من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

ما دير اومديم

۳۲ بازديد

 

دو تا فانوس ، دو تادريا

دو تا خورشيد ، دوتا رويا

 

دو تا قايق زير پلكات

دو تا درياچه ي زيبا

 

ماهي مديترانه

ماهي تنگ بلور بي ترانه

 

ديگه كم كم داري چشماتو مي بندي

رو به دوربيناي دنيا نمي خندي

 

باز كنار حوض نقاشيا مردي

شايدم مداد آبي كم آوردي

 

اومدي بگي بموني

، اومدي بگي بخندي

دنيا ديدن نداره چشماتو سعي كن كه ببندي

 

اينجا آتيش بازي مسلسل و توپ و تفنگه

تو رگات زهر گلوله س ، اما خنده هات قشنگه

 

به عروسكات بگو قصه همين بود

خنده روياي زمين بود

 

به عروسكات بگو جشن سكوته

ديگه دنيا مث دشت برهوته

 

اگه گريه بي بهونه ، اگه خنده بي صدا شد

بگو ما دير اومديم ، تقصير ما شد


من نمي گم

۳۱ بازديد

 

واسه هم تو عكسا عاشقونه تر

واسه هم تو عكسا ديوونه تريم

من نمي گم ولي اين عكسا مي گن

ما چقد ازدل هم  بي خبريم

 

خيلي وقتا عشقُ از ياد مي بريم

يادمون رفته  يه روزي چي بوديم

دوبار آفتاب بزنه، بارون بياد

كي مي دونه ما تو دنيا كي بوديم

 

زندگي مي گذره ،عكسا مي مونن

دنيا خوابه، اگه خوبه، اگه بد

كاش مث عكسا كنار هم باشيم

كاشكي خنده ها بمونن تا ابد

 

مي شه پرواز پرنده رُ نديد

ميشه عكس بالُ تو قفس كشيد

بيا عادت بكنيم به همديگه

وقتي عشقُ نميشه نفس كشيد

 

من وتو بي خبر از خاطره ها

خيلي وقتا بي خيال هم بوديم

من نمي گم ولي اين عكسا ميگن

ما دو تا يه روزي مال هم بوديم


سقاي حرم

۲۹ بازديد

 

عيد آمد و باغ از رويش،گلدوزي فروردين است

امسال ولي دلتنگيم،گل با همه سرسنگين است

 

اين سبزه ي نوروزي نيست، بر سفره سري جا مانده ست

اين ماهي قرمز در تنگ، يعني كه دلي خونين است

 

عباس جوان مي آيد،آيينه و قرآن در دست

يك « سين» دگر بر سفره، سقاي حرم يك «سين» است

 

در آتش اسفندم من، مي گريم و مي خندم من

يك روي بهارم آن است، يك روي بهارم اين است

 

اي از دل تنگم آگاه، همسايه ي فروردين ماه

تا نام تو را مي نوشم، طعم دهنم شيرين است


جنگ باور نمي كنم

۲۸ بازديد

 

بغضُ باور ميكنم، وقتي كه خنده زخميه

جنگُ باور مي كنم ، وقتي پرنده زخميه

 

بوي باروت ، بوي سيب ، طعم شكستن صدا

رنگ ِخاكستري ِمرگ ِتموم ِآدما

 

اگه تلخه اگه شيرين ، ديگه دور آخره

يه نبرد بي امون ، يه جنگ نا برابره

 

آخرين سنگُ به شيشه هاي دنيا مي زنيم

مي ميريم، آتيش به چشماي تماشا مي زنيم

 

گريه مي كنيم كه روشن شه چراغ خنده ها

ديگه دلواپس دنيا نباشن پرنده ها

 

نازنين گريه نكن ، فردا كه آفتاب بزنه

طعم زيتون مي ده خوني كه تو رگهاي منه


با سكوت حرف ميزنم

۲۹ بازديد

 

به تموم واژه ها شك مي كنم

برو اما ديگه اسممو نبر

هيچكي مثل من نميشه نا اميد

هيچكي مثل تو نميره بي خبر

 

بي تو دنيا كه برام خواستني بود

رو سر خاطره هام خراب ميشه

مثه شمع نميه جون چشماي من

تو شباي بي ستاره آب ميشه

 

يه سلام ساده بين من و تو

واسه ما زندگي دوباره بود

دنيا رو هديه مي داديم و هنوز

باغ چشممون پر از ستاره بود

 

به تموم واژه ها شك مي كنم

حسي امروز تو رو از من ميگيره

دوس دارم دوباره برگردي ولي

برا برگشتن تو خيلي ديره

 

به تموم واژه ها شك مي كنم

واژه هايي كه به بن بس مي رسن

طفلكي چشماي خيس من و تو

هنوزم براي هم دلواپسن


تو نبودي

۲۹ بازديد

 

در زد كسي از سمت خيابان ، تونبودي

برخاستم از خواب هراسان ، تونبودي

 

در هشتي تاريك صدايي به زمين خورد

مانند ترك خوردن انسان ، تونبودي

 

پاشويه پر از برگ شد و ماه فرو رفت

در شاخه ي تاريك درختان ، تونبودي

 

اي قصه ي شرقي! ندميدي و شبم ماند

در اين شب تاريك و هراسان ، تو نبودي

 

اي رايحه ي سوره ي يوسف ، نوزيدي

اي عطر غزل هاي سليمان ، تونبودي

 

اي عشق من اي غنچه ي نارس ، نشكفتي

اي روح من اي نيمه ي پنهان ، تو نبودي


پسرم

۲۹ بازديد

 

گفته بودم قدم زندگي شومه پسرم

خواب به چشماي قشنگ تو حرومه پسرم

 

پدرت تا شده  و افتاده توي رختخواب

نفسش در نمياد كارش تمومه پسرم

 

بعد از آفتاب بيا تا همسايه هامون ندونن

شبا نون آور خونمون كدومه پسرم

 

كاشكي مثل آخرت دنيا حساب كتابي داشت

خيليا نون حلالشون حرومه پسرم

 

همه اسباب بازياتو لاي بغچه پيچيدم

روزاي قشنگ بچگي تمومه پسرم


آينه شكسته

۲۹ بازديد

 

مث آينه اي شكسته رو زمينم

حالا بيشتر مي تونم تو رُ ببينم

 

حالا من هزار تا دل هزار تا دستم

حالا من هزار تا آغوشِ ِشكسته م

 

حالا تكرار مي شه چشمات توي چشمام

حالا اندازه ي دنيا تو رُ مي خوام

 

حالا چن هزار دليل تازه دارم

كه چشامُ از چشات بر نمي دارم

 

حالا هر دقيقه دارم از تو سهمي

تو بايد شكسته باشي تا بفهمي

 

نگو با هميم براي آخرين بار

ديگه دنياي ما تكرار مي شه هر بار


براي وطنم ايران

۳۳ بازديد

 

هنوزم فانوس اين دهكده ام

حرمت نفت و طلا تو خونمه

تو رو با تموم حرفا دوس دارم

اسمتون هنوز سر زبونمه

 

واسه كاشيكاريات دلواپسم

واسه حوضاي عميق نقاشي

واسه آينه كاري طاقاي نور

واسه گنجشككاي اشي مشي

 

هنوزم ساقه ي لاله هاي تو

تازه از اشكاي پنهون منه

مشتي از خاكتو بردار و ببين

تو رگاش نفت تو  و خون منه

 

 اگه من مثل درختا ايستادم

ريشه هام تو دستاي تو محكمه

رگام از تو خون مي گيره شب و روز

منو با اسم تو مي شناسن همه

 

مال من باش و نذار ستاره ها

مث فانوساي مرده بد بشن

وقتي سرما مي زنه زمستونا

از سر نعش درختا رد بشن


اي خانه روشن

۳۰ بازديد

 

اي خانه روشن؛ شب ويران تو پيداست

آوار ستون هاي هراسان تو پيداست

 

بر چهره ي بي رنگ بهاري كه نداري

حتي ترك خنده ي گلدان تو پيداست

 

از شانه ي ديوار، فرو ريخته قنديل

گيسوي پريشان زمستان تو پيداست

 

سرشار سكوتي ولي آواز تماشا

از روزنه ي پلك درختان تو پيداست

 

زنداني ديوار مشو پنجره باز است

فرياد بزن جرأت پنهان تو پيداست