من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

113

۲۳ بازديد
سوال : در جمله "لطفا مشكل من را مرتفع كنيد" مقصود گوينده اين است كه مشكل من را حل كنيد،اين در صورتي است كه كلمه "مرتفع"يعني "بلند" كه با معني جمله هماهنگي ندارد.لطفا من را راهنمايي كنيد.
با تقديم احترام
- ليسانس پاسخ : دوست عزيز.سلام.از دقتتان ممنونم.
مرتفع از ريشه "ر-ف-ع"است كه در ساخت اسم مفعول قرار گرفته است.يعني رفع شده.
بنا بر اين در معنا مشكلي وجود ندارد.

سوال : نقد هايي كه تا به حال (محققان معاصر)راجع به رندي در شعر حافظ شده است وهمين طور اظهار نظر هايي كه در اين مورد شده است.رابراي من ميل كنيد.
- 23 ساله - ليسانس

پاسخ : دوست خوبم.سلام.رندي مفهومي در ادبيات است كه در شعر حافظ معنايي جديد مي يابد و از انساني لاابالي و بي قيد و بند به مقامي بالا رسيده است و اين معجزه شعر حافظ است.در رابطه با اين مفهوم كه يكي از كليدي ترين مفاهيم ديوان حافظ است مقالات متعددي نوشته شده است كه متاسفانه امكان ارسال ان وجود ندارد ولي يكي از بهترين و كامل ترين منابعي كه مي توانم به شما معرفي كنم كتاب ارزشمند "حافظ نامه" ذيل كلمه رند است.

109

۲۹ بازديد
سوال : بهترين شاعران فارسي زبان كدامند ؟
- 18 ساله - ديپلم پاسخ : دوست خوبم.سلام.
پاسخ به اين سوال كار بسيار دشواري است.هر فرد اين سوال را با توجه به ملاكهاي متفاوت و با در نظر گرفتن سليقه هاي شخصي جواب مي دهد.
در بين گذشتگان برترين نامها عبارتند از:
فردوسي-خيام-مولوي-سعدي-نظامي-حافظ

سوال : با سلام .لطفا آرايه ي مجاز را بطور كامل توضيح دهيد .خيلي ممنون.
- 17 ساله - ديپلم

پاسخ : دوست عزيز.سلام.از سوالت ممنونم.
توضيح ارايه مجاز با تمام جزييات ان كمي طولاني مي شود و امكان ان در اينجا نيست.و براي ديدن توضيحات بيشتر مي تواني به كتاب ارايه هاي ادبي دانش اموزان رشته انساني در دبيرستان و يا كتابهاي معاني و بيان مراجعه كنيد.
"مجاز" كاربرد يك كلمه در معناي غير حقيقي ان است.براي اين كه بتوان كلمه اي را به جاي كلمه ديگر به كار برد بايد رابطه اي بين ان ها باشد كه به ان علاقه گفته مي شود.مثلا گاهي به جاي يك چيز نام مكان ان را مي گوييم.مثلا به جاي مردم ايران مي گوييم ايران و.در اين عبارت:"ايران غرق شادي گشت"
در اين جا علاقه محليه است.
علاقه ها انواع گوناگون دارند مثل كليه -جزييه-محليه و...
براي فهميدن ان كه يك كلمه در معناي مجازي به كار رفته است نويسنده نشانه اي در كلام مي گذارد كه به ان قرينه گفته مي شود.
پس در هر مجازي يك علاقه هست و يك قرينه.

110

۲۸ بازديد
سوال : با سلام:
درباره نظاميه و رشيد الدين فضل الله همداني هر يك حداقل يك صفحه توضيح دهيد.
با تشكر.
- 17 ساله - دبيرستان پاسخ : دوست عزيز.سلام.از سوالت ممنونم.
نظاميه يا مدارس نظاميه عنوان مدارسي است كهنظام الملك وزير معروف سلجوقيان در شهرهاي مختلف بنا كرد .اين مدارس خاص فرقه شافعي از فرق اهت سنت بوده است.
براي ديدن اطلاعات بيشتر به جلد ششم فرهنگ معين ذيل عنوان "نظاميه" رجوع كنيد.
رشيد الدين فضل الله همداني:وي در ايام اباقاخان طبيب خاص شاه بود .در عهد الجايتو در سلطانيه ناحيه اي را اباد ساخت كه به نام او رشيديه ناميده شد.
تاريخ مشروح و معتبر" جامع التواريخ" به همت او تاليف و تدوين شده است.پايان عمر وي كشته شدن در سن 70 سالگي به اتهام قتل الجايتو بود.
اطلاعات دقيقتري در اين باره را مي توانيد در جلد پنجم فرهنگ معين ذيل عنوان رشيد الدين بيابيد.

سوال : لطفا بفرماييد معني لغوي كلمه تشريق چه ميباشد با تشكر از جواب كامل شما
- ديپلم

پاسخ : دوست عزيز.سلام.تشريق با معاني زير آمده است:
1-روشن كردن و نوراني ساختن
2-زيبا شدن.
3-به سوي مشرق توجه كردن
4-خشك كردن گوشت در ا
آفتاب
5-ايام تشريق:سه روز پس از عيد قربان كه در آن در قديم گوشتهاي عيد قربان را خشك مي كردند.

107

۳۰ بازديد
سوال : سلام
در مورد انواع حذف در جملات مانند قرينه لفظي .يا معنوي و غيره به طور كامل برايم توضيح دهيد.
با تشكر
- 19 ساله - ديپلم پاسخ : دوست عزيز.سلام.از سوال خوبت ممنونم.
گاهي براي سرعت بخشيدن به كلام و يا تاكيد بر بخشي از جمله مي توان بخش ديگر را حذف كرد
گاهي اين حذف به نشانه لفظي است.يعني گوينده بخشي از كلامش را كه گفته تكرار نميكند.
مثلا:
سيما امد و سعيده هم.در اين جا گوينده جمله فعل امد دوم را حذف كرده است.ولي فعل اول قرينه اي دال بر وجود چنين فعلي است.
گاهي حذف به قرينه معنوي است يعني در ظاهر كلام چيزي نيست بلكه شنونده مطابق عادت جزء حذف شده جمله را مي فهمد.
مثلا كمك :يعني من نياز به كمك دارم.

سوال : شعر زير چه معني و مفهومي دارد:


چه كند كه از پي دوران نرود چون پرگار هركه در دايره گردش ايام افتاد (حافظ)


متشكرم
- 23 ساله - ليسانس

پاسخ : همراه گرامي سلام.
به نظر مي رسد توضيح اين بيت با عقيده جبر گرايانه حافظ امكان پذير باشد.وي در اين بيت مي گويد كسي كه به اين دنيا امد و در چرخه زندگي قرار گرفت راه ديگري به جز پيروي از قسمت نخواهد داشت.

108

۲۹ بازديد
سوال : با سلام
يك بيوگرافي از شاعر منوچهري دامغاني و چطور شاعر شدند را مي خواستم وهمچنين مهمترين اثار كه اين شاعر خلق كرده ؟
با تشكر
- 21 ساله - فوق ديپلم پاسخ : دوست عزيز.سلام.
اببو النجم احمد بن قوص بن احمد دامغاني شاعر نيمه اول قرن 5 هجري بود.وي بر ادي عرب و اشعار شاعران عرب تسلط داشت.بر علوم ادبي و ديني هم واقف بود.
در وصف طبيعت چيره دست بود.
تشبيهات وي بديع و زيباست.او را مبتكر قالب مسمط دانسته اند.ديوان او قريب به سه هزار بيت دارد.

سوال : سرنوشت سودابه با توجه به سرانجام دردناك سياوش چه بود؟
- ديپلم

پاسخ : دوست خوبم.سلام.
در شاهنامه سودابه به سزاي جفايي كه درحق سياوش كرده است به دست رستم كشته مي شود.

104

۳۰ بازديد
سوال : سلام.خسته نباشيد.
در كتاب ادبيات سال دوم در قسمتي از شعر پابلونرودا داريم كه:ما اين را از گذشته به ارث مي بريم.
هر معلم و هر مولفي از اين قسمت برداشت هايي كرده است كه با هم تضاد دارند.بعضي ها مي گويند منظور شاعر رنج و بدبختي ماست كه به علت سكوت گذشتگان حاصل شده و برخي مي گويند حس مقاومت و ظلم ستيزي ماست كه از گذشتگان به ارث برده ايم.لطفا اين ابهام را برطرف سازيد.
متشكرم.

- سارا - 18 ساله - ديپلم پاسخ : دوست عزيز.سلام.از سوال خوبتان ممنون.
به نظر مي رسد با توجه به متن شعر نظر دوم صحيح تر باشد يعني مرجع "اين" مبارزه با ظلم و ستم باشد كه شاعر معتقد است ان را از گذشتگان به ارث برده است.

سوال : با عرض سلام و خسته نباشيد
معني لغات زير را مي خواستم .
1.تموز
2.تنزيه
3.فروزش
4.خديو
با تشكر فراوان
- 18 ساله - ديپلم

پاسخ : دوست همراه سلام.
معني كلماتي كه خواسته بودي عبارت است از:
1-تموز:تابستان
2-تنزيه:منزه داشتن.پاك نمودن
3-فروزش:افروختن و روشن كردن.
4خديو:پادشاه-امير -سلطان.

105

۲۹ بازديد
سوال : با سلام
سالوس يعني چه؟- جهان سالوسي-
با تشكر
- 19 ساله - فوق ديپلم پاسخ : دوست عزيزم.از سوالت ممنونم.سالوس به صورت صفت به معناي رياكار و شياد و خدعه گر است.
و در معناي اسم به معني نيرنگ و تزوير و خدعه و ريا است.

سوال : زندگي نامه استاد مولانا جلال الدين محمد بلخي مشهور به مولوي
- 19 ساله - ديپلم

پاسخ : دوست عزيز.سلام.
مولانا جلال الدين بلخي در سال 604 در بلخ متولد شد.وي فرزند سلطان العلما محمد بن حسين خطيبي بود .تعليمات مقدماتي را نزد پدر اموخت.
پس از فوت وي تحت ارشاد برهان الدين ترمذي قرار گرفت و به راهنمايي وي براي تكميل تحصيلات به حلب و دمشق رفت.
اشنايي با شمس تبريزي در سال 642 تحولي شگرف در زندگي حضرت مولانا ايجاد كرد.
با بروز برخي حوادث وي ترك درس و فتوي گفت و به تهذيب نفس پرداخت و به يكي از بزرگان ادب و عرفان ايران تبديل گشت.
اثار وي عبارتند از:
1-مثنوي معنوي
2-ديوان غزليات
3-رباعيات
4-مكتوبات مولانا
5-فيه ما فيه
6-مجالس سبعه.
براي داشتن اطلاعات بيشتر به كتاب ارزشمند اقاي دكتر زرين كوب {پله پله تا ملاقات خدا}رجوع بفرماييد.

106

۲۹ بازديد
سوال : درباره كتاب كليله و دمنه
- 19 ساله - ديپلم پاسخ : دوست خوبم.سلام.ببخشيد كه پاسخ به سواتان به تاخير افتاد.
كليله و دمنه مجموعه داستان هايي از زبان حيوانات است كه در عهد ساسانيان از زبن سنسكريت توسط برزويه طبيب به پهلوي نقل شده.نام اصلي كتاب در سنسكريت {پنچه تنتره}بوده است.
سپس عبد الله بن مقفع ان را به زبان عربي ترجمه نموده است.در قرن ششم ابو المعال نصر الله منشي در دوره سلطنت بهرامشاه غزنوي ان را به فارسي بر گردانده است. در اين نسخه گذشته از نقل اصل هندي چندين حكايت عربي و فارسي به ان افزوده شده است.
به اين ترتيب اينك اين كتاب يكي از مهمترين كتابهاي زبان فارسي به حساب مي ايد.

سوال : بنام خدا
با سلام
ميخواستم بدانم كلمه سيد از نظر تاريخي و ادبي به جه معني است.
همچنين با توجه به تاريخ ايران از چه زماني به چه گروهي از افراد گفته ميشده.
وخلاصه اينكه هر منبعي كه شايد در اين زمينه سراغ داشته باشيد بيان كنيد.
البته اين پرسشها را براي انجام يك تحقيق ارائه كردم لطفا اگر زحمتي برايتان ندارد بطور كامل بفرماييد.
در ضمن خيلي از زحمات شما وهمكارانتان ممنونم.


- 17 ساله - ديپلم

پاسخ : دوست خوبم.سلام.از سوال جالبت ممنون.اول يك نكته كلي عربي بگويم بعد برويم سراغ سوالت.صفت مشبهه هاي افعال اجوف بر وزن فيعل ساخته مي شود.مثل سيد.ميت و ...
بنا بر اين معناي سيد اقا و سرور و مهتر است.در عرف به كساني كه از اولاد پيامبر اسلام باشند سيد گفته مي شود.يعني كساني كه در شجره خانوادگيشان نهايتا به يكي از چهارده معصوم منتسب مي گردند.
به نظر ميرسد كتب مذهبي توضيحات مفصل تري را ذكر كرده باشند.

يك شعر از خورخه لوييس بورخس

۲۷ بازديد
 

مرد داستان‌هاي كوتاه بكر، شعرهاي ماهرانه و نقدهاي ژرف نويسنده‌اي است كه سواي خوانندگان زيادش در سراسر دنيا، شاعران و نويسندگان زيادي را هم تحت تاثير قرار داده است. او بيشتر زندگي خود را در كتابخانه‌ها گذراند، جايي كه خود آنجا را بهشت ناميده است. درك نقدها و بعضي از داستان‌هاي كوتاهش گاهي مشكل‌اند، شعرش اما شعري است ملموس، به‌خصوص در 30 سال آخر زندگي‌اش كه جهانش دروني شده بود يا به قول خودش بايد مدام به حافظه‌اش رجوع مي‌كرد.

خورخه لوييس بورخس شعر ديگري براي موهبت‌ها

خداي هزارتوي

علت و معلول را شكرگزارم

براي تنوع آفرينش

كه اين جهان يگانه را شكل مي‌دهد

براي اين برهان، كه از روياي

يافتن نقشه‌ي هزارتو دست نخواهد كشيد،

براي چهره‌ي هلن و پايداري اوليس،

براي عشق، كه به ما ديگران را مي‌نماياند

همانگونه كه خدا آنها را مي‌بيند.

براي الماس‌هاي در بند و آب‌هاي آزاد،

براي جبر، كاخ هايي از بلورهاي منظم،

براي سكه‌هاي اسرارآميزِ آنجليوس سيلسيوس(1)

براي شوپنهاوئر(2)

كه به يقين جهان را رمزگشايي كرد،

براي سرخي آتش

كه ديگر هيچ آدمي به آن با حيرت انسان‌هاي اوليه نمي‌نگرد

براي چوب ماهون، چوب سرو، چوب صندل،

براي نان و نمك،

براي راز گل سرخ،

كه سخاوتمندي رنگ است و آن را نمي‌بيند،

خوشبختي شب‌ها و روزهايي در 1955،

براي كابوي‌هاي سختكوش كه بر زمين

حيوان‌ها و طلوع را به پيش مي‌برند،

براي بامداد در مونت ويديو(3)،

براي هنر دوستي،

براي آخرين روز سقراط

براي واژه‌هايي كه در گرگ و ميشي برزبان جاري شدند

از چليپايي به چليپاي ديگر،

براي روياي اسلام معنا شده در

هزار و يك شب،

براي اين برج آتش پاك،

و براي شكوهِ سپهر،

براي سويدن برگ(4)

كه در خيابان‌هاي لندن با فرشته‌ها سخن گفت،

براي رودهاي كهن و اسرارآميز

كه در من يكي مي‌شوند،

براي زباني كه من، قرن‌ها پيش، در نورث امبرلاند(5) به آن سخن گفتم،

براي شمشير و چنگِ ساكسون‌ها،

براي دريا، كه صحرايي درخشان است،

و رمزِ چيزهايي كه نمي‌دانيم،

براي موسيقيِ كلامي انگليس،

براي موسيقيِ كلامي آلمان،

براي طلايي كه در شعر مي‌درخشد،

براي حماسه‌ي زمستان،

براي نام كتابي كه نخوانده‌ام:

(6)Gesta die per Francos

براي ورلاينه(7)، بيگناه مانند پرنده

براي منشور شيشه‌اي و وزنه‌هاي برنزي،

براي خط‌هاي روي ببر،

براي برج‌هاي بلند در سان فرانسيسكو و جزيره‌ي منهتن،

براي بامدادِ تگزاس،

براي سويلي كه نامه‌هاي اخلاقي را نوشت

و كسي كه نام ما را، آنچنان كه خود مي‌توانست برگزيند، باز نخواهد شناخت،

براي سِنِ سا و لوكانوس(8)، از كوردوبا،

براي زبان اسپانيايي

براي همه‌ي ادبيات مكتوب اسپانيايي،

براي هندسه، بازي غريب شطرنج

براي لاك‌پشتِ زنو(9) و نقشه‌ي رويز(10)

براي بوي شفاي اكاليپتوس

براي زبان، كه مي‌تواند خرد را جعل كند،

براي فراموشي، كه گذشته را تغيير يا پايان مي‌دهد،

براي عادت‌ها،

كه ما را تكرار مي‌كنند و تثبيت، مانند آينه‌اي،

براي بامداد، كه به ما وهم آغازين را مي‌دهد،

براي شب، تاريكي‌هايش و نجوم‌اش،

براي شجاعت و خوشبختي ديگران،

براي سرزمين پدري، حس شده درياسمين

يا در شمشيري قديمي،

براي ويتمن(11) و فرانسيسكو آسيسي(12)، كه شعر را نوشتند،

با اين باور كه شعر پايان‌ناپذير است،

و در جمع آفرينش آب مي‌شود

و هرگز به سطر آخر نمي‌رسد

و وابسته به تغييرات انساني است،

و فرانسس هسالم(13)، كه از فرزندان خود حلاليت طلبيد

به‌خاطر مرگ تدريجي‌اش،

براي دقيقه‌هايي كه پيش از خوابيدن مي‌گذرند،

براي خواب و مرگ،

اين دو گنج نهفته،

براي موهبت‌هاي ارزشمند كه حساب آنها را ندارم،

براي موسيقي، شكل اسرارآميز زمان.

 

پي‌نوشت‌ها:

1- Angelus Silesius 1624 – 1677 معروف به شاعر سحر آميز
۲- Arthur Schopenhauer 1788 1860) فيلسوف آلماني
۳- Montevideo پايتخت اروگوئه
4- Emanuel Swedenborg 1688 1772 عالم و عارف سوئدي
5- Northumberland مكاني در انگليس
6- Dei gesta per Francos اعمال خدا به دست فرانك.
كتابي درباره‌ي جنگ‌هاي اول صليبي كه در بين سال‌هاي 1107 تا 1108 نوشته شده است
7- Paul Marie Verlaine (1844-1896) شاعر فرانسوي
8- Lucius Annaeus Seneca فيلسوف قرن چهارم پيش از ميلاد
9- Zeno van Citium فيلسوف يوناني
10- Josiah Royce (1855 – 1916) فيلسوف آمريكايي
11- Walter “Walt”‌ Whitman (1819–1892) شاعر، مقاله‌نويس و روزنامه نگار آمريكايي
12- Franciscus van Assisi (1181-1226) پاپ نهم او را قديس اعلام كرد
13- Frances Haslam مادربزرگ انگليسي تبار بورخس

منبع : سايت تبيان


103

۳۰ بازديد
سوال : در زبان فارسي كلمه دنيا براي مكان است يا زمان؟
- 26 ساله - ديپلم پاسخ : همراه گرامي سلام.
ذيل كلمه دنيا در لغت نامه معين چنين امده است:جهاني كه در ان هستيم.عالم مادي.اين جهان.
بنا بر اين به نظر مي رسد كه دنيا در زبان فارسي در معناي يك مكان است.

سوال : با عرض سلام و خسته نباشيد
شقاق يعني چه و شقاقي به چه معنا است ؟
با تشكر
- دبيرستان

پاسخ : دوست عزيز.سلام.از سوالتان ممنون.
شقاق يك كلمه عربي است كه در معناي مصدري به معناي مخالفت كردن با_دشمني ورزيدن با چيزي امده است.در معناي اسم مصدر هم به معناي نا سازگاري _دشمني و نفاق است.