ هريك‌ از شغلهايي‌ پرسيده‌ مي‌شود كه‌ متقاضي‌ قبلاً‌ داشته‌ است. مسئوليتهايي‌ كه‌ متقاضي‌ از آنها لذت‌ برده‌ است، احتمالاً‌ آنهايي‌ خواهند بود كه‌ وي‌ به‌درستي‌ و به‌خوبي‌ انجام‌ مي‌داده‌ است.

‌وقتي‌ جواب‌ اين‌ پرسش‌ را دريافت‌ كرديد، مي‌توانيد با استفاده‌ از جمله‌ «چرا از آن‌ لذت‌ برده‌ايد؟» به‌ دلايل‌ متقاضي‌ بيشتر پي‌ ببريد و بدين‌ترتيب‌ مشخص‌ سازيد كه‌ متقاضي‌ از چه‌ نوع‌ كاري‌ خوشش‌ مي‌آيد و دوست‌ دارد آن‌ را انجام‌ دهد.

سه‌ وظيفه‌ اصلي‌ كه‌ از آنها كمتر لذت‌ مي‌برده‌ايد، كدامند؟ چرا؟

اين‌ پرسش‌ نيز براي‌ هريك‌ از شغلهايي‌ پرسيده‌ مي‌شود كه‌ متقاضي‌ قبلاً‌ داشته‌ است. وظايفي‌ كه‌ وي‌ از آنها كمتر لذت‌ مي‌برده‌ است، ممكن‌ است‌ آنهايي‌ باشند كه‌ وي‌ خوب‌ انجام‌ نمي‌داده‌ است. شما مي‌توانيد پاسخ‌ اين‌ پرسش‌ را با كلمه‌ «چرا؟» ادامه‌ دهيد، بخصوص‌ اگر كارهايي‌ كه‌ او از آنها لذت‌ نبرده‌ است، وظايفي‌ باشند كه‌ براي‌ شغل‌ موردنظرتان‌ لازم‌ باشند. در اين‌ صورت‌ متقاضي‌ براي‌ آن‌ كار، مناسب‌ نخواهد بود.

‌پرسشهاي‌ سوم‌ و چهارم‌ به‌ سبك‌ مديريت‌ تعلق‌ دارند. پاسخهاي‌ اين‌ پرسشها كمك‌ خواهندكرد تا ويژگيهاي‌ شخصيتهايي‌ كه‌ متقاضي‌ تمايل‌ دارد (يا تمايل‌ ندارد) با آنها كار كند را بشناسيد.

‌سبك‌ مديريت‌ سرپرست‌ فعلي‌ شما چگونه‌ است؟ آيا اين‌ سبك‌ مديريت‌ را دوست‌ داريد؟ چرا بله‌ يا چرا نه؟

اين‌ سوال‌ براي‌ هر شغل‌ مي‌تواند پرسيده‌ شود. پاسخ‌ به‌ اين‌ سوال، مي‌تواند به‌ سوال‌ شماره‌ 4 بپيوندد كه‌ اطلاعاتي‌ درخصوص‌ سبك‌ مديريت‌ ترجيحي‌ متقاضي‌ ارائه‌ مي‌كند.

اگر شما مدير باشيد، سبك‌ مديريتتان‌ چگونه‌ خواهدبود؟

در پاسخ‌ به‌ اين‌ سوال، عده‌ زيادي‌ به‌ سبك‌ مديريتي‌ اشاره‌ خواهند كرد كه‌ همسان‌ خودشان‌ است. اگر اطلاعاتي‌ كه‌ درخصوص‌ سبك‌ مديريت‌ متقاضي‌ به‌دست‌ مي‌آوريد از سبك‌ مديريت‌ شما يا فرهنگ‌ شركتتان‌ متفاوت‌ باشد، ممكن‌ است‌ اين‌ شخص‌ براي‌ استخدام‌ مناسب‌ نباشد.

شما در گذشته‌ به‌ صورت‌ تيمي‌ كار مي‌كرده‌ايد يا مستقل؟ كداميك‌ را ترجيح‌ مي‌دهيد؟ چرا؟

پرسشهاي‌ 5 و 6 كمك‌ مي‌كنند تا بهترين‌ حالت‌ كاري‌ كه‌ براي‌ متقاضي‌ مناسب‌ است‌ شناسايي‌ گردد.

‌اگرچه‌ كار تيمي‌ براي‌ بسياري‌ از سازمانها از ارزش‌ فوق‌العاده‌اي‌ برخوردار است، اما چنانچه‌ دريافتيد كه‌ متقاضي، فردي‌ مستقل‌ و خودگردان‌ است، چه‌ بسا اين‌ بهترين‌ كسي‌ باشد كه‌ براي‌ شغل‌ موردنظرتان‌ مي‌تواند مورداستفاده‌ قرار گيرد.

در كار فعلي‌تان، چند ساعت‌ در روز كار مي‌كنيد؟ درخصوص‌ اين‌ مدت‌ زمان، چه‌ احساسي‌ داريد؟

پاسخ‌ به‌ اين‌ سوال، اطلاعاتي‌ به‌ شما خواهد داد كه‌ نشان‌ مي‌دهند متقاضي‌ درچه‌ ساعاتي‌ از روز تمايل‌ دارد كار كند. فرضاً‌ اگر شغل‌ پيشنهادي‌تان‌ نياز به‌ اضافه‌ كار داشته‌ باشد، آيا وي‌ حاضر است‌ در ساعات‌ اضافه‌ بر زمان‌ رسمي‌ هم‌ كار كند. اگر متقاضي‌ به‌ اين‌ كار تمايل‌ نداشت، اين‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ او فرد مناسبي‌ براي‌ شغل‌ موردنظرتان‌ نيست.

‌پرسشهاي‌ شماره‌ 7 و 8 ميزان‌ توانايي‌ فكري‌ و عملي‌ فرد و ميل‌ او براي‌ رشد را نشان‌ مي‌دهد و بدين‌وسيله‌ درخواهيد يافت‌ كه‌ آيا او قادر به‌

چالش‌ در كار هست‌ يا خير؟

سه‌ نمونه‌ از قويترين‌ ظرفيتهاي‌ كاري‌ را كه‌ فكر مي‌كنيد دارا هستيد، بگوييد و توضيح‌ دهيد كه‌ چطور قادريد تا اين‌ تواناييها را در كارتان‌ مورداستفاده‌ قرار دهيد.

پاسخ‌ اين‌ سوال، درخصوص‌ مهارتهايي‌ كه‌ فرد متقاضي‌ دارد، اطلاعات‌ ارائه‌ مي‌كند. بايد هوشيار باشيد كه‌ ببينيد كدام‌ يك‌ از اين‌ مهارتها براي‌ كار موردنظرتان‌ مي‌تواند مورداستفاده‌ قرار گيرد. در به‌كاربردن‌ اين‌ سوال، مي‌بايست‌ به‌دنبال‌ پاسخهايي‌ باشيد كه مهارتهاي‌ نرم‌افزاري‌ و سخت‌افزاري‌ متقاضي‌ را برملا مي‌كنند. البته‌ مي‌توانيد قابل‌ اعتمادبودن، خبره‌بودن، مشتري‌گرايي‌ و غيره‌ را از خلال‌ پاسخهاي‌ به‌ اين‌ سوال‌ به‌دست‌ آوريد.

كدام‌ مهارتها و دانشها را دوست‌ داريد براي‌ انجام‌ كارتان، پرورش‌ دهيد. سه‌ نمونه‌ از مهمترين‌ آنها را ذكر كنيد.

پاسخ‌ اين‌ پرسش‌ مي‌تواند نشان‌ دهد كه‌ متقاضي‌ به‌ كدام‌ جنبه‌ از شخصيت‌ وجودي‌ و همچنين‌ مهارتهاي‌ شغلي‌اش‌ بها مي‌دهد كه‌ تمايل‌ دارد آنها را رشد دهد. با اين‌ شناخت‌ مي‌توانيد دريابيد كه‌ آيا اهداف‌ رشد او با شايستگي‌ شغلي‌ موردنظرتان‌ مرتبط‌ هستند يا خير؟

‌پرسش‌ شماره‌ 9 به‌ انگيزش‌ توجه‌ دارد و نشان‌ مي‌دهد كه‌ متقاضي‌ به‌ چه‌ وسيله‌ از انگيزش‌ بيشتري‌ برخوردار مي‌شود. با پول، امنيت‌ شغلي‌ و يا يك‌ محيط‌ كاري‌ كه‌ در آن‌ احساس‌ راحتي‌ كند.

چرا قصد داريد كار فعلي‌تان‌ (كار قبلي‌تان) را ترك‌ كنيد؟

اين‌ پرسش‌ براي‌ هر تعداد كاري‌ كه‌ متقاضي‌ قبلاً‌ داشته‌ است‌ و آن‌ را در فرم‌ درخواست‌ يا شرح‌ حال‌ (رزومه) خود نام‌ برده‌ است، مي‌تواند مورداستفاده‌ قرار گيرد. در اين‌ بخش، پرسش‌ شماره‌ 10 را مطرح‌ مي‌كنيد، پاسخ‌ به‌ اين‌ پرسش‌ مي‌تواند عصاره‌ تمام‌ پاسخهايي‌ باشد كه‌ تاكنون‌ از متقاضي‌ دريافت‌ كرده‌ايد.

از تمام‌ مشاغلي‌ كه‌ تاكنون‌ دارا بوده‌ايد، كدام‌ يك‌ را بيشتر از همه‌ دوست‌ داشته‌ايد؟ چرا؟

پاسخ‌ به‌ اين‌ پرسش، به‌طور خلاصه‌ خواهد گفت‌ كه‌ متقاضي‌ از يك‌ كار چه‌ انتظاراتي‌ دارد. پاسخهايي‌ كه‌ ازطريق‌ اين‌ ده‌ پرسش‌ به‌دست‌ آورده‌ايد، مي‌تواند از طريق‌ مراجعي‌ كه‌ او قبلاً‌ در فرم‌ درخواست‌ يا شرح‌ حال، معرفي‌ كرده، مورد تحقيق‌ قرار گيرند و سرانجام‌ تصميم‌ بگيريد كه‌ اين‌ متقاضي‌ را استخدام‌ بكنيد يا نه


ويژگيهاي مدير

۸۰ بازديد

جان اپلگيت كسي است كه يك مدير متولد شده است. اين نقشي است كه او اصرار دارد با كسي كه خيلي متفاوت به نظر مي رسد - نقش يك رهبر - اشتباه گرفته نشود.

طبق نظر اپلگيت اگرچه مديريت و رهبري تكنيك هاي مشتركي دارند، اما وقتي كه با وظيفه نظارت بر كارمندان سروكار دارند كاملاً با يكدير متفاوت هستند.

اگر شما فكر مي كنيد كه تصور يك مدير موثربودن، بدون اينكه يك رهبر موثر باشيد، دشوار است، جان اپلگيت مي خواهد كه اين تفكر شما را تغيير داده و احتمالاً سبك مديريتي شما را نيز عوض كند. از زماني كه جان اپلگيت اولين تجارت جسورانه خود را كه يك دكه كوچك آب ميوه فروشي در گوشه خيابان بود در يازده سالگي شروع كرد، چيزهايي كه براي اداره كردن كاركنان و به كارگيري آنان به عنوان يك گروه لازم است را كشف كرد.

درواقع اين آب ميوه هاي تازه او نبود كه جسارت او را به پيروزي تبديل كرد بلكه توانايي شخصي منحصر به فردش در مديريت گروه بچه هاي مدرسه اي بود كه بالاخره توانست گروه او را به يك گروه كارا تبديل كند.

او مي گويد: »من همواره اين توانايي را داشته ام كه انواع شخصيتها را بشناسم و با موفقيت با افراد و تيپ هاي مختلف مردم ارتباط برقرار كنم«. حتي در يازده سالگي او قادر بود كه خصوصيات گروه جوانش را شناسايي كرده و از ايـن اطلاعات به سود خود استفاده كند. او مي افزايد، »من بلافاصله متوجه شدم كه دوستانم خصوصيات رفتاري متفاوتي دارند يك نفر به راحتي راه مي آمد و نفر بعدي به خاطر تفكر كنترلي كه داشت ستيزه جو بود و ديگري فقط يك ياري گر واقعي خوب بود«.

شخصيت اصلي يا انواع رفتارها در هر كارمندي فطري است. اين وظيفه مديريت است كه تيپ شخصيتي هر فرد را شناسايي كرده و بداند كه چگونه بايد با آن كارمند برخورد كند. در ميان تيپ هاي رفتاري اصلي شما بايد به دنبال ياري دهندگان، جلو برنده ها، خوش برخوردها و افراد كاري (اجرايي) باشيد.

هر نوع شخصيتي از يك نوع انگيزش (محرك) خاص بهره مي گيرد و بسته به نوع ارتباطي كه با او برقرار مي شود پاسخ متفاوتي مي دهد.

به عنوان مثال: يك مدير بايستي هنگامي كه با كارمنداني مواجه مي شود كه فقط به موفقيت شخصي اش توجه دارد، اخلاق گروهي را تشويق كند.

به عنوان يك مدير بايد ابتدا تكنيك هاي خاصي كه براي تشويق اخلاق شخصي كارمندان و بازدهي كاري لازم است، را شناخت و بر كاري كه انجام مي شود نظارت كرد و هدف نهايي تشويق اشخاص براي دنبال كردن اهدافشان باشد.

مديران خوب به موفقيت هر فرد علاقه مند بوده كه از اين طريق در نهايت منافع تمام گروه تامين خواهدشد ولي رهبران توجه كمتري به اشخاص دارند و درعوض بيشتر به هدف نهايي گروه اهميت مي دهند.

اپلگيت مي گويد: رهبران، كاركنان را به پيروان كنترل شده تبديل مي كنند درحالي كه مديران به كاركنان توان موثر بودن، با انگيزه و كارا بودن را اعطا مي كنند.

براي كساني كه در آغاز راه هستند، اگر شما قبلاً هيچ تجربه مديريتي حتي نظارت بر فعاليتهاي روزانه يك كارمند، را هم نداشته ايد، قبل از اينكه مسئوليتي را بپذيرند بايد مهارتهايي را امتحــان كنند. در كنار سبكهاي متنوع، فلسفه ها و تكنيك هاي موجود، مديريت به هيچ وجه مثل آشپزي و خياطي نيست. هر نوع تقاضايي با نيازها و شخصيت هر مدير و كارمندي سازگار نيست. ولي اگر شما به دنبال اين هستيد كه بفهميد آيا شرايط مديريت كاركنان را داريد يا نه؟ اين سوالات را از خود بپرسيد:

آيا شما قادر هستيد يك ارزيابي بدون غرض انجام دهيد؟

مدير بودن به اين معناست كه رفتار مثبت كاركنان را تشويق و همچنين مواردي را كه كارمند نياز به بهبودي دارد را شناسايي كنيد.

يك مدير لايق و موثر همچنين بايد تغييرات دلخواهش را هدايت كند. اين مطلب به اين معني است كه بتوان هر كارمند را به درستي طبق توانايي شخصي و مشاركت كاريش ارزيابي كرد.

مديران خوب به كارمندان كمك مي كنند تا اهداف كاري كوتاه مدت و بلندمدت را تحقق بخشيده و همچنين به كاركنان درباره كاري كه بايد درجهت رشد در سازمان انجام دهند كمك مي كنند. ارزيابي عملكرد يك وسيله عالي براي شروع تغييرات و استراتژي هاي سازمان است.

آيا شما مي توانيد يك فرهنگ اداري مثبت ايجاد كنيد؟

يك مدير درصورتي ازنظر مديريت فردي برتر محسوب مي شود كه بتواند با موفقيت در محيط كار، فرهنگي ايجاد كند كه مدافع اركان سازمان باشد.

مديران عالي نياز دارند كه از حمايت ناظرين مطمئن باشند و همه سطوح از بالا تا پايين يك نوع نظم و انضباط را رعايت كنند.

آيا شما يك شنونده دقيق هستيد؟

يك مدير خوب بايد بتواند چيزهايي كه كاركنانش مي گويند را بشنود و تفكراتشان را درك كند. لازمه اين امر توان تمركز روي موضوع جاري و درك حقايق است.

يك مدير خوب نه تنها بايد موقعيتهايي كه نيازمند عكس العملهاي فوري مديريتي و يا تغيير خط مشي هستند را در يابد بلكه بايد جاهايي كه نياز به تفكر دارد را نيز شناسايي كند.

آيا قادريد با موقعيتهاي مشكل ساز مبارزه كنيد؟

به عنوان يك مدير براي شما خيلي حياتي است كه نسبت به عصبانيت و واكنش كارمندانتان جبهه نگيريد.

در تمام شرايط حرفه اي باشيد و آرامش خود را حفظ كنيد و اجازه ندهيد كه حرفهاي نامربوط كاركنان باعث نااميدي شما شود.

آيا شما مي توانيد به واقعيتها بدون واكنش به احساسات شخصي خود پاسخ دهيد؟

يك مدير بايد بتواند به مسايل كاري پرداخته و در زمان مناسب راه حلهاي قابل اجرا را پيشنهاد كند، در غير اين صورت كارمندان تغيير ماهيت داده و سطوح عملكردشان كاهش مي يابد.

آيا شما قادريد كه به مجموعه اي از موضوعهاي شخصي واكنش نشان دهيد؟

شناخت اهداف شخصي كارمند براي شروع خوب است ولي يك مدير ممتاز بايد دستور كارها را با هم تلفيق كند و آنها را به سمت يك هدف مشترك كاري رهبري كند.

نبايد از كارمندان انتظار داشته باشيد كه همان اهداف شما را داشته باشند. اغلب درباره اهداف شركت صحبت مي شود درحالي كه بايد درباره چيزهايي كه براي كارمندان اهميت دارد نيز بحث شود.

آيا شما مي دانيد چه موقع بايد شروع به ايجاد تغييرات كنيد؟

معمولاً اين مدير است كه مي تواند نظر بدهد كه آيا سياست يا موقعيت فعلي نيازمند ايجاد تغييرات در ساختار شركت هست يا نه.


قورباغه را قورت بده

۸۴ بازديد

 

 

 

۲۱ روش عالي براي غلبه بر تنبلي و انجام بيشترين كار در كمترين زمان.

در اين كتاب مهمترين و سخت‌ترين كار در زندگي به قورباغه‌اي تشبيه شده كه شما مجبوريد در هر حال آن را بخوريد. همان كاري كه اگر همين الان فكري به حالش نكنيد به احتمال زياد براي انجام آن تنبلي خواهيد كرد.

به قول قديمي‌ها اگر قرار است ۲ قورباغه را بخوريد اول آنكه زشت‌تر است بخوريد. يعني اول كار سختتر را انجام دهيد

در اينجا مراحل خوردن قورباغه زشت! را براي شما به صورت بسيار خلاصه مي‌آوريم:

1)     سفره را بچينيد

هدف را مشخص كنيد. براي اين كار مي‌توانيد افكار خود را روي كاغذ بياوريد و براي انجام آنها زمان تعيين كنيد. و از مهمترين كار شروع كنيد

2)     براي هر روز از قبل برنامه‌ريزي كنيد.

بدين ترتيب نا خود آگاه ذهن شما تمام مدت روي اين ليست كار مي‌كند حتي زماني كه در خواب هستيد.

3)      قانون ۲۰/۸۰ را در همه امور به كار بگيريد.

هميشه ۲۰ در صد از كارهاي ما بسيار مهم هستند و ۸۰ در صد كم اهميت. افراد موفق كساني هستند كه ابتدا اين ۲۰ درصد را كه ظاهرا سخت‌تر هست انجام مي‌دهند. يعني خود را مجبور مي‌كنند قورباغه را هر چه كه هست قورت دهند.

4)     پيامد كارها را در نظر داشته باشيد

ديد بلند مدت نسبت به كارهاي خود داشته باشيد. تفكر دراز مدت تصميم‌گيري‌هاي كوتاه مدت را بهبود مي‌بخشد. فكر مدام به نتيجه كارها يكي از بهترين راههايي هست كه به وسيله آن ميتوانيد اولويت‌هاي حقيقي خود را در زندگي تعيين كنيد.

5)     روش الف ب پ ت ث را مدام به كار بگيريد. كارهاي خود را اولويت بندي كنيد.

6)     روي اهداف اصلي تمركز كنيد در اين راه با ديگران مشورت كنيد.

7)     به قانون تشخيص ضرورت عمل كنيد

هرگز براي انجام تمام كارهاي ضروري وقت كافي وجود ندارد. پس قورباغه‌هايي را بخوريد كه مهمترين نقش را در پيشبرد اهداف شما دارند.

8)     پيش از شروع مقدمات كار را كاملا فراهم كنيد

وسايل اضافي را از اطرافتان جمع كنيد فقط آنچه نياز داريد دم دستتان بگذاريد. تميز و مرتب بودن احساس مثبت بودن و خلاقيت و اعتماد به نفس را به شما مي‌دهد.

9)     هميشه يك شاگرد باقي بمانيد

يادگيري مدام شرط لازم موفقييت در هر زمينه‌اي است. هميشه در حال آموختن باشيد.

10) استعدادهاي منحصر به فرد خود را تقويت كنيد

مدام اين سوال را از خود بپرسيد:در چه كاري واقعا از ديگران بهتر هستم؟ از چه كارهايي بيشتر لذت مي‌برم؟ تا كنون مهمتريت عامل موفقيت من چه بوده؟ سپس در زمينه‌هاي فوق فعاليت بيشتري انجام دهيد.

11) محدوديت‌هاي اصلي خود را مشخص كنيد

موانع پيشرفتتان را مشخص كنيد. روزتان را با هدف از ميان بر داشتن اين عامل شروع كنيد.

12) هر بار يك بشكه جلو برويد

يك متر يك متر سخت هست اما يك سانت يك سانت مثل آب خوردن هست. قدم به قدم پيش رويد.

13) خودتان را تحت فشار بگذاريد

نياز نداشته باشيد تا كسي به كارهايتان نظارت داشته باشد. نزد خود اعتبار و احترام داشته باشيد. بايد خودتان قورباغه هايتان را انتخاب كنيد و بخوريد.

14) قدرتهاي فردي خود را به حداكثر برسانيد

مشخص كنيد در چه ساعاتي از شبانه روز كارايي بيشتري داريد. مهمترين و دشوارترين كارهايتان را در همين ساعات انجام دهيد.

15) خودتان را به فعاليت ترغيب كنيد

مرتب به خودتان بگوييد: من خودم را دوست دارم. در پاسخ به احوال پرسي ديگران بگوييد: عالي هستم. خوشبين باشيد.

16) روش تنبلي سازنده را تمرين كنيد

گاهي لازم است خودتان را از شر قورباغه‌هاي كوچكتر خلاص كنيد تا بتوانيد روي خوردن قورباغه‌هاي زشت تمركز كنيد. كارهاي كوچك و كم اهميت را كنار بگذاريد. انجام ندهيد!

17) اول سختترين كار را انجام دهيد

به اين ترتيب روزي خواهيد داشت با كارايي و اعتماد به نفس بالا

18) كار را به قسمتهاي كوچك تقسيم كنيد.

قورباغه را تكه تكه كنيد و بعد بخوريد.(روش بريدن كالباس)

19) وقت بيشتري ايجاد كنيد

زمانهاي ثابت و مشخصي را براي انجام بعضي كارها اختصاص دهيد. هر دقيقه را به حساب بياوريد.

20) سرعت انجام كار را افزايش دهيد

منتظر زمان مناسبتر نمانيد. اين جمله را دايم پيش خود تكرار كنيد: همين الان كار را انجام بده.

21) هر بار يك كار مهم انجام دهيد

كار را متوقف نكنيد. برگشت مجدد سر همان كار زمان شما را هدر مي‌دهد. خودتان را موظف كنيد تا بي‌وقفه روي يك كار مهم فعاليت كنيد.

 

كتاب :   قورباغه را قورت بده ! ؟

نويسنده :   برايان تريسي

موضوع :   مديريت زمان


مداد

۸۱ بازديد

پدربزرگ!!!!، درباره چه مي‌نويسيد؟

درباره تو پسرم!!!،

اما مهمتر از آنچه مي‌نويسم، مدادي است كه با آن مي‌نويسم.

مي‌خواهم وقتي بزرگ شدي، مثل اين مداد بشوي.

پسرك با تعجب به مداد نگاه كرد و چيز خاصي در آن نديد:

اما اين هم مثل بقيه مداد‌هايي است كه ديده‌ام

پدربزرگ گفت: بستگي دارد چطور به آن نگاه كني،

در اين مداد پنج صفت هست كه اگر به دستشان بياوري،

براي تمام عمرت به آرامش مي‌رسي !

صفت اول: مي‌تواني كارهاي بزرگ كني، اما هرگز نبايد فراموش كني كه دستي وجود دارد كه هر حركت تو را هدايت مي‌كند. اسم اين دست خداست، او هميشه بايد تو را در مسير اراده‌اش حركت دهد.

صفت دوم: بايد گاهي از آنچه مي‌نويسي دست بكشي و از مداد تراش استفاده كني. اين باعث مي‌شود مداد كمي رنج بكشد اما آخر كار، نوكش تيزتر مي‌شود (و اثري كه از خود به جا مي‌گذارد ظريف‌تر و باريك‌تر است) پس بدان كه بايد رنج‌هايي را تحمل كني، چرا كه اين رنج باعث مي‌شود انسان بهتري شوي.

صفت سوم: مداد هميشه اجازه مي‌دهد براي پاك كردن يك اشتباه، از پاك‌كن استفاده كنيم. بدان كه تصحيح يك كار خطا، كار بدي نيست، در واقع براي اينكه خودت را در مسير درست نگهداري، مهم است.

صفت چهارم: چوب يا شكل خارجي مداد مهم نيست، زغالي اهميت دارد كه داخل چوب است. پس هميشه مراقب باش درونت چه خبر است.

و سر انجام پنجمين صفت مداد: هميشه اثري از خود به جا مي‌گذارد. پس بدان هر كار در زندگي‌ات مي‌كني، ردي به جا مي‌گذارد و سعي كن نسبت به هر كار مي‌كني، هشيار باشي و بداني چه مي‌كني.


بازاريابي انقلابي

۸۴ بازديد

يكي از رويكردهاي جديد به بازاريابي، بازاريابي انقلابي است. شركت‌‌هايي مانند هارلي ديويدسون (Harley - Davidson) از اين نوع بازاريابي بهره جسته‌اند و به نتايج قابل قبولي دست يافته‌اند.
بسط منابع محدود، ارتباط صميمانه با مشتري و خلق راه‌حل براي ارضاي نيازهاي مشتري از تاكيدات اين رويكرد است. رهنمودهاي ده‌گانهء‌اجراي بازاريابي انقلابي عبارتند از:

  • مدير عامل ملزم به بر عهده گرفتن مسووليت وظيفهء بازاريابي است. مديران عامل شركت‌هايي كه اين رويكرد را سرلوحهء كار خويش ساخته‌اند، هرگز مسووليت بازاريابي را تفويض نمي‌كنند.
  • بخش بازاريابي بايد كوچك و تخت شروع به فعاليت كند و كوچك و تخت آن را ادامه دهد: مديران عامل اين نوع شركت‌ها نبايد اجازه دهند لايه‌هاي مديريتي مابين بازار و آن‌ها افزايش يابد.
  • ايجاد روابط رودر رو با افرادي كه اهميت بيش‌تري براي شركت دارند: بازاريابان انقلابي، مزيت ارتباطات رو در رو و مستقيم را درك كرده‌اند و براي مشتريان وفادار و از طرفي سودآور اهميت بيش‌تري قائلند.
  • استفادهء هوشيارانه و محتاطانه از تحقيقات بازار: بازاريابان انقلابي، استفاده از فنون ساده و عمومي را در تحقيقات بازار ترجيح مي‌دهند و از استفاده از تحقيقات حساسيت‌زا اجتناب مي‌كنند.
  • به خدمت گرفتن مبلغان پرشور و حرارت، نه بازاريابان: اين نوع شركت‌ها بازارياب ندارند، مبلغ دارند. مبلغاني كه شركت و هنجارها و ارزش‌هاي آن را از ته‌دل پذيرفته‌اند.
  • ابراز عشق و احترام نسبت به مشتريان به عنوان اشخاص حقيقي، نه به عنوان داده‌هايي در صفحهء كامپيوتر: بازاريابان انقلابي به مشتريان نگاه ابزاري ندارند و به جنبه‌هاي انساني هم توجه دارند.
  • ايجاد اجتماعي از مصرف‌كنندگان: بازاريابان انقلابي، مصرف‌كنندگان را تشويق به مدنظر قرار دادن خويش به عنوان يك اجتماع و در نظر گرفتن نام و نشان شركت به عنوان عامل وحدت‌بخش آن‌ها مي‌كنند.
  • تجديدنظر در آميختهء بازاريابي: بازاريابان انقلابي، قيمت، محصول، توزيع و ترويج خود را در جهت نيل به نيازهاي مشتري بازتعريف مي‌كنند.
  • احترام به شعور همگاني: به عنوان نمونه، بازاريابان انقلابي توزيع خود را محدود مي‌كنند تا به وسيلهء آن وفاداري و تعهد مشتريان و توزيع‌كنندگان را بيفزايند. (مشتريان و توزيع‌كنندگان، قصد شركت را درك مي‌كنند)
  • انطباق با نام تجاري: بازاريابان انقلابي نسبت به درستي، صداقت و شرافت نام تجاريشان حساسيت و وسواس دارند.