مردي در كنار ساحل دورافتادهاي قدم ميزد. مردي را در فاصله دور ميبيند كه مداوم خم ميشود و چيزي را از روي زمين بر ميدارد و توي اقيانوس پرت ميكند. نزديكتر ميشود، ميبيند مردي بومي صدفهايي را كه به ساحل ميافتد در آب مياندازد.
- صبح بخير رفيق، خيلي دلم ميخواهد بدانم چه ميكني؟
- اين صدفها را در داخل اقيانوس مياندازم. الآن موقع مد درياست و اين صدفها را به ساحل دريا آورده و اگر آنها را توي آب نيندازم از كمبود اكسيژن خواهند مرد.
- دوست من! حرف تو را ميفهمم ولي در اين ساحل هزاران صدف اين شكلي وجود دارد. تو كه نميتواني آنها را به آب برگرداني خيلي زياد هستند و تازه همين يك ساحل نيست. نميبيني كار تو هيچ فرقي در اوضاع ايجاد نميكند؟
مرد بومي لبخندي زد و خم شد و دوباره صدفي برداشت و به داخل دريا انداخت و گفت: "براي اين يكي اوضاع فرق كرد… !"
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
مهم نيست بهترين و كاملترين چيه، مهم اين است كه بهترين و كاملتريني كه ما ميتوانيم انجام بديم چيه.
در گزينش نيروي انساني اينكه فرد مورد نظر چه جوري ياد گرفته مهمتر است از چيزهايي كه ياد گرفته .
در حال حاضر كه سرمايههاي انساني مهمترينها هستند طرز برخورد افراد براي حل مسائل مهم است نه حل كردن مسئله ( يك گره رو هم ميشه با دندون باز كرد هم با دست )