شروع شاعري شاعر برگزيده روزگار ما با شعري درباره امام هادي (ع)

۲۴ بازديد

خبرگزاري فارس: شروع شاعري شاعر برگزيده روزگار ما با شعري درباره امام هادي (ع)

به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات فارس، محمدمهدي سيار در آخرين يادداشتي كه در صفحه وبلاگ شخصي‌اش با عنوان «امام خودم- شعري از دوازده سال پيش» نوشته، به روايت شروع شعر گفتنش درباره امام هادي(ع) پرداخته، كه اين نوشته خواندني از اين شاعر زبردست و جوان كشورمان به خوانندگان تقديم مي‌شود:

1. درست يادم نمي‌آيد چند سالم بود اما لابد سال اول يا دوم راهنمايي بودم... يك گوشه مسجد جامع شهرمان (زاهدشهر) نشسته بودم و داشتم آخرين بندهاي دعاي توسل را گوش مي‌دادم و خودم هم با لحن و تجويد كامل _ كه تازه ياد گرفته بودم- زمزمه مي‌كردم. روضه خوان طبق معمول بعد از بند مربوط به امام رضا (ع) سرعتش را زياد كرده بود تا برسد به توسل به امام زمان (عج) اما دل من انگار بهانه گرفته بود كه بايد بيشتر با امام علي النقي(ع) حرف بزني....اصلا هرچه حرف هست بايد به او بزني... احساس كشف بزرگي به من دست داده بود: مثل كشف يك معبد شخصي. گفتم از اين به بعد منم و اين آقا كه لابد سرش هم از بقيه خلوت‌تر است و زودتر آدم را تحويل مي‌گيرد، امامي كه نه صحن و سرايش را كسي زيارت ميكند( راه كربلا بسته بود آخر)، نه براي ميلادش جشني مي‌گيرند و نه براي شهادتش تعزيه اي...امامي كه مي‌دانم خيلي وقتها فقط منم كه به يادش مي‌افتم و اسمش را كه ميشنوم دلم مي‌لرزد...امام خودم!

2. وقتي شعر گفتن را هم شروع كردم هنوز غزلي براي هيچ يك از ائمه (كه جانم فداي يكايكشان باد) نگفته بودم كه شعرم را به پابوس امام هادي (ع) بردم. خب كسي براي امام هادي شعر نمي‌گفت و من بودم و امام خودم! اين شعر را - با اين كه يادگار اولين تجربه‌هاي شاعري است و ضعف و ايرادش فزون از شمار است- بسيار عزيز مي‌دارم و يادم نمي‌رود چه تحسين‌ها شنيد و چقدر در محافل ادبي زاهدشهر و فسا گل كرد و چه اندازه مرا در ادامه راه شاعري مصمم ساخت. و يادم نمي‌رود تا مدتها جناب محمد حسين بهراميان (كه سر حلقه شاعران فسا و فارس بود) هر وقت مي‌خواست من بچه دبيرستاني را به اين و آن معرفي كند مي‌گفت "همان كه آن شعر امام هادي (ع) را گفته..."

آن شعر كه امروز براي اولين بار بعد از دوازده سال منتشرش مي‌كنم اين بود:

من نميدانم چه شكلي‌ست، گنبد و صحن و سرايت
يا كدام اين كبوترها پريده در هوايت

من نمي‌دانم كه ميلاد و وفاتت در چه روزي‌ست
من فقط مي‌د‌انم آقا جان كه مي‌ميرم برايت!

شاعران كمتر برايت شعر مي‌گويند اما
كرده‌ام نذر تو من اين ذوق را ....جانم فدايت

آشناي مهربان! خيلي براي ما غريبي
تو غريبي مثل اين جد غريب آشنايت

دست از تو بر نمي‌دارم كريم سامرايي!
من گداي سامرايم، سخت مي‌افتم به پايت

3. بسيار شنيده‌ايم كه حصر و تبعيد امامان بزرگوار پيش از امام عصر(عج) و كم شدن راه‌هاي ارتباطي شيعيان با آن بزرگواران به نوعي زمينه سازي براي غيبت و ايجاد آمادگي در شيعه براي روزگار فقدان ولي معصوم بوده است. اين امامان پس از آن نيز همواره در محاق غيبت گونه‌اي از چشم و دل پيروانشان پنهان مانده‌اند. اما اينك اين غيبت به شكلي باور نكردني دارد به پايان ميرسد و غبار مظلوميت و غربت از نام اين پاكان زدوده مي‌شود و ظهوري ناگهان آغاز مي‌شود. گيرم كه بهاي اين ظهور، سنگ ناسزايي از هرزه درايي باشد، كه اين سنگ از آن تيغ زهرآگين كه بهاي ظهور و حضور دائم حسين بن علي (ع) در تاريخ شد دلخراش تر نيست و بسا كه مظلوميت ظاهري و مقطعي اهل حق، در مسير تاريخ غربت زدا و مظلوميت شكن مي‌شود: "فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض " خواهيم ديد از اين به بعد چه دلها كه با شنيدن نام "هادي" و "نقي" مي‌لرزند و چه شعرها سروده خواهد شد و چه محافل و مجالسي به پا خواه شد و چه نوزاداني كه "نقي" و "هادي" نام خواهند گرفت و چقدر اين جمله بر زبانها خواهد رفت كه "جانم فداي امام هادي" ....و خواهيم ديد كه چگونه اين ظهور زمينه ساز" ظهور" خواهد شد، آن سان كه آن غيبت زمينه ساز "غيبت" بود. و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون.

منبع : سايت فارس نيوز

براي مشاهده اشعار محمدمهدي سيار كليك كنيد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد