من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

مديريت مشاركت‌جو چيست ؟

۸۷ بازديد

مديريت مشاركت‌جو چيست ؟

مديريت مشاركت‌جو فلسفه‌اي است كه ايجاب مي‌كند تصميمگيري سازماني چنان صورت گيرد كه اطلاعات و درون داده‌ها و مسئوليت به پايين‌ترين رده مربوط به آن تصميم واگذار شود .

مقصود مديريت مشاركت‌جو اطمينان يافتن از اين امر است كه كاركنان صالح به گرفتن تصميم‌هاي موثري بپردازند. سپردن اختيار وسيله‌اي براي دستيابي به مديريت مشاركت‌جو است، ساز و كاري است كه از راه آن مسئوليت به گروه‌ها يا افراد مسئول داده مي‌شود. درگير كردن كاركنان ساز و كاري است كه از راه آن اطمينان حاصل مي‌شود كه اطلاعات و درون داد متناسب به نظام تصميم گيري داده شده است. از اين رو، سپردن اختيار و درگير كردن را مي‌توان سنگ بناي فلسفه مديريت مشاركت‌جو به شمار آورد .

مديريت مشاركت‌جو بيشتر به بازي بيس بال همانند است كه در آن همه اعضا در هر تصميمي كه در سازمان گرفته مي‌شود مشاركت ندارند ولي بايد آماده باشند كه هرگاه ياري آنها لازم شود به گونه موثر عمل نمايند‌. در مديريت مشاركت‌جو، اين سازمان و رهبري آن است كه زمان مشاركت كاركنان و نيز زمان هدايت كار توسط آنان را تشخيص مي‌دهد .


براي اين يكي اوضاع فرق مي‌كند

۸۴ بازديد

مردي در كنار ساحل دورافتاده‌اي قدم مي‌زد. مردي را در فاصله دور مي‌بيند كه مداوم خم مي‌شود و چيزي را از روي زمين بر مي‌دارد و توي اقيانوس پرت مي‌كند. نزديكتر مي‌شود، مي‌بيند مردي بومي صدفهايي را كه به ساحل مي‌افتد در آب مي‌اندازد.

-  صبح بخير رفيق، خيلي دلم مي‌خواهد بدانم چه مي‌كني؟

- اين صدفها را در داخل اقيانوس مي‌اندازم. الآن موقع مد درياست و اين صدف‌ها را به ساحل دريا آورده و اگر آنها را توي آب نيندازم از كمبود اكسيژن خواهند مرد.

- دوست من! حرف تو را مي‌فهمم ولي در اين ساحل هزاران صدف اين شكلي وجود دارد. تو كه نمي‌تواني آنها را به آب برگرداني خيلي زياد هستند و تازه همين يك ساحل نيست. نمي‌بيني كار تو هيچ فرقي در اوضاع ايجاد نمي‌كند؟

مرد بومي لبخندي زد و خم شد و دوباره صدفي برداشت و به داخل دريا انداخت و گفت: "براي اين يكي اوضاع فرق كرد… !"

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

مهم نيست بهترين و كاملترين چيه، مهم اين است كه بهترين و كاملتريني كه ما مي‌توانيم انجام بديم چيه.

در گزينش نيروي انساني اينكه فرد مورد نظر چه جوري ياد گرفته مهمتر است از چيزهايي كه ياد گرفته .

در حال حاضر كه سرمايه‌هاي انساني مهمترين‌ها هستند طرز برخورد افراد براي حل مسائل مهم است نه حل كردن مسئله ( يك گره رو هم ميشه با دندون باز كرد هم با دست )


دانش‌آموزان در دبيرستان (بيل گيتس)

۸۵ بازديد
/* /*]]>*/

دانش‌آموزان در دبيرستان (بيل گيتس)

بيل گيتس (رئيس مايكرو سافت) طي يك سخنراني در يكي از دبيرستانهاي آمريكا، خطاب به دانش‌آموزان گفت كه در دبيرستان خيلي چيزها را به دانش‌آموزان نمي آموزند؛ او هفت اصل مهم را كه دانش‌آموزان در دبيرستان فرا نمي‌گيرند، بشرح زير نام برد:

 

اصل اول:

در زندگي، همه چيز عادلانه نيست، بهتر است با اين حقيقت كنار بياييد.

اصل دوم :

دنيا براي عزت نفس شما اهميتي قائل نيست. در اين دنيا از شما انتظار مي‌رود كه قبل از آنكه نسبت به خودتان احساس خوبي داشته باشيد، كار مثبتي انجام دهيد .

اصل سوم :

پس از فارغ‌التحصيل شدن از دبيرستان و استخدام شدن، كسي به شما رقم فوق‌العاده زيادي پرداخت نخواهد كرد. به همين ترتيب، قبل از آنكه بتوانيد به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسيد، بايد براي مقام و مزايايش زحمت بكشيد.

اصل چهارم :

اگر فكر مي‌كنيد، آموزگارتان سختگير است، سخت در اشتباه هستيد. پس از استخدام شدن متوجه خواهيد شد كه رئيس شما خيلي سخت گيرتر از آموزگارتان است، چون امنيت شغلي آموزگارتان را ندارد.

اصل پنجم :

آشپزي در رستورانها با غرور و شأن شما تضاد ندارد. پدر بزرگهاي ما براي اين كار اصطلاح ديگري داشتند، از نظر آنها اين كار «يك فرصت» بود .

اصل ششم :

اگر در كارتان موفق نيستيد، والدين خود را ملامت نكنيد، از ناليدن دست بكشيد و از اشتباهات خود درس بگيريد .

اصل هفتم :

قبل از آنكه شما متولد بشويد، والدين شما هم جوانان پرشوري بودند و به قدري كه اكنون به نظر شما مي‌رسد، ملال‌آور نبودند.


معجزة ” نه “ گفتن

۸۳ بازديد

معجزة ” نه “ گفتن

گفتن ” نه“ خيلي مشكل است ولي جريمة نگفتن ” نه“ خيلي بيشتر است. اگر به هر درخواستي پاسخ مثبت دهيد، به سرعت منابع خود، شامل منابع مالي، زمان و غيره را از دست مي‌دهيد. بعلاوه، دچار استرس، خستگي، فشاركاري و مواجه با ضرب‌الاجل‌هاي زماني نادرست نيز مي‌شويد.

پاسخ رد به در خواست‌هاي نابجا فوايد پنهاني را نيز بدنبال دارد. براي مثال پاسخ رد به مشتريان جديد به هنگام رونق يك فعاليت، تمركز تلاش‌ها براي كسب رضايت مشتريان موجود، را بدنبال دارد.


مدير بحران و هفت نكته كليدي

۷۶ بازديد

مدير بحران و هفت نكته كليدي

اتفاقات و حوادث روي مي‌دهند و ما نمي‌توانيم مانع وقوع آنها شويم ولي با بكارگيري روش‌هاي مديريت بحران، مي‌توانيم فشار ناشي از وقوع آنها را كاهش دهيم. در همين رابطه، در متون مربوط به مديريت بحران، نكات مختلفي مطرح شده است كه هفت نكته كليدي زير در همين خصوص مي‌باشند :

  • مسئوليت‌پذير باشيم و اگر مقصر هستيم به تقصير خود اعتراف كنيم.
  • هر مسئله‌اي لزوما” بحراني نيست، تفاوت بين بحران و تبليغات منفي را تشخيص دهيم.
  • با مطالعه، مشورت و تفكر قبلي به ديگران پاسخ دهيم.
  • با رسانه‌ها دوستانه برخورد نمائيم نه خصمانه .
  • با نشان دادن ناراحتي خود به ديگران، با آنها همدردي و همدلي نمائيم.
  • ٢٤ ساعت بعد از بحران را جدي بگيريم زيرا در اين ٢٤ ساعت، شهرت و منافع آتي يك سازمان از بين مي‌رود يا احياء مي‌شود.
  • برنامه مديريت بحران را بر پايه حسن شهرت و منافع سازمان طراحي كنيم.

  • شاخص اقتصادي

    ۸۴ بازديد

    شاخص اقتصادي

    شاه عباس از وزير خود پرسيد:"امسال اوضاع اقتصادي كشور چگونه است؟

    وزير گفت:"الحمدالله به گونه‌اي است كه تمام پينه‌دوزان توانستند به زيارت كعبه بروند!"

    شاه عباس گفت:"نادان! اگر اوضاع مالي مردم خوب بود مي‌بايست كفاشان به مكه مي‌رفتند نه پينه‌دوزان، چون مردم نمي‌توانند كفش بخرند ناچار به تعميرش مي‌پردازند، بررسي كن و علت آن را پيدا نما تا كار را اصلاح كنيم."

     

    تحليل حكايت:

    1-  يك شاخص مناسب مي‌تواند در عين سادگي بيانگر وضعيت كل سازمان باشد.

    2- در تحليل شاخص بايد جنبه‌هاي مختلف را بررسي نمود. گاهي بهبود ناگهاني يك شاخص بيانگر رشدهاي سرطاني و ناموزون سيستم است.


    آيا با منتظر ماندن، فرصت‌هاي خود را از دست مي‌دهيد؟

    ۸۲ بازديد

    آيا با منتظر ماندن، فرصت‌هاي خود را از دست مي‌دهيد؟

    مطمئن باشيد كه همگي شما روياهايي در زندگي خود داريد. شايد مي‌خواهيد شغل مستقلي راه‌اندازي كنيد. يا به دانشگاه برويد و تحصيل كنيد تا بتوانيد شغلتان را عوض نماييد. شايد مي‌خواهيد نمايش‌نامه‌اي بنويسيد و با تمام وجود اين اميال و آرزوها را در خود احساس مي‌كنيد و در شوق رسيدن به آنها مي‌سوزيد. اما حقيقت دردناك آن است كه هنوز كاري براي رسيدن به آن صورت نداده‌ايد. اغلب افراد صبر مي‌كنند تا اعتماد به نفس كافي در خود احساس نمايند و سپس پروژه‌اي را شروع كنند يا به دنبال يكي از روياهايشان بروند و بدين ترتيب مرتكب اشتباه بزرگي مي‌شوند. چنانچه بخواهيد صبر كنيد تا اعتماد به نفس كافي براي تعقيب روياهايتان به دست آوريد ممكن است مجبور باشيد تا ابد صبر كنيد. هر چه بيشتر منتظر تعقيب روياهايتان بمانيد اعتماد به نفس خود را بيشتر از دست خواهيد داد و در عوض بر ترس‌ها و نگراني‌هاي شما افزوده خواهد شد. اين ترس كه شايد هرگز به خواسته‌ها و آرزوهايتان نرسيد. به اينگونه ممكن است فرصت‌هاي خود را از دست بدهيد بي آنكه حتي متوجه باشيد. هر چه انجام دادن كاري را به تعويق بيندازيد، حال چه اين كارها شخصي و چه شغلي باشند، بيشتر از حركت محروم مي‌شويد. و هر چه بي‌تحرك و منفعل‌تر باشيد بيشتر ترس به شما چيره مي‌شود و از اعتماد به نفس‌تان كاسته خواهد شد.


    چگونه به حرفهاي ديگران گوش كنيم

    ۷۵ بازديد

    چگونه به حرفهاي ديگران گوش كنيم.

    هنگام صحبت با ديگري به او فرصت دهيد تا همه نظرها و عقايدش را ابراز دارد. هيچ كلامي بر زبان نياوريد كه مبادا رشته سخنش قطع شود. در تمام مدت صحبت چشم از گوينده برنگيريد و در صورت لزوم نيز از او توضيح بخواهيد و خلاصه با رفتار درست خود به او احساس احترام بيشتري ببخشيد. بدين ترتيب، او هرگز شكوه نخواهد كرد كه حرفهاي زيادي براي گفتن داشتم اما مانع بيان آنها شد. شرايطي فراهم سازيد كه مخاطبتان همواره خود را داناتر و آگاهتر از شما حس كند و اگر در ذكر مطلبي اشتباهي مرتكب شد، او را با منطق خود درهم نكوبيد بلكه صبور باشيد تا بر ارزش و اعتبارش لطمه‌اي وارد نشود و تمام اين كارها را با صداقت، ايمان و حسن‌نيت انجام دهيد و بدانيد كه ملاحظه‌كاريهاي ظاهري تأثير مثبتي بر طرف مقابل نخواهد گذاشت. اگر ضمن بيان مطلبي احساس كرديد كه اظهارنظر صريح و قاطعانه در مورد اشتباهاتش  جايز نيست و احياناً موجب رنجش او مي‌شود، بطور غير مستقيم و نيز بسيار مودبانه با طرح يكي دو سوال پيرامون موضوع مورد بحث، او را به تفكر واداريد و فرصت كافي براي انديشيدن در اختيارش قرار دهيد.


    بعضي وقتها ساده‌ترين جواب كنار دستمون ولي اينقدر به دور دست‌ها نگاه مي‌كنيم كه آن را نمي‌بينيم

    ۸۱ بازديد

    بعضي وقتها ساده‌ترين جواب كنار دستمون ولي اينقدر به دور دست‌ها نگاه مي‌كنيم كه آن را نمي‌بينيم

     

    شرلوك هولمز كارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردي و شب هم چادري زدند و زير آن خوابيدند.

    نيمه‌هاي شب هلمز بيدار شد و آسمان را نگريست. بعد واتسون را بيدار كرد و گفت:

    نگاهي به آن بالا بينداز و به من بگو چه مي بيني؟

    واتسون گفت:

    ميليونها ستاره مي بينم .

    هلمز گفت:

    چه نتيجه مي‌گيري؟

    واتسون گفت:

    از لحاظ روحاني نتيجه مي‌گيرم كه خداوند بزرگ است و ما چقدر در اين دنيا حقيريم.

    از لحاظ ستاره‌شناسي نتيجه مي‌گيريم كه زهره در برج مشتري است، پس بايد اوايل تابستان باشد.

    از لحاظ فيزيكي، نتيجه مي‌گيريم كه مريخ در موازات قطب است، پس ساعت بايد حدود سه نيمه شب باشد.

    شرلوك هولمز قدري فكر كرد و گفت:

    واتسون تو احمقي بيش نيستي. نتيجه اول و مهمي كه بايد بگيري اينست كه چادر ما را دزديده اند!


    بياموزيم كه:

    ۷۷ بازديد

    بياموزيم كه:

    با احمق بحث و جدل نكنيم و بگذاريم در دنياي احمقانه خويش خوشبخت زندگي كند.

    با وقيح جدل نكنيم چون چيزي براي از دست دادن ندارد و روح ما را تباه مي‌كند.

    از حسود دوري كنيم چون اگر دنيا را هم به او تقديم كنيم باز از زندان تنگ حسادت بيرون نمي‌آيد.

    تنهايي را به بودن در جمعي كه ما را از خودمان جدا مي‌كند، ترجيح دهيم.

    از ((از دست دادن)) نهراسيم كه ثروت ما به اندازه شهامت ما در نداشتن است.

    بيشتر را بر كمتر ترجيح ندهيم كه قدرت ما در نخواستن و منفعت ما در سبكباري است.

    كمتر سخن بگوييم كه بزرگي ما در حرفهايي است كه براي نهفتن داريم نه براي گفتن.

    از سرعت خود بكاهيم، كه آنان كه سريعتر مي‌دوند، فرصت انديشيدن به خود را نمي‌دهند و زودتر خسته مي‌شوند.

    ديگران را ببينيم، تا در دام خويشتن محوري اسير نشويم.

    از كودكان بياموزيم، پيش از آنكه بزرگ شوند و ديگر نتوان از آنان آموخت.....