من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

ما نگوييم بد و ميل به ناحق نكنيم

۲۸ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 250 كيلوبايت )

ما نگوييم بد و ميل به ناحق نكنيم
جامه كس سيه و دلق خود ازرق نكنيم
عيب درويش و توانگر به كم و بيش بد است
كار بد مصلحت آن است كه مطلق نكنيم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنيم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نكنيم
شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد
التفاتش به مي صاف مروق نكنيم
خوش برانيم جهان در نظر راهروان
فكر اسب سيه و زين مغرق نكنيم
آسمان كشتي ارباب هنر مي‌شكند
تكيه آن به كه بر اين بحر معلق نكنيم
گر بدي گفت حسودي و رفيقي رنجيد
گو تو خوش باش كه ما گوش به احمق نكنيم
حافظ ار خصم خطا گفت نگيريم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نكنيم


فاتحه‌اي چو آمدي بر سر خسته‌اي بخوان

۳۳ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 315 كيلوبايت )

فاتحه‌اي چو آمدي بر سر خسته‌اي بخوان
لب بگشا كه مي‌دهد لعل لبت به مرده جان
آن كه به پرسش آمد و فاتحه خواند و مي‌رود
گو نفسي كه روح را مي‌كنم از پي اش روان
اي كه طبيب خسته‌اي روي زبان من ببين
كاين دم و دود سينه‌ام بار دل است بر زبان
گر چه تب استخوان من كرد ز مهر گرم و رفت
همچو تبم نمي‌رود آتش مهر از استخوان
حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن
چشمم از آن دو چشم تو خسته شده‌ست و ناتوان
بازنشان حرارتم ز آب دو ديده و ببين
نبض مرا كه مي‌دهد هيچ ز زندگي نشان
آن كه مدام شيشه‌ام از پي عيش داده است
شيشه‌ام از چه مي‌برد پيش طبيب هر زمان
حافظ از آب زندگي شعر تو داد شربتم
ترك طبيب كن بيا نسخه شربتم بخوان


گر چه ما بندگان پادشهيم

۳۸ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 225 كيلوبايت )

گر چه ما بندگان پادشهيم
پادشاهان ملك صبحگهيم
گنج در آستين و كيسه تهي
جام گيتي نما و خاك رهيم
هوشيار حضور و مست غرور
بحر توحيد و غرقه گنهيم
شاهد بخت چون كرشمه كند
ماش آيينه رخ چو مهيم
شاه بيدار بخت را هر شب
ما نگهبان افسر و كلهيم
گو غنيمت شمار صحبت ما
كه تو در خواب و ما به ديده گهيم
شاه منصور واقف است كه ما
روي همت به هر كجا كه نهيم
دشمنان را ز خون كفن سازيم
دوستان را قباي فتح دهيم
رنگ تزوير پيش ما نبود
شير سرخيم و افعي سيهيم
وام حافظ بگو كه بازدهند
كرده‌اي اعتراف و ما گوهيم


بارها گفته‌ام و بار دگر مي‌گويم

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 219 كيلوبايت )

بارها گفته‌ام و بار دگر مي‌گويم
كه من دلشده اين ره نه به خود مي‌پويم
در پس آينه طوطي صفتم داشته‌اند
آن چه استاد ازل گفت بگو مي‌گويم
من اگر خارم و گر گل چمن آرايي هست
كه از آن دست كه او مي‌كشدم مي‌رويم
دوستان عيب من بي‌دل حيران مكنيد
گوهري دارم و صاحب نظري مي‌جويم
گر چه با دلق ملمع مي گلگون عيب است
مكنم عيب كز او رنگ ريا مي‌شويم
خنده و گريه عشاق ز جايي دگر است
مي‌سرايم به شب و وقت سحر مي‌مويم
حافظم گفت كه خاك در ميخانه مبوي
گو مكن عيب كه من مشك ختن مي‌بويم


يا رب آن آهوي مشكين به ختن بازرسان

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 222 كيلوبايت )

يا رب آن آهوي مشكين به ختن بازرسان
وان سهي سرو خرامان به چمن بازرسان
دل آزرده ما را به نسيمي بنواز
يعني آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
ماه و خورشيد به منزل چو به امر تو رسند
يار مه روي مرا نيز به من بازرسان
ديده‌ها در طلب لعل يماني خون شد
يا رب آن كوكب رخشان به يمن بازرسان
برو اي طاير ميمون همايون آثار
پيش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان
سخن اين است كه ما بي تو نخواهيم حيات
بشنو اي پيك خبرگير و سخن بازرسان
آن كه بودي وطنش ديده حافظ يا رب
به مرادش ز غريبي به وطن بازرسان


مي‌سوزم از فراقت روي از جفا بگردان

۳۲ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 222 كيلوبايت )

مي‌سوزم از فراقت روي از جفا بگردان
هجران بلاي ما شد يا رب بلا بگردان
مه جلوه مي‌نمايد بر سبز خنگ گردون
تا او به سر درآيد بر رخش پا بگردان
مر غول را برافشان يعني به رغم سنبل
گرد چمن بخوري همچون صبا بگردان
يغماي عقل و دين را بيرون خرام سرمست
در سر كلاه بشكن در بر قبا بگردان
اي نور چشم مستان در عين انتظارم
چنگ حزين و جامي بنواز يا بگردان
دوران همي‌نويسد بر عارضش خطي خوش
يا رب نوشته بد از يار ما بگردان
حافظ ز خوبرويان بختت جز اين قدر نيست
گر نيستت رضايي حكم قضا بگردان


چندان كه گفتم غم با طبيبان

۳۴ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 191 كيلوبايت )

چندان كه گفتم غم با طبيبان
درمان نكردند مسكين غريبان
آن گل كه هر دم در دست باديست
گو شرم بادش از عندليبان
يا رب امان ده تا بازبيند
چشم محبان روي حبيبان
درج محبت بر مهر خود نيست
يا رب مبادا كام رقيبان
اي منعم آخر بر خوان جودت
تا چند باشيم از بي نصيبان
حافظ نگشتي شيداي گيتي
گر مي‌شنيدي پند اديبان


شاه شمشادقدان خسرو شيرين دهنان

۳۳ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 321 كيلوبايت )

شاه شمشادقدان خسرو شيرين دهنان
كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان
مست بگذشت و نظر بر من درويش انداخت
گفت اي چشم و چراغ همه شيرين سخنان
تا كي از سيم و زرت كيسه تهي خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سيمتنان
كمتر از ذره نه‌اي پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشيد رسي چرخ زنان
بر جهان تكيه مكن ور قدحي مي داري
شادي زهره جبينان خور و نازك بدنان
پير پيمانه كش من كه روانش خوش باد
گفت پرهيز كن از صحبت پيمان شكنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد يزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر مي‌گفتم
كه شهيدان كه‌اند اين همه خونين كفنان
گفت حافظ من و تو محرم اين راز نه‌ايم
از مي لعل حكايت كن و شيرين دهنان


خدا را كم نشين با خرقه پوشان

۳۳ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 213 كيلوبايت )

خدا را كم نشين با خرقه پوشان
رخ از رندان بي‌سامان مپوشان
در اين خرقه بسي آلودگي هست
خوشا وقت قباي مي فروشان
در اين صوفي وشان دردي نديدم
كه صافي باد عيش دردنوشان
تو نازك طبعي و طاقت نياري
گراني‌هاي مشتي دلق پوشان
چو مستم كرده‌اي مستور منشين
چو نوشم داده‌اي زهرم منوشان
بيا و از غبن اين سالوسيان بين
صراحي خون دل و بربط خروشان
ز دلگرمي حافظ بر حذر باش
كه دارد سينه‌اي چون ديگ جوشان


افسر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن

۳۳ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 300 كيلوبايت )

افسر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن
مقدمش يا رب مبارك باد بر سرو و سمن
خوش به جاي خويشتن بود اين نشست خسروي
تا نشيند هر كسي اكنون به جاي خويشتن
خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت
كاسم اعظم كرد از او كوتاه دست اهرمن
تا ابد معمور باد اين خانه كز خاك درش
هر نفس با بوي رحمان مي‌وزد باد يمن
شوكت پور پشنگ و تيغ عالمگير او
در همه شهنامه‌ها شد داستان انجمن
خنگ چوگاني چرخت رام شد در زير زين
شهسوارا چون به ميدان آمدي گويي بزن
جويبار ملك را آب روان شمشير توست
تو درخت عدل بنشان بيخ بدخواهان بكن
بعد از اين نشكفت اگر با نكهت خلق خوشت
خيزد از صحراي ايذج نافه مشك ختن
گوشه گيران انتظار جلوه خوش مي‌كنند
برشكن طرف كلاه و برقع از رخ برفكن
مشورت با عقل كردم گفت حافظ مي بنوش
ساقيا مي ده به قول مستشار مؤتمن
اي صبا بر ساقي بزم اتابك عرضه دار
تا از آن جام زرافشان جرعه‌اي بخشد به من