فاتحه‌اي چو آمدي بر سر خسته‌اي بخوان

۳۴ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 315 كيلوبايت )

فاتحه‌اي چو آمدي بر سر خسته‌اي بخوان
لب بگشا كه مي‌دهد لعل لبت به مرده جان
آن كه به پرسش آمد و فاتحه خواند و مي‌رود
گو نفسي كه روح را مي‌كنم از پي اش روان
اي كه طبيب خسته‌اي روي زبان من ببين
كاين دم و دود سينه‌ام بار دل است بر زبان
گر چه تب استخوان من كرد ز مهر گرم و رفت
همچو تبم نمي‌رود آتش مهر از استخوان
حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن
چشمم از آن دو چشم تو خسته شده‌ست و ناتوان
بازنشان حرارتم ز آب دو ديده و ببين
نبض مرا كه مي‌دهد هيچ ز زندگي نشان
آن كه مدام شيشه‌ام از پي عيش داده است
شيشه‌ام از چه مي‌برد پيش طبيب هر زمان
حافظ از آب زندگي شعر تو داد شربتم
ترك طبيب كن بيا نسخه شربتم بخوان


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد