من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

روش متفاوت افراد موفق

۷۵ بازديد
1- براي خودتان اهداف مشخص تعريف كنيد.
وقتي براي خودتان هدفي تعيين مي‌كنيد، سعي كنيد آن هدف تا حد امكان واضح و مشخص باشد. مثلا «كم كردن 3 كيلوگرم از وزنتان در يك زمان معين» هدف خيلي بهتري از «كم‌كردن مقداري از وزنتان» است براي اينكه هدف اول تعريف مشخصي از موفقيت به شما مي‌دهد. دانستن اين موضوع كه دقيقا چه چيزي مي‌خواهيد به دست بياوريد شما را تا رسيدن به آن مرحله باانگيزه نگه مي‌دارد. همچنين در مورد كارهاي خاصي كه براي رسيدن به هدفتان به انجام دادن آنها نياز داريد، فكر كنيد. اگر فقط به خودتان قول بدهيد كه مثلا از اين به بعد «كمتر غذا خواهم خورد» يا «بيشتر خواهم خوابيد» اينها هدف‌هاي بسيار گنگ و مبهمي‌ هستند. سعي كنيد هميشه اهداف دقيق و واضح براي خودتان تعيين كنيد. به عنوان مثال «من تمام شب‌هاي هفته ساعت 10 در رختخواب خواهم بود» هدف بسيار واضحي بوده و جاي هيچ شك و ترديدي در مورد كاري كه براي رسيدن به آن لازم است انجام دهيد، باقي نمي‌گذارد.


2- براي رسيدن به هدفتان لحظه‌ها را دريابيد.
مسلما بيشتر ما سرمان بسيار شلوغ بوده و براي رسيدن به چند هدف در آن واحد، در حال تلاش هستيم و از دست دادن برخي از موقعيت‌ها براي رسيدن به اهدافمان دور از انتظار نيست. آيا شما واقعا امروز هيچ زماني براي نرمش نداشتيد؟ يا هيچ راهي برايتان وجود نداشت تا جواب آن تماس تلفني را بدهيد؟ رسيدن به اهدافتان؛ يعني چنگ زدن به همين موقعيت‌ها قبل از اينكه از دست شما در بروند.

در مسير رسيدن به اهدافتان براي اينكه هيچ زماني را هدر ندهيد از قبل معين كنيد هر كار مورد نيازي را كجا و كي به انجام خواهيد رساند. دوباره تاكيد مي‌كنم كه تا حد امكان اهدافتان واضح و مشخص باشد. مثال: «من از اين به بعد روزهاي شنبه، دوشنبه و چهارشنبه صبح‌ها قبل از اينكه سر كار بروم 30 دقيقه نرمش خواهم كرد.» تحقيقات نشان مي‌دهند كه اين نوع برنامه‌ريزي‌ها مغز شما را در شناسايي و به چنگ آوردن موقعيت‌هاي به وجود آمده ياري رسانده و شانس موفقيت شما را تا 300 درصد افزايش خواهد داد.

3- دقيقا بدانيد چه قدر از مسير شما براي رسيدن به هدفتان باقي مانده است.
رسيدن به هر هدفي نيازمند بررسي دقيق مراحل پيشرفت است و اگر اين امر توسط افراد مورد اطمينان ديگر ميسر نيست خود فرد بايد به شخصه اين كار را انجام دهد. اگر از چگونگي انجام كارتان آگاهي نداشته باشيد قادر نخواهيد بود تا رفتار و استراتژي‌تان را با اوضاع موجود وفق دهيد. مراحل پيشرفت خودتان را به طور منظم بسته به نوع هدفتان به صورت هفتگي يا حتي روزانه چك كنيد.


4- خوش‌بين و واقع‌گرا باشيد.
وقتي در حال تعيين هدفي براي خودتان هستيد همه عوامل دور و برتان به صورت خوش‌بينانه‌اي دلالت بر احتمال بالاي موفقيت شما دارند. باور داشتن توانايي‌هاي‌تان براي موفقيت، به طور شگفت‌انگيزي به ايجاد و حفظ انگيزه شما براي ادامه كار كمك خواهد كرد. اما هر كاري هم كه انجام مي‌دهيد سختي‌هاي مسيرتان را براي رسيدن به موفقيت دست‌كم نگيريد. بسياري از اهداف باارزش نيازمند صرف وقت، تلاش، طرح‌ريزي و پشتكار بالا هستند. تحقيقات نشان داده اند فكر كردن به اين موضوع كه هر چيزي بدون تلاش و به آساني به دست مي‌آيد، باعث خواهد شد تا شما آمادگي مقابله با مشكلات پيش رويتان در مسير رسيدن به اهدافتان را نداشته باشيد و به علاوه اين نوع طرز فكر احتمال شكست شما را افزايش خواهد داد.


5- به جاي خوب بودن روي بهتر شدن متمركز شويد.
همان قدر كه اعتقاد داشتن به توانايي‌هاي خود براي رسيدن به هدفتان مهم است، باور داشتن به كسب توانايي‌هاي جديد نيز از اهميت بالايي برخوردار است. بسياري از ما اعتقاد داريم استعدادها، شخصيت و توانايي‌هاي فيزيكي ما ثابت هستند و هر كاري هم كه انجام بدهيم پيشرفت نخواهيم كرد. از اين رو ما روي اهدافي متمركز مي‌شويم تا بتوانيم خودمان را به اثبات برسانيم و هرگز دنبال كسب مهارت‌هاي جديد نيستيم.

خوشبختانه سال‌ها تحقيق در اين زمينه بيانگر اين است كه اعتقاد به ثابت بودن توانايي‌ها اشتباه بوده و اين مطالعات دلالت بر انعطاف‌پذيري همه انواع توانايي‌ها دارد. پذيرفتن اين حقيقت كه شما قابل تغيير هستيد به شما اجازه مي‌دهد تا انتخاب‌هاي بهتري داشته و بتوانيد تمام استعدادهاي بالقوه‌تان را بالفعل كنيد. افرادي كه هدفشان به جاي خوب ماندن، بهتر شدن است مشكلات موجود در مسير پيشرفت‌شان را با آغوش باز پذيرا بوده و در صدد رفع آنها بر مي‌آيند و مسير به همان اندازه مقصد براي آنها جذابيت دارد.

6- عزم راسخ داشته باشيد.
عزم راسخ يعني با كمال ميل متعهد ماندن به اهداف بلند مدت و ايستادگي كردن در مقابله با مشكلات. مطالعات نشان مي‌دهند افرادي كه عزم راسخي دارا هستند مدارج علمي ‌بالاتري را در زندگي‌شان طي مي‌كنند. عزم راسخ نيرويي است كه انسان را در مقابله با مشكلات بر سر راه رسيدن به موفقيت ياري مي‌رساند و باعث مي‌شود انسان در اين مسير انگيزه خود را از دست ندهد.

اگر در حال حاضر شما جزو افراد بااراده نيستيد، خبر خوش اين است اوضاع شما خيلي بهتر از كساني است كه اصلا به وجود عزم راسخ و اراده قوي اعتقادي ندارند و باورشان اين است كه افراد موفق داراي ويژگي‌هاي ذاتي خاصي هستند و دليل موفقيت‌شان هم همان ويژگي است. اما همه ما مي‌دانيم كه اين باور كاملا اشتباه است. همان طور كه قبلا هم اشاره كردم تلاش، برنامه‌ريزي، پشتكار و استراتژي‌هاي خوب از جمله عواملي هستند كه براي رسيدن به موفقيت لازم و ضروري هستند. پذيرفتن اين عوامل نه تنها باعث خواهد شد تا شما خود و اهدافتان را به طور دقيق بشناسيد، بلكه اثر اعجاب‌انگيزي روي تقويت اراده شما نيز خواهد داشت.

7- عضله اراده خودتان را تقويت كنيد.
عضله كنترل بر خود يا همان عضله اراده درست مانند بقيه عضلات بدن شما است؛ يعني وقتي كار زيادي از آن كشيده نشود به مرور ضعيف و ضعيف‌تر خواهد شد. اما زماني كه نرمش‌هاي منظم به آن مي‌دهيد؛ يعني به درستي از آن كار مي‌كشيد باعث خواهيد شد تا عضله‌تان قوي‌تر شده و شما را در به موفقيت رسيدن به اهدافتان ياري برساند.

براي تقويت نيروي اراده‌تان بايد خودتان را درگير چالش‌هايي بكنيد كه شما را ملزم به انجام كارهايي مي‌كند كه ترجيح مي‌دهيد آنها را انجام ندهيد. مثلا دور اسنك‌هاي چرب را خط بكشيد، روزانه 100 تا تمرين دراز و نشست انجام دهيد، هر وقت متوجه شديد كه پشت خود را قوز كرده‌ايد همان لحظه پشت خودتان را صاف كرده و درست بايستيد، سعي كنيد تا يك مهارت تازه بياموزيد. هر وقت متوجه شديد كه مي‌خواهيد از ادامه كار دست بكشيد يا دوست نداريد ادامه دهيد يا خسته شده‌ايد با تمام قوا مقابله كنيد. فقط با يك فعاليت شروع كنيد و برنامه‌ريزي كنيد اگر مانعي سر راهتان ايجاد شد براي مقابله با آن چكار بايد بكنيد («اگر ميل شديدي براي خوردن پفك يا چيپس داشتم به جاي آن يك تكه ميوه تازه يا سه تكه ميوه خشك خواهم خورد».) اين امر در ابتدا بسيار سخت خواهد بود، اما رفته‌رفته آسان‌تر خواهد شد و نكته اصلي هم همين است. وقتي استقامت شما افزايش مي‌يابد مي‌توانيد خودتان را درگير چالش‌هاي بيشتري بكنيد و فعاليت عضله اراده‌تان را افزايش دهيد.

8- جوگير نشويد.
هرچقدر هم كه ماهيچه اراده شما قوي‌تر شده باشد بايد به خاطر داشته باشيد كه توانايي‌هاي آن محدود است و اگر زياده از حد از آن كار بكشيد به طور موقت دچار افت انرژي خواهيد شد. سعي نكنيد تا دو كار چالش‌برانگيز را در آن واحد انجام دهيد، البته اگر دست خودتان باشد (مانند ترك كردن سيگار و گرفتن رژيم لاغري به طور همزمان). سعي كنيد تا خودتان را از موقعيت‌هاي وسوسه‌انگيز دور نگه داريد بسياري از افراد به توانايي خود براي مقابله با تحريكات بيروني اعتماد زيادي دارند و بنابراين خود را در موقعيت‌هايي قرار مي‌دهند كه شرايط وسوسه برانگيز به وفور در آن جا يافت مي‌شود. افراد موفق مي‌دانند كه نبايد رسيدن به هدف را براي خودشان سخت‌تر از آني كه هست بكنند.


9- اهداف ايجابي داشته باشيد نه سلبي.
آيا مي‌خواهيد با موفقيت وزن خود را كم كنيد، سيگار را ترك كنيد، يا روي اخلاق بدتان سرپوش بگذاريد؟ پس به جاي اينكه مرتب روي عادت‌هاي بدتان متمركز شويد برنامه‌ريزي كنيد كه به جاي آنها چه كار خوبي مي‌خواهيد جايگزين كنيد. تحقيقات نشان مي‌دهد كه سركوب افكار نادرست باعث فعال‌تر شدن آنها در ذهن شما مي‌شود. همين امر در مورد رفتار نيز صادق است تلاش ما براي دور ماندن از رفتار بد به جاي ضعيف كردن آنها باعث تقويت‌شان مي‌شود.

اگر مي‌خواهيد رفتار خود را عوض كنيد از خودتان بپرسيد به جاي رفتار قبلي چكار خواهم كرد؟ به عنوان مثال اگر تلاش مي‌كنيد تا روي اعصاب خود مسلط بشويد و ديگر از اين به بعد از كوره در نرويد بايد يك برنامه جايگزين براي خودتان تعريف كنيد كه اگر من در حال عصباني شدن هستم براي اينكه آرام بمانم سه تا نفس عميق خواهم كشيد. با استفاده از تنفس عميق به عنوان جايگزيني براي عصبانيت، رفتار بد شما به مرور ضعيف‌تر خواهد شد تا زماني كه كاملا از بين برود.
من اميدوارم بعد از خواندن 9 كاري كه افراد موفق به طرز متفاوتي انجام مي‌دهند، شما از همه كارهايي كه از اول هم درست و صحيح انجام مي‌داديد آگاهي يافته باشيد مهم‌تر از آن اميدوارم توانسته باشم اشتباهاتي كه شما را از مسيرتان خارج مي‌كرد را برايتان بشناسانم و بتوانيد از اين دانسته‌ها از اين به بعد به عنوان نقاط قوت خودتان استفاده كنيد. به خاطر داشته باشيد براي اينكه فرد موفق‌تري باشيد لازم نيست كه شخص متفاوتي بشويد. هرگز مهم نيست كه چه كسي هستيد آنچه از اهميت بالايي برخوردار است كاري است كه انجام مي‌دهيد.

منبع: Harvard Business Review

نويسنده: ‌هايدي‌هالوورسون
مترجم: عاطفه كردگاري

مديريت بحران

۷۷ بازديد
روزي دو نفر در جنگل قدم مي زدند.
ناگهان شيري در مقابل آنها ظاهر شد..
يكي از آنها سريع كفش ورزشي اش را از كوله پشتي بيرون آورد و پوشيد.
ديگري گفت بي جهت آماده نشو هيچ انساني نمي تواند از شير سريعتر بدود.
مرد اول به دومي گفت : قرار نيست از شير سريعتر بدوم. كافيست از تو سريعتر بدوم...

و اينگونه شد كه شاخه اي از مديريت بنام مديريت بحران شكل گرفت !



اهداف‌تان را به مسير خودشان بازگردانيد

۷۴ بازديد

اهداف‌تان را به مسير خودشان بازگردانيد
نويسنده: هايدي گرانت هالوورسون/ مترجم: علي نعمتي شهاب

يك ماه از سال جديد هم به سرعت در حال گذشتن و تمام شدن است. اهداف سال جديدتان در چه حال‌اند؟ احتمالا آن طوري كه دوست داشتيد پيش نرفته‌اند. اگر اين‌گونه است، شما تنها نيستيد. در واقع مطالعات بسياري نشان داده‌اند كه بيش از نيمي از افرادي كه تصميماتي براي سال جديد گرفته‌اند، آن‌ها را در ميانه‌ي راه شكسته‌اند.

ايجاد تغييرات واقعي مي‌تواند مشكل باشد و همين موضوع، انگيزه‌اي است براي آغاز كاهش دادن انتظارات يا كنار گذاشتن كامل اهداف. اما ناراحت نباشيد،‌ هنوز براي فشردن كليد ريست و دوباره حمله‌ كردن به اهداف دير نشده است؛ اما اين بار بايد مجهزتر باشيد.

اغلب ما سرزنش‌هاي‌مان را براي شكست بر نقاط اشتباهي متمركز مي‌كنيم. معتقديم كه استعداد يا عزم راسخي نداشتيم يا از يك توانايي ذاتي لازم براي دستيابي به هدف‌مان بهره‌مند نبوديم. اما اولين چيزي كه با مطالعه‌ي عوامل موفقيت در زندگي ياد مي‌گيريد اين است كه توانايي‌هاي ذاتي (البته اگر اصلا چنين چيزي وجود داشته باشد!) در مورد شانس شما براي موفقيت در دستيابي به هدف‌تان هيچ نمي‌گويند. تحقيق من در كنار نتايج چند دهه تحقيق در مورد انگيزش تصوير متفاوتي را ترسيم مي‌كند: در حقيقت مثل بسياري ديگر از جنبه‌هاي زندگي همه چيز به استراتژي برمي‌گردد.

در اين‌‌جا دو استراتژي كه به صورت عملي مورد آزمون قرار گرفته‌اند و مي‌توانند باعث شوند يك سال نااميدكننده‌ي ديگر با عملي شدن همان تغييرات اساسي كه به دنبال‌شان مي‌گرديد به سالي پربار تبديل شود، بررسي مي‌شوند:

۱- تعيين اهداف خاص نه؛ ‌اهداف كاملا خاص تعريف كنيد: وقتي آدم‌ها اهداف‌شان را براي من تعريف مي‌كنند من چيزهايي مثل اين‌كه “مي‌خوام بيش‌تر كار كنم”، “غذاي سالم‌تري بخورم”، “كم‌تر خرج كنم و بيش‌تر پس‌انداز” و مانند اين‌‌ها را مي‌شنوم. در جواب اين حرف‌ها من مي‌گويم: “اوكي، خوب موفقيت برات چطوري تعريف مي‌شه؟ از كجا مي‌فهمي به هدف‌ات رسيدي؟” اغلب اين سؤال با سكوتي طولاني، سردرگمي و پاسخي مثل “راست‌اش واقعا در اين مورد فكر نكردم” همراه مي‌شود.

زمان گذاشتن براي تعريف و نوشتن دقيق آن‌‌چه مي‌‌خواهيد به آن برسيد احتمال راضي شدن به كم‌تر و توجيه خودتان با گفتن اين‌كه “همين هم خوبه” را كاهش مي‌دهد. “هزاران مطالعه نشان داده‌اند كه خاص كردن هر چه بيش‌تر اهداف، يكي از اثربخش‌ترين گام‌ها براي دستيابي به هر هدفي است.”

به جاي “سخت كار كردن”، يك هدف بلند مدت را در نظر بگيريد ـ مثل “افزايش حقوق به‌اندازه‌ي حداقل … دلار” يا “رسيدن به رده‌ي … سازماني در ارتقاي شغلي.” هم‌چنين جزييات گام‌هاي ويژه‌ي ميان مدتي كه براي رسيدن به آن نقطه لازم است را تعيين كنيد. آيا مديرتان از شما خواسته در حوزه‌‌هاي فني خاصي خودتان را بهبود بدهيد؟ آيا خبر داريد كه برخي مسائل در روابط بين انساني شما را از پيش‌رفت بازداشته است؟ اگر مي‌دانيد بايد به‌تر ارتباط برقرار كنيد، هدف خاص خودتان را چيزي مثل “با دقت گوش كردن بدون قطع كردن صحبت طرف مقابل” تعيين كنيد.

وقتي چيزي را كه براي‌اش تلاش مي‌كنيد مبهم باشد، استفاده از اين روش آسان وقتي خسته‌ و دل‌سرد و افسرده شده‌ايد، بسيار انگيزش‌بخش است. اما خودتان را با اين افسانه نفريبيد كه اگر هدف مشخصي را تعيين كرديد، يا به آن مي‌رسيد و يا نه. اگر نرسيديد، چاره‌اي نداريد جز اين‌كه آن‌قدر روي آن موضوع كار كنيد تا موفق شويد.

۲- درباره‌ي آن‌چه كه مي‌خواهيد و چيزهايي كه بين شما و آن فاصله مي‌اندازند بيانديشيد: در ذهن‌تان تا نقطه‌ي مطلوب برويد و برگرديد! اين استراتژي مقايسه‌ي ذهني ناميده مي‌شود و به صورت خلاصه شامل خوش‌بينانه فكر كردن درباره‌ي جنبه‌هاي شگفت‌انگيز دست‌يابي به هدف‌تان در عين واقعي فكر كردن درباره‌ي اين‌كه چگونه مي‌خواهيد به آن نقطه برسيد، است.

اول تصور كنيد در زمان دست‌يابي به هدف‌تان چه احساسي خواهيد داشت. تا جايي كه مي‌شود آن را در ذهن‌تان روشن و روشن‌تر تصوير كنيد. سپس متوجه موانعي شويد كه در بين راه‌ به آن‌ها برخواهيد خورد. مثلا اگر دوست داريد شغلي به‌تر و با درآمد بالاتر به دست آوريد، بايد با تخيل درباره‌ي احساس غرور و لذتي كه از پذيرفتن يك پيشنهاد شغلي فوق‌العاده از سازماني برجسته به شما دست مي‌دهد شروع كنيد. سپس مي‌توانيد درباره‌ي چيزهايي كه بين شما و آن پيشنهاد مطبوع فاصله انداخته‌اند فكر كنيد؛‌ مثلا: كانديداهاي برجسته‌ي ديگري كه براي آن شغل درخواست مي‌دهند. آيا توجه به اين موضوع باعث نمي‌شود كه شما روزمه‌تان را كمي به‌بود بدهيد؟

اين كار تجربه‌ي لزوم اقدام ناميده مي‌شود ـ حالتي روان‌شناختي كه براي دست‌يابي به هدف مورد نياز است. خيال‌پردازي در مورد اين‌كه گرفتن آن شغل چقدر خوب خواهد بود مي‌تواند خيلي لذت‌بخش باشد؛ اما شما را به سر منزل مقصود نمي‌رساند. تكنيك مقايسه‌ي ذهني آرزوها و خيالات شما را با متمركز كردن‌تان بر آن‌چه براي رسيدن به آن‌ها مورد نياز است، به واقعيت تبديل مي‌كند.

در تحقيقاتي كه توسط من و همكاران‌ام انجام شده ـ از بررسي نوجوانان ۱۵ ساله‌اي كه در طول تابستان خودشان را براي امتحان PSAT آماده مي‌كنند تا كاركنان واحد منابع انساني كه براي مديريت به‌تر زمان‌شان تلاش مي‌كنند و از افراد مجردي كه براي يافتن همسر تلاش مي‌كنند تا پرستاران كودكان كه مي‌كوشند با والدين بچه‌ها ارتباط به‌تري برقرار كنند ـ نتايج هميشه مشابه بوده‌اند. استفاده‌ از تكنيك مقايسه‌ي ذهني به شكل قابل اطميناني به تلاش‌ها، انرژي و برنامه‌ريزي بيش‌تر و دست‌يابي به‌تر به اهداف مي‌انجامد. صرف چند دقيقه براي رفت و برگشت ذهني بين آينده‌ي مورد نظرتان و وضعيت امروزتان و موانعي كه بايد براي رسيدن به نقطه‌ي مطلوب پشت سر بگذاريد، به شما كمك مي‌كند تا به شفافيت و انگيزه‌ي لازم براي موفقيت دست يابيد


پيام كوتاه

۸۴ بازديد

وقتي تخم مرغ به وسيله يك نيرو از خارج مي­‌شكند، يك زندگي به پايان مي­‌رسد.

وقتي تخم مرغ به وسيله يك نيروئي از داخل مي­‌شكند، يك زندگي آغاز مي‌­شود.

تغييرات بزرگ هميشه از داخل انسان آغاز مي­‌شود.


توصيه‌هاي كليدي براي سرمايه‌گذاران جوان

۸۱ بازديد

توصيه‌هاي كليدي براي سرمايه‌گذاران جوان

سرمايه گذاران ميانسال به واسطه تجربه و آگاهي بيشتر درباره مسائل مالي و اقتصادي، از قدرت خطر پذيري(ريسك) بيشتري در اين حوزه برخوردار هستند. هنگامي كه درباره قدرت تشخيص و انتخاب آگاهانه پيرامون مسائل مالي صحبت به ميان مي آيد، ضرب المثل هائي مانند «موهايش را در آسياب سفيد نكرده است» مصداق عيني مي يابند. معمولا گفته مي شود كه سن چيزي به جز يك مقدار عددي نيست، اما حقيقت چيزي سواي باور عموم در اين مورد است.

به گزارش پول‌نيوز، مسأله سن و تجربه كاري زماني اهميت خود را نشان مي دهد كه مي بينيم فردي در زمان ركود اقتصادي، تصميمات و سرمايه گذاري هاي سودآوري را انجام مي دهد. افزايش سن بطور معمول نشانه بلوغ فكري و بيشتر شدن قدرت ريسك پذيري سرمايه گذاران است. كسب تجربه و قدرت تحليل شرايط مختلف از عوامل موثر بر توانايي سرمايه گذاران هنگام اتخاذ تصميمات و انجام فعاليت هاي اقتصادي است.

بياييد براي روشن تر شدن موضوع چند نمونه را مورد بررسي قرار دهيم. در گزارشي تحقيقي با عنوان " دوران استدلال: تصميم گيري هاي مالي در زندگي " بيان مي شود كه ميانگين سني براي اتخاذ تصميم هاي مالي و اقتصادي درست 53 سالگي است.

به عنوان مثال تخمين نادرست قيمت واقعي يك ملك و يا نرخ بالاي بهره از جمله اين موارد هستند. در بررسي انجام شده مشخص شد كه ميزان تصميم گيري هاي اشتباه اقتصادي و مالي افراد ميانسال بسيار كمتر از افراد جوان و پير است. بر همين اساس، توانايي اخذ تصميمات درست تا 40 سالگي افزايش يافته و در 50 سالگي به نقطه اوج خود مي رسد و وضعيت باثباتي پيدا مي كند. اما در بازه زماني 70 تا 80 سالگي اين وضعيت حالت نزولي به خود گرفته و توانايي افراد در اين زمينه به شدت كاهش مي يابد.

پس عامل اصلي در موفقيت سرمايه گذاران ميانسال و خطرپذيري بيشتر آنها در مسائل اقتصادي و تجاري به ميزان تجربه و آگاهي كسب شده اين افراد در طول زندگي بستگي دارد. درك و ارزيابي بهتر سرمايه گذاران ميانسال از وضعيت بازار سرمايه درك مقوله "خطر پذيري" كار آساني نيست. مديريت و پشت سر گذاشتن موفق خطرات احتمالي از ويژگي هاي ساختاري هر اقتصاد پويائي است.

در حقيقت سرمايه گذاراني كه خطرات و مشكلات پيش رو در فعاليت هاي اقتصادي را بهتر مديريت مي كنند از ارزش سرمايه و پول خود آگاه هستند. بعنوان مثال با تجربه اي اندك كه به واسطه حضوري كوتاه مدت از بازار بورس به دست آورده ايم، نمي توانيم برداشت و ارزيابي درستي از مشكلات و خطرات سرمايه گذاري در اين حوزه و نحوه مديريت آنها داشته باشيم.

سرمايه گذاران جوان معمولا بدون در نظر گرفتن عواقب كار خود و اين امر كه مديريت و تحليل مسئله خطرپذيري چقدر مي تواند دشوار باشد، اقدام به سرمايه گذاري مي نمايند. اما سرمايه گذاران ميانسال كه ابعاد مختلف خطرات پيش رو را در طول زندگي خود تجربه كرده اند بسيار دقيق و حساب شده به مديريت فعاليت هاي خود پرداخته و سرمايه گذاري هاي موفق و سودآوري را انجام مي دهند.

توصيه هاي كليدي براي سرمايه گذاران جوان

• مشخص كردن حوزه و مسير حركت در سرمايه گذاري
• بررسي نوسانات قيمت و حوزه هاي جايگزين در بازار سرمايه
• بررسي و اطلاع دقيق از نواسانات بازار بورس
• مشخص و طبقه بندي كردن انواع الگوهاي خطر پذيري در سرمايه گذاري
• در نظر داشتن برخي اقدامات بازدارنده به منظور كاهش تاثيرات منفي خطر پذيري
• محافظت از اصل سرمايه در برابر خطرات و مشكلات احتمالي
• تقويت و آرامش ذهن در جهت نظم دهي هرچه بهتر به فعاليت هاي اقتصادي و سرمايه گذاري
• حفظ پول و سرمايه
• توصيه آخر از طرف وارن بافت، يكي از باسابقه ترين و باهوش ترين سرمايه گذاران معاصر مطرح شده است. بافت مالك چندين شركت تجاري بزرگ از جمله"برك شاير هاتاوي" است. بافت بر مديريت خطرپذيري تاكيد بسيار دارد. در نامه وي به سهام داران شركت آمده است: تا زماني كه شرايط و اقدامات لازم براي مديريت بحران و خطرات احتمالي در نظر گرفته شوند، قابليت برنامه ريزي براي انجام سرمايه گذاري و فعاليت هاي اقتصادي موفق وجود خواهد داشت.


وسعت دريا

۸۰ بازديد

كودكي كه لنگه كفشش را دريا از او گرفته بودروي ساحل نوشت : دريا دزد كفشهاي من

مردي كه ازدرياماهي گرفته بود ،روي ماسه ها نوشت : دريا سخاوتمندترين سفره هستي

موج آمد و جملات را با خود شست  .....


تنها براي من اين پيام را گذاشت كه :

برداشتهاي ديگران در مورد خودت را، در وسعت خويش حل كن تا دريا باشي


پنج مهارت كسب و كار آينده ساز

۷۱ بازديد

پنج مهارت كسب و كار آينده ساز

امروزه در جوامع اطلاعاتي يك شهروند به عنوان انسان عصر اطلاعات، نيازمند يكسري توانائيها مي باشد كه با كمك آنها بتواند يك كسب و كار را شروع كرده و ضمن هدايت درست آن، موجبات پيشرفت كسب و كار را نيز فراهم كند. اين مهارت ها عبارتند از:

1- زبان انگليسي
2- IT : توانايي كار با كامپيوتر + توانايي استفاده از اينترنت + آشنايي با روشها و قوانين تجارت الكترونيكي
3- مديريت: توان سرپرستي و راهبري
4- بازاريابي: آشنايي با خريد، فروش، تبليغات و e-marketing
5- مالي و اقتصادي: حسابداري، مفاهيم هزينه و درآمد، آشنايي با مسائل اقتصادي

با اين تفاسير هر فردي ميتواند با نمره دادن به ميزان آشناييش با هريك از مباحث فوق، توان خود را در كسب و كارهاي عصر حاضر مورد سنجش قرار دهد. از يك ديدگاه نيز، اين 5 فاكتور عنوان شده در اصل بيش از اينكه مهارت و توانايي به شمار بيايند، نيازهاي ضروري انسان امروز به نظر مي رسند.


تفكر دلفيني

۷۴ بازديد

تفكر دلفيني

همه ما براي برقراري ارتباط با ديگران، روش‌هاي منحصر به فردي داريم. بنابراين تعداد بسيار زيادي روش ارتباطي وجود دارد.

اما چگونه مي‌توانيم كليدي پيدا كنيم كه روابط خانوادگي، عاطفي و حرفه‌اي ما را تسهيل كند؟ و چگونه مي‌توانيم راه‌حلي بيابيم كه براي همه اشخاص راضي‌كننده باشد و ما را به تفاهم برساند؟

 
نويسندگان كتاب راهبرد دلفيني كليد اين امر را تنها در همكاري و انعطاف‌پذيري مي‌دانند. آنها معتقدند كه به طور كلي، انسان‌ها را همانند موجودات دريايي مي‌توان به 3 طبقه تقسيم كرد: ماهي‌هاي كپور، كوسه‌ها و دلفين‌ها.

دسته اول: ماهي‌هاي كپور هستند كه هميشه ماهي‌هاي قرباني‌اند‌ زيرا پيوسته توسط ديگر ماهي‌ها خورده مي‌شوند. در حيات اجتماعي بشر، برخي از انسان‌ها نيز چنين‌ هستند؛ يعني برخي از انسان‌ها در زندگي خود نقش ماهي كپور را بازي مي‌كنند. آنها كم و بيش و برحسب مورد، قرباني اين يا آن چيز، اين يا آن مسئله، اين يا آن  شخص مي‌شوند و حتي ممكن است قرباني روابط غلط و تفكرات منفي خود شوند.

 
دسته دوم: كوسه ماهي‌ها هستند كه روش (برنده – بازنده) را به كار مي‌گيرند. براي اينكه من برنده شوم‌ تو بايد بازنده باشي و اين كار بايد بدون هيچ تمايز و تفاوتي انجام گيرد. براي كوسه‌ماهي، هر نوع ماهي، دشمن به حساب مي‌آيد. هر ماهي يك وعده غذايي بالقوه است. شايد ما نيز اين نقش را بازي كرده باشيم ‌يا حداقل در زندگي حرفه‌اي يا شخصي خود با كوسه‌هايي برخورد كرده باشيم.

دنياي سازمان‌ها و دنيايي كه ما در آن كار مي‌كنيم از ديرباز دنياي كوسه‌ها تلقي مي‌شود كه گاه صحبت از كاركناني مي‌شود كه براي رسيدن به مقام‌هاي بالا يكديگر را مي‌درند. در دنياي پررقابت امروز، حتي سازمان‌ها گاهي اوقات به طور موذيانه به سازمان‌هاي ديگر حمله مي‌كنند. به طور خلاصه انسان‌هايي را مي‌توان يافت كه كم و بيش در حال رقابت دائمي از نوع برنده- بازنده هستند.

 
دسته سوم: نوع ديگري از حيوانات دريايي دلفين‌ها هستند. اين پستاندار آبزي بزرگ به طور طبيعي بازيگوش و داراي روحيه همكاري است و در ارتباطات خود شيوه برنده- برنده را برگزيده است.


دلفين در دنيايي از وفور نعمت زندگي مي‌كند. او هيچ كمبودي ندارد و مي‌خواهد كه همه چيز را با همگان تقسيم كند. اگر يك دلفين زخمي شود، 4دلفين ديگر او را همراهي مي‌كنند تا خود را به گروه برساند. داستان‌هاي زيادي نيز وجود دارد كه در آنها دلفين‌ها جان انسان‌ها را نجات داده‌اند. پژوهش‌هاي انجام شده در سان‌ديه‌گو  نشان داده‌است كه دلفين‌ها علاوه بر داشتن روحيه همكاري بسيار باهوش‌ هستند. حتي برخي از پژوهشگران آنها را باهوش‌ترين موجودات روي زمين دانسته‌اند.

تحقيق زير روحيه همكاري و روش‌هاي برنده- بازنده و برنده- برنده  را به خوبي آشكار مي‌سازد. در سان‌ديه‌گو  پژوهشگران 95 كوسه و 5 دلفين را به مدت يك هفته در يك استخر بزرگ رها كرده و به مطالعه حالات رفتاري آنها پرداختند. ابتدا كوسه‌ها به يكديگر حمله كردند و در اين تهاجم تعداد زيادي از آنها نابود شدند، سپس به دلفين‌ها حمله‌ور شدند.

 
دلفين‌ها فقط مي‌خواستند با آنها بازي كنند ولي كوسه‌ها بي‌وقفه به آنها حمله مي‌كردند. سرانجام دلفين‌ها به آرامي كوسه‌ها را محاصره كرده و هنگامي كه يكي از كوسه‌ها حمله مي‌كرد آنها به ستون فقرات پشت  يا دنده‌هايش مي‌كوبيدند و آنها را مي‌شكستند. به اين ترتيب كوسه‌ها يكي بعد از ديگري كشته مي‌شدند. پس از يك هفته 95 كوسه مرده و 5 دلفين زنده در حالي كه با هم زندگي مي‌كردند در استخر ديده شدند.

 
ارتباط هدايت شده در جهت راه‌حل‌ها، تمايزهاي پرباري را براي روشن كردن زندگي حرفه‌اي و ‌شخصي ارائه مي‌دهد. كوسه تمايزي انجام نمي‌دهد. در دنياي او براي برنده شدن‌ديگران يا بايد بميرند و يا ببازند. ولي دلفين‌ها بسيار انعطاف‌پذيرند زيرا در دنيايي سرشار از تشخيص‌هاي پربار زندگي مي‌كنند.

بياييد يكبار ديگر ماجراي استخر سان‌ديه‌گو را مرور كنيم. وقتي يك كوسه با يك دلفين روبه‌رو مي‌شود چه اتفاقي مي‌افتد؟ كوسه حمله مي‌كند چون روش ارتباطي او برنده- بازنده است‌ ولي دلفين با انعطاف‌پذيري خاص خود فرار مي‌كند و مي‌گويد من در دنيايي سرشار از ثروت و وفور نعمت زندگي مي‌كنم. در دريا براي همه به اندازه كافي غذا هست پس بيا با هم بازي و همكاري كنيم. كوسه دوباره حمله مي‌كند و دلفين فرار مي‌كند. كوسه توانايي دروني لازم را براي خارج شدن از تنگ‌نظري  ندارد، بنابراين مجددا حمله مي‌كند.

 
دلفين كه مي‌بيند ديگر چاره‌اي ندارد مي‌گويد: من آنقدر انعطاف‌پذيري دارم كه در موقع مناسب به يك كوسه تبديل شو‌م پس حالا آماده رويارويي باش.اگر به طور تصادفي، كوسه آنقدر هوش داشته باشد كه بفهمد حريف دلفين نمي‌شود و بخواهد در بازي و همكاري با او شركت كند، دلفين به راحتي او را مي‌بخشد و طوري با او رفتار مي‌كند كه انگار يك دلفين است.

تاكيد كتاب راهبرد دلفيني اين است كه روحيه انعطاف‌پذيري و همكاري دلفيني مي‌بايستي در همه ادارات، سازمان‌ها، موسسات، مدارس، خانواده‌ها وحتي زوج‌ها تعميم يابد‌ زيرا همه ما در سطوح مختلف دلفين‌هايي بالقوه هستيم و براي پايان دادن به مسائل ناخوشايند از انعطاف‌پذيري لازم براي تبديل شدن به يك كوسه برخورداريم ولي اين كار باعث نمي‌شود كه دوباره به روحيه دلفيني خود باز نگرديم


ايجاد رابطه و ارتباط قلبي

۷۴ بازديد

در عصر يخبندان بسياري از حيوانات يخ زدند و مردند.
مي‌گويند خارپشتها وخامت اوضاع را دريافتند و تصميم گرفتند دور هم جمع شوند و بدين ترتيب همديگر را حفظ كنند...
وقتي نزديكتر به هم بودند گرمتر مي‌شدند ولي خارهايشان يكديگر را زخمي مي‌كرد
بخاطر همين تصميم گرفتند از هم دور شوند ‫ولي از سرما يخ زده مي‌مردند...
از اينرو مجبور بودند يا خارهاي دوستان را تحمل كنند، يا نسلشان از منقرض شود.
پس دريافتند كه بهتر است باز گردند و گرد هم آيند و آموختند كه: با زخم ‌اي كوچكي كه همزيستي با كسان بسيار نزديك بوجود مي‌آورد زندگي كنند، چون گرماي وجود ديگري مهمتر است...
و اين چنين توانستند زنده بمانند...

بهترين رابطه اين نيست كه اشخاص بي عيب و نقص را گرد هم مي‌آورد بلكه آن است هر فرد بياموزد با معايب ديگران كنار آيد و خوبيهاي  آنان را تحسين نمايد...  

بدبختي اين حسن را دارد كه دوستان حقيقي را به ما مي شناساند... بالزاك

بازي با كلمات

۷۵ بازديد

 شجاعانه‌ترين 6 كلمه‌اي كه مي‌توان بيان كرد:

"من قبول مي‌كنم كه اشتباه كردم"

 

مهمترين 5 كلمه‌اي كه مي‌توانيد به همكارانتان بگوئيد:

"شما كار خوبي انجام داده‌ايد"

 

 كار سازترين 4 كلمه قابل بيان به همكار:

"عقيده شما چه مي‌باشد؟"

 

مؤثرترين 3 كلمه قابل بيان در محيط كار:

"من خواهش مي‌كنم"

 

با ارزشترين كلمه در پاسخ همكاران:

"تشكر مي‌كنم"

 

قويترين يك كلمه كه در يك سازمان وجود دارد:

"ما"

 

كم ارزشترين يك كلمه موجود در محيط كاري:

"من"