دانلود فايل صوتي غزل ( 227 كيلوبايت )
گفتند خلايق كه تويي يوسف ثاني
چون نيك بديدم به حقيقت به از آني
شيرينتر از آني به شكرخنده كه گويم
اي خسرو خوبان كه تو شيرين زماني
تشبيه دهانت نتوان كرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدين تنگ دهاني
صد بار بگفتي كه دهم زان دهنت كام
چون سوسن آزاده چرا جمله زباني
گويي بدهم كامت و جانت بستانم
ترسم ندهي كامم و جانم بستاني
چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند
بيمار كه ديدهست بدين سخت كماني
چون اشك بيندازيش از ديده مردم
آن را كه دمي از نظر خويش براني