من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

ميرشكاك: مقدمه دوم «قبله مايل به تو» اهانت به شاعر و معصوم(ع) است

۳۰ بازديد

خبرگزاري فارس: ميرشكاك: مقدمه دوم «قبله مايل به تو» اهانت به شاعر و معصوم(ع) است

به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات باشگاه خبري فارس «توانا» نقد و بررسي مجموعه شعر «قبله مايل به تو» امروز با حضور يوسفعلي ميرشكاك، محمدعلي مجاهدي،‌سيدناصر هاشم‌زاده، بهروز ياسمي، مصطفي محدثي خراساني و سيد حميدرضا برقعي در ديوان شمس برگزار شد.

در اين مراسم يوسفعلي ميرشكاك يكي از شاعران پيشكسوت كشور درباره مجموعه شعر «قبله مايل به تو» بيان داشت: شعر حميدرضا برقعي موجب شد كه بنده مجبور شوم درباره آن نكاتي را به نگارش در بياورم.

وي اضافه كرد: مجموعه شعر «قبله مايل به تو» برخلاف «توفان واژه‌ها» داراي دو مقدمه است كه بنده آن را «سانتا ماليته» مي‌دانم.

* مشكل شعر ما توحيد است نه غلو

ميرشكاك ادامه داد: مشكل شعر ما توحيد است نه غلوي‌ها و غلو كردن، همچنين مقدمه دوم اين اثر اهانت به خود شاعر و معصوم(ع) است.

اين شاعر با اشاره به حميدرضا برقعي شاعر اين اثر، بيان كرد: برقعي، بار دردي كه بر دل ما نهادي را سبك كن.

وي اضافه كرد: سنايي اگر مي‌خواست راهش را ادامه دهد پيرو امثالي همانند فرخي سيستاني مي‌شد، همچنين شعر آييني گفتن فخري نيست يعني برخي از شاعران به دليل نوشتن شعر آييني ممكن است تشويق هم بكنند اما شاعر نبايد جوّگير شود و با بي‌احترامي و با بي‌حرمتي شعر آييني بنويسد.

ميرشكاك با بيان اينكه دعوا بر سر توحيد است نه غلو كردن، عنوان كرد: عاق زهرا نشود يك سيد؛ آقاي برقعي تو اشتباه كرده‌اي و بد كاري را انجام داده‌اي مبادا طوري شود كه بي‌‌بي ديگر نتواند سينه سپر كند چرا كه اين اثر اشتغال به نفس است.

به گزارش «توانا» مقدمه نخست مجموعه شعر «قبله مايل به تو» توسط محمدعلي مجاهدي به نگارش درآمده و مقدمه دوم اين اثر را سيد علي موسوي گرمارودي نوشته است. در مقدمه دوم اين كتاب گرمارودي اينگونه نوشته است كه نخست بار با شعر سيد حميدرضا برقعي در مجموعه «توفان واژه‌ها» او آشنا شده‌ام كه در سال 1387 با مقدمه استاد محمدعلي مجاهدي از سوي انتشارات ابتكار دانش نشر يافته بود و بر آن، غزل «تكيه بر كعبه» در صفحه 15 و تركيب‌بند «توفان واژه‌ها» در صفحه 69، بسيار نظرم را گرفت و در پايان كتاب چنانچه معمول من در خواندن هر كتاب است در يادداشتي براي خود از جمله، نوشته بودم: «اين دو شعر در اين مجموعه درخشان است».

سيد حميدرضا برقعي هم مانند من و استاد مجاهدي در قم بدنيا آمده است و خود در مجموعه حاضر مي‌گويد: «كوچه در كوچه، قم ديار من است، شهر ايل و من و تبار من است». با اين تفاوت كه من و استاد مجاهدي هنگامي كه در قم به سن و سال آقاي برقعي بوديم، تنها محفل شعري كه داشتيم، يك، دو انجمن شعر هفتگي بود كه پا از قرن ششم فروتر نمي‌نهادند و خيلي هم به شعراي جواني مثل من و استاد مجاهدي (كه آن روزها جوانتر از امروز آقاي برقعي بوديم، بها نمي‌دادند و توجه نمي كردند و مثل امروز محافل مختلف شعري و رسانه‌هاي رنگارنگ و شب شعرهاي پياپي هم، وجود نداشت. اكنون عصر هر جمعه جوانان شاعر در قم در منزل استاد مجاهدي از راهنمايي‌هاي راهگشاي ايشان استفاده مي‌برند. درحالي كه در انجمن‌هاي آن زمان كسي در حد امروز ايشان كه از شاعران برجسته كشور و استادند براي امثال او و من وجود نداشت ولي البته راهنماي اصلي هر شاعر، نخست قريحه اوست سپس محافل شعري و رهگشايي استادان؛ همان چيزي كه حميدرضا برقعي از آن تعبير به «جنون» مي‌كند و مي‌گويد من گاهي (يعني هنگام شعر گفتن) دچار آن مي‌شوم و آرزو دارد كه مدام دچار شود:

گاه‌ گاهي كمي جنون دارم

من جنوني مدام مي‌خواهم

به عبارتي ديگر هر شاعر خوبي در توفيق‌ها بيش از هر كس و هر چيز وام‌دار قريحه خداداد خود است. خداي را شكر كه برجسته‌ترين بخش اشعار حميدرضا برقعي، قريحه اوست.

اشعار مجموعه حاضر غزل است هر چند در آن يك قصيده، چند مثنوي و چند چهارپاره پيوسته و حتي يك بحر طويل هم است؛ نمي‌دانم كه آيا بحر طويل را بايد از قالب‌هاي شعري دانست يا نه. استاد شفيعي كدتني بنيانگذار بحر طويل را «ميرعبدالعظيم مرعشي» شاعر قرن نهم مي‌دانند كه با طبري و فارسي و عربي شعر مي‌گفت. برقعي اصولا شاعر غزلسراست و شاعر غزل نو است. من در مقدمه مجموعه غزل برادرزاده زمانم، مجيد موسوي گرمارودي (كه در نشر سوره مهر زير چاپ است) از جمله نوشتم: يكي از مؤلفه‌هاي غزل نو در ژرف ساخت، معاصر بودن به لحاظ بينش و نگرش است از همين جاست كه محمدعلي بهمني به حق مي‌گويد: «جسمم غزل است اما روحم همه نيمايي است» يعني اگر قالبي كه انتخاب كرده‌ام همان قالبي است كه اديد صابر ترمذگي و كمال خزندي و امثال آنان و حتي بهتر از آنان در قرون گذشته به كار برده است، اما نوع نگاه من به جهان با چشم‌هايي از نوع چشمان نيماست.

و در روساخت هم يكي از ويژگي‌هاي غزل نو، اجتناب از تعابير كليشه‌اي قديم و به طور كلي اجتناب از زبان و بيان قدمايي است.

منبع : سايت فارس نيوز

براي مشاهده اشعار يوسفعلي ميرشكاك كليك كنيد

براي مشاهده اشعار سيد حميدرضا برقعي كليك كنيد


راوي «ري را»

۳۲ بازديد

  راوي ري را

از شاعران معاصر، آن هايي كه نه فقط نامي دست و پا كرده باشند و واقعاً جايي براي انديشيدن و تخيل و بحث در شعرشان داشته باشند، تعداد زيادي نمانده اند. از شاعران آبي و سبز و زرد، خيلي ها بوده اند كه در همين چند ساله رفته اند. فريدون مشيري، اخوان، سهراب و سلمان هراتي و قيصر امين پور، سيد حسن حسيني. همه رفته اند. حالا اميدمان به فاضل نظري است و سيدعلي صالحي.

البته هستند نام هايي كه، پرسر و صدا هستند و حتي لقب استاد را هم به آن ها پيشكش مي كنند ولي نسل هاي بعد معلوم خواهند كرد كه كدام نام ها مي ماند.

فاضل نظري جوان است و با اين جواني، جرياني در شعر فارسي معاصر شده است.

ولي سيدعلي صالحي حكايت ديگري دارد. از بند بند شعر صالحي، فراز و نشيب هاي زندگي اش حس مي شود. فراز و نشيب ها، براي همه هست. موفقيت ها، شكست ها، پيروزي ها و ناكامي ها براي همه هست. براي همه پيش مي آيد كه عزيزي را از دست بدهند، موقعيت اجتماعي را از دست بدهند، علي رغم خلوص انديشه و رفتارشان، مورد اتهام قرار بگيرند و فهميده نشوند. از طرف غريبه يا آشنايي مورد بي مهري و ظلم واقع شوند . اما همه به اين كه چرا و از كجا و چگونه اين شرايط برايشان پيش آمده فكر نمي كنند. اين به ميزان مقاومت آدم ها برنمي گردد. به اين كه روحي رقيق يا قلبي سخت داشته باشند، بيشتر مربوط است. فراز و نشيب ها و حساسيت هاي روحي هم، همه را هنرمند نمي كند و شايد همه ي هنرمندها هم رنج كشيده نباشند. وقتي هنرمندي خلقي صورت مي دهد، الزاماً دغدغه اي شخصي مقدمه ي تولد يك اثر هنري نيست. فراگيري تكنيك و غرق شدن در هنر براي شكل گيري اثري هنري كافي است.

ولي از بعضي آثار مي توان لايه هاي دروني انديشه و احساس خالقش را فهميد. سادگي شعر صالحي، سطحي بودن موضوعات يا چينش هاي ادبي آن نيست. سادگي شعر صالحي، بي تكلفي است. شعر صالحي جمع اضدادي است از شعر شخصي و شعر مخاطب. اين جمع اضدادي، تناقض نيست؛

صالحي شعر را براي خودش مي گويد يا دست كم براي محبوبي ازلي و ابدي كه ظاهراً زميني است مي سرايد. شعري كه به قصد پيشكش شدن به يك نفر باشد ولي چطور حرف ها و درد دلهاي يك نفر براي محبوبش، براي ديگران هم لطف پيدا مي كند؟

صالحي در شعر گفتن به شرايطي رسيده است يا بهتر است، بگوييم به حالي رسيده است كه شايد خودش هم نمي داند كه اين شعر را براي مخاطبش مي گويد يا فقط بيان دغدغه هاي روح و فكرش است. توأماني انديشه و احساس در شعر صالحي، ويژگي است كه به سادگي به دست نمي آيد. خيلي از شعرهاي صالحي را كه مي خواني حديث عاشق خسته اي است. عاشقي كه به كسي نمي توپد، اعتراضي ندارد ونمي خواهد كسي را محاكمه و تنبيه كند. شايد شاد نباشد، اما اميد را از كسي نمي گيرد. شعر صالحي براي مفاهيم ذهني، از واژگان انتزاعي استفاده نمي كند. وسايل خانه، پديده هاي طبيعت، آدم ها، رنگ لباس هايشان، شكل خيابان هايشان، همه اسم هاي ذاتي هستند كه به استعاره ي اسامي معنا به كار مي روند. اين از شعر صالحي تصويرسازي منحصر به فردي مي سازد. تصويرهايي كه همه نمونه هاي پاك و رويايي تجسم آرزوهاي هر انساني مي تواند باشد. در شعر صالحي بعضي از نمادها، كنايه ها يا استعاره ها تكرار مي شوند. شايد اين در ذهن خواننده ي شعر، ملال زدگي ايجاد كند ولي اين اتفاق نمي افتد. اتفاقي كه با هيچ يك از اركان و عناصر زيبايي شناسانه ي سخن قابل بيان و توجيه نيست.

براي صالحي در هر زماني كه شعر مي گويد. سن شاعر ملاك نيست. نمي تواني شعر صالحي را به تفكيك زمان سرايش مجموعه اي به دوره ي فكري خاصي هم منسوب كرد. زلالي كلمات حتي اگر سخت و نيش دار باشند در شعر صالحي، دنيايي مي سازد كه براي لحظات غم بار زندگي تبديل به يك پناهگاه نمي شود. پنجره اي باز مي كند كه باغ گل و آب و آيينه هاي فراموش شده را دوباره ببيني و ببيني كه تنها نيستي.

راوي ري را

نشاني پنجم

همين جا، نزديك به همين ميلِ هميشه‌ي رفتن
انگار كه بادبادكي از ياد رفته بر خارِ خوشباور
چشم به راهِ كودكانِ دبستانيِ دور
هي بي‌قراريِ غروب را تحمل مي‌كند،
اما كمي دورتر از بادِ نابَلَد
عده‌اي آشنا
مشغولِ چراغاني كوچه تا انتهاي آينه‌اند،
انگار شبِ ديدارِ باران و بوسه نزديك است.
تو هي زلال‌تر از باران،
نازك‌تر از نسيم،
دلِ بي‌قرارِ من، ري‌را!
رو به آن نيمكتِ رنگ و رو رفته
بال بوته‌ي بابونه ... همان كنارِ ايستگاهِ پنج‌شنبه،
همانجا، نزديك به همان ميلِ هميشه‌ي رفتن!
اگر مي‌آمدي، مي‌دانستي
چرا هميشه، رفتن به سوي حريمِ علاقه آسان و
باز آمدن از تصرفِ بوسه دشوار است!
راستي مگر نشانيِ ما همان كوچه‌ي پيچك‌پوشِ دريا نبود؟
پس من اينجا چه مي‌كنم؟
از اين چند چراغِ شكسته چه مي‌خواهم؟
اينجا هيچ‌كدام از اين همه پنجره‌ي پلك‌بسته‌ي غمگين هم نمي‌داند
كدام ستاره در خوابِ ما گريان است.
من البته آن شب آمدم
آمدم حتي تا همان كاشيِ لَبْ‌لعابيِ آبي
تا همان كاشيِ شبْ شكسته‌ي هفتم،
اما جز فال روشني از رازِ حافظ و
عَطرِ غريبي از گيسوي خيسِ تو با من نبود.
آمدم، در زدم، بوي ديوار و دلْ‌دلِ آبي دريا مي‌آمد،
نبودي و هيچ همسايه‌اي انگار تُرا نمي‌شناخت،
ديگر از آن همه كاشي
از آن همه كلمه، كبوتر و ارغوان انگار
هيچ نشانه‌ي روشني نبود،
كسي از كوچه نمي‌گذشت
تنها مادري از آوازِ گريه‌هاي پنهاني
از همان بالاي هشتيِ كوچه مي‌آمد،
نه شتابي در پيش و
نه زنبيلي در دَست
فقط انگار زير لب چيزي مي‌گفت.
خاموش و خسته
صبور و بي‌پاسخ از كنار ناديده‌ام گذشت.
آه اگر بميرم اين لحظه
چه كبوتراني كه ديگر از بالاي آسمان
به بامِ حَرَم باز نخواهند گشت!
ري‌را جان!
ميان ما مگر چند رودِ گِل‌آلودِ پُر گريه مي‌گذرد
كه از اين دامنه تا آن دامنه كه تويي
هيچ پُلي از خوابِ پروانه نمي‌بينم
...!
نوميديِ گراميِ من
نوميد، كلافه، سرگردان،
جهان را به جست‌وجويِ دليلي ساده
دشنام مي‌دهم.
آيا هزار سال زيستن
از پيِ تنها يكي پرسشِ ساده كافي نيست؟
نوميد، كلافه، سرگردان،
همه، همه‌ي ما
در وحشتِ واژه‌ها زاده مي‌شويم
و در ترسِ بي‌سرانجامِ مُدارا مي‌ميريم.
جدا متاسفم!

منبع : سايت تبيان

براي مشاهده اشعار سيد علي صالحي كليك كنيد


شرح غزليات حافظ - غزل شماره 6

۳۰ بازديد
 

با قرار دادن نشانگر موس روي كلمات مشخص شده در غزل معني كلمه برايتان نمايش داده مي شود

۱- به ملازمان سلطان كه رساند اين دعا را
كه به شكر پادشاهي ز نظر مران گدا را

۲- ز رقيب ديوسيرت به خداي خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددي دهد خدا را

۳- مژه سياهت ار كرد به خون ما اشارت
ز فريب او بينديش و غلط مكن نگارا

۴- دل عالمي بسوزي چو عذار برفروزي
تو از اين چه سود داري كه نمي‌كني مدارا

۵- همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي
به پيام آشنايان بنوازد آشنا را

۶- چه قيامت است جانا كه به عاشقان نمودي
دل و جان فداي رويت بنما عذار ما را

۷- به خدا كه جرعه‌اي ده تو به حافظ سحرخيز
كه دعاي صبحگاهي اثري كند شما را

وزن غزل: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشكول)

۱- چه كسي به آنها كه ملازم خدمت سلطان هستند اين دعا را مي رساند؛ كه به شكر اينكه پادشاه هستي با بيچارگان بي مهري مكن.

دعا: نيايش، مدح و ثنا ، سلام.

ملازمان: همراهان، نوكران، خدمتكاران.

براي اينكه من باب ادب، مستقيما به سلطان پيام نداده باشد به ملازمان سلطان پيام مي دهد تا به سلطان بگويند كه به شكر اينكه پادشاه هستي گدا را از پيش خود مران. اين معني كه ملازمان به سلطان بگويند در زمينه سخن مستتر است. زيرا مسلما آنكه نبايد به شكر پادشاهي گدا را از نظر براند سلطان است، ملازمان سلطان نيستند.

۲- از مدعي كه چون ديو از عواطف انساني عاريست به خدا پناه مي برم؛ شايد آن شهاب ثاقب اين ستاره كوچك را ياري دهد.

رقيب: نگاهبان، مراقب؛ چون دو شخص عاشق يك تن يا يك چيز باشند هر يك را رقيب ديگري نامند؛ و در حافظ غالبا به معناي مخالف، مدعي و بدخواه آمده است.

شهاب: درخش آتش، پاره اي از آتش؛ و مناسبت آن با ديو چنانكه در آيه ۱۸ از سوره حجر آمده، اين است كه چون شيطان از زمين قصد آسمان كند فرشتگان به تير آتشين وي را بزنند و از صعود ممانعت كنند. پس شهاب ثاقب همان تير آتشين است.

سها: ستاره كوچكي است در آسمان، نماد خردي بسيار و نور اندك، چنانكه در اين بيت ناصر خسرو آمده :

معروف ناپديد سها بود بر فلك من بر زمين كنون به مثال سها شدم

سهيل و سها را شاعران از روي صنعت تضاد فراوان به كار برده اند. سهيل را به خاطر روشني و سها را به خاطر نور اندك:

تا بتابش نبود نجم سها همچو سهيل تا بخوبي نبود هيچ ستاره چو قمر

"فراخي"

شاعر رقيب را به ديو يا آن شيطان كه به آسمان مي رود تشبيه كرده و خود را به ستاره كوچك. مي گويد هنگامي كه ديو به آسمان مي آيد به خدا پناهنده مي شوم تا با آذرخش شهاب او را بزند و مرا كه ستاره ضعيفي هستم از شر او محفوظ دارد.

۳- نگار من، اگر مژه سياهت با اشاره دستور قتل ما را داد؛ متوجه فريبكاري او باش و كار غلط مكن.

مقصود اينكه اگر چشم تو با عشوه گري قصد كشتن ما را داشت، تو سنگدل مباش، فريب مخور و ما را مكش كه كار درستي نيست.

۴- وقتي گونه ها را بر افروخته مي كني دل خلق عالم را مي سوزاني؛ براي تو چه فايده دارد كه با مردم مدارا نمي كني.

عذار: موي گونه است و همان خط سبز با خط چهره كه در اشعار فارسي مي آيد؛ اما در حافظ و مجموعا در ادب فارسي، غالبا به معناي چهره، گونه به كار برده مي شود؛ چنانكه در بيت مورد بحث جز گونه معناي ديگري نمي توان به آن داد، زيرا "عذار بر فروزي" كنايه از چهره را آراشي كني است.

۵- تمامي شب را به اين اميد مي گذرانم كه نسيم صبح از آشنايي برايم پيام محبت بياورد، تا مايه نوازش و تسلاي خاطرم گردد.

همه شب: تمامي و سراسر شب، تمام آن شب، اين تعبير در نظم و نثر قرون پنجم تا نهم فراوان ديده مي شود…مختاري غزنوي گويد:

شب همه شب كبك زعفران چرد از كوه روز همه روز از آن بخندد چندان

۶- محبوب من چه قيامتي براه انداختي كه چهره مثل ماه روشن و قد و بالاي مثل سرو دلرباي خود را به عاشقان نشان دادي.

قيامت: روز رستاخيز، و قيامت كردن يعني شور و غوغا و هنگامه برپا كردن.

مصراع دوم در نسخه خانلري و قزويني و بدلهايشان "دل و جان فداي رويت بنما عذار ما را" است كه در اين صورت معني اين مي شود: چه شور و غوغايي به پا كردي كه روي خود را به عاشفان نشان دادي، دل و جان فداي روي تو، چهره خود را به ما نشان بده. ضعف اين ضبط اين است كه بايد مفهوم رويت را پيش از نمودي در مصراع اول محذوف بدانيم، به علاوه از لحاظ معني نيز شاعر خود را از عاشقان جدا مي سازد. ضبط ما بر اساس حافظ قدسي است كه روشن و بي نقص است.

۷- به خدا قسمت مي دهم كه به حافظ سحر خيز جرعه اي شراب بده؛ زيرا دعايي كه صبحگاه در حق شما كند موثر و مستجاب خواهد شد.

مقصود اينكه حافظ صبح خيز و دعا خوان است و دعايي كه به تو مي كند به اجابت خواهد رسيد.


انتشار تازه‌ترين مجموعه شعر جليل صفربيگي تا پايان سال 91

۳۱ بازديد

خبرگزاري فارس: انتشار تازه‌ترين مجموعه شعر جليل صفربيگي تا پايان سال 91

جليل صفربيگي شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار كتاب و ادبيات خبرگزاري فارس درباره مجموعه اشعار خود اظهار داشت: كتاب «نتهاي تنهايي» آخرين اثر بنده بود كه در نمايشگاه كتاب بيست و پنجم در قطع خشتي ارائه شد.

اين شاعر در ادامه ضمن اشاره به ديگر آثار خود تصريح كرد: انتشارات سپيده باوران اين اثر را به همراه چهار دفتر شعري كه در گذشته منتشر شده بود در نمايشگاه عرضه كرد.

به گفته وي، در سال 91 چند مجموعه منتشر شده، از سوي سپيده‌ باوران تجديد چاپ خواهند شد، آثاري از جمله، «سونات بلوط»، «و»، «كم كم كلمه مي‌شوم» و «انجيل به روايت جديد»، «هيچ» و...

صفربيگي درباره چاپ مجموعه ديگري در سال 91 توضيح داد: به اين دليل كه امسال مجموعه «نتهاي تنهايي» را منتشر كردم ترجيح مي دهم مجموعه ديگر را پايان سال منتشر كنم، چراكه معمولا هرسال يك مجموعه شعر چاپ مي‌كنم.

منبع : سايت فار س نيوز

براي مشاهده اشعار جليل صفربيگي كليك كنيد


شروع شاعري شاعر برگزيده روزگار ما با شعري درباره امام هادي (ع)

۲۳ بازديد

خبرگزاري فارس: شروع شاعري شاعر برگزيده روزگار ما با شعري درباره امام هادي (ع)

به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات فارس، محمدمهدي سيار در آخرين يادداشتي كه در صفحه وبلاگ شخصي‌اش با عنوان «امام خودم- شعري از دوازده سال پيش» نوشته، به روايت شروع شعر گفتنش درباره امام هادي(ع) پرداخته، كه اين نوشته خواندني از اين شاعر زبردست و جوان كشورمان به خوانندگان تقديم مي‌شود:

1. درست يادم نمي‌آيد چند سالم بود اما لابد سال اول يا دوم راهنمايي بودم... يك گوشه مسجد جامع شهرمان (زاهدشهر) نشسته بودم و داشتم آخرين بندهاي دعاي توسل را گوش مي‌دادم و خودم هم با لحن و تجويد كامل _ كه تازه ياد گرفته بودم- زمزمه مي‌كردم. روضه خوان طبق معمول بعد از بند مربوط به امام رضا (ع) سرعتش را زياد كرده بود تا برسد به توسل به امام زمان (عج) اما دل من انگار بهانه گرفته بود كه بايد بيشتر با امام علي النقي(ع) حرف بزني....اصلا هرچه حرف هست بايد به او بزني... احساس كشف بزرگي به من دست داده بود: مثل كشف يك معبد شخصي. گفتم از اين به بعد منم و اين آقا كه لابد سرش هم از بقيه خلوت‌تر است و زودتر آدم را تحويل مي‌گيرد، امامي كه نه صحن و سرايش را كسي زيارت ميكند( راه كربلا بسته بود آخر)، نه براي ميلادش جشني مي‌گيرند و نه براي شهادتش تعزيه اي...امامي كه مي‌دانم خيلي وقتها فقط منم كه به يادش مي‌افتم و اسمش را كه ميشنوم دلم مي‌لرزد...امام خودم!

2. وقتي شعر گفتن را هم شروع كردم هنوز غزلي براي هيچ يك از ائمه (كه جانم فداي يكايكشان باد) نگفته بودم كه شعرم را به پابوس امام هادي (ع) بردم. خب كسي براي امام هادي شعر نمي‌گفت و من بودم و امام خودم! اين شعر را - با اين كه يادگار اولين تجربه‌هاي شاعري است و ضعف و ايرادش فزون از شمار است- بسيار عزيز مي‌دارم و يادم نمي‌رود چه تحسين‌ها شنيد و چقدر در محافل ادبي زاهدشهر و فسا گل كرد و چه اندازه مرا در ادامه راه شاعري مصمم ساخت. و يادم نمي‌رود تا مدتها جناب محمد حسين بهراميان (كه سر حلقه شاعران فسا و فارس بود) هر وقت مي‌خواست من بچه دبيرستاني را به اين و آن معرفي كند مي‌گفت "همان كه آن شعر امام هادي (ع) را گفته..."

آن شعر كه امروز براي اولين بار بعد از دوازده سال منتشرش مي‌كنم اين بود:

من نميدانم چه شكلي‌ست، گنبد و صحن و سرايت
يا كدام اين كبوترها پريده در هوايت

من نمي‌دانم كه ميلاد و وفاتت در چه روزي‌ست
من فقط مي‌د‌انم آقا جان كه مي‌ميرم برايت!

شاعران كمتر برايت شعر مي‌گويند اما
كرده‌ام نذر تو من اين ذوق را ....جانم فدايت

آشناي مهربان! خيلي براي ما غريبي
تو غريبي مثل اين جد غريب آشنايت

دست از تو بر نمي‌دارم كريم سامرايي!
من گداي سامرايم، سخت مي‌افتم به پايت

3. بسيار شنيده‌ايم كه حصر و تبعيد امامان بزرگوار پيش از امام عصر(عج) و كم شدن راه‌هاي ارتباطي شيعيان با آن بزرگواران به نوعي زمينه سازي براي غيبت و ايجاد آمادگي در شيعه براي روزگار فقدان ولي معصوم بوده است. اين امامان پس از آن نيز همواره در محاق غيبت گونه‌اي از چشم و دل پيروانشان پنهان مانده‌اند. اما اينك اين غيبت به شكلي باور نكردني دارد به پايان ميرسد و غبار مظلوميت و غربت از نام اين پاكان زدوده مي‌شود و ظهوري ناگهان آغاز مي‌شود. گيرم كه بهاي اين ظهور، سنگ ناسزايي از هرزه درايي باشد، كه اين سنگ از آن تيغ زهرآگين كه بهاي ظهور و حضور دائم حسين بن علي (ع) در تاريخ شد دلخراش تر نيست و بسا كه مظلوميت ظاهري و مقطعي اهل حق، در مسير تاريخ غربت زدا و مظلوميت شكن مي‌شود: "فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض " خواهيم ديد از اين به بعد چه دلها كه با شنيدن نام "هادي" و "نقي" مي‌لرزند و چه شعرها سروده خواهد شد و چه محافل و مجالسي به پا خواه شد و چه نوزاداني كه "نقي" و "هادي" نام خواهند گرفت و چقدر اين جمله بر زبانها خواهد رفت كه "جانم فداي امام هادي" ....و خواهيم ديد كه چگونه اين ظهور زمينه ساز" ظهور" خواهد شد، آن سان كه آن غيبت زمينه ساز "غيبت" بود. و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون.

منبع : سايت فارس نيوز

براي مشاهده اشعار محمدمهدي سيار كليك كنيد


تقويم تاريخ 31/3/1391

۲۸ بازديد
تقويم تاريخ شمسي : توقيف‌ كليه‌ نشريه‌ ها به‌ دستور " محمد علي شاه‌ قاجار " 1287/3/31 تقويم تاريخ شمسي : تاسيس‌ حزب‌ كمونيست‌ ايران‌ به‌ نام‌ عدالت‌ در بندر انزلي 1299/3/31 تقويم تاريخ شمسي : رحلت عارف كامل و استاد بزرگ اخلاق "ميرزا جواد آقاملكي تبريزي" 1305/3/31 تقويم تاريخ شمسي : دكتر مصطفي چمران 1311/3/31 تقويم تاريخ شمسي : تظاهراتي گسترده‌ در مسجد دانشگاه‌ تهران‌ در اعتراض‌ به‌ ظلم‌ هاي‌ رژيم‌و شهادت‌ دكتر علي شريعتي 1356/3/31 تقويم تاريخ شمسي : اعزام‌ نيروهاي‌ واكنش‌ سريع‌ آمريكا به‌ خاورميانه‌ 1358/3/31 تقويم تاريخ شمسي : راي‌ مجلس‌ به‌ عدم‌ كفايت‌ سياسي بني صدر 1360/3/31 تقويم تاريخ شمسي : عمليات‌ نصر ( 4 ) در شمال‌ عراق‌ 1366/3/31 تقويم تاريخ شمسي : تهاجم وسيع ارتش بعث عراق به خاك ايران پس از پذيرفتن قطعنامه 598 1367/3/31 تقويم تاريخ شمسي : زلزله 31 خرداد ماه 1369 رودبار - منجيل در استان گيلان 1369/3/31 تقويم تاريخ شمسي : رحلت عالم بزرگوار و فقيه جليل، آيت‏اللَّه "سيدمحمدباقر سلطاني طباطبايي بروجردي" 1376/3/31 تقويم تاريخ شمسي : وفات حاج ميرزا حسين نوري طبرسي از علماي اماميه 20/3/31   تقويم تاريخ ميلادي : آغاز انقلاب كبير فرانسه و فرار لويي شانزدهم 1789/6/20 تقويم تاريخ ميلادي : آغاز سلطنت طولاني "ملكه ويكتوريا" بر انگلستان 1837/6/20 تقويم تاريخ ميلادي : سركوب شدن قيام محمد مكرايي بر ضدفرانسويان اشغالگر الجزاير 1872/6/20 تقويم تاريخ ميلادي : تصرف جزيره اوكيناوا در اقيانوس آرام توسط ارتش ژاپن 1875/6/20 تقويم تاريخ ميلادي : آغاز قيام مردم چين معروف به "بوكسورها" عليه استعمار انگلستان 1900/6/20 تقويم تاريخ ميلادي : گشايش‌ موزه‌ " اپرا " در پاريس‌ 1903/6/20 تقويم تاريخ ميلادي : كشف ويتامين توسط "كازيمير فونك" دانشمند لهستاني 1912/6/20 تقويم تاريخ ميلادي : شورش‌ و اعتصاب‌ سراسري‌ عليه‌ دشواري‌ تهيه‌ مواد غذايي در اتريش‌ - مجارستان‌ 1918/6/20 تقويم تاريخ ميلادي : استعفاي‌ " شايدمن‌ "، صدر اعظم‌ آلمان‌ در اعتراض‌ به‌ شرايط صلح‌ ورساي‌ 1919/6/20 تقويم تاريخ ميلادي : درگذشت‌ " كارازتكين "، كمونيست‌ آلماني و يكي از مبارزان‌ براي‌ كسب‌ حقوق‌ زن‌ 1933/6/20 تقويم تاريخ ميلادي : تاسيس‌ حزب‌ مردم‌ فرانسه‌ توسط " ژان‌ دوريو" 1936/6/20 تقويم تاريخ ميلادي : خاتمة سفر يك ماهه تيم بين المللي جادة ابريشم براي تبادل نظر فكري 1990/6/20   تقويم تاريخ هجري قمري : وفات‌ حضرت‌ خديجه‌ كبري‌ ( س‌ ) در سال‌ دهم‌ بعثت‌ 3/7/29 تقويم تاريخ هجري قمري : شكست‌ قواي‌ الجزاير در درگيري‌ با نيروهاي‌ آمريكايي 1230/7/29 تقويم تاريخ هجري قمري : رحلت آيت‏اللَّه "سيدمحمد هادي ميلاني" فقيه بزرگ و مرجع عالي مقام شيعه 1395/7/29 تقويم تاريخ هجري قمري : درگذشت "ابن قُتَيبه" محدث و اديب 276/7/29 تقويم تاريخ هجري قمري : درگذشت ابوعبدالله محمّد بن سليمان حَلَبي ، مفسر بزرگ 879/7/29

تقويم تاريخ 1391 - خرداد

۳۲ بازديد

تقويم تاريخ 1391

خرداد ۱۳۹۱

شنبه

يكشنبه

دوشنبه

سه شنبه

چهارشنبه

پنجشنبه

جمعه

 

 

۱

۲

۳

۴

۵

۶

۷

۸

۹

۱۰

۱۱

۱۲

۱۳

۱۴

۱۵

۱۶

۱۷

۱۸

۱۹

۲۰

۲۱

۲۲

۲۳

۲۴

۲۵

۲۶

۲۷

۲۸

۲۹

۳۰

۳۱

براي مشاهده تقويم تاريخ فروردين 1391 كليك كنيد

براي مشاهده تقويم تاريخ ارديبهشت 1391 كليك كنيد


تقويم تاريخ 29/3/1391

۲۷ بازديد
تقويم تاريخ شمسي : اجراي‌ نمايش‌ " گراند هتل‌ " به‌ نفع‌ روزنامه‌ " ناهيد " 1305/3/29 تقويم تاريخ شمسي : خلع‌ يد غارتگران‌ انگليسي در صنعت‌ نفت‌ 1330/3/29 تقويم تاريخ شمسي : در گذشت‌ " دكتر علي شريعتي " 1356/3/29 تقويم تاريخ شمسي : انتشار روزنامه‌ انقلاب‌ اسلامي 1358/3/29 تقويم تاريخ شمسي : برگزاري‌ دومين‌ همايش‌ سفالگران‌ معاصر ايران‌ 1375/3/29   تقويم تاريخ ميلادي : درگذشت‌ " ساموئل‌ باتلر "، نويسنده‌ انگليسي 1902/6/18 تقويم تاريخ ميلادي : تولد " ريموند راديگه‌ "، رمان‌ نويس‌ فرانسوي‌ 1903/6/18 تقويم تاريخ ميلادي : اعدام‌ دو تن‌ از متهمان‌ اصلي سوء قصد به‌ موسيليني 1932/6/18 تقويم تاريخ ميلادي : درگذشت‌ " ماكسيم‌ گوركي "، نويسنده‌ روسي 1936/6/18 تقويم تاريخ ميلادي : درگذشت‌ " گاستون‌ دو مرگ‌ "، دولتمرد فرانسوي‌ 1937/6/18 تقويم تاريخ ميلادي : اعلام‌ جمهوري‌ در مصر 1953/6/18   تقويم تاريخ هجري قمري : نزول قرآن كريم بر پيامبر اسلام حضرت محمد( ص ) {27 رجب يا 17 رمضان سال اول بعثت} . . . تقويم تاريخ هجري قمري : مبعثت‌ رسول‌ اكرم‌ ( ص‌ 13 )،( سال‌ قبل‌ از هجرت‌) 13/7/27 تقويم تاريخ هجري قمري : انتشار نخستين‌ شماره‌ بعثت‌، " نشريه‌ داخلي حوزه‌ علميه‌ قم‌ " 1383/7/27 تقويم تاريخ هجري قمري : ارتحال عالم رباني و فقيه بزرگوار شيعه آيت اللَّه "ابوالفضل خوانساري نجفي" 1422/7/27 تقويم تاريخ هجري قمري : بعثت رسول اكرم 1436/7/27

تقويم تاريخ 30/3/1391

۲۹ بازديد
تقويم تاريخ شمسي : اعزام‌ ده‌ نفر به‌ شوروي‌ جهت‌ آموزش‌ خلباني 1303/3/30 تقويم تاريخ شمسي : اصلاح‌ قانون‌ مطبوعات‌ 1332/3/30 تقويم تاريخ شمسي : درگذشت‌ آيت‌ ا ...سيدمحمد فيروز آبادي‌ 1345/3/30 تقويم تاريخ شمسي : عزل بني صدر توسط مجلس و حكم امام 1360/3/30 تقويم تاريخ شمسي : انفجار بمب‌ در مرقد مطهر حضرت‌ رضا( ع‌ ) و شهادت‌ مردم‌ 1373/3/30 تقويم تاريخ شمسي : ارتحال علامه "سيد سعيد اختر رضوي" مبلّغ بزرگ اسلام در قاره آفريقا 1381/3/30   تقويم تاريخ ميلادي : تولد پاسكال‌ 1623/6/19 تقويم تاريخ ميلادي : تصويب‌ حق‌ راي‌ براي‌ زنان‌ بالاي 30 سال‌ توسط مجلس‌ عوام‌ انگليس‌ 1917/6/19 تقويم تاريخ ميلادي : ايجاد نخستين‌ گردان‌ زنان‌ رزمنده‌ داوطلب‌ در روسيه‌ 1917/6/19 تقويم تاريخ ميلادي : آغاز جنبش عربهاي ساكن فلسطين عليه صهيونيست ها 1921/6/19 تقويم تاريخ ميلادي : عبور " پيردمور "، يك‌ خلبان‌ كانادايي از فراز درياي‌ مانش‌ بوسيله‌ يك‌ هواپيماي‌ بي موتور 1931/6/19 تقويم تاريخ ميلادي : اعلام‌ ممنوعيت‌ فعاليت‌ حزب‌ نازي‌ و كليه‌ ارگان‌ هاي‌ وابسته‌ به‌ آن‌ در كشور اتريش‌ توسط دولت‌ " دولفوس‌" 1933/6/19 تقويم تاريخ ميلادي : كسب‌ مجوز اقامت‌ در فرانسه‌ توسط " لئون‌ تروتسكي" 1933/6/19 تقويم تاريخ ميلادي : كسب‌ مقام‌ قهرماني و سنگين‌ وزن‌ بوكس‌ توسط " ماكس‌ شملينگ‌ "، بوكسور آلماني با شكست‌ دادن‌ " جولوئيس‌ " آمريكايي 1936/6/19 تقويم تاريخ ميلادي : تصرف‌ شهر " بيلبائو " توسط ملي گرايان‌ 1937/6/19 تقويم تاريخ ميلادي : انقلاب نيكاراگوئه 1979/6/19 تقويم تاريخ ميلادي : اعطاي‌ جايزه‌ اول‌ جشنواره‌ بروژ ، بلژيك‌ به‌ فيلم‌ " آن‌ سوي‌ آتش‌ " ( كيانوش‌ عيادي‌ ) 1991/6/19   تقويم تاريخ هجري قمري : حركت‌ امام‌ حسين‌ ( ع‌ ) از مدينه‌ به‌ مكه‌ 60/7/28 تقويم تاريخ هجري قمري : امضاي پيمان تنباكو بين ايران و انگليس معروف به رژي 1307/7/28 تقويم تاريخ هجري قمري : درگذشت ميرزا علي‌اكبر طاهرزاده متخلص به صابر از شعراي معروف قفقاز 1329/7/28 تقويم تاريخ هجري قمري : رحلت علامه‏ي بزرگ "سيد محمدكاظم يزدي" 1337/7/28 تقويم تاريخ هجري قمري : رحلت‌ آيه‌ ا ...العظمي سيدمحمدكاظم‌ طباطبايي يزدي‌ مولف‌ عروه‌ الوثقي 1337/7/28 تقويم تاريخ هجري قمري : رحلت عالم بزرگوار آيت‏اللَّه "شيخ محمدرضا آل ياسين" 1370/7/28

تقويم تاريخ 27/3/1391

۲۹ بازديد
تقويم تاريخ شمسي : روزجهاني بيابان زدايي . . . تقويم تاريخ شمسي : درگيري مردم با مأموران در جريان رأي اعتماد مجلس به عبدالحسين هژير 1327/3/27 تقويم تاريخ شمسي : درگيري مردم با مأموران در جريان رأي اعتماد مجلس به عبدالحسين هژير 1327/3/27 تقويم تاريخ شمسي : درگيري مردم با مأموران در جريان رأي اعتماد مجلس به عبدالحسين هژير 1327/3/27 تقويم تاريخ شمسي : ارائه‌ لايحه‌ مطبوعات‌ به‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي 1329/3/27 تقويم تاريخ شمسي : تهديد اعضاي‌ اوپك‌ به‌ اخراج‌ عربستان‌ 1353/3/27 تقويم تاريخ شمسي : تشكيل‌ جهاد سازندگي به‌ فرمان‌ حضرت‌ امام‌ خميني ( ره‌ )، روز جهادسازندگي 1358/3/27 تقويم تاريخ شمسي : عمليات‌ فتح‌ ( 6 ) در منطقه‌ عمومي شمال‌ اردبيل‌ عراق‌ 1366/3/27 تقويم تاريخ شمسي : عمليات‌ نصر ( 3 ) در جنوب‌ دهلران‌ زبيدات‌ 1366/3/27 تقويم تاريخ شمسي : برگزاري‌ نخستين‌ نمايشگاه‌ بين‌ المللي ارتباطات‌ در تهران‌ 1369/3/27   تقويم تاريخ ميلادي : حزب‌ سوسيال‌ دموكرات‌ آلمان‌ با 81 كرسي ، دومين‌ حزب‌ قدرتمند رايشتاگ‌ شد 1903/6/16 تقويم تاريخ ميلادي : قتل‌ " نيكلا بوبريكف‌ "، حكمران‌ كل‌ فنلاند 1904/6/16 تقويم تاريخ ميلادي : برگزيدن‌ " هربرت‌ هوور " به‌ عنوان‌ نامزد رياست‌ جمهوري‌ حزب‌ جمهوري‌ خواه‌ آمريكا 1932/6/16 تقويم تاريخ ميلادي : گشايش‌ كنفرانس‌ لوزان( سوئيس‌ ) براي‌ بررسي مسائل‌ بازسازي‌ 1932/6/16 تقويم تاريخ ميلادي : پايان‌ گفتگوهاي‌ سه‌ روزه‌ " هيتلر " و گ‌ موسيليني " درباره‌ موقعيت‌ سياست‌ بين‌ المللي 1934/6/16 تقويم تاريخ ميلادي : تاسيس‌ فدراسيون‌ جهاني آرشيوهاي‌ فيلم‌ در پاريس‌ 1938/6/16 تقويم تاريخ ميلادي : آزمايش‌ اولين‌ بمب‌ اتمي آمريكا 1945/6/16 تقويم تاريخ ميلادي : پرواز نخستين‌ زن‌ كيهان‌ نورد " والنتيناترشكوا " 1964/6/16 تقويم تاريخ ميلادي : قيام‌ سووتو عليه‌ نژاد پرستان‌ آفريقاي‌ جنوبي 1976/6/16   تقويم تاريخ هجري قمري : شهادت‌ حضرت‌ امام‌ موسي كاظم‌ ( ع‌ ) 183/7/25 تقويم تاريخ هجري قمري : درگذشت "شاه نعمت اللَّه ولي" از اولياء بزرگ و صاحبْ طريقتِ شيعه 830/7/25