من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

گفتند خلايق كه تويي يوسف ثاني

۲۸ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 227 كيلوبايت )

گفتند خلايق كه تويي يوسف ثاني
چون نيك بديدم به حقيقت به از آني
شيرينتر از آني به شكرخنده كه گويم
اي خسرو خوبان كه تو شيرين زماني
تشبيه دهانت نتوان كرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدين تنگ دهاني
صد بار بگفتي كه دهم زان دهنت كام
چون سوسن آزاده چرا جمله زباني
گويي بدهم كامت و جانت بستانم
ترسم ندهي كامم و جانم بستاني
چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند
بيمار كه ديده‌ست بدين سخت كماني
چون اشك بيندازيش از ديده مردم
آن را كه دمي از نظر خويش براني


هواخواه توام جانا و مي‌دانم كه مي‌داني

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 264 كيلوبايت )

هواخواه توام جانا و مي‌دانم كه مي‌داني
كه هم ناديده مي‌بيني و هم ننوشته مي‌خواني
ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق
نبيند چشم نابينا خصوص اسرار پنهاني
بيفشان زلف و صوفي را به پابازي و رقص آور
كه از هر رقعه دلقش هزاران بت بيفشاني
گشاد كار مشتاقان در آن ابروي دلبند است
خدا را يك نفس بنشين گره بگشا ز پيشاني
ملك در سجده آدم زمين بوس تو نيت كرد
كه در حسن تو لطفي ديد بيش از حد انساني
چراغ افروز چشم ما نسيم زلف جانان است
مباد اين جمع را يا رب غم از باد پريشاني
دريغا عيش شبگيري كه در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل مگر وقتي كه درماني
ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست
بكش دشواري منزل به ياد عهد آساني
خيال چنبر زلفش فريبت مي‌دهد حافظ
نگر تا حلقه اقبال ناممكن نجنباني


وقت را غنيمت دان آن قدر كه بتواني

۲۷ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 368 كيلوبايت )

وقت را غنيمت دان آن قدر كه بتواني
حاصل از حيات اي جان اين دم است تا داني
كام بخشي گردون عمر در عوض دارد
جهد كن كه از دولت داد عيش بستاني
باغبان چو من زين جا بگذرم حرامت باد
گر به جاي من سروي غير دوست بنشاني
زاهد پشيمان را ذوق باده خواهد كشت
عاقلا مكن كاري كآورد پشيماني
محتسب نمي‌داند اين قدر كه صوفي را
جنس خانگي باشد همچو لعل رماني
با دعاي شبخيزان اي شكردهان مستيز
در پناه يك اسم است خاتم سليماني
پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ
كاين همه نمي‌ارزد شغل عالم فاني
يوسف عزيزم رفت اي برادران رحمي
كز غمش عجب بينم حال پير كنعاني
پيش زاهد از رندي دم مزن كه نتوان گفت
با طبيب نامحرم حال درد پنهاني
مي‌روي و مژگانت خون خلق مي‌ريزد
تيز مي‌روي جانا ترسمت فروماني
دل ز ناوك چشمت گوش داشتم ليكن
ابروي كماندارت مي‌برد به پيشاني
جمع كن به احساني حافظ پريشان را
اي شكنج گيسويت مجمع پريشاني
گر تو فارغي از ما اي نگار سنگين دل
حال خود بخواهم گفت پيش آصف ثاني


دو يار زيرك و از باده كهن دومني

۲۵ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 248 كيلوبايت )

دو يار زيرك و از باده كهن دومني
فراغتي و كتابي و گوشه چمني
من اين مقام به دنيا و آخرت ندهم
اگر چه در پي ام افتند هر دم انجمني
هر آن كه كنج قناعت به گنج دنيا داد
فروخت يوسف مصري به كمترين ثمني
بيا كه رونق اين كارخانه كم نشود
به زهد همچو تويي يا به فسق همچو مني
ز تندباد حوادث نمي‌توان ديدن
در اين چمن كه گلي بوده است يا سمني
ببين در آينه جام نقش بندي غيب
كه كس به ياد ندارد چنين عجب زمني
از اين سموم كه بر طرف بوستان بگذشت
عجب كه بوي گلي هست و رنگ نسترني
به صبر كوش تو اي دل كه حق رها نكند
چنين عزيز نگيني به دست اهرمني
مزاج دهر تبه شد در اين بلا حافظ
كجاست فكر حكيمي و راي برهمني


نسيم صبح سعادت بدان نشان كه تو داني

۲۵ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 207 كيلوبايت )

نسيم صبح سعادت بدان نشان كه تو داني
گذر به كوي فلان كن در آن زمان كه تو داني
تو پيك خلوت رازي و ديده بر سر راهت
به مردمي نه به فرمان چنان بران كه تو داني
بگو كه جان عزيزم ز دست رفت خدا را
ز لعل روح فزايش ببخش آن كه تو داني
من اين حروف نوشتم چنان كه غير ندانست
تو هم ز روي كرامت چنان بخوان كه تو داني
خيال تيغ تو با ما حديث تشنه و آب است
اسير خويش گرفتي بكش چنان كه تو داني
اميد در كمر زركشت چگونه ببندم
دقيقه‌ايست نگارا در آن ميان كه تو داني
يكيست تركي و تازي در اين معامله حافظ
حديث عشق بيان كن بدان زبان كه تو داني


اي كه در كشتن ما هيچ مدارا نكني

۲۸ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 192 كيلوبايت )

اي كه در كشتن ما هيچ مدارا نكني
سود و سرمايه بسوزي و محابا نكني
دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصد اين قوم خطا باشد هان تا نكني
رنج ما را كه توان برد به يك گوشه چشم
شرط انصاف نباشد كه مداوا نكني
ديده ما چو به اميد تو درياست چرا
به تفرج گذري بر لب دريا نكني
نقل هر جور كه از خلق كريمت كردند
قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نكني
بر تو گر جلوه كند شاهد ما اي زاهد
از خدا جز مي و معشوق تمنا نكني
حافظا سجده به ابروي چو محرابش بر
كه دعايي ز سر صدق جز آن جا نكني


صبح است و ژاله مي‌چكد از ابر بهمني

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 180 كيلوبايت )

صبح است و ژاله مي‌چكد از ابر بهمني
برگ صبوح ساز و بده جام يك مني
در بحر مايي و مني افتاده‌ام بيار
مي تا خلاص بخشدم از مايي و مني
خون پياله خور كه حلال است خون او
در كار يار باش كه كاريست كردني
ساقي به دست باش كه غم در كمين ماست
مطرب نگاه دار همين ره كه مي‌زني
مي ده كه سر به گوش من آورد چنگ و گفت
خوش بگذران و بشنو از اين پير منحني
ساقي به بي‌نيازي رندان كه مي بده
تا بشنوي ز صوت مغني هوالغني


نوش كن جام شراب يك مني

۲۷ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 161 كيلوبايت )

نوش كن جام شراب يك مني
تا بدان بيخ غم از دل بركني
دل گشاده دار چون جام شراب
سر گرفته چند چون خم دني
چون ز جام بيخودي رطلي كشي
كم زني از خويشتن لاف مني
سنگسان شو در قدم ني همچو آب
جمله رنگ آميزي و تردامني
دل به مي دربند تا مردانه وار
گردن سالوس و تقوا بشكني
خيز و جهدي كن چو حافظ تا مگر
خويشتن در پاي معشوق افكني


اي دل به كوي عشق گذاري نمي‌كني

۲۸ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 211 كيلوبايت )

اي دل به كوي عشق گذاري نمي‌كني
اسباب جمع داري و كاري نمي‌كني
چوگان حكم در كف و گويي نمي‌زني
باز ظفر به دست و شكاري نمي‌كني
اين خون كه موج مي‌زند اندر جگر تو را
در كار رنگ و بوي نگاري نمي‌كني
مشكين از آن نشد دم خلقت كه چون صبا
بر خاك كوي دوست گذاري نمي‌كني
ترسم كز اين چمن نبري آستين گل
كز گلشنش تحمل خاري نمي‌كني
در آستين جان تو صد نافه مدرج است
وان را فداي طره ياري نمي‌كني
ساغر لطيف و دلكش و مي افكني به خاك
و انديشه از بلاي خماري نمي‌كني
حافظ برو كه بندگي پادشاه وقت
گر جمله مي‌كنند تو باري نمي‌كني


بشنو اين نكته كه خود را ز غم آزاده كني

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 238 كيلوبايت )

بشنو اين نكته كه خود را ز غم آزاده كني
خون خوري گر طلب روزي ننهاده كني
آخرالامر گل كوزه گران خواهي شد
حاليا فكر سبو كن كه پر از باده كني
گر از آن آدمياني كه بهشتت هوس است
عيش با آدمي اي چند پري زاده كني
تكيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگي همه آماده كني
اجرها باشدت اي خسرو شيرين دهنان
گر نگاهي سوي فرهاد دل افتاده كني
خاطرت كي رقم فيض پذيرد هيهات
مگر از نقش پراگنده ورق ساده كني
كار خود گر به كرم بازگذاري حافظ
اي بسا عيش كه با بخت خداداده كني
اي صبا بندگي خواجه جلال الدين كن
كه جهان پرسمن و سوسن آزاده كني