من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

سبك شدم

۲۹ بازديد

 

سبك شدم


برگ‌ها را دوباره باد

به شاخه‌ها برگردانده‌است

دوباره سبز شدند و آرام تكان مي‌خورند

در بادي كه ويران‌شان كرده بود


دوباره سبز شدم


هواي تو را از خود بيرون كردم

سبك شدم

برگشتم به شاخه‌ام

 
...


باد بايد برگ‌ها را بريزد

درهم بريزد

ويران‌شان كند

به خاك‌شان بنشاند

اما من

هواي تو را از خود بيرون كردم

سبك شدم

برگشتم به شاخه‌ام

 

شادم

آرامم

اما زندگي را دوست نمي‌دارم

 

نمي‌دانم

 

بايد برگردم

درون باد

شايد دوباره جايي

تو را پيدا كنم


تصويرت را در آب ديدم

۲۹ بازديد

 

تصويرت را در آب ديدم

تو رفتي

من به دنبال رودخانه راه افتادم


بردن

۲۶ بازديد

 

بردن

يا  باختن

برگي نمانده است


چرا پاييز

دست برنمي‌دارد


خيره به انتهاي كوچه چشم دوختم

۲۹ بازديد

 

خيره به انتهاي كوچه چشم دوختم

سر قرار

سايه‌ي درخت بود

و گنجشكي بي‌قراري مي‌كرد


نيمه ات را گم كرده اي

۲۷ بازديد

 

نيمه‌ات را گم كرده‌اي

                              ماه تنگ‌دل ؟

صبور باش

نيمه‌ي ماه  به سراغت مي‌آيد

و تو را كامل خواهد كرد

 

نيمه‌ي من

برنخواهد گشت


شانه هايم درد مي كردند

۲۸ بازديد

 

شانه‌هايم درد مي‌كردند

دو بال جوان آن‌جا

داشتند جوانه مي‌زدند

ديدم كه آهسته آهسته روييدند

شكل فرشته‌ها كه نه

شكل عقابي عظيم
از قله نگاه ‌كردم

ديدم كه بال‌هايم

بر بالاي تو سايه انداخته است
پريدم

با چرخشي طوفاني

از قله فرود آمدم

تو را به چنگ گرفتم

پريدم

از خواب


شانه‌هايم درد مي‌كنند


مي آيند

۲۹ بازديد

 

مي‌آيند

از دور و نزديك

گردِ تو جمع مي‌شوند

هر يك به نيتي

گرهي مي‌بندند و  بازمي‌گردند

 

به اين زيارتگاه غريب

نيت‌نكرده آمده بودم من

حاجتي نداشتم

اما آن جماعتِ  ُسست  در خواب هم نديدند

چيزي كه پيدا كردم

گوشه‌ي چشمي

 

گوشه‌ي چشمي

گوشه‌نشينم كرد

بس كه نشستم

رفتن از يادم رفت


صبر كن

۲۹ بازديد

 

صبر كن

اين هنوز اول كار شاعري ست

شعري خواهم نوشت

كه شاعران تاريخ  به آن غبطه خواهند خورد

 

هزار كلمه

جمله‌ي آن‌ها

تكرار نام تو


نه

۲۷ بازديد

 

نه

اين‌ها كاغذي نيستند

كه بادشان ببرد

پاره سنگي كه روي روياهايم گذاشتي   بردار

روي باد بگذار

روياهاي من‌اند

كه باد را  به‌هم ريخته‌اند


تولد مني

۲۹ بازديد

 

تولدِ مني


بي‌سبب نيست كه هرچه بيش  قدم پيش مي‌گذارم

از تو دورتر مي‌شوم

تو لحظه‌ي تولدِ مني