من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

روياي هر نيمه شبم

۲۹ بازديد

 

روياي هر نيمه‌شبم

صداي كوبيدنِ قلبي بود

زير گوشِ منتظرم

كابوس هر نيمه‌شبم شد

صداي كوبيدنِ در

 

چه مي‌خواهيد

از من چه مي‌خواهيد

در خواب رويايي نمانده ست

صداي قلب‌ها

صداي قدم‌ها بود

                     كه دور مي‌شدند

كابوس‌ها نيز

در بيداري آن‌قدر هستند

 

بگذار كمي بخوابم

                        زندانبان


برگشتم از بن بست

۲۹ بازديد

 

برگشتم از بن‌بست

به خياباني كه باز است

بازِ  باز

بيا نگاه كن

انتهاش

به هيچ جا نمي‌رسد


چقدر گل كرده ام

۳۳ بازديد

 

چقدر گل كرده‌ام

من كه چوبِ خشكي بودم

 

آه

تو پيچيده‌اي بر من

نيلوفرم


گونه ام را خشك كردم

۲۸ بازديد

 

گونه‌ام را خشك كردم


خيال‌تان نباشد

باران بود

باران ارديبهشت


ديوارهاي ماسه اي

۳۰ بازديد

 

ديوارهاي ماسه‌اي

دست‌هاي مثل خرچنگ غوطه‌ور ميان‌شان

قوطي كبريت پنجره‌هاش

اتاقكي كه باد

                  با برگي فرش كرده بود

اين همان خانه است

كه سال‌ها پيش‌تر

پدرم ساخته بود و من

با دست‌هاي كوچكم  ويرانش كردم

 

اين همان خانه است

كه با دست‌هاي بزرگ

براي تو باز ساخته‌‌ام

 

تنها فرقي كه دارد

آن روز رودخانه‌اي اين‌جا بود

كه صداي گريه‌ي ما را مي‌برد

و امروز

           باد

همه چيز را از ياد برده‌است


در دو سوي تشك

۲۷ بازديد

 

در دو سوي تُشَك ايستاده‌اند

مثل دو قهرمان آرام‌اند


به هم نزديك مي‌شوند

مثل دو دوست دست مي‌دهند


به هم نگاه مي‌كنند

مثل دريا و ماه

عميق

به هم نگاه مي‌كنند


آن‌گاه

كُشتي آغاز مي‌شود


خم مي‌شوند

دست در بازوي هم

كمرگاه و

ران‌ها


ناآرام

در هم مي‌پيچند

وحشي و حمله‌ور

 

سرانجام

آن كس به خاك مي‌افتد

كه زودتر مي‌گويد

دوستت دارم


آسمان ، تهي

۲۹ بازديد

 

آسمان،  تهي

زمين،  تهي

درون،  تهي

بيرون،  تهي

تهي

تهي

ﺗُ...

 

اين همه

جاي خاليِ كيست

 

پُر مي‌كنم

ليوانم را

به سلامتيِ ﺗُ...


كو كو

۲۸ بازديد

 

كو  كو

كو  كو

كو

 

همه چيز را با خود بردي

جز صداي اين پرنده


روي اين رود

۲۹ بازديد

 

روي اين رود

                  پلي بود

مرا به بيشه‌ي روبرو مي‌برد


ديگر

پلي نمانده است

 

رغبتي نمانده است

وگرنه  به آب مي‌زدم


كنار هم

۳۰ بازديد

 

كنار هم

شانه به شانه

يك لحظه


وقتي به راه خود مي‌رفتند

يكي  به سمت شرق

ديگري  به غرب