من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

كوه

۳۰ بازديد
 

تو اون كوه بلندي
كه سر تا پا غروره
كشيده سر به خورشيد
غريب و بي عبوره
تو تنها تكيه گاهي
براي خستگي هام
تو مي دوني چي مي گم
تو گوش مي دي به حرفام
به چشم من
به چشم من
تو اون كوهي
پر غروري ، بي نيازي ، با شكوهي
طعم بارون ، بوي دريا ،‌ رنگ كوهي
تو همون اوج غريب قله هايي
تو دلت فرياد اما بي صدايي
تو مثل قله هاي مه گرفته
منم اون ابر دل تنگ زمستون
دلم مي خواد بذارم سر رو شونه ات
ببارم نم نم دلگير بارون
تو اون كوه بلندي
كه سر تا پا غروره
كشيده سر به خورشيد
غريب و بي عبوره
تو تنها تكيه گاهي
براي خستگي هام
تو مي دوني چي مي گم
تو گوش مي دي به حرفام


كوه

۳۱ بازديد
 

تو اون كوه بلندي
كه سر تا پا غروره
كشيده سر به خورشيد
غريب و بي عبوره
تو تنها تكيه گاهي
براي خستگي هام
تو مي دوني چي مي گم
تو گوش مي دي به حرفام
به چشم من
به چشم من
تو اون كوهي
پر غروري ، بي نيازي ، با شكوهي
طعم بارون ، بوي دريا ،‌ رنگ كوهي
تو همون اوج غريب قله هايي
تو دلت فرياد اما بي صدايي
تو مثل قله هاي مه گرفته
منم اون ابر دل تنگ زمستون
دلم مي خواد بذارم سر رو شونه ات
ببارم نم نم دلگير بارون
تو اون كوه بلندي
كه سر تا پا غروره
كشيده سر به خورشيد
غريب و بي عبوره
تو تنها تكيه گاهي
براي خستگي هام
تو مي دوني چي مي گم
تو گوش مي دي به حرفام


شقايق

۲۹ بازديد
 

دلم مثل دلت خونه ، شقايق
چشام درياي بارونه ، شقايق
مث مردن مي مونه دل بريدن
ولي دل بستن آسونه شقايق
شقايق درد من ، يكي دو تا نيست
آخه درد من از بيگانه ها نيست
كسي خشكيده خون من رو دستاش
كه حتي يك نفس از من جدا نيست
شقايق اي شقايق ، گل هميشه عاشق
شقايق اينجا من خيلي غريبم
آخه اينجا كسي عاشق نمي شه
عزاي عشق غصه ش جنس كوهه
دل ويرون من از جنس شيشه
شقايق آخرين عاشق تو بودي
تو مردي و پس از تو عاشقي مرد
تو رو آخر سراب و عشق و حسرت
ته گلخونه هاي بي كسي برد
شقايق واي شقايق ،‌ گل هميشه عاشق
دويديم ،‌ دويديم و دويديم
به شب هاي پر از قصه رسيديم
گره زد سرنوشتامونو تقدير
ولي ما عاقبت از هم بريديم
شقايق جاي تو دشت خدا بود
نه تو گلدون ، نه توي قصه ها بود
حالا از تو قفط اين مونده باقي
كه سالار تموم عاشقايي
شقايق اي شقايق ، گل هميشه عاشق
شقايق واي شقايق ،‌ گل هميشه عاشق


آينه

۲۹ بازديد
 

مي بينم صورتمو تو اينه
با لبي خسته مي پرسم از خودم
اين غريبه كيه از من چي مي خواد ؟
اون به من يا من به اون خيره شدم
باورم نمي شه هر چي مي بينم
چشامو يه لحظه رو هم مي ذارم
به خودم مي گم كه اين صورتكه
مي تونم از صورتم ورش دارم
مي كشم دستمو روي صورتم
هر چي بايد بدونم دستم ميگه
منو توي اينه نشون مي ده
مي گه اين تويي نه هيچ كس ديگه
جاي پاهاي تموم قصه ها
رنگ غربت تو تموم لحظه ها
مونده روي صورتت تا بدوني
حالا امروز چي ازت مونده به جا ؟
اينه مي گه تو هموني كه يه روز
مي خواستي خورشيد و با دست بگيري
ولي امروز شهر شب خونه ات شده
داري بي صدا تو قلبت مي ميري
مي شكنم اينه رو تا دوباره
نخواد از گذشته ها حرف بزنه
اينه مي شكنه هزار تيكه مي شه
اما باز تو هر تيكش عكس منه
عكسعا با دهن كجي به هم مي گن
چشم اميد و ببر از آسمون
روزا با هم ديگه فرقي ندارن
بوي كهنگي مي دن تمومشون


سفر

۲۹ بازديد
 

رفتن و رفتن و رفتن
دل به تنهايي سپردن
رفتن اما
نرسيدن
لب دريا
تشنه مردن
رفتن و رفتن و رفتن
حرفيه كه ناتمومه
بغض يك
گريه ي تلخه
كه يه عمره
تو گلومه
واسه من سفر هميشه
يه كبوتر سفيده
كه روي سينه ي سفيدش
قطره قطره خون چكيده
گفتني ها رو بايد گفت
مي گم اين حرفو با فرياد
مث ابراي مهاجر
نمي شم همسفر باد
به سفر من ديگه تن در نميدم
گريه از درد سفر سر نمي دم
به سفر من ديگه تن در نميدم
گريه از درد سفر سر نمي دم
گم شدن
مثل يه سايه
ميون غبار كينه
لب بسته
پاي خسته
قصه ي سفر
همينه


كيه

۳۱ بازديد
 

پشت ديوار دلم
يه صداي پا مي آد
يه صداي آشنا
از تو كوچه ها مي آد
يه صداي پا مي آد
يه صداي پا مي آد
نفسم راهشو گم كرده تو سينه
چشم من يه سايه رو ديوار مي بينه
صداي تيك تيك قلبم نمي ذاره
صداي پاها تو گوشام بشينه
اونجا كيه كيه
پشت ديوار كيه
سايه شو من مي بينم
شايد خواب مي بينم
برگشته پيش من
اميد آخرينم
يه روزي پيدا بشه
قفل زندون دلم
با كليدش وا بشه
همه خوبي ها رو همراش بياره
دست خوبشو تو دستام بذاره


همزاد

۲۸ بازديد
 

عشق لالايي بارون تو شباس
نم نم بارون پشت شيشه هاس
لحظه ي شبنم و برگ گل ياس
لحظه ي رهايي پرنده هاس
تو خود عشقي كه همزاد مني
تو سكوت منو فرياد مي زني
تو خود عشقي كه شوق موندني
غم تلخ و گنگ شعراي مني
وقتي دنيا درد بي حرفي داره
تويي كه فرياد درداي مني
تو خود عشقي كه همزاد مني
تو سكوت منو فرياد مي زني
دستاي تو خورشيد و نشون مي دن
چشماي بستمو بيدار مي كنن
صداي بال پرنده رو لبات
تو گوشام دوباره تكرار مي كنن
زندگي وقتي كه بيزاري باشه
روز و شب هاش همه تكراري باشه
شايد عشق براي بعضي عاشقا
لحظه ي بزرگ بيداري باشه
عشق لالايي بارون تو شباس
نم نم بارون پشت شيشه هاس
لحظه ي عزيز با تو بودنه
آخرين پناه موندن منه
تو خود عشقي كه همزاد مني
تو سكوت منو فرياد مي زني


عاشقانه

۲۹ بازديد
 

اگه يه نامه باشم
پر از پياماي خوب
كاشكي جوابم تو باشي
اگه يه عابر باشم
اسير طوفان شن
كاشكي سرابم تو باشي
پر از گناهم اگر رها شده بي خبر
كاشكي گناهم تو باشي
اگر تمام تنم
دو چشم خسته باشه
كاشكي نگاهم تو باشي
تو در من تب خوندني تب تند و فرياد
تو اصلا تمام مني ، يه سايه ي همسفر ، يه همزاد
تولد يك صدا يه فرياد
سكوت من شيشه اي صداي تو موندني
در من ، طلوع صدايي
تو مثل گل ساده اي نجيب و آزاده اي
اسمت ، صداي رهايي
صداي من رفتني
صداي ما موندني
مثل صداي هميشه
تو مثل گل ساده اي
نجيب و آزاده اي
حرفي ، براي هميشه


گنجشك هاي خونه

۲۹ بازديد
 

اي چراغ هر بهانه
از تو روشن از تو روشن
اي كه حرفاي قشنگت منو آشتي داده با من
من و گنجشكاي خونه ديدنت عادتمونه
به هواي ديدن تو پر مي گيريم از تو لونه
باز ميايم كه مثل هر روز
برامون دونه بپاشي
من و گنجشكا مي ميريم تو اگه خونه نباشي
هميشه اسم تو بوده اول و آخر حرفام
بس كه اسم تو رو خوندم بوي تو داره نفس هام
عطر حرفاي قشنگت عطر يك صحرا شقايق
تو همون شرمي كه از اون
سرع گونه هاي عاشق
شعر من رنگ چشاته
رنگ پاك بي ريايي
بهترين رنگي كه ديدم
رنگ زرد كهربايي
من و گنجشكاي خونه
ديدنت عادتمونه
به هواي ديدن تو پر مي گيريم از تو لونه


مرداب

۳۰ بازديد
 

ميون يه دشت لخت
زير خورشيد كوير
مونده يك مرداب پير
توي دست خاك اسير
منم اون مرداب پير
از همه دنيا جدام
داغ خورشيد به تنم
زنجير زمين به پام ... آه
من همونم كه يه روز
مي خواستم دريا بشم
مي خواستم بزرگترين
درياي دنيا بشم
آرزو داشتم برم
تا به دريا برسم
شبو آتيش بزنم
تا به فردا برسم ... آه
اولش چشمه بودم زير آسمون پير
اما از بخت سياه
راهم افتاد به كوير
چشم من به اونجا بود
پشت اون كوه بلند
اما دست سرنوشت
سر رام يه چاله كنده ... آه
توي چاله افتادم
خاك منو زندوني كرد
آسمون هم نباريد
اونم سرگروني كرد
حالا يك مرداب شدم
يه اسير نيمه جون
يه طرف مي رم تو خاك
يه طرف به آسمون
خورشيد از اون بالاها
زمينم از اين پايين
هي بخارم مي كنن
زندگيم شده همين
با چشام مردنمو
دارم اينجا مي بينم
سرنوشتم همينه
من اسير زمينم
هيچي باقي نيست ازم
قطره هاي آخره
خاك تشنه همينم
داره همراش مي بره
خشك مي شم تموم مي شم
فردا كه خورشيد مي آد
شن جامو پر مي كنه
كه مي آره دست باد ، آه