16نشانه كه وقتش رسيده شغلتان را ترك كنيد دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۴ ۲۸ بازديد
ويرانه دلم ره به خرابات تو جست
جوياي تو شد قبله حاجات تو جست
در ذره ناچيز مباهات تو جست
واقع دو جهان را همه در ذات تو جست
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۴ ۳۳ بازديد
ايوان فلك نقش و نگاري دارد
هر منظومه عظم به كاري دارد
وين خط زمان روزشماري دارد
بي شك همه آفريدگاري دارد
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۴ ۲۹ بازديد
هر دم دل من هواي كوي تو كند
راضي به رضاي خلق و خوي تو كند
هر جا نگرم عكس تو در قاب وجود
دل را سببي كه جستجوي تو كند
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۴ ۳۰ بازديد
زينب كبري (س) را بانوي بردباري نام نهاده اند و چه زيبنده است عنوان ام المصائب براي او. اين ايام ما را بر آن داشت تا اين مجال را به نام آن حضرت متبرك سازيم و وصف حالشان را در آيينه ي شعر حسي يكي از نام آوران شعر زن بازتابانيم؛سارا حيدري بانويي از خطه سمنان و برگزيده ي آن استان در يكي از ادوار جشنواره بين المللي شعر فجر.
بانوي عطش! عشق تو را شعله كشيده ست
آن گونه كه داغ از جگرت سرخ چكيده ست
تو بغض گلوگير علي در دل چاهي
يك شاخه از آن ياس سپيدي كه خميده ست
ايوب ترين صبري و يعقوب ترين درد
يك لحظه غمت سينه ي يك عمر دريده ست
يا دست غريب تو به پهلوي كبود است
يا داغ لبان تو به رگ هاي بريده ست
غير از تو به طشتي سر خورشيدترين را
غير از تو به طشتي جگر پاره كه ديده ست
اي واي از آن دم كه دل دربه درت آه
بين سر و تن خسته و تب دار دويده ست
بانو! چه به روزِ شب و روز آمده وقتي
دستي و سري از مه و خورشيد بريده ست
خورشيد كه سر مي زده از شانه ات اي كوه
امروز چرا بر سر زانوت دميده ست؟
منبع : سايت تبيان
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۴ ۳۰ بازديد
آنكه خوانمش نيست بجز حضرت دوست
دنيا به جمال حضرت دوست نكوست
گر شود جداي استخوانم از پوست
گر خاك شوم ذره شوم جلوه اوست
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۴ ۳۴ بازديد
لينك ورود به اشعار يوسفعلي ميرشكاك
يوسف - علي - مير شكاك - يوسف علي مير شكاك - يوسفعلي مير شكاك - يوسف علي ميرشكاك - يوسفعلي ميرشكاك - يوسف مير شكاك - يوسف ميرشكاك - ميرشكاك - علي مير شكاك - علي ميرشكاك - اشعار يوسف علي مير شكاك - اشعاريوسف علي مير شكاك - اشعار يوسفعلي مير شكاك - اشعاريوسفعلي مير شكاك - اشعار يوسف علي ميرشكاك - اشعاريوسف علي ميرشكاك - اشعار يوسفعلي ميرشكاك - اشعاريوسفعلي ميرشكاك - اشعار يوسف ميرشكاك - اشعاريوسف ميرشكاك - وبلاگ يوسفعلي ميرشكاك - وبلاگ شعر - وبلاگ شاعر - وبلاگ غزل - وبلاگ شعر نو
لينك ورود به اشعار يوسفعلي ميرشكاك
دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۴ ۲۷ بازديد
رنگ هاي تو خون و زندگي اند
پسر قله هاي سرد سهند !
شعرهاي مرا به رنگ درآر
در حصار تخيل افسردند .
اسبهايي كه خفته در دل من _
سالها در طويله ي كلمات _
مانده بودند، شيهه سر دادند _
روي بوم تو شعر يعني اين
خاك و خورشيد را گره دادن
رنگ هاي تو رنج هاي منند
اسبهايي كه آرزو ماندند
خلوت دشت را به هم نزدند
همچو آيينه هاي پر زغبار
با من خسته روبرو ماندند
در تو روحي غريب مي خواند
بوم ها را به زندگي بودن
رنگ ها را به شعله ور كردن .
طرحي از خوف شعر من بردار
تا خط روشن خطر كردن
گردباد رهايي ابدي ست
خون آهن گداز جوشانت
عاشيق اصلانِ رنگ ها جعفر !
قصه گوي جنون و خون نبي ست
ساز طرح و خط خروشانت .
مردم چنلي بل به من گفتند :
زخم عاشق، حصار مي طلبد
خواب قيرآت را كوراوغلي باش
جاده مرگِ سوار مي طلبد