دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۷ ۳۱ بازديد
من در هر رفت و آمد
از نقش گربه هايم
كه در اتاق خوابيده اند
چيزي مي فهمم
كه در هيچ كتابي
نوشته نشده است
و در بازي كردنشان
چيزي مي بينم
كه در هيچ كتابي
نخوانده ام
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۷ ۳۰ بازديد
از پشت دود سيگاري
كه نمي كشم
جهان را مي نگرم كه به هوا
مي رود
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۷ ۳۰ بازديد
آنگاه نيز
كه مرگ را پذيرفتم
زندگي همچنان باور نكردني
خواهد ماند
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۷ ۳۰ بازديد
تلخي جانگزاي
آنگاه كه چند گامي همراه
خدايان مي رويم
و سپس ياد آنها را
با دست خود شستشو مي دهيم
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۷ ۳۱ بازديد
كجا آب ها صاف ترند
به من بگوئيد
و كجا دود تابناك تر است
و جايي را نشان دهيد
كه برگ هاي خزان زده
همچنان با زردي خود به روي ما
مي خندند
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۷ ۳۰ بازديد
از ديگران مي خواهم بپرسم
كه كيستند
تا خود بدانم كه كسيتم
و سرنوشتم چيست