من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

مجمع خوبي و لطف است عذار چو مهش

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 255 كيلوبايت )

مجمع خوبي و لطف است عذار چو مهش
ليكنش مهر و وفا نيست خدايا بدهش
دلبرم شاهد و طفل است و به بازي روزي
بكشد زارم و در شرع نباشد گنهش
من همان به كه از او نيك نگه دارم دل
كه بد و نيك نديده‌ست و ندارد نگهش
بوي شير از لب همچون شكرش مي‌آيد
گر چه خون مي‌چكد از شيوه چشم سيهش
چارده ساله بتي چابك شيرين دارم
كه به جان حلقه به گوش است مه چاردهش
از پي آن گل نورسته دل ما يا رب
خود كجا شد كه نديديم در اين چند گهش
يار دلدار من ار قلب بدين سان شكند
ببرد زود به جانداري خود پادشهش
جان به شكرانه كنم صرف گر آن دانه در
صدف سينه حافظ بود آرامگهش


بامدادان كه ز خلوتگه كاخ ابداع

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 218 كيلوبايت )

بامدادان كه ز خلوتگه كاخ ابداع
شمع خاور فكند بر همه اطراف شعاع
بركشد آينه از جيب افق چرخ و در آن
بنمايد رخ گيتي به هزاران انواع
در زواياي طربخانه جمشيد فلك
ارغنون ساز كند زهره به آهنگ سماع
چنگ در غلغله آيد كه كجا شد منكر
جام در قهقهه آيد كه كجا شد مناع
وضع دوران بنگر ساغر عشرت برگير
كه به هر حالتي اين است بهين اوضاع
طره شاهد دنيي همه بند است و فريب
عارفان بر سر اين رشته نجويند نزاع
عمر خسرو طلب ار نفع جهان مي‌خواهي
كه وجوديست عطابخش كريم نفاع
مظهر لطف ازل روشني چشم امل
جامع علم و عمل جان جهان شاه شجاع


قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 226 كيلوبايت )

قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
كه نيست با كسم از بهر مال و جاه نزاع
شراب خانگيم بس مي مغانه بيار
حريف باده رسيد اي رفيق توبه وداع
خداي را به مي‌ام شست و شوي خرقه كنيد
كه من نمي‌شنوم بوي خير از اين اوضاع
ببين كه رقص كنان مي‌رود به ناله چنگ
كسي كه رخصه نفرمودي استماع سماع
به عاشقان نظري كن به شكر اين نعمت
كه من غلام مطيعم تو پادشاه مطاع
به فيض جرعه جام تو تشنه‌ايم ولي
نمي‌كنيم دليري نمي‌دهيم صداع
جبين و چهره حافظ خدا جدا مكناد
ز خاك بارگه كبرياي شاه شجاع


سحر به بوي گلستان دمي شدم در باغ

۲۸ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 226 كيلوبايت )

سحر به بوي گلستان دمي شدم در باغ
كه تا چو بلبل بي‌دل كنم علاج دماغ
به جلوه گل سوري نگاه مي‌كردم
كه بود در شب تيره به روشني چو چراغ
چنان به حسن و جواني خويشتن مغرور
كه داشت از دل بلبل هزار گونه فراغ
گشاده نرگس رعنا ز حسرت آب از چشم
نهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ
زبان كشيده چو تيغي به سرزنش سوسن
دهان گشاده شقايق چو مردم ايغاغ
يكي چو باده پرستان صراحي اندر دست
يكي چو ساقي مستان به كف گرفته اياغ
نشاط و عيش و جواني چو گل غنيمت دان
كه حافظا نبود بر رسول غير بلاغ


در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 259 كيلوبايت )

در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشين كوي سربازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمي‌آيد به چشم غم پرست
بس كه در بيماري هجر تو گريانم چو شمع
رشته صبرم به مقراض غمت ببريده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
گر كميت اشك گلگونم نبودي گرم رو
كي شدي روشن به گيتي راز پنهانم چو شمع
در ميان آب و آتش همچنان سرگرم توست
اين دل زار نزار اشك بارانم چو شمع
در شب هجران مرا پروانه وصلي فرست
ور نه از دردت جهاني را بسوزانم چو شمع
بي جمال عالم آراي تو روزم چون شب است
با كمال عشق تو در عين نقصانم چو شمع
كوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم يك نفس باقيست با ديدار تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفرازم كن شبي از وصل خود اي نازنين
تا منور گردد از ديدارت ايوانم چو شمع
آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل كي به آب ديده بنشانم چو شمع


مقام امن و مي بي‌غش و رفيق شفيق

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 256 كيلوبايت )

مقام امن و مي بي‌غش و رفيق شفيق
گرت مدام ميسر شود زهي توفيق
جهان و كار جهان جمله هيچ بر هيچ است
هزار بار من اين نكته كرده‌ام تحقيق
دريغ و درد كه تا اين زمان ندانستم
كه كيمياي سعادت رفيق بود رفيق
به مأمني رو و فرصت شمر غنيمت وقت
كه در كمينگه عمرند قاطعان طريق
بيا كه توبه ز لعل نگار و خنده جام
حكايتيست كه عقلش نمي‌كند تصديق
اگر چه موي ميانت به چون مني نرسد
خوش است خاطرم از فكر اين خيال دقيق
حلاوتي كه تو را در چه زنخدان است
به كنه آن نرسد صد هزار فكر عميق
اگر به رنگ عقيقي شد اشك من چه عجب
كه مهر خاتم لعل تو هست همچو عقيق
به خنده گفت كه حافظ غلام طبع توام
ببين كه تا به چه حدم همي‌كند تحميق


زبان خامه ندارد سر بيان فراق

۳۲ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 268 كيلوبايت )

زبان خامه ندارد سر بيان فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
دريغ مدت عمرم كه بر اميد وصال
به سر رسيد و نيامد به سر زمان فراق
سري كه بر سر گردون به فخر مي‌سودم
به راستان كه نهادم بر آستان فراق
چگونه باز كنم بال در هواي وصال
كه ريخت مرغ دلم پر در آشيان فراق
كنون چه چاره كه در بحر غم به گردابي
فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق
بسي نماند كه كشتي عمر غرقه شود
ز موج شوق تو در بحر بي‌كران فراق
اگر به دست من افتد فراق را بكشم
كه روز هجر سيه باد و خان و مان فراق
رفيق خيل خياليم و همنشين شكيب
قرين آتش هجران و هم قران فراق
چگونه دعوي وصلت كنم به جان كه شده‌ست
تنم وكيل قضا و دلم ضمان فراق
ز سوز شوق دلم شد كباب دور از يار
مدام خون جگر مي‌خورم ز خوان فراق
فلك چو ديد سرم را اسير چنبر عشق
ببست گردن صبرم به ريسمان فراق
به پاي شوق گر اين ره به سر شدي حافظ
به دست هجر ندادي كسي عنان فراق


طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به كف

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 272 كيلوبايت )

طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به كف
گر بكشم زهي طرب ور بكشد زهي شرف
طرف كرم ز كس نبست اين دل پراميد من
گر چه سخن همي‌برد قصه من به هر طرف
از خم ابروي توام هيچ گشايشي نشد
وه كه در اين خيال كج عمر عزيز شد تلف
ابروي دوست كي شود دست كش خيال من
كس نزده‌ست از اين كمان تير مراد بر هدف
چند به ناز پرورم مهر بتان سنگ دل
ياد پدر نمي‌كنند اين پسران ناخلف
من به خيال زاهدي گوشه نشين و طرفه آنك
مغبچه‌اي ز هر طرف مي‌زندم به چنگ و دف
بي خبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل
مست رياست محتسب باده بده و لا تخف
صوفي شهر بين كه چون لقمه شبهه مي‌خورد
پاردمش دراز باد آن حيوان خوش علف
حافظ اگر قدم زني در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف


هزار دشمنم ار مي‌كنند قصد هلاك

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 230 كيلوبايت )

هزار دشمنم ار مي‌كنند قصد هلاك
گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك
مرا اميد وصال تو زنده مي‌دارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بيم هلاك
نفس نفس اگر از باد نشنوم بويش
زمان زمان چو گل از غم كنم گريبان چاك
رود به خواب دو چشم از خيال تو هيهات
بود صبور دل اندر فراق تو حاشاك
اگر تو زخم زني به كه ديگري مرهم
و گر تو زهر دهي به كه ديگري ترياك
بضرب سيفك قتلي حياتنا ابدا
لان روحي قد طاب ان يكون فداك
عنان مپيچ كه گر مي‌زني به شمشيرم
سپر كنم سر و دستت ندارم از فتراك
تو را چنان كه تويي هر نظر كجا بيند
به قدر دانش خود هر كسي كند ادراك
به چشم خلق عزيز جهان شود حافظ
كه بر در تو نهد روي مسكنت بر خاك


اگر شراب خوري جرعه‌اي فشان بر خاك

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 181 كيلوبايت )

اگر شراب خوري جرعه‌اي فشان بر خاك
از آن گناه كه نفعي رسد به غير چه باك
برو به هر چه تو داري بخور دريغ مخور
كه بي‌دريغ زند روزگار تيغ هلاك
به خاك پاي تو اي سرو نازپرور من
كه روز واقعه پا وامگيرم از سر خاك
چه دوزخي چه بهشتي چه آدمي چه پري
به مذهب همه كفر طريقت است امساك
مهندس فلكي راه دير شش جهتي
چنان ببست كه ره نيست زير دير مغاك
فريب دختر رز طرفه مي‌زند ره عقل
مباد تا به قيامت خراب طارم تاك
به راه ميكده حافظ خوش از جهان رفتي
دعاي اهل دلت باد مونس دل پاك